فرا شناخت به معناي « شناسايي و دانش انسان نسبت به فرايند ها و توليدات شناختي خود به كار رفته است .به عبارت ساده تر ، نگرش فرا شناختي به شناخت و آگاهي انسان از شناسايي ها و آگاهي هاي وي اطلاق مي شودو سه مولفه دانش بياني ( دانشي كه با حقاق و اطلاعات سر و كار دارد ) ، دانش رويه اي ( دانش مشتمل بر عمليات و فعاليتهايي كه براي انجام كار يا وظيفه انجام مي گيرد و آن چگونه دانستن است ) و دانش بافتي و زمينه اي ( دانش كه مربوط به دانستن چرايي ها در يك بافت و زمينه است ) جزء ابعاد اساسي فرا شناخت تلقي مي گردند .
فلاول ( 1978 ،7 197، 1976) يكي از پايه گذاران و پيشگامان در امر مطالعه فرا شناخت ، اين تعريف را ارائه مي دهد : فرا شناخت به دانش يك فرد در خصوص فرايند ها و توليدات شناختي در مورد خود و مسايل مربوط به آن اطلاق مي شود ؛ به عنوان مثال : من وقتي درگير فرا شناخت ي شوم كه توجه كنم در يا د گيري موضوع «الف » نسبت به موضوع«ب» مشكلات بيشتري دارم اگر اين مشكل به من صد مه بزند كاملاً ضروري است كه يادگيري موضوع «پ» را قبل از پذيرش به عنوان يك حقيقت كنترل نمايم . ( قورچيان و همكاران ، 1378 )
دانش فرا شناختي ما را ياري مي دهدتا به هنگام يادگيري و دانستن امور ، پيشرفت خود را زير نظر بگيريم . همچنين اين دانش به ما كمك مي كند تا نتايج تلاشهايمان را ارزيابي كنيم و ميزان تسلط خود را بر مطالبي كه خوانده ايم بسنجيم .براي اينكه نظام خبر پردازي با اثر بخشي كامل عمل كند بايد از خودش آگاه باشد . اين نظام بايد . اين نظامبايد به اين گونه درك برسد كه بهتر است آن شماره تلفن را بنويسم و الي فرا موشش خواهم كرد و اين يك پاراگرف پيچيده است ، لازم است آن رادوباره بخوانم تا منظور نويسنده را بفهمم . دانش فرا شناختي به ما مي گويد كه راههاي مختلفي براي سازمان دادن مطالب به منظور سهولت بخشيدن به ياد گيري و ياد آوري آنها وجود دارند .