-

اختلالات خلقی چیست؟

اختلالات خلقی گروه وسیعی از اختلالاتی را شامل می شوند که خلق مرضی و آشفتگی های مرتبط با آن، نمای بالینی غالب آن ها را تشکیل می دهد.

زندگی روزانه بسیاری از ما سرشار از عواطف و احساسات است. گاهی ممکن است یک روز احساس شادی و انرژی زیادی داشته باشیم، در حالی که یک روز حوصله هیچ چیز را نداشته باشید. این قبیل تغییرات خلق و خو کاملا طبیعی است و همیشگی نخواهد بود.

زمانی که تغییرات خلق و خو بر کیفیت زندگی و روابط اجتماعی تاثیر بگذارد، گفته می شود که فرد از اختلال خلقی رنج می برد.

اختلالات خلقی

اختلال افسردگی اساسی یکی از شایع‌ترین اختلالات روانی و از جمله ناتوان کننده ترین مشکلات بهداشتی-روانی در جوامع مختلف است.

 امروزه نرخ شیوع این بیماری در حال افزایش است. و متاسفانه گریبان گیر بسیاری از افراد می‌شود. لذت نبردن از زندگی، بی علاقه شدن به امور مختلف، کاهش تمایل به برقراری روابط با دیگران، افت تحصیلی و شغلی و… از پیامدهای منفی ابتلا به اختلال افسردگی اساسی است. با توجه به درد و رنج زیادی که این اختلال برایتان به همراه دارد، تشخیص و درمان به موقع در افسردگی ماژور حائز اهمیت است.

با دریافت مشاوره روانشناسی می‌توانید از دنیای افسردگی رهایی پیدا کنید و شانس تجربه یک زندگی زیبا را به دست آورید.

 در این مقاله در مورد نشانه‌ها، علائم، علل و روش بهبود افسردگی اساسی توضیح داده شده است. 

علائم اختلالات خلقی

اكثر روان شناسان معتقدند كه اختلالات خلقي اساسا در كودكان و بزرگسالان مشابه هستند به همين دليل، DSM-5 هيچگونه اختلال خلقي مختص به “كودكي” را مشخص نكرده است(به استثناي اختلال نامنظمي خلقي اخلال گرانه كه فقط كودكان زير ١٢ سال را مي توان مبتلا به آن دياگنوز كرد).

اين موضوع بر خلاف اختلالات اضطرابي است كه در آنها تعدادي از عارضه ها فقط در كودكي و در دوران رشد روي مي دهند. با اين حال يك موضوع كاملا مشخص است : با افزايش سن “قيافه” افسردگي تغيير مي كند. براي مثال كودكان زير ٣ سال ممكن است. افسردگي را با حالات غمگين چهره ، زودخشمي، خستگي مفرط، بدقلقي، و قشقرق راه انداختن نشان دهند و در خوردن و خوابيدن مشكلاتي داشته باشند. در افراطي ترين حالت، اين وضعيت ممكن است به اختلال نامنظمي خلقي اخلالگرانه منجر شود.

تحقيقات فراوان نشان مي دهند كه حضور اضطراب در كنار افسردگي مي تواند فرد را بي ثبات كند و ممكن است ريسك خود كشي را افزايش دهد ، باعث شود بيماري مدت بيشتري طول بكشد، يا بيمار به درمان پاسخ مناسب ندهد.
بنابراين اسپسيفاير ديسترس اضطرابي بايد به طور دقيق و صحيح سنجيده شود و همچنين ريسك فاكتورها( عوامل خطر) خودكشي ، از جمله برنامه هاي بالقوه براي خودكشي ، افكار انتحاري، يا سابقه خودكشي در افرادي كه سطوح متوسط تا خفيف ديسترس اضطرابي نشان مي دهند ، بايد مورد ارزيابي قرار گيرد.

دو مثال معروف از مشكلات قابل دياگنوز كه افسردگي عنصر اصلي آنهاست اما در DSM-5 به عنوان يك اختلال مستقل گنجانده نشده اند عبارتند از : اختلال عاطفي فصلي ، و سندروم خستگي مزمن يا درد عضلاني ناشي از التهاب مخ و نخاع(ME)

 

اختلالات خلقی فصلی

 

اختلال عاطفی فصلی (SAD)

اختلال عاطفی فصلی  سمپتومی است كه در طول زمستان پيش مي آيد ، در بهار يا تابستان سال بعد بهبود مي يابد و به همين دليل افسردگي زمستاني نيز ناميده مي شود.سمپتوم هاي اصلي آن عبارتند از غمگيني، بي رمقي، پرخوابي، اشتها و هوس شديد به هيدرات هاي كربن، پرخوري و افزايش وزن. علت اين نوع افسردگي مي تواند دوره هاي طولاني تاريكي در زمستان و افزايش ترشح هورمون ملاتونين باشد. بهترين روش درمان براي اين نوع افسردگي نور درماني است.

سندروم خستگي مزمن (CFS): هم افسردگي و نوسانات خلقي ، و هم سمپتوم ها فيزيكي مثل خستگي شديد ، درد عضلات ، درد سينه، سر درد، حساسيت به نور و صدا ديده مي شود. در حال حاضر علت يا علت هاي اين اختلال هنوز مشخص نيست و شايد به همين دليل انواع نام ها را به خود گرفته است از جمله “آنفولانزاي ياپي ها” يا آنفولانزاي جوانان پر درامد.

روانكاوي افراد افسرده

ركن اصلي همه نظريه هاي روان كاوي درباره افسردگي اين است كه افسردگي يعني واكنش در مقابل فقدان يا از دست دادن(مثلا ار دست دادن يكي از بستگان نزديك) و ممكن است به صورت از دست دادن سمبوليك نشان داده شود كه در آن، ساير انواع فقدان ها (مثلا از دست دادن شغل) معادل از دست دادن يكي از عزيزان به حساب مي آيد. نظريه هاي روانكاوي معتقدند كه فرد با درون ريزي خشم ناشي از اين فقدان به آن واكنش نشان مي دهد. اين كار باعث مي شود كه از خودش متنفر شود و در نتيجه عزت نفسش پايين بيايد.

بنابراين هدف از روانكاوي اين است كه به فرد كمك كند تا از كشمكش هاي سركوب شده آگاه شود و خشمي را كه درون ريزي كرده است بيرون بريزد. براي نيل به اين هدف روانكاوي به روش هاي مختلف به فرد كمك مي كند تا به كندوكاو در ريشه هاي افسردگي خود بپردازد. مثلا روانكاو با استفاده از تداعي آزاد و تحليل رويا به درمانجو كمك مي كند تا خاطرات كودكي درباره بعضي فقدان ها را به ياد بياورد . بنايراين درمان سايكو ديناميك سعي مي كند ريشه هاي سمپتوم هاي افسردگي را بيابد و به درمانجويان كمك مي كند. تا متوجه شوند كه تجربه هاي كودكي چگونه مي توانند در ايجاد سمپتوم ها موثر واقع شوند. و بر روابط ميان فردي كنوني آنها تاثير بگذارند.

افسردگی ماژور

یکی از شایع‌ترین اختلالات روانی، اختلال افسردگی اساسی یا ماژور است. دوره افسردگی ماژور از دیگر انواع افسردگی شدیدتر است. در این اختلال خلق فرد به مدت حداقل 2 هفته به شدت افسرده است که با نشانه‌های شناختی مانند احساس ناامیدی یا بلاتکلیفی همراه است. همچنین کارکردهای جسمی و اجتماعی فرد به شدت مختل می‌شوند. در واقع به دلیل کاهش شدید انرژی و تغییر کارکردهای مغز بیمار، در تعاملات اجتماعی، کار و تحصیل فرد مبتلا افت قابل ملاحظه‌ای مشاهده می‌شود.

دیدگاه زیستی اختلالات افسردگی

کورتکس پیش پیشانی: در ایجاد و نگهداری تصاویر ذهنی یا کدگذاری ذهنی از اهداف و روش های رسیدن به آنها اهمیت دارد. کاهش فعالیت در این ناحیه می تواند باعث نابسامانی در اعمال زیر شود: تمیز بین افکار متضاد، تفکیک خوب از بد، بهتر از بهترین، یکسان از نایکسان، پیش بینی پیامدهای آتی رفتارهای کنونی، تلاش برای رسیدن به اهداف مشخص، پیش بینی محرکها و ناتوانی در آماده سازی خود برای آنها.

کورتکس سینگولیت: جهت انجام تکالیف مثل یادگیری به شیوه مطلوب یا حل مسأله اهمیت دارد. فعالیت کم آن نشان دهنده عدم آرزو جهت تغییر است.

هیپوکامپ: هورمون آدرنوکورتیکوتروپین(کورتیزول) تولید کرده و در آگاه شدن درباره شرایط محیطی واکنش های عاطفی نقش دارد. نابسامانی در عملکرد هیپوکامپ باعث می شود فرد واکنش های عاطفی را جدا از شرایط محیطی بدانند، یعنی در تمام…

سندرم خستگی مزمن یا آنفولانزای یاپی ها CFS

این اختلال معمولا در جوانان شاغل در مشاغل پردرآمد و ساکن شهرها مخصوصا زنان که با استرس های مسئولیت های شغلی و خانگی دست و پنجه نرم می کنند دیده می شود. در این اختلال هم افسردگی و هم نوسانات خلقی و هم نشانه های فیزیکی مثل خستگی شدید، درد عضلات، درد سینه، سردرد و حساسیت به نور و صدا هم دیده می شود.

یاپی به کارمندان یا افراد جوان شاغل که در شهر زندگی می کنند. درآمد زیادی دارند، پول خود را صرف چیزهای گران می کنند. و تا اندازه ای مغرور و دماغ سربالا هستند، گفته می شود. بخاطر همین مسأله به این اختلال، سندرم دماغ سربالا ها یا سندرم جوانان پر درآمد نیز گفته می شود.این اختلال معمولا به علت استرس های محیطی ست، افسردگی یک عامل خطر برای این اختلال محسوب می شود.

درمان شناختی رفتاری CBT در کاهش شدت خستگی و بهبود عملکرد افراد مبتلا به این اختلال تاثیر مثبت دارد.

ناقل های عصبی اختلالات افسردگی

فرضیه ایندول آمین: طبق این فرضیه، علت افسردگی، کاهش یکی از ایندول آمین ها به نام سروتونین است. سروتونین ناقل اصلی اختلالات افسردگی است.

فرضیه کته کولامین: طبق این فرضیه، علت افسردگی، کاهش یکی از کته کولامین ها به نام نورآدرنالین(نوراپی نفرین) است.

 نوراپی نفرین بعد از سروتونین، ناقل دوم اختلالات افسردگی ست، در حالی که ناقل اول اختلالات دوقطبی محسوب می شود.

در افراد افسرده، دوپامین نیز پایین است، چون از زندگی خود لذت نمی برند.

انواع اختلالات خلقی
انواع اختلالات خلقی

الف) اختلالات افسردگي:

اختلال افسردگي عمده

اختلال ديس تايمي(افسردگي دائم و پايدار)،

اختلال خلق نامنظم اخلال گرانه،

اختلال ملال قبل از قاعدگي.

ب) اختلالات دو قطبي:

دوقطبي نوع I

دوقطبي نوع II

اختلال سيكلوتايمي(ادواري خويي)

اسپسيفايرها:

الف) با ويژگي هاي اضطراب،

ب) با ويژگي هاي روان پريشي،

ج) با ويژگي هاي پس از زايمان،

د) با ويژگي هاي كاتاتونيك،

ه) با ويژگي هاي ملانكوليك(ماليخوليا يا درون زاد)،

ر) با ويژگي هاي آتيپيكال(غيرمعمولي)،

ز) با ويژگي هاي مختلط.

نشانه هاي افسردگی

شناختي: باروهاي غيرمنطقي مثل احساس بي فايدگي، تهي بودن، ناتواني در تمركز و تصميم گيري، احساس گناه، نا اميدي.

فيزيويوژيكي: تغيير اشتها و خواب، يبوست، اختلال در سيكل عادت ماهانه، بيزاري جنسي.

رفتاري: كندي گفتار و حركات، بي رمقي، خستگي، كمبود انرژي، به بهداشت شخصي و بدن اهميت ندادن، ساعت ها در رختخواب ماندن.

هيجاني و انگيزشي: غمگين، پريشان، دلسرد و محزون بودن+ منفعل بودن و فلج اراده جهت پيگيري كارها.

دوره های افسردگی

افسردگی عمده: حداقل ٢ هفته طول مي كشد، بيمار از زندگي لذت نمي برد و احساس غمگيني مي كند، در خوردن و خوابيدن مشكل دارد، احساس گناه دارد، بي حال و بي حوصله است. در تمركز حواس مشكل دارد و درباره خودكشي فكر مي كند.

مانيا: حداقل ١ هفته طول مي كشد، بيمار احساس مي كند خيلي شاد است، پر حرف است. بيش فعال است و حواس پرت، احساس خودبزرگ بيني دارد. گاهي اين بيماران نياز به بستري شدن دارند.

هيپومانيا: عمدتا شبيه دوره مانيا است، دوره آن كوتاه تر است(٤ روز پشت سر هم گاهي)، شدت آن كمتر است و نياز به بستري شدن نيست.

جهت تماس با مشاورین ما و بازگو نمودن مشکلاتتان به وبسایت مشاوره تلفنی مراجعه نمایید.

author-avatar

درباره admin

مشاوره روانشناسی حضوری | مشاوره روانشناسی تلفنی | مشاوره آنلاین ۲۴ ساعته | مرکز مشاوره روانشناسی | مشاوره روانشناسی | مشاوره روانشناسی آنلاین | مشاوره روانشناسی تلفنی | مشاوره روانشناسی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *