اختلال سلوک در کودکان
اختلال سلوک در کودکان
اختلال سلوک در کودکان، اختلالی در دوران کودکی است و با مجموعه ای از رفتارهای منفی ای که کودکان نسبت به بزرگسالان یا هر فرد دیگری نشان می دهند. مشخص می گردد. کودکان دارای این اختلال دارای مشکلات عاطفی و رفتاری هستند. و در محیط مدرسه و در سایر روابط اجتماعی اشان با مشکل مواجه می شوند .
انواع اختلال سلوک
روانپزشک کودک دکتر فرامرز ذاکری اظهار می دارد که سه نوع اختلال سلوک وجود دارد که با توجه به سن بروز اولین علائم، این اختلال طبقه بندی می گردد :
شروع کودکی که علائم اختلال سلوک قبل از سن 10 سالگی ظاهر می گردد .
شروع نوجوانی که علائم اختلال در دوران نوجوانی و بلوغ ظاهر می گردد .
شروع نامشخص که سن بروز اولین علائم اختلال سلوک مشخص نیست .
علل اختلال سلوک در کودکان
اگر چه علت دقیق اختلال سلوک هنوز شناخته نشده است. اما عوامل زیادی وجود دارد که بروز این اختلال را پیش بینی می کند .
عوامل ژنتیکی : اختلالات رفتاری منشا ژنتیکی دارند . در بسیاری از موارد، یکی از اعضای خانواده کودک مبتلا به اختلال سلوک، تحت تاثیر اختلالات روحی، اختلالات خلقی، اختلالات اضطرابی و یا سوء مصرف مواد مخدر است .
عوامل محیطی : برخی عوامل محیطی خاص، سبب بروز این اختلال در کودکان می گردد .
عوامل زیستی : نقص یا آسیب به ناحیه های خاصی از مغز ممکن است سبب بروز مشکلات رفتاری گردد .
عوامل روانشناختی و اجتماعی : جایگاه اجتماعی – اقتصادی پایین و عدم پذیرش توسط گروه همسالان نیز می تواند سبب بروز این اختلال شود .
علائم و نشانه های اختلال سلوک در کودکان
روانپزشکان اعتقاد دارند که کودکان دارای این اختلال علائم مختلفی از خود بروز می دهند که بسته به سن و شدت آن متفاوت است . علائم اختلال سلوک شامل موارد زیر می باشد :
رفتارهای فریبکارانه : کودکان دارای این اختلال ممکن است بارها و بارها دروغ بگویند و یا به دزدیدن کالا و اشیاء از دیگران مبادرت ورزند .
رفتار ویرانگر : کودکان دارای این اختلال ممکن است به تخریب اموال بپردازند . برای مثال : مبلمان را تخریب کنند، اشیاء را پرتاب نمایند و …
رفتار تهاجمی و پرخاشگرانه : کودکان دارای این اختلال ممکن است که رفتارهای پرخاشگرانه از خود نشان دهند. برای مثال : زورگویی، دعوا کردن، رفتار بی رحمانه با کودکان کوچکتر از خود و یا با حیوانات و …
کج خلقی : کودکان دارای اختلال سلوک، اغلب کج خلق هستند. و هر کاری برای به دست آوردن چیزی که می خواهند، انجام می دهند.
سبب شناسی اختلال سلوک
علل بیولوژیک
عوامل ژنتیک:
امروزه شواهد نشان می دهد که اختلال سلوک و پرخاشگری و جنایتکاری ناشی از آن عنصر ژنتیک دارند. مطالعه دوقلوها نشان داده است که یک عامل ژنتیک در اختلال سلوک وجود دارد و پرخاش و خشونت نیز عنصر ژنتیک دارند. مطالعه فرزند خوانده ها نیز نشان داده است. که در اختلال سلوک و رفتارهای جنایت کارانه، هم ژن ها و هم محیط تاثیر خاصی دارند. حتی بعضی مطالعات جدید ژن خاصی را شناسایی کرده اند که با اختلال سلوک کودکی مرتبط است و GABRA 2 نامیده می شود. آنچه مطالعات نشان می دهند. این است که در اختلال سلوک، احتمالا یک عنصر ارثی وجود دارد، عنصری که به صورت ویژگی های اخلاقی موروثی نشان داده می شود. اما عوامل محیطی نیز در تعیین الگوهای رفتاری در اختلال سلوک نقش مهمی دارند.
عوامل نوروپسیکولوژیک:
اختلال سلوک مثل ADHD، با نقص های نوروپسیکولوژیک در عملکرد شناختی، از جمله با نقص در عملکرد اجرایی(برنامه ریزی و خود-کنترلی) ضریب هوشی کلامی و حافظه همراه است.
ضریب هوشی پایین نیز با اختلال سلوک ارتباط دارد و مخصوصا با آغاز اختلال سلوک در سنین پایین همراه است. بدون آنکه عوامل اجتماعی-اقتصادی مثل فقر، نژاد، قومیت، کم سوادی در آن نقشی داشته باشند. با این حال، درباره این که آیا نقص در عملکرد اجرایی، در غیاب سمپتوم های ADHD، در اختلال سلوک روی می دهد. یا نه، اختلاف نظر وجود دارد. مثلا بعضی روانشناسان بالینی کشف کرده اند. که هرچه در کودکان مبتلا به اختلال سلوک و ADHD نقص در عملکرد اجرایی دیده می شود. در کودکانی که فقط به اختلال سلوک یا تنها به ADHD مبتلا هستند در عملکرد اجرایی هیچ گونه نقصی دیده نمی شود.
عوامل پیش از تولد:
در دوران بارداری، چند عامل ابتلا به اختلال سلوک را تحت تاثیر قرار می دهند، از جمله سیگار کشیدن و الکل نوشیدن مادر در طول بارداری و سوءتغذیه او در طول بارداری و بلافاصله پس از زایمان. مطالعات نشان داده اند که سیگار کشیدن مادر می تواند باعث ظهور زود هنگام مشکلات سلوک در فرزندان شود، به ویژه در مورد پرخاشگری بی دلیل و نافرمانی اجتماعی، اما این پدیده ممکن است به مادران فقیر و کم سواد محدود باشد.
همچنین کودکانی که مادران آنها در دوران بارداری الکل مصرف کرده اند بزهکاری بیشتری نشان می دهند و قضاوت اخلاقی آنها نیز ضعیف تر است. علاوه بر آن سوءتغذیه مادر در دوران بارداری، مخصوصا کمبود پروتئین، آهن و روی باعث رفتارهای برونی سازی می شود.
علل پسیکولوژیوک
محیط خانوادگی و روابط والد_فرزند:
مطالعات انجام شده درباره ارثی بودن اختلال سلوک نشان می دهند که در این اختلال یک عامل ژنتیک وجود دارد، اما این را نیز نشان می دهند که عوامل محیطی مهم و بارزی نیز در آن تاثیر می گذارند. بدون شک یکی از مهم ترین عوامل، محیط خانوادگی و ماهیت رابطه والدین و فرزندان است. از مدت ها پیش ثابت شده است.
عوامل خطر برای اختلال سلوک و اختلال نافرمانی-چالش گری عبارتند از بیکاری والدین، ابتلای یکی از والدین به اختلال شخصیت ضد اجتماعی، تعویض مکرر سرپرستان کودک و بدرفتاری با او. شواهد نشان می دهد. کودکانی که والدین پرخاشگر دارند و از سوی آنها مورد بدرفتاری فیزیکی قرار می گیرند، در بزرگسالی، خود به افرادی پرخاشگر تبدیل می شوند.
علاوه بر بدرفتاری در کودکی، اختلال سلوک با محیط های خانوادگی نامنسجم، بدون اهداف تحصیلی و فرهنگی، پر از دعوا، و پر از استرس والدین نیز رابطه دارد. جالب اینجاست که بسیاری از ویژگی های خانوادگی، که به اختلال سلوک مربوط می شوند با فقر و محرومیت اجتماعی نیز ارتباط نزدیکی دارند.
تاثیر دوستان و رسانه های عمومی:
اکثر کودکان صرفا به این علت رفتارهای پرخاشگرانه و ضد اجتماعی نشان می دهند که تحت تاثیر فعالیت های خشونت آمیزی قرار میگیرند که در رسانه های عمومی یا در دوستان و همسالان خود می بینند.
دوستان مهم ترین منبع تقلید هستند. شواهد نشان می دهند که دوستی و معاشرت با نوجوانانی که رفتارهای خشونت آمیز یا مجرمانه دارند باعث افزایش رفتار بزهکاری می شود.
دوستی با همسالان خلافکار تقلید کردن رفتارها را آسان تر می کند و باعث می شود. که این نوع رفتارها عادی به نظر برسند. با این حال مشخص نیست که آیا کودکانی که پیشاپیش تمایلات ضد اجتماعی و پرخاشگری دارند به میل و انتخاب خود با افراد مشابه خود دوست می شوند. و معاشرت با آنها صرفا تمایلات از پیش موجود را تقویت می کند. یا این که معاشرت با دوستان خلافکار باعث رفتارهای ضد اجتماعی در کودکان سالم می شود. یک نظریه دیگر این است که تاثیر دوستان به شیوه ای مستقیم تر باعث تسهیل سمپتوم های اختلال سلوک می شود.
مثلا، طرد شدن از سوی همسالان باعث افزایش پرخاشگری می شود به ویژه در کودکانی که از قبل به یک اختلال اخلال گرانه مبتلا هستند. به طور خلاصه، تقلید از همسالان و رسانه های عمومی ظاهرا رفتار پرخاشگرانه و ضد اجتماعی را صرفا در کودکانی تسهیل می کند که از قبل سمپتوم های اختلال سلوک نشان می دهند. به این ترتیب، آنها احتمالا متغیر های واسطه هستند نه علت های واقعی اختلال.
عوامل شناختی:
اختلال سلوک با رشد سعود اخلاقی ارتباط دارد، یعنی، اکثر کودکان در مراحل رشدی خود آگاه می شوند. که بعضی رفتارها از لحاظ اخلاقی و اجتماعی قابل قبول و بعضی دیگر غیر قابل قبول هستند. اما کودکان مبتلا به اختلال سلوک نمی توانند به این شعور اخلاقی برسند.
برای حقوق دیگران احترام زیادی قائل نمی شوند. و از کارهای خود اصلا اظهار پشیمانی نمی کنند یا بسیار کم احساس ندامت می کنند.
علت عدم آگاهی آنها از استانداردهای اخلاقی تا حد زیادی از این واقعیت سرچشمه می گیرد. که در تفسیر دنیا و رویدادهای آن، روش های بسیار اشتباهی پیش گرفته اند.مثلا، کودکی که به اختلال سلوک مبتلاست، رفتار دیگران را همیشه خصمانه یا چالش برانگیز تفسیر می کند. و این کار باعث افزایش واکنش های پرخاشگرانه آنها می شود.
عوامل اجتماعی_اقتصادی:
رفتار بزهکارانه و خشونت آمیز با فقر، پایین بودن طبقه اجتماعی_اقتصادی، بیکاری، شهرنشینی، و عدم موفقیت تحصیلی ارتباط نزدیک دارد. این عوامل ممکن است علت اختلال سلوک باشند. نه معلول آن. فقر باعث می شود زندگی خانوادگی مختل شود. والدین تحت استرس قرار گیرند، از فرزندان غفلت کنند. فرصت های تحصیلی خوبی وجود نداشته باشد و همه اینها دست به دست هم می دهند و به ایجاد اختلال سلوک کمک کنند.
مطالعه Castello و همکارانش نشان می دهد که فقر، به تنهایی، در نرخ شیوه اختلال سلوک اثر مستقیم دارد. آنها اختلال سلوک را، در کودکان سرخپوست یک شهر کوچک سرخپوست نشین، قبل و بعد از افتتاح کازینو در آنجا مورد بررسی قرار دادند.
افتتاح کازینو در منطقه سرخپوست نشین باعث شده بود که درآمد بسیاری از خانواده ها بالا برود و از فقر بیرون بیایند. پیش از آغاز به کار کازینو، کودکان خانواده های فقیر در مقایسه با کودکان خانواده های متوسط و مرفه، بیشتر به سمپتوم های اختلالات روانی دچار بودند.
اما بعد از گشایش کازینو کودکان خانواده هایی که از فقر به غیر فقر تبدیل شده بودند. اختلالات روانی بسیار کمتری نشان می دادند، به خصوص در مورد اختلال سلوک و اختلال نافرمانی-چالش گری. این مطالعه به خوبی نشان می دهد که فقر چگونه می تواند یکی از علت های واقعی اختلال سلوک باشد.
رایج ترین شیوه های درمان
روان درمانی :
کودک می تواند از یادگیری مهارت های جدید مانند مهارت کنترل خشم سود ببرد .
آموزش والدین : در این روش به والدین استراتژی های مدیریت رفتار و تکنیک های افزایش ایمنی در خانه در زمان خشم کودک آموزش داده می شود .
خانواده درمانی : از والدین، خواهر و برادر خواسته می شود که برای درمان به همراه کودک حضور پیدا کنند . گاهی بهبود روابط بین والدین و کودک سبب بهبود رفتارهای کودک مبتلا می شود .
دارو درمانی :
دارویی برای درمان اختلال سلوک وجود ندارد . اما گاهی لازم است روانپزشک برای درمان یا تخفیف علائم روانی داروهایی را تجویز نماید . ریتالین پر کاربردترین داروی محرکی است که برای کودکان مبتلا به اختلال سلوک شدید تجویز می گردد .