شاخص های بحران هویت
از خود بیگانگی یا بحران هویت دارای شاخص های متعددی است که از نظر « ملوین سیمین» عبارتنداز :
احساس بی قدرتی :حالتی که فرد احساس بی اختیاری نموده و قادر به تحت تأثیر قرار دادن محیط اجتماعی خود نیست.
احساس پوچی : احساس که شخص تصور می کند برای رفتار ها و باور های خود خطوط راهنمایی در اختیار ندارد . در واقع کسی که دچار پوچی شده ، انتظار چندانی از رضایت بخش بودن رفتار خود در آینده ندارد.
احساس بی معیاری : در این حالت فرد احساس می کند برای رسیدن به هدف های ارزنده خود نیازی به وسایل نامشروع دارد و برای رسیدن به هدف ها و تامین نیاز هایی که جامعه در او به وجود آورده است دست به تلاش می زند و را هایی برای رسیدن به هدف هایش انتخاب می کند که جامعه آنها تأیید نمی کند . در این حالت چون فرد نمی تواند از طریق مشروع به هدف عایش برسد ممکن است مشکل را در خود ببیند و دست به خود کشی بزند یا به مواد مخدر پناه ببرد.
جامعه گریزی: حالتی است که افراد احساس می کند با ارزش ها و هنجار های جامعه بیگانهد شده است. چنین فردی اعتقادی به شیوه کارکرد جامعه ، روابط و هدف ها را نفی کندبا گوشه شینی و انزوا، خود را از گزند جامعه به حاشیه می کشاند . بسیاری از مبتلایان به الکل و مواد مخدر این حالت را تجربه می کنند.
جدایی از خویشتن : حالتی که فرد از خود بیگانه شده و نسبت به احساس واقعی ، علاقه و باور های خویش بیگانه می شود . اگر چه حکم دادن به این که جوانان جامعه ما که قشر عظیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند با این معضل رو به رو شده اند و این مسأله می رود تا ابعاد گسترده تری به خود بگیدر
احساس بی قدرتی :حالتی که فرد احساس بی اختیاری نموده و قادر به تحت تأثیر قرار دادن محیط اجتماعی خود نیست.
احساس پوچی : احساس که شخص تصور می کند برای رفتار ها و باور های خود خطوط راهنمایی در اختیار ندارد . در واقع کسی که دچار پوچی شده ، انتظار چندانی از رضایت بخش بودن رفتار خود در آینده ندارد.
احساس بی معیاری : در این حالت فرد احساس می کند برای رسیدن به هدف های ارزنده خود نیازی به وسایل نامشروع دارد و برای رسیدن به هدف ها و تامین نیاز هایی که جامعه در او به وجود آورده است دست به تلاش می زند و را هایی برای رسیدن به هدف هایش انتخاب می کند که جامعه آنها تأیید نمی کند . در این حالت چون فرد نمی تواند از طریق مشروع به هدف عایش برسد ممکن است مشکل را در خود ببیند و دست به خود کشی بزند یا به مواد مخدر پناه ببرد.
جامعه گریزی: حالتی است که افراد احساس می کند با ارزش ها و هنجار های جامعه بیگانهد شده است. چنین فردی اعتقادی به شیوه کارکرد جامعه ، روابط و هدف ها را نفی کندبا گوشه شینی و انزوا، خود را از گزند جامعه به حاشیه می کشاند . بسیاری از مبتلایان به الکل و مواد مخدر این حالت را تجربه می کنند.
جدایی از خویشتن : حالتی که فرد از خود بیگانه شده و نسبت به احساس واقعی ، علاقه و باور های خویش بیگانه می شود . اگر چه حکم دادن به این که جوانان جامعه ما که قشر عظیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند با این معضل رو به رو شده اند و این مسأله می رود تا ابعاد گسترده تری به خود بگیدر