دسته‌بندی نشده

مبانی نظری بحران هویت

همان طوری که گفته شد مفهوم «هویت» از مفاهیم اساسی و در عین حال بسیار پیچیده است. این مفهوم در دو سطح فردی و جمعی می تواند تغییر و تفسیر شود از یک نظر ، مفهوم هویت را می توان در قالب نظریه های روانشناختی سیاسی همانند نظریات “اریک فروم ” بررسی کرد و از سوی دیگر این مفهوم در آراء و اندیشه های جامعه شناختی افرادی چون ” هانا آرنت ” و ” امپل دورکهایم ” منعکس است. در سطحی دیگر از این مبحث ” هویت ” و “بحران هویت ” در چارچوب نظریه های توسعه سیاسی و تأسیس کشور های ملی و فرآیند ” ملت سازی ” مطرح می کردند.
اهمیت دوره ی نوجوانی در طول رشد شخصیت فردی بارز و مسلم است از سوی دیگر اهمیت نقش هویت یابی در این دوره به عنوان اساسی ترین اصل،غیر قابل انکار می نماید .در تایید هویت یابی می توان موضوع هویت را از این منظر نگریست که ایا اهمیت ان در حدی هست که بتوان به عنوان یک نیاز اساسی بدان پرداخت؟از یک فروم5،جامعه شناس و روان کاو آلمانی معتقد است فرق انسان و حیوان ابتدا در نیازهای اختصاصی اوست؛از این رو شناخت او بدن آشنایی به این نیازها میسر نخواهد بود این نیازها از نظر فروم به قرار زیر است:
نیاز به تعالی،وابستگی،هویت،رجوع به اصل و وسایل راهیابی.او می گوید:«هر انسانی تمایل دارد تا هویت خاصی داشته باشد از این رو می کوشد که خویشتن را دریابد و بشناسد در عین حال می خواهد فردی ممتاز باشد و برای رسیدن به این مقام خود را به شخص یا گروهی از اشخاص نسبتاً ممتاز مرتبط می کند و یا به اصطلاح،خویشتن را با آن ها همانند می سازد تا به واسطه ی امتیاز شخصی که آن فرد یا آن گروه ها دارند تا حدی صاحب تشخیص و امتیاز گردد »در حقیقت منظور فروم این است (شرقی،1381)،که هر انسانی به احساس خاص و منحصر به فرد بودن نیاز دارد از این روست که احزار هویت در دوران نوجوانی ضرورتی اساسی به حساب می آید.«انسان باید خود را بشناسد»جمله ای معروف از سقراط که بیانگر زمینه های تاریخی –فلسفی مقوله هویت است.مواجهه با چنین جمله ای در یونان باستان گویای مسائل مهمی است.اولین نکته ای که این جمله را روشن می نماید حیات فرا تاریخی مفهومی مانند هویت است.که به علت ماهیت مستقل آن از زمان و تاریخ،توانسته است دارای وجودی مستمر در اعصار باشد.«هویت یعنی حقیقت شی یا شخصی که مشتمل بر صفات جوهری او باشد»هویت در لغت به معنای شخصیت،ذات هستی وجود و منسوب به «هو»است.
از نظر لغوی واژه ی هویت به دو معنای ظاهراًمتناقض بکار می رود:
1-همسانی و یک نواختی متلق
2-تمایز.اگر چه این دو معنا متضادند ولی به دو جنبه ی اصلی هویت-جنبه ی اجتماعی و جنبه ی شخصی و فردی-معطوف هستند بیشتر روانشناسان و نظریه پردازان شخصیت پیش از اریکسون؛هویت را در ابتدا امری فردی و شخصی می دانستند (هر چند ایشان هویت اجتماعی را هم انکار نمی کردند)از دیدگاه این نظریه پردازان هویت،احساس تمایز،تداوم و استقلال شخصی نامیده می شد
author-avatar

درباره admin

مشاوره روانشناسی حضوری | مشاوره روانشناسی تلفنی | مشاوره آنلاین ۲۴ ساعته | مرکز مشاوره روانشناسی | مشاوره روانشناسی | مشاوره روانشناسی آنلاین | مشاوره روانشناسی تلفنی | مشاوره روانشناسی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *