مشاوره ازدواج در شهرک صادقیه
مشاوره ازدواج در شهرک صادقیه
آشنايي با خانواده
يكي از راههاي شناسايي فرد مقابل، شناخت خانوادهي اوست. يكي از بهترين شيوهها براي شناخت فرد مشاهدهي اوست زمانيكه با خانوادهاش در تعامل است. نحوهي برخورد فرد با اعضاي خانواده و پدر و مادر، شاخصي از رفتار آيندهي او
در يك ارتباط صميمانه است. نوع برخورد و رفتار فرد در خانواده، اطلاعات بسيار زيادي به ما ميدهد، تا پيشبيني كنيم كه بعد از ازدواج اين فرد چگونه برخورد خواهد كرد. اگر فرد در ارتباط با خانواده صادق و راحت باشد، احتمالاً بعد از ازدواج هم
به همين شيوه رفتار خواهد كرد و اگر فردي با اعضاي خانوادهاش با تعارض فراوان و ضديت رفتار كند، احتمالاً همان الگو نيز به رابطهي با همسر تسـّري پيدا خواهد كرد.
بسياري باور دارند كه همهي توان خود را بهكار خواهند برد، تا الگوهاي رفتاري خانوادهي خود را دوباره ايجاد نكنند و در رابطهي جديدشان الگوي جديدي از خانواده ارايه كنند و جملاتی نظیر: «من مثل پدرم نيستم» يا «من نميخواهم
خانوادهاي شبيه آنچه كه پدر و مادرم ايجاد كردند، داشته باشم» و يا «به شما خواهم گفت كه خانواده يعني چه!» را بر زبان میآورند. گفتن اين حرفها بسيار راحتتر از عمل كردن به آنهاست. البته اين بدين معنا نيست كه انسان، قدرت تغيير
الگوهاي قديمي ياد گرفته را ندارد، بلكه ميتوان گفت كه هر فردي اين قدرت را دارد كه آنچه را در خانواده ياد گرفته است بشناسد و تاحدودي تغيير دهد.
آشنايي، تنها در يك تعامل دو نفره بدست نميآيد، بلكه ما ميتوانيم از اظهارنظر ديگرانی چون، دوستان و به ويژه والدين و مخصوصاً والد هم جنس براي شناخت بهتر فرد مقابل سود جوييم. در آشنايي سنتي اصل بر اين است
كه افراد كهن سال و والدين، عقل و قدرت انتخاب همسر مناسب را دارا هستند. والدين بيشتر موقعيت اقتصادي، سياسي و اجتماعي را در نظر ميگيرند. در اين نوع ازدواجها تبار و اصل و نسب و موقعيت خانوادگي عموماً مهمتر از
دلبستگي و علاقهي دو طرف است و نرخ طلاق در جوامعي كه ازدواج سنتي رايج است بسيار كمتر از نرخ طلاق در جوامع ديگر است.آيا بر اين اساس ميتوان نتيجه گرفت كه والدين و افراد بزرگسال بهتر از افراد جوان ميتوانند
تصميم بگيرند؟!
ما بر اين باور هستيم كه شنيدن نظرات والدين ميتواند مفيد باشد، اما اين به معناي موافقت و تأييد و انجام همهي آن نظرات نيست. بلكه فهم آنچه كه آنها ميگويند براي تصميمگيري عاقلانه حايز اهميت است.
در يك مطالعه بر روي 5174 زوج عقدكرده (اولسون، 2000)، نتايج بدست آمده نشان داد، زمانيكه هم والدين پسر و هم والدين دختر از ازدواج فرزندانشان ناخشود بودند، حدود 88% از زوجها نيز از زندگي مشترك خود، رضايت كمي داشتند.
زمانيكه والدين يكي از زوجها دربارهي ازدواج فرزندش نظر مساعد نداشت، تقريباً 73% از زوجها از ارتباط خود احساس رضامندي سطح پاييني داشتند و از طرف ديگر هرگاه والدين هر دو نفر نظر مثبتي به ازدواج فرزندانشان داشتند، تقريباً 58%
از زوجها سح بالايي از رضایتمندي ارتباطي را گزارش ميدادند.
معمولاً ازدواج در دو سطح به انجام ميرسد يكي در سطح خانواده و ديگري در سطح فرد؛ وقتي خانواده براي ازدواج فرزندي تصميم ميگيرد به مسائلي توجه دارد كه خود فرد به آنها كمتر توجه میکند و زماني كه خود فرد براي ازدواج
تصميم ميگيرد به مسائلي توجه دارد كه خانواده به آنها كمتر توجه می کند. معمولاً خانوادهها به ارزشها، اصالت، طبقه اجتماعي و مسائل منطقي ازدواج توجه دارند اما افراد به جذابيتها، علاقه، عشق و موارد بين فردي توجه میکنند.
ازدواجي موفق است كه در آن هم منطق و هم عشق دخیل باشد. اگر يك ازدواج، فقط عاقلانه و منطقي باشد، ازدواج مناسبي نمیباشد و اگر فقط عاشقانه و عاطفي هم باشد بازهم ازدواج مناسبي نيست. يك ازدواج مناسب ازدواجي است
كه منطق و عشق يا به عبارتي عقل و عشق باهم حضور داشته باشند يا حداقل باهم كنار آمده باشند. اگر خانواده نماد ازدواج منطقي و عاقلانه باشد و فرد نماد ازدواج عاشقانه و عاطفي باشد؛ تضارب نظر فرد و خانواده باعث ميشود كه يك
ازدواج عاقلانه / عاشقانه روي دهد. بنابراين تصميم خانواده در كنار تصميم فرد اهميت بسيار زيادي دارد. حذف هركدام از اين دو سطح تصميمگيري زيانهاي زيادي را ميتواند موجب شود. بنابراين شناخت خانوادهها از يكديگر، حضور خانوادهها و
اطلاع آنها در كنار شناخت افراد از يكديگر موجبات ازدواج موفق را فراهم مينمايد.
خواستگاري
خواستگاري يك سنت قديمي است. ما ايرانيان از طريق اين سنت براي ازدواج با يكديگر آشنا ميشويم. اما امروزه به نظر ميرسد كه اين سنت با مشكل رو به رو شده است. برخي از جوانان فرايند آشنايي را طي ميكنند و براي
رسمي شدن آشنايي از خواستگاري استفاده ميكنند و برخي ديگر كه جلسات خواستگاري را محدود ميدانند، سعي ميكنند كه تعداد جلسات را افزايش دهند. اما در این میان، معمولاً خانوادهي دختر مقاومت ميكند، چرا كه براي آنها
جلسات خواستگاري هزينه بر است و در عين حال هيچ معلوم نيست كه دختر آنها ازدواج بكند يا امتناع نماید. از آنجا كه در خواستگاری هم دختر و پسر و هم خانواده آنها درگير فرايند آشنايي ميشوند، سنت بسيار با ارزشي است. اما از آنجا
كه محدوديت زماني دارد، باعث ميشود كه در امر ازدواج تعجيل و شتاب پيش بيايد و دختر و پسر مجبور شوند كه هرچه سريعتر تصميم بگيرند. اخيراً برخي از خانوادهها مراسم خواستگاري را به اين صورت برگزار ميكنند كه جلسات اول
خواستگاري به آشنايي خانوادهها ميگذرد.
جلسه اول و دوم خواستگاري شبيه يك ميهماني است كه همهي اعضاي هر دو خانواده حضور دارند و باهم آشنا ميشوند؛ در واقع جلسات اول براي خواستگاري خانوادهها از يكديگر است. ازدواج
فقط پيوند دو نفر نيست بلكه پيوند و ازدواج خانوادهها نيز ميباشد. پس از اينكه خانوادهها باهم آشنا شدند و يكديگر را پسنديدند حالا نوبت به آشنايي دختر و پسر ميرسد. از اينجا به بعد هر دو خانواده به دختر و پسر خود اجازه ميدهند كه باهم بيشتر آشنا شوند.
معمولاً به آنها زمان كافي ميدهند تا باهم صحبت كنند و نهايتاً نظر خود را اعلام كنند. اين مدت ميتواند تا چند ماه نيز باشد. در اين مدت، دختر و پسر با اطلاع خانواده از طريق تلفن يا گفتگوي حضوري باهم صحبت و
تبادل نظر ميكنند. در صورتي كه نظر آنها مثبت بود و خواهان ازدواج باهم بودند خانوادهها مجدداً جمع ميشوند و مراسم «بله بران» و «مهر بُران» به انجام ميرسد.
به نظر ميرسد كه اين شيوهي اخير ميتواند محدوديتهاي خواستگاري را تا حد زيادي بر طرف كند. در صورتيكه خواستگاري بخواهد به همان شيوهي سنتي در چند جلسه برگزار شود، آشنايي دختر و پسر طبيعتاً به خوبي انجام
نخواهد شد هر چند بسياري از خواستگاريها بيشتر از يكي دو جلسه ادامه پيدا نميكند. اما در موارد جدي كه افراد متمايل به ازدواج ميشوند لازم است كه خواستگاري با انعطاف بيشتري ادامه يابد. در مواردي كه امكان ازدواج هست، هر
چهقدر خواستگاري از نظر زماني انعطافپذيرتر باشد افراد بيشتر و بهتر با يكديگر آشنا خواهند شد.
تغيير جالب ديگري كه اخیراً در مورد برگزاري مراسم و اجراي سنت خواستگاري در شهر اصفهان شاهد هستيم اين است كه جلسات اول خواستگاري بيرون از خانه در هتل يا كافيشاپ برگزار ميشود. اصفهانيها معتقدند كه با اين
روش اولاً هزينه و زحمت خواستگاري از دوش خانوادهي دختر برداشته ميشود، ثانياً پسر كمتر تحت تأثير فضاي فيزيكي و مادي و زرق و برق خانهي دختر قرار ميگيرد، ثالثاً كسي از اقوام و خويشان و همسايگان نيز از خواستگاري مطلع
نميشود و بنابراین خواستگاري، پنهان از ديد سایرین برگزار ميشود.
همانگونه كه مشاهده ميفرماييد جامعهي ما در حال حركت به سمت برخورد منعطفتر با شيوهي برگزاري مراسم خواستگاري است و اين بشارت بزرگي است.
روش گفتگو:
هنگامی که قرار است دو نفر باهم آشنا شوند تا بتوانند پس از اين آشنايي در مورد ازدواج باهم تصميمگيري كنند این سؤال مطرح میشود که چگونه باهم آشنا شوند؟ چه بگويند و چگونه بگويند؟! چه بپرسند و چگونه بپرسند؟! اين سؤالاتي
است كه به نظر ميرسد پاسخ به آن بسيار اساسي است. در این میان دو روش مهم براي آشنايي وجود دارد يكي روش «مصاحبه» است و ديگري روش «خود افشایی». شیوه مصاحبه خاص آشنایی یک فرد فرا دست با یک فرد فرو دست
است. آشنایی یک مدیر منابع انسانی برای استخدام کارمندان، با استفاده از شیوه مصاحبه است. در این شیوه، فرد فرا دست سؤال ميكند و فرد فرودست پاسخ ميگويد. البته فرد فرو دست نيز ميتواند پرسش نماید اما فرد فرا دست ممکن
است پاسخ کاملی به او ندهد. روش مصاحبه، روش آشنایی یک طرفه است که منجر به آشنایی بیشتر یکی از دیگری خواهد شد.
روش خود افشایی به اين ترتيب است كه هر دو نفر از خود میگویند و خود را برای دیگری افشا میکنند. در این روش دو نفر با جایگاه برابر، باهم آشنا میشوند و هیچ برتری بین آنها مشاهده نمیشود. روش خود افشایی روش آشنایی دو
طرفه و متقابل است که منجر به آشنایی بیشتر هر دو نفر از دیگری خواهد شد. خود افشايي شيوه آشنايي دوستانه است. دوستان براي آشنايي با يكديگر معمولاً از اين روش استفاده ميكنند.
در ازدواج و آشنایی برای ازدواج از هر دو شیوه استفاده میشود. بسیاری از اوقات یکی از طرفین خود را فرا دست میپندارد، بنابراین به خود حق میدهد که بیشتر از روش مصاحبه استفاده کند و بسیاری از اوقات یکی از طرفین خود
را فرو دست میپندارد، بنابراین تنها به سؤالات فرد مقابل پاسخ میدهد و به خود کمتر این حق را میدهد که از ديگري سؤال بپرسد. اما در یک رابطه برابر و دو طرفه که مناسب همسری است، از روش خود افشایی استفاده میشود. هر دو
نفر از خود میگویند و انتظار دارند که فرد مقابل نیز افکار، نگرشها و باورهای خود را در همان زمینه افشا کند.
از آنجا که روش خود افشایی بهترین روش برای آشنایی قبل از ازدواج است براي آشنايي بيشتر با اين شيوه به مثال زير توجه كنيد.
در مثال زير دو نفر باهم آشنا ميشوند كه آشنايي چنداني باهم ندارند و يكي از اولين جلسات آشنايي خود را سپري ميكنند.
خانم:ـ سلام، حالتان چطور است؟
آقا: سلام، ممنون، خوبم. شما خوب هستید؟
خانم: ممنون، سپاسگزار.
آقا: شما آغاز میکنید یا من آغاز کنم.
خانم: فرقی ندارد، مهم این است که یکی شروع کند.
آقا: پس میخواهید من شروع کنم. چون من الان مثل قبل از امتحان، کمی مضطرب هستم دلم میخواهد زود حرفهایم را بزنم تا استرسم کم بشه. خانم: چرا مضطربید؟ البته خوب من هم یک کم استرس دارم ولی به هرحال اول یک رابطه شاید همیشه همینطور باشد. به هر حال من آماده شنیدنم.
آقا: من، احسان دینانی هستم، 28 سال دارم. در تهران زندگی میکنم. همانطور که میدانید دانشجو هستم، در خوابگاه به سر میبرم، در رشته مهندسی مواد دانشگاه تهران در مرحلة فوق لیسانس هستم. در عین حال که درس
میخوانم کار هم میکنم در شرکت مهندسی افرا. خانوادهام ساکن همدان هستند. سه خواهر دارم. خودم دومین فرزند هستم. خواهر بزرگم ازدواج کرده و خواهر دومم نامزد دارد و بناست چند ماه دیگر عقد کنند. خواهر کوچکم سال
آخر دبیرستان است. پدرم بازنشسته ارتش است و مادرم خانهدار است. داماد اول ما مهندس است و یک شرکت خصوصی دارد و نامزد خواهر دومم دانشجوی سال آخر پزشکی است. خوب اگه لطف کنید حالا شما خودتان را معرفی
کنید.
خانم: ممنون، البته قبل از اینکه خودم را معرفی کنم دلم میخواست بدانم تحصیلات خواهران شما چیست؟!
آقا: بله البته خواهر اولم کارشناسی ارشد معماری دارد و خواهر دوم زبان انگلیسی خوانده.
خانم: خوب همانطور که میدانید من مهتاب جمالی هستم 25 سال دارم. تهرانی هستم و سال اول کارشناسیارشدم. در رشته فلسفه علم دانشگاه تهران درس میخوانم و فقط برخی اوقات تدریس میکنم. از نظر مالی وضع بدی
نداریم پدرم مخارج مرا پرداخت میکند. یک برادر دارم که سال دوم دانشگاه است خودم فرزند اول هستم. برادرم در دانشگاه آزاد، اقتصاد میخواند. پدرم در کار صادرات و واردات فعال است و شرکت دارد. مادرم هم با پدر همکاری
میکند اما بیشتر از اینکه نقش یک کارمند را داشته باشد نقش یک زن خانهدار را دارد.
آقا: خوب حالا تاحدودی حداقل با اسم و رسم هم آشنا شدیم.
خانم: البته ولی بیشتر با اسم نه با رسم؟!
آقا: البته البته … خوب برای اینکه با رسم هم نیز آشنا بشویم چه بکنیم چه جوری جلو برویم؟!
همانطور که ملاحظه میکنید در روش خود افشایی، افراد ابتدا از خودشان میگویند و خود را در یک زمینه خاص تاحدودی افشا میکنند و سپس از طرف مقابل میخواهند که در همان محدوده خودش را افشا کند. «جمله شما
چطور؟!» یک جمله کلیدی در پایان خود افشایی است. خود افشایی نباید طولانی و بيحد و مرز باشد. زنی را به خاطر میآورم که میگفت در يك جلسه آشنايي، دو ساعت تمام از خودم و ویژگیهای خودم گفتم و مرد شنید و پس از دو
ساعت شنیدن، رفت و دیگر نیامد و اکنون بعد از 15 سال که از آن روز میگذرد هنوز در این فکر هستم که چرا رفت؟ مگر در من چه دید که رفت؟! اگر خود افشایی برابر نباشد نتیجهاش همین خواهد بود. خود افشایی بهتر است در یک فرصت
محدود درباره یک موضوع خاص باشد و با یک موضوع ساده شروع شود و در طول زمان گسترش یابد.
پس از اینکه یک بیوگرافی از خود و خانواده خود توسط هر دو نفر گفته شد افراد آمادگی این را پیدا میکنند که وارد گفتگوهاي موضوعي شوند. شیوه گفتگو درباره هر موضوع و هر سه فصل گفتگو با همان روش خود افشایی خواهد
بود. من از خودم میگویم و تو هم از خودت میگویی. من از آنچه هستم و آنچه فکر میکنم میگویم و تو هم از آنچه هستی و آنچه فکر میکنی. اگر سؤالی برای هرکدام از طرفین پیش بیاید میتواند همانجا سؤال را بپرسد. در روش خود
افشایی، پرسش سؤال در بین خود افشاییها انجام خواهد شد. هیچگاه در این شیوه، گفتگو را با پرسش از طرف مقابل آغاز نمیکنیم. در این روش همیشه ابتدائاً از خود میگوییم. اگر در حين خود افشايي مطلبی مبهم بود، برای رفع ابهام،
سوال ميپرسيم و از پرسيدن سوال دريغ نميكنيم.
براي روشنتر شدن مطلب به ادامه گفتگوي بالا توجه كنيد.
آقا: اگر موافق باشيد در مورد يك موضوع واحد صحبت كنيم و موضوع به موضوع جلو برويم.
خانم: بسيار خوب
آقا: چند موضوع هست كه ميتوانيم در ابتدا مورد گفتگو قرار دهيم مثلاً مذهب يا مثلاً سرگرميها و علايق يا هرموضوعي كه شما مايل باشيد.
خانم: موضوع سرگرميها و علائق به نظرم موضوع خوبي است ميخواهيد در اين باره باهم صحبت كنيم.
آقا: بسيار خوب اول شما شروع ميكنيد يا من شروع كنم.
خانم: ميخواهيد شما شروع كنيد و من بعد از شما صحبت ميكنم.
آقا: بسيار خوب، مهمترين سرگرمي و علاقهي من يكي كتاب و ديگري كوهنوردي است. من اكثراً كتاب ميخوانم به كتاب علاقه دارم و خيلي از اوقات فراغتم را با كتاب پر ميكنم. من خيلي كتاب ميخرم و شبها معمولاً قبل از خواب
كتاب ميخوانم. اگر كتاب خواندنم مختل بشه مثل اينه كه غذا خوردنم مختل شده.
خانم: پس شما كتابخوان قهاري هستيد. آقا: نه خيلي قهار ولي كتاب برايم خيلي مهمه. يك بخش مهم از زندگي من كتاب است.
خانم: حالا چه كتابهايي ميخوانيد؟
آقا: من الان در حال مطالعه كتاب كليدر هستم.
خانم: چه جالب من هم كليدر را خواندهام. كجاي قصه هستيد؟
آقا: من الان اواسط جلد دوم هستم. شما كي كليدر را خواندهايد؟
خانم: من تقريباً 2 سال پيش بود كه كليدر را خواندم. شما به رمان علاقهمند هستيد؟
آقا: بله البته، من رُمان زیاد ميخوانم. البته دوست دارم كه رمانهاي مطرح را مطالعه كنم نه هر كتاب داستاني كه در كوچه و بازار پيدا شود.
خانم: چه رمانهايي را تا حالا خواندهايد؟
آقا: تمام كتابهاي داستايوفسكي، جنگ و صلح، كتابهاي ماركز، كتابهاي آل احمد و…
خانم: جالبه من هم برايم مطالعه، بخش مهمي از زندگي است. من هم كتاب خوان هستم، من به غير از رمان، فلسفه هم ميخوانم هم فلسفهي شرق و هم فلسفهي غرب و جالب است كه بدانيد من اكثر پولم را خرج كتاب ميکنم
يا كتاب هديه ميدهم.
آقا: كتابهاي فلسفي چي خواندهايد؟ چي ميخوانيد؟
خانم: من به فلسفه بوعلي سينا يا فلسفه مشاء خيلي علاقمند هستم. از فلاسفه غرب هم به كانت، پوپر ونيچه علاقمندم و آثارشان را تاحدود زيادي مطالعه كردهام.
آقا: الان چه ميخوانيد؟
خانم: من الان در حال مطالعه اسفار ملاصدار هستم. اسفار كتاب فوقالعادهاي است.
آقا: البته من مطالعات فلسفي ندارم ولي به جاي آن به موضوع تكنولوژي و به خصوص كامپيوتر و نرمافزارها علاقمندي خاصي دارم.
اين بحث در مورد كتاب خواني همان طور كه ملاحظه كرديد با خود افشايي و پرسش از موارد مبهم و براي كسب اطلاعات بيشتر ادامه پيدا خواهد كرد البته موضوع كوهنوردي هم به جاي خود باقي است و مواردي كه لازم است خانم از خودش
بيان كند.
روش خودافشايي، شيوه مناسب آشنايي است. موضوعات گفتگو، سر فصلهاي آن است و ترتيب موضوعات از ساده به مشكل است. افراد اگر از موضوعات سادهتر آغاز كنند در طول زمان هم براي خودافشايي راحتتر خواهند شد. و
هم براي طرح مسايل مشكلتر و پيچيدهتر، اعتماد بيشتري كسب خواهند كرد. و راحتتر ميتوانند مسايل سختتر را مطرح كنند. بنابراين اصلاً توصيه نميشود كه در آغاز آشنايي در مورد موضوعات پيچيده و اختلافانگیز گفتگو شود. زماني كه
رابطه شكل بگيرد و دو نفر باهم راحت شوند، به تدريج امكان ورود به مباحث دشوارتر، پيش خواهد آمد.
درمانگر خوب در شهرک صادقیه
روانشناسان افرادی هستند که تحصیلات روانشناسی دارند و در زمینه درمان روان بدون دارو و با صحبت کردن فعالیت میکنند. روانشناسان میتوانند در حوزههای مختلف روان درمانی فردی، خانواده، زوج، کودک و … فعالیت کنند. افراد زیادی هستند که علم کافی ندارند و
دکتر روانپزشک خوب در تهران
روانپزشکان به درمان اختلالاتی مانند انواع فوبیا ، اختلالات خلقی و به طور کلی اختلالات روانی می پردازند.دکتر روانپزشک تهران بیماران را با استفاده از روش ها و داروهای روان درمانی درمان می کنند.
در صورت داشتن علائم بیماری های اعصاب و روان باید به یک دکتر روانپزشک خوب در تهران مراجعه کرد.
اگر ساکن شهر تهران هستید و به دنبال دکتر روانپزشک خوب در تهران هستید پیشنهاد میکنیم با ما همراه باشید.
ارتباط با ما
Call: 02144246886
Instagram:nedaye-aramesh-ravan
09924793881:eitaa
www.arameshravan.com