-
ملاکهای جایگزین اختلال دیستایمی
ملاکهای پژوهشی جایگزین “ب” در DMS-IV-TR برای اختلال دیستایمی:
به وجود حداقل سه مورد از حالات زیر، همراه با افسردگی
(1) پایین بودن عزت نفس یا اعتماد به نفس، یا احساس بیکفایتی
(2) احساس بدبینی، ناامیدی، یا بدبختی
(3) از بین رفتن فراگیر علاقهمندی یا لذت
(4) انزوای اجتماعی
(5) خستگی یا فرسودگی مزمن
(6) احساس گناه، فکر و خیال درباره گذشته
(7) احساس ذهنی تحریکپذیری یا خشم مفرط
(8) کاهش فعالیت، کارآیی، یا بهرهوری
(9) اشکال در تفکر، که با ضعف تمرکز، ضعف حافظه، یا بلا تصمیمی نمایان میشود.
-
اختلال دیستایمی
ملاکهای تشخیصی DSM-IV-TR در مورد اختلال دیستایمی (Dysthymic disorder)
الف) خلق افسرده در اکثر اوقات روز و در اکثر روزها به مدت حداقل دو سال، که نشانهاش گزارش خود فرد از حالت درونیاش باشد، یا مشاهده دیگران. نکته: در کودکان و نوجوانان، خلق می تواند تحریک پذیر باشد و مدت حداقل یک سال باید باشد.
ب) وجود حداقل دو تا از موارد زیر همزمان با افسردگی:
(1) کماشتهایی یا پرخوری
(2) بیخوابی یا پرخوابی
(3) کمبود انرژی و خستگی
(4) کاهش اعتماد به نفس
(5) ضعف در تمرکز یا دشواری در گرفتن تصمیم
(6) احساس نومیدی
پ) که این دوره دو ساله اختلال (یکساله در کودکان و نوجوانان) فرد هرگز بیش از ۲ ماه فارغ از علائم ذکر شده در ملاکهای الف و ب نبوده باشد.
ت) اولین دوره دو ساله اختلال (یکساله در مورد کودکان و نوجوانان) هرگز دوره افسردگی اساسیای رخ نداده باشد، یعنی علائم را نتوان با اختلال افسردگی اساسی مزمن یافته یا اختلال افسردگی در حالت فروکش نسبی، بهتر توجیه کرد.
نکته: میشود که پیش از پیدایش اختلال دیس تایمی، دوره افسردگی اساسیای بوده باشد، منتها باید در فروکش کامل باشد (یعنی به مدت دو ماه هیچ نشانه علامت چشمگیری نداشته باشد). وانگهی پس از دو سال اول اختلاف دیستایمی (یک سال در کودکان نوجوانان) هم میشود که در دورههایی از اختلال افسردگی اساسی سوار شوند، که در این صورت اگر ملاکهای دوره افسردگی اساسی وجود داشته باشد، هر دو تشخیص را میتوان مطرح کرد.
ث) هرگز نباید دورهای از مانیا، مختلط، یا هیپومانیا وجود داشته باشد ملاک های مربوط به اختلال سیکلوتایمی را نیز فرد هرگز نباید داشته باشد.
ج) علائم مزبور نباید صرفاً در سیر یک اختلال روانپریشی مزمن نظیر اسکیزوفرنی یا اختلال هذیانی رخ داده باشد.
چ) علائم مزبور نباید ناشی از اثرات جسمی مستقیم یکی از مواد (مثل داروهای مورد سوءمصرف، یا داروهای طبی) یا یکی از بیماریهای طبی عمومی (نظیر کم کاری تیروئید) باشد.
ح) علائم مذکور به لحاظ بالینی ایجاد رنج و عذاب چشم گیر کرده باشد، یا کارکردهای اجتماعی، شغلی، یا سایر کارکردهای مهم فرد را به نحو قابل توجهی مختل ساخته باشد.
معین کنید کدام حالت است:
زود آغاز: آن است که اختلال پیش از ۲۱ سالگی شروع شده باشد.
دیر آغاز: آن است که اختلال در ۲2 سالگی یا دیرتر شروع شده باشد.
معین کنید که حالت زیر وجود داشته یا نه (در دو سال اخیر دیستایمی):
با خصایص آتیپیک (غیرمعمول)
-
اختلالات روانی دارای خصایص افسردگی
اختلالات روانی که خصایص افسردگی در آنها شایع است
اختلال انطباق همراه با خلق افسرده
اختلالات مصرف الکل
اختلالات اضطرابی
اختلال اضطرابی فراگیر
اختلال مختلف اضطراب-افسردگی
اختلال پانیک (هول)
اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)
اختلال وسواسی-جبری
اختلالات خوردن
بیاشتهایی عصبی
پراشتهایی عصبی
اختلالات خلقی
اختلال دوقطبی I
اختلال دوقطبی II
اختلال سیکلوتایمی
اختلال افسردگی اساسی
اختلال افسردگی فرعی
اختلال خلقی ناشی از یک بیماری طبی عمومی
اختلال افسردگی عود کننده گذرا
اختلال خلقی ناشی از مواد
اسکیزوفرنی
اختلال اسکیزوفرنیفرم
اختلالات شبه جسمی (به ویژه اختلال جسمانیسازی)
-
ملاک های مختصههای سیر طولی
ملاکهای DSM-IV-TR در مورد مختصههای سیر طولی (Longitudinal course specifiers)
مشخص کنید که آیا مورد زیر وجود دارد یا نه )قابل اطلاق بر اختلال افسردگی اساسی عودکننده اختلال دوقطبی I یا II است):
با بهبود کامل در فاصله دورهها: وقتی است که در فاصله دو دوره خلقی اخیر بیماری به طور کامل فروکش کرده باشد.
بدون بهبود کامل در فاصله دورهها: وقتی است که در فاصله دو دوره خلقی اخیر بیماری به طور کامل فروکش نکرده باشد.
-
اختلال الگوی فصلی
ملاکهای DSM-IV-TR در مورد مختصه الگوی فصلی (Seasonal pattern specifier)
مشخص کنید که آیا مورد زیر وجود دارد یا نه:
با الگوی فصلی (قابل اطلاق بر الگوی دورههای افسردگی اساسی در اختلال دو قطبی I یا II، یا اختلال افسردگی عود کننده است)
الف) شروع دورههای افسردگی اساسی در اختلال دوقطبی I یا II یا اختلال افسردگی اساسی عود کننده رابطه زمانی منظمی با وقت خاصی از سال داشته باشد (مثلاً دورههای افسردگی اساسی همیشه در پاییز یا زمستان پیدا شود).
نکته: مواردی که آشکارا به استرسهای روانی- اجتماعی فصلی مربوط است، نباید به حساب آوردهشود (مثلاً فرد همیشه زمستان ها بیکار شود).
ب) فروکشهای کامل (یا تغییر از افسردگی به مانیا یا هیپومانیا) نیز همیشه در موقع مشخصی از سال روی دهد (مثلاً افسردگی در بهار از بین برود).
پ) حداقل در دو سال گذشته دوره افسردگی اساسی با ارتباط فصلی تعریف شده در ملاکهای الف و ب روی داده باشد و در عین حال هیچ دوره افسردگی اساسیای هم که غیرفصلی باشد، در این مدت پیدا نشده باشد.
ت) شمار دورههای افسردگی اساسی فصلی (آنطور که در بالا توصیف شد) در طول زندگی فرد فزونی قابل توجهی بر دورههای افسردگی اساسی غیرفصلی داشته باشد.
-
اختلال تندچرخی
ملاکهای DSM-IV-TR در مورد مختصه تندچرخی (Rapid – cycling specifier)
مشخص کنید که آیا مورد زیر وجود دارد یا نه:
با تند چرخی (قابل اطلاق بر اختلال دو قطبی I، II است)
لااقل چهار دوره آشفتگی خلقی در ۱۲ ماه گذشته واجد ملاکهای دوره افسردگی اساسی، مانیا، مختلط، یا هیپومانیا باشد.
نکته: هر دوره را زمانی میتوان خاتمه یافته تلقی کرد که یا به مدت لااقل ۲ ماه فروکشی نسبی یا کامل وجود داشته باشد، یا دورهای عکس دوره قبلی حادث شده باشد (مثلاً دوره افسردگی اساسی به دوره مانیا تبدیل شده باشد).
-
مختصههای اختلال شروع پسازایمانی
ملاکهای DSM-IV-TR در مورد مختصههای مربوط به شروع پسازایمانی (Postpartum onset specifier)
مشخص کنید که آیا مورد زیر وجود دارد یا نه:
با شروع پسازایمانی (قابل اطلاق بر دوره فعلی یا آخرین دوره از نوع افسردگی اساسی، یا مختلط در اختلال افسردگی اساسی، اختلال دوقطبی I یا II، یا قابل اطلاق بر اختلال روانپریشی گذراست)
شروع دوره در عرض چهار هفته پس از زایمان باشد.
ملاک های DSM-IV-TR در مورد مختصه مربوط به مزمن بودن
مشخص کنید که آیا مورد زیر وجود دارد یا نه:
مزمن (قابل اطلاق بر دوره فعلی یا آخرین دوره از نوع افسردگی اساسی در اختلال افسردگی اساسی و نیز بر یک دوره افسردگی اساسی در اختلال دوقطبی I یا II است، منتها به شرط آنکه دوره افسردگی آخرین دوره خلقی اختلال دوقطبی باشد)
ملاکهای کامل دوره افسردگی اساسی لااقل در عرض دو سال گذشته همواره وجود داشته باشد.
-
خصایص اختلال کاتاتونیک
ملاکهای DSM-IV-TR در مورد مختصههای مربوط به خصایص کاتاتونیک (Catatonic features specifier)
مشخص کنید که آیا مورد زیر وجود دارد یا نه:
با خصایص کاتاتونی (اگر در اختلال افسردگی اساسی، دوقطبیI، یا II، دوره فعلی یا آخرین دوره از نوع افسردگی اساسی، مانیا، مختلط باشد، قابل اطلاق است)
وجه غالب نمای بالینی لااقل دو تا از موارد زیر باشد:
(1) بی حرکتی که همراه با جمود عضلانی (کاتالپسی، از جمله انعطاف مومی شکل) یا بهت (استوپور) باشد.
(2) فعالیت مفرط حرکتی (که ظاهراً بیهدف باشد و تحت تاثیر محرکهای خارجی صورت نگرفته باشد)
(3) منفی کاری (negativism) مفرط، که نوعی مقاومت ظاهراً بیانگیزه است در مقابل هرگونه دستوری، یا حفظ وضعیتی بیانعطاف است در برابر اقداماتی که معاینهگر برای به حرکت در آوردن عضوی از وی میکند، یا سکوت (mutism).
(4) انواع منحصر به فردی از حرکات ارادی که دلیلش وجود وضعیتگری (posturing) یعنی حفظ ارادی وضعیتی نامناسب یا غریب، حرکات قالبی، حرکات ادایی برجسته، یا شکلک درآوردن برجسته است.
(5) پژواک کلام (echolalia) یا پژواک کردار (echopraxia)
-
خصایص اختلال آتیپیک
ملاکهای DSM-IV-TR در مورد مختصههای مربوط به خصایص آتیپیک (Atypical features specifier)
مشخص کنید که آیا موارد زیر وجود دارد یا نه:
با خصایص آتیپیک (زمانی قابل اطلاق است که در اختلال افسردگی اساسی یا در دوره افسردگی اساسی از اختلال دوقطبی I یا II که آخرین دوره اش از نوع افسردگی اساسی است باشد، در دو هفته اخیر این خصایص غلبه داشته باشند، یا در اختلال دیستایمی در دو سال اخیر این خصایص غلبه داشته باشند؛ اگر دوره کنونی از نوع افسردگی اساسی نباشد، فقط وقتی قابل اطلاق است که این ویژگی در هر دوره دو هفتهای بارز و نمایان باشد).
الف) واکنش نشان دادن خلق (mood reactivity) یعنی در پاسخ به وقوع یا احتمال وقوع اتفاقات مثبت، خلق باز شود.ب) لااقل دو تا از خصایص زیر وجود داشته باشد: (حداقل به مدت ۲ هفته)
(1) افزایش وزن یا اشتها به طرز چشمگیر
(2) پرخوابی
(3) فلج خشک (leaden paralysis) یعنی احساس خشکی و سفتی در دست و پا
(4) حساسیت به طرد در روابط بین فردی به صورت یک الگوی درازمدت (یعنی محدود به دورههای اختلال خلقی نباشد) که موجب اختلال چشمگیری از نظر اجتماعی و شغلی شده باشد.
پ) در یک دوره واحد ملاکهای خصایص مالیخولیایی یا کاتاتونی به صورت همزمان وجود نداشته باشد.
-
خصایص اختلال مالیخولیایی
ملاکهای DSM-IV-TR در مورد مختصههای مربوط به خصایص مالیخولیایی(melancholic features specifiers):
اگر موارد زیر وجود دارد معین کنید:
با خصایص مالیخولیایی (فقط هنگامی که قابل اطلاق به دوره فعلی یا آخرین دوره افسردگی اساسی در اختلال افسردگی اساسی و یا به دوره افسردگی اساسی در اختلال دوقطبی نوع I یا نوع II است که آخرین دوره از دورههای خلقی باشد).
الف) یکی از علائم زیر در شدیدترین دوره از دوره فعلی رخ داده باشد:(1) لذت نبردن از هیچ یا تقریباً هیچ فعالیتی.
(2) واکنش نشان ندادن به محرک هایی که معمولاً خوشایند بوده است (وقتی اتفاق خوبی میافتد، حتی به طور موقت هم احساس نمیکند که حالش بهتر شدهاست.
ب) حداقل ۳ تا از موارد زیر وجود داشته باشد:
(1) خلق افسرده با کیفیت متمایز (یعنی فرد خلق افسردهاش را متمایز و متفاوت از آن نوع احساسی درک کند که بعد از مرگ عزیزش به او دست میدهد).
(2) افسردگی معمولاً صبحها بدتر باشد.
(3)سحرخیزی (بیدار شدن حداقل دو ساعت زودتر از زمان معمول).
(4) کندی یا سراسیمگی چشمگیر روانی- حرکتی.
(5) بیاشتهایی یا کاهش قابل توجه وزن.
(6) احساس گناه مفرد یا بیدلیل.