-
درمان افسردگی در استادمعین
درمان افسردگی در استادمعین
افسردگی
افسردگی قدمتی به اندازه تاریخ بشر دارد و کمتر کسی است که آن را احساس نکرده باشد. گاهی اوقات به دنبال اتفاق ناراحت کننده اي و گاهی نیز بدون هیچ دلیل خاصی ممکن است احساس غم و اندوه کنیم ، دنیا تیره و تار شود و خود را
تنها و بی کس احساس کنیم. ولی در اغلب اوقات این تجربه موقتی و زودگذر بوده و بعد از مدت کوتاهی برطرف می شود و به حالت طبیعی خود باز می گردیم. اما گاهی شدت این افکار و احساسات شدت می یابد ، علائم دیگري هم به آن
اضافه می شود و مدت زمان آن هم طولانی می شود. در این موارد با اختلال افسرگی سرو کار داریم که نیاز به درمان تخصصی دارد . بنابراین، افسردگی متفاوت از نوسان هاي خلقی معمول است که غالبا واکنش طبیعی افراد به مشکلات و
استرس هاي زندگی محسوب می شود و موقتی و زودگذر است. در چنین شرایطی فرد افسرده علائمی مانند غمگینی ، از دست دادن علاقه و لذت، احساس گناه ، کاهش عزت نفس و مشکل در خواب و خوراك را تجربه می کند و عملکرد
ضعیفی در خانه، محل کار و یا تحصیل دارد. افسردگی بویژه وقتی مزمن می شود و یا شدت آن متوسط تا شدید است یک مشکل جدي محسوب شده و در موارد شدید ، می تواند منجر به خودکشی شود که عامل یک میلیون مرگ و میر سالانه در دنیا محسوب می شود.تعریف و علائم افسردگی
افسردگی یک حالت خلقی است که ویژگی هاي مهم آن خلق افسرده و از دست دادن علاقه و لذت است. علائم افسردگی در چهار طبقه کلی قرار می گیرند که شامل علائم هیجانی ( غمگینی، احساس گناه) شناختی ( ناامیدي، کاهش
اعتمادبنفس ) انگیزشی( کندي روانی حرکتی) و جسمی ( مشکلات خواب و اشتها) می باشد. علاوه بر این بسیاري از افراد افسرده، اضطراب و یک سري مشکلات جسمی بدون دلیل پزشکی را هم گزارش می کنند. افسردگی در تمام طبقات اجتماعی اقتصادي دیده می شود ولی شیوع آن در زنان دو برابر مردان است. متوسط سن شروع آن حدود چهل سالگی است اگرچه آمارها حاکی از آن افزایش میزان بروز آن در سنین پایین تر است.مهمترین علائم ونشانه هاي افسردگی عبارت است از:
- احساس غمگینی ، اضطراب یا احساس پوچی
- از دست دادن علاقه به فعالیت هاي لذت بخش شامل رابطه جنسی
- ناامیدي و بدبینی
- احساس گناه، بی ارزشی یا درماندگی
- تحریک پذیري و بیقراري
- کاهش انرژي و خستگی
راهنماي مداخله مختصر براي افسردگی
- دشواري در تمرکز، یادآوري جزییات مسائل و تصمیم گیري
- مشکلات خواب
- کاهش اشتها یا پرخوري
- افکار مرگ و خودکشی
درمان افسردگی در استادمعین
انواع افسردگی
افسردگی را می توان بر اساس وجود یا عدم وجود سابقه حمله مانیک به دو نوع کلی افسردگی یک قطبی و دو قطبی تقسیم کرد. افراد افسرده اي که سابقه حمله مانیک ندارند در طبقه افسردگی یک قطبی قرار می گیرند. این نوع افسردگی را می توان براساس تعداد و شدت این علائم به افسردگی خفیف، متوسط و یا شدید تقسیم بندي کرد. در افسردگی خفیف فرد چند مورد از علائم افسردگی را تجربه کرده ولی می تواند همچنان کارهاي روزمره و فعالیت هاي اجتماعی خود را انجام دهد. در افسردگی متوسط و شدید ، شدت علائم به نحوي است که اختلال جدي در عملکرد فرد در زمینه هاي مختلف تحصیلی، شغلی، خانوادگی و اجتماعی بوجود می آورد .
افراد افسرده اي که تاریخچه حمله مانیک دارند مبتلا به اختلال دوقطبی هستند. این اختلال معمولا شامل حملات افسردگی و مانیک است که در فاصله بین آنها ممکن است دوره هاي خلقی طبیعی وجود داشته باشد. علائم مانیا شامل
خلق بالا یا تحریک پذیري، پرفعالیتی، پرحرفی و فشار براي حرف زدن، افزایش عزت نفس، کاهش تمرکز و کاهش نیاز به خواب است. هر دو نوع افسردگی اگر درمان نشوند می توانند مزمن و عودکننده شود. از آنجایی که اختلال دوقطبی و
مدیریت آن در راهنماي جداگانه اي آمده است در زیر به انواع افسردگی یک قطبی اشاره شده است.اختلالات و بیماري هاي همراه با افسردگی
یک سري بیماري ها و اختلالات جسمی و روانی ممکن است با بیماري افسردگی همراه باشند که در تشخیص و درمان افسردگی باید به آن توجه شود. معمولا اختلالات اضطرابی شامل اضطراب عمومی فراگیر، اضطراب اجتماعی و اختلال
استرس پس از سانحه همبودي بالایی با افسردگی دارند. براي مثال تحقیقات نشان می دهد که 40 درصد افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه ، اقسردگی نیز دارند. علاوه براین، سوء مصرف الکل و مواد نیز همبودي بالایی با افسردگی
داشته و معمولا درمان آن را پیجیده تر و دشوارتر می کند. همچنین افسردگی در برخی از بیماري هاي جسمی جدي مانند بیماري هاي قلبی ، سرطان، اچ آي وي / ایدز، دیابت و پارکینسون نیز دیده می شود. معمولا شدت بیماري در بیمارانی که افسردگی نیز دارند ، بیشتر است و سخت تر با بیماري خود سازگار می شوند. تشخیص و درمان افسردگی می تواند پیامد درمان این بیماري ها را بهتر کند.درمان افسردگی در استادمعین
روانشناس خوب در استادمعین
ازدواج چیزی فراتر از داشتن خانه و داشتن فرزند است. ازدواج به این معناست که کسی در کنار شما باشد که عمیقاً شما را دوست داشته حتی اگر شما را در بدترین حالتتان دیده باشد. مشاوره پیش از ازدواج با یک روانشناس خوب در استادمعین می تواند به شما کمک کند تا درک عمیق تری از هدف ازدواج خود ایجاد کنید.
درمانگر خوب در استادمعین
روانشناسان افرادی هستند که تحصیلات روانشناسی دارند و در زمینه درمان روان بدون دارو و با صحبت کردن فعالیت میکنند. روانشناسان میتوانند در حوزههای مختلف روان درمانی فردی، خانواده، زوج، کودک و … فعالیت کنند. افراد زیادی هستند که علم کافی ندارند
دکتر روانپزشک خوب در تهران
روانپزشکان به درمان اختلالاتی مانند انواع فوبیا ، اختلالات خلقی و به طور کلی اختلالات روانی می پردازند.دکتر روانپزشک تهران بیماران را با استفاده از روش ها و داروهای روان درمانی درمان می کنند.
در صورت داشتن علائم بیماری های اعصاب و روان باید به یک دکتر روانپزشک خوب در تهران مراجعه کرد.
اگر ساکن شهر تهران هستید و به دنبال دکتر روانپزشک خوب در تهران هستید پیشنهاد میکنیم با ما همراه باشید.
ارتباط با ما
Call: 02144246886
Instagram:nedaye-aramesh-ravan
09924793881:eitaa
www.arameshravan.com
-
مشاوره ازدواج در قلهک
مشاوره ازدواج در قلهک
افرادي که براي ازدواج مناسب نيستند.
برخي از افراد براي ازدواج مناسب نيستند و بايد از آنها پرهيز شود. برخي از خصلتها و ويژگيها هست، كه ازدواج و زندگي مشترك را با مشكلات بسيار زيادي روبرو خواهد ساخت. البته هيچ كدام ما بيعيب نيستيم و واضح است كه هر كدام ما ضعفها و كاستيهاي خاص خودمان را داريم. اما برخي از ويژگيهاي منفي هستند، كه در مقايسه با ساير خصلتها خطرناكتر و مخربتر هستند و در صورتيكه فردي صاحب آن ويژگي باشد، زندگي با او در واقع يك كابوس خواهد بود. در زير ويژگيهايي ذكر ميشود كه در صورت وجود آن، ازدواج با آن فرد زيان بخش و آسيبزننده خواهد بود و لازم است كه از چنين فردي اجتناب شود.
1 ـ افرادي كه معتاد به مصرف موادمخدر، الكل يا دارو هستند
- اگر دست خود را در آتش ببريد، حتماً خواهيد سوخت.
- اگر خود را جلوي ماشين بياندازيد حتماً زير گرفته خواهيد شد.
- اگر عاشق يك الكلي يا معتاد به موادمخدر بشويد، حتماً آسيب خواهيد ديد.
كسي كه معتاد به مصرف موادمخدر يا مصرف مشروبات الكي است، به واقع فردي است كه سعي ميكند تا بر مغز خود با استفاده از يك ماده شيميايي تأثير بگذارد، تا از مشكلات و دنياي واقعي دور شود.
ما با تعداد بيشماري از زوجها و همسران روبرو ميشويم، كه در ابتداي زندگي اعتياد را يك امر عادي ميدانستهاند؛ يا فكر ميكردهاند كه موضوع چندان مهمي نيست و نامزد آنها پس از ازدواج مواد را ترك خواهد كرد و به اين اميد تن به ازدواج دادهاند و بعد با يك زندگي بحران زده روبرو شدهاند. زندگي پرملالتي كه در آن بسيار آسيب ديدهاند و راههاي گريز از آن بسيار محدود بوده است.
براي آنكه به طور خيلي خلاصه با اعتياد آشنا شويم، در اينجا اطلاعات محدودي ميآوريم، تا تصوير صحيحتري از اعتياد داشته باشيم.
76 درصد مردان و 65 درصد زناني كه معتاد به مصرف مواد هستند، يك بيماري رواني ديگر نيز دارند. (كاپلان، سادوك) علايم افسردگي بين افراد مبتلا به سوء مصرف مواد يا وابستگي به مواد شايع است (كاپلان، سادوك) و احتمال خودكشي موفق بين مبتلايان به بيماري سوء مصرف مواد تقريباً 20 برابر بيشتر از كل جمعيت است.
از آنجا كه فرد معتاد نياز به درمان جدي دارد، بايد از ازدواج با او پرهيز كرد. اين پرهيز از ازدواج تنها به دليل خود اعتياد نيست، بلكه به دليل تأثيرات روانشناختي است كه مصرف مواد بر روي فرد بر جاي ميگذارد. مثلاً مصرف مواد افيوني از قبيل ترياك، ايجاد خواب آلودگي، بياشتهايي، كاهش ميل جنسي، كاهش فعاليت، تغيير در شخصيت، وراجي، بيش فعالي، تحريكپذيري، پرخاشگري، تهييج، بدبيني، ناتواني جنسي و توهم ميكند. آيا با فردي كه تحت تأثير مواد داراي چنين شرايطي هست ميتوان ارتباط صميمانهاي برقرار كرد؟ مسأله اعتياد يكي از جديترين مسايلي است كه قبل از ازدواج بايد به آن توجه كرد. در تحقيق قبل از ازدواج، اين مورد يكي از الزامات است. دانستن اينكه آيا يكي از اعضاي اصلي خانوادهي فرد معتاد هست يا نه؟ نيز ميتواند كمك كننده باشد. چرا كه يك الگوي ژنتيك در بيماري سوء مصرف مواد مشاهده ميشود.
ازدواج با فرد معتاد يك خودآزاري و يك آسيب جدي است. اما اگر فردي را دوست داريد كه معتاد است، تنها ميتوانيد از او بخواهيد كه مواد را كنار بگذارد و براي ترك مواد كمك تخصصي بگيرد در صورتي كه اين فرد موفق به ترك مواد شد، لازم است تا يك سال از ازدواج با او خودداري كنيد. چون 12 ماه اول پس از قطع وابستگي دورهي پر خطري براي عود بيماري به شمار ميرود. اين دوره را اصطلاحاً دوره بهبود موقت اوليه ناميدهاند. (كاپلان، سادوك) پس از آن همچنان بايد با احتياط بسيار با چنين افرادي ازدواج كرد.
يك فرد معتاد، لازم است تا به خودش بپردازد و در ابتدا بيماري خود را درمان كند. بسياري از اين افراد براي فرار از واقعيت اعتياد، ممكن است رو به ازدواج آورند. و يا حتي خانوادههاي آنها تصور كنند كه ازدواج ميتواند درمان اعتياد آنها باشد. درمان اعتياد همانند درمان ديگر بيماريهاي روانشناختي، يك درمان كاملاً متمركز و تعريف شده است و ازدواج تنها ميتواند استرس اين افراد را اضافه كند و مصرف مواد آنها را افزايش دهد.
تراژدي و خيمي كه در جامعه ما در اين سالها روي داد، تراژدي همسران معتادان تزريقي بود. بسياري از اين معتادان به دليل استفاده از سرنگ مشترك دچار بيماري ايدز شدند و به دليل ارتباط جنسي با همسران خود، همسران آنها نيز دچار اين بيماري مهلك شدند. آيا آنها باور ميكردند كه روزي دچار چنين تراژدي مهيبي شوند؟
2 ـ افرادي كه به سرعت و به شدت خشمگين ميشوند.
همهي ما در زندگي خود خشمگين ميشويم. وقتي كه اوضاع بر وفق مراد نيست، وقتي كه ناراحت هستيم، يا در حق ما بي عدالتي شده است، خشمگين ميشويم. اين نوع از خشم طبيعي است و همهي ما آن را احساس ميكنيم. اما برخي افراد به طور ناگهاني و با شدت بسيار زياد خشمگين ميشوند. يا به عبارت ديگر خشم آنها غير معمولي و نامتناسب است. زندگي با چنين افرادي يك تجربهي بسيار وحشتناك است. اين افراد با خشم خود، همسر و فرزندانشان را كنترل ميكنند. وقتي با چنين افرادي روبرو ميشويم، براي اينكه مورد حملهي خشم آنها واقع نشويم، رفتار خود را بسيار كنترل ميكنيم و در حال ترس از آنها به سر ميبريم. چرا كه هر لحظه احتمال آن ميرود كه عصباني شوند و خشم خود را با شدت هرچه تمامتر بروز دهند. كنترل رفتار در برابر اين گونه افراد براي مدتي كوتاه امكانپذير است، اما در زندگي مشترك حقيقتاً انرژي فراواني از انسان ميگيرد.
در زير برخي از نشانههاي هشدار مربوط به خشم ناگهاني و بدون كنترل آورده شده است:
-
هنگامي كه برخي چيزهاي كوچك مطابق ميل او نيست، از كوره در رفته و خشم خود را روي كساني كه در اطراف او باشند، خالي ميكند.
-
هنگامي كه با نظر او موافق نيستيد، با فرياد، بد دهني و تهديد پاسخ ميدهد.
-
هنگامي كه از او ميخواهيد تا كار سادهاي را برايتان انجام دهد، حالت تدافعي گرفته و مخالفت ميكند.
-
هنگامي كه به او توضيح ميدهيد كه رفتارش چه تأثيري بر شما ميگذارد، احساس ميكند كه به او حمله شده است و متقابلاً بيرحمانه به شما حمله ميكند.
-
خشم خود را با كوبيدن در، قطع تلفن، ترك اتاق و… بروز ميدهد.
-
خلق و خويش به ناگهان از وضعيتي مهربان، گرم و صميمي، در عرض تنها چند ثانيه به وضعيتي عصباني تغيير ميكند.
-
وقتي كاري را كه ميخواهد برايش انجام نميدهيد، يا مرتكب اشتباهي ميشويد، آمادگي او براي اينكه داد بزند و شما را تحقير كند، بالاست.
-
به كرات در مكانهاي عمومي نظير رستورانها، مراكز خريد، خانهي دوستان و… صدايش را بلند كرده و يا عصباني ميشود.
-
خشم خود را به صورت فيزيكي و با زدن و يا پرت كردن اشيا و هل دادن و يا زدن شما و يا ديگري نشان ميدهد.
قبل از ازدواج لازم است كه به مسألهي خشم توجه كنيم. در صورتيكه فرد مورد نظر شما در كنترل خشم خود مشكل دارد و به شدت خشمگين ميشود، ارتباط شما در آينده مخدوش خواهد بود. از ازدواج با چنين افرادي بايد پرهيز كرد. زندگي با چنين افرادي به شدت آسيبزننده است.
تعدادي از اين افراد بعد از ازدواج خشم خود را با کتکزدن همسر خود خالي ميكنند. در ادبيات علمي آنها را به عنوان همسر آزار ميشناسيم. همسر آزاري يك مورد بسيار جدي در روابط خانوادگي به شمار ميرود. برخي از خانمها، پس از ازدواج متوجه ميشوند كه همسر آنها دست بزن دارد وخشم خود را با زدن آنها كاهش ميدهد. بسياري از اين خانمها اولين باري كه متوجه اين مسأله ميشوند، بهت زده ميشوند، و نميدانند كه چه بايد بكنند. همسران آنها در عين حال كه به آنها ابراز عشق و صميميت ميكنند، در لحظهي عصبانيت به راحتي آنها را کتک ميزنند و بد دهني ميكنند.
زماني كه اين خانمها از شوهران خود ميخواهند كه رفتار خود را تغيير دهند، آنها معمولاً اظهار ميكنند كه: «تو نبايد كاري كني كه من عصباني شوم» و به اين صورت سعي در كنترل همسر خود دارند. خانمي كه با اميد فراواني به زندگي مشترك پا گذاشته، پس از عقد ازدواج، اولين سيلي را كه از همسر خود ميخورد، احساس درد، تنهايي، شرم، خجالت، ناتواني، خشم و افسردگي ميكند. عزت نفسشان شديداً آسيب ميبيند و معمولاً ناتوان از تصميمگيري، به زندگي با شوهر آزارگر خود ادامه ميدهند. همسران آزار ديده بعضاً به قدري تحقير ميشوند، كه زندگي با آزار دهندهي خود را توجيه ميكنند و براي نجات آنها از شرايط آزار نياز به روان درماني هست.
افسانه 20 ساله دو سال بود كه با رضا 23 ساله ازدواج كرده بود. اما در اين مدت به دليل ضرب و شتم رضا، شنوائي او كاهش پيدا كرده بود. وقتي كه رضا به صورتش سيلي ميزده، دستش را جلوي صورتش گرفته بود؛ اما بر اثر شدت ضربهي دست رضا، يكي از انگشتان دستش شكسته بود. او به مادرش گفته بود كه دستم لاي در رفته است… افسانه همهي اينها را تعريف ميكرد و در عين حال ميگفت من رضا را دوست دارم!!!
3 ـ افرادي كه مسؤوليت زندگي خود را بر عهده نميگيرند.
اين افراد معمولاً ديگران را به خاطر مشكلات و مسايل زندگي خود مسؤول ميدانند و آنها را سرزنش ميكنند. آنها مسؤوليت سهمي كه خود در ايجاد آن مشكلات داشتهاند را بر عهده نميگيرند. وقتي با چنين افرادي روبرو شويم، معمولاً داستانهاي فراواني از ظلم ديگران و مظلوميت آنها ميشنويم. اما بايد مراقب بود نفر بعدي خود ما خواهيم بود.
برخي از ويژگيهاي افرادي كه مسؤوليت زندگي خود را بر عهده نميگيرند عبارتند از:
- اين افراد به ندرت بهصورت مستقیم و با صراحت، عصبانيت و خشم خود را بيان ميكنند. در عوض مدام گله و شكايت ميكنند و قيافهي ناراحت به خود ميگيرند.
- هنگامي كه به او راهحلي براي مشكلاتش ارايه ميشود، همواره دليلي پيدا ميكند كه چرا اين راه حل يا اين پيشنهاد مفيد نيست. گويا همهي راه حلها براي آنها عاری از فایده است.
- هيچگاه صريح و مستقيم ناراحتي خود را بيان نميكنند و فرد مقابل را مجبور به حدس زدن ميكنند، گويا بايد با زور از آنها اطلاعات را بيرون كشيد.
- وقتي به آنها عشق ميورزيم، احساس ميكنيم كه تلاش ما بيثمر است. آنها نميتوانند به سادگي پذيراي عشق باشند.
- هميشه چيزي هست كه او را ناراحت كند. هميشه بد عنق است.
- دلش به حال خودش ميسوزد و اغلب به خاطر خودش تأسف ميخورد و آن را بيان ميكند.
- به جاي اينكه تصميم بگيرد و اقدام كند بيشتر وقتش را به گله و شكايت از روزگار و حوادث ميپردازد.
- هنوز ديگران را (والدين، دوستان، اقوام) به خاطر گذشتهي خود سرزنش ميكند و آنها را مسؤول زندگي خود ميداند.
- بسيار ديده ميشود كه احساس ميكنند در دام افتادهاند بدون اينكه هيچ راه گريزي داشته باشند.
- به موفقيت و خوشبختي ديگران حسادت ميكنند و خود را با آنها مقايسه ميكنند.
اين افراد چند ويژگي اصلي دارند كه عبارتند از:
الف ـ هرگز مسؤوليت شرايط و اتفاقات زندگي خود را بر عهده نميگيرند.
آنها به حال خود تأسف ميخوردند، گله و شكايت ميكنند و هر كار ديگري انجام ميدهند، بدون اينكه اقدامي در جهت بهبود اوضاع صورت دهند. كافي است به آنها پيشنهاد دهيد كه چگونه ميتوانند احساس بهتري داشته باشند، يا مسألهي خود را حل كنند؛ آنگاه با فهرست بلند بالايي از انواع دلايلي روبرو خواهيد شد، كه چرا آن پيشنهاد براي آنها مفيد نيست. برخي از اين افراد منتظر هستند تا شما يا ديگري نجاتشان دهد و برخي ديگر فقط احساس ترحم و همدردي ديگران و توجه آنها را ميطلبند.
ب ـ ديگران را به خاطر مشكلات خود سرزنش ميكنند.
از نگاه اين افراد هميشه تقصير همه چيز به گردن ديگري است. آنان دايماً والدين، بچهها، همسر، دوستان، وضع سلامتي و بهداشت، اقتصاد و… را به خاطر بد بختي و عدم رضايت خود سرزنش ميكنند.
ج ـ خشم خود را آشكارا بروز نميدهند.
آنان جملاتي به كار ميبرند كه ظاهراً خصومتآميز نيست، اما به طرزي غيرمستقيم، خصومت و تنفر خود را نسبت به شما بيان ميكنند. اين جملات به آنها كمك ميكند تا ظاهر «غير عصباني» خود را حفظ كنند.
د ـ فكر ميكنند كه ضعيف و درمانده هستند.
«نميتوانم»، «نميشود»، «هرگز» و… عبارتهاي رايج و متداولي است كه اين افراد به كار ميبرند. آنها معمولاً انجام كارهاي خود را به تعويق مياندازند، چرا كه به خود اعتماد كافي ندارند. آنها اميدوارند كه ديگران آنها را حمايت كنند و نجات دهند.
همگي ما زماني ممكن است چنين احساساتي داشته باشيم، اما اين احساسات تمام زندگي اينگونه افراد را فرا گرفته است. در ابتدا كه با شخصي از اين دست روبرو ميشويم، از آنجا كه تجربهي مشابه با او را داريم، با او همدردي ميكنيم و سعي ميكنيم به او كمك كنيم. اما اين افراد معمولاً ما را ناكام ميكنند و در نهايت نسبت به آنها احساس بيتفاوتي و بياعتنايي پيدا ميكنيم. زندگي با چنين افرادي يك تجربهي سخت و دشوار است. اين افراد براي زندگي مشترك مناسب نيستند و زندگي را به كام همسر و فرزندان تلخ ميكنند.
4 ـ افرادي كه ديگران را كنترل ميكنند.
افرادي كه ديگران را كنترل ميكنند، درست مقابل افرادي هستند كه مسؤوليت زندگي خود را بر عهده نميگيرند. فردي كه مسؤوليت زندگي خود را بر عهده نميگيرد، اغلب از تصميم گرفتن دوري ميكند. اما افرادي كه ديگران را كنترل ميكنند، ميبايد همه تصميمها را خودشان بگيرند. افرادي كه مسؤوليت زندگي خود را بر عهده نميگيرند، هميشه چشم به كمك و ياري ديگران دوختهاند، اما افراد كنترل كننده هرگز درخواست كمك نميكنند. افرادي كه مسؤوليت زندگي خود را بر عهده نميگيرند، منتظر هستند كه به آنها بگوييم چه كار كنند، اما افراد كنترل كننده به ديگران ميگويند كه چه كار بايد بكنند و براي ديگران تعيين تكليف ميكنند. آنها ميخواهند كنترل همه چيز در دست خودشان باشد و هر كاري خواهند كرد تا مبادا احساس كنند كه چيزي تحت تسلط و كنترل آنها نيست.
افرادي كه ديگران را كنترل ميكنند داراي ويژگيهاي زير هستند:
- از لحاظ عاطفي محدود و بسته هستند. آنها به سادگي احساسات و عواطف خود را بروز نميدهند.
- حس مالكيت زيادي دارند.
- بسيار حسود هستند.
- به راحتي وقتي چيزي مطابق ميل آنها نيست و يا هنگامي كه احساس ميكنند روي اوضاع كنترل كافي ندارند، عصباني ميشوند.
- معمولاً داراي عادتهاي وسواسي هستند.
- اصلاً خوش ندارند كه كسي به آنها بگويد چه كار كنند، چرا كه احساس ميكنند كنترل در دستشان نيست.
- اين افراد معمولاً والديني سلطهجو و انتقادگر ميشوند. چرا كه كنترل كمي ميتوان بر كودكان اعمال كرد.
افراد كنترل كننده معمولاً كمتر به درمان خود ميپردازند، زيرا در درمان، احساس عدم كنترل و احساس تسلط درمانگر، آنها را رنج ميدهد و نميتوانند كنترل درمانگر را بر زندگي خود بپذيرند. چنين افرادي مطمئناً تسلط و كنترل همسر را در زندگي نميپذيرند. لازم است كه همه چيز در كنترل آنها باشد. اين افراد معمولاً بر همسر و فرزندان بيشترين كنترل را اعمال ميكنند و خشم زيادي را در آنها ايجاد ميكنند. ازدواج با چنين افرادي، به معناي پذيرش سلطه و كنترل آنها بر زندگي خودمان است.
5 ـ افرادي كه اختلال جنسي دارند.
اختلالات جنسي حوزهي وسيعي از رفتارها را در برميگيرد. از آنجا كه ارتباط جنسي يكي از حوزههاي با اهميت در زندگي مشترك است، فردي كه داراي اختلال جنسي است براي ازدواج مناسب نيست. در اينجا اختلالات جنسي را در سه گروه به ترتيب زير ميآوريم.
الف ـ اعتياد جنسي و فقدان عزت نفس جنسي
علايم و نشانههاي زير را ميتوان در افرادي كه اعتياد جنسي يا فقدان عزت نفس جنسي دارند، مشاهده كرد.
- فردي كه تشنه فيلمها و تصاوير مستهجن است.
- فردي كه دايماً استمنا ميكند، حتي اگر امكان رابطه جنسي سالم را هم داشته باشد.
- لاس زدن با ديگران
- چشم چراني و خيره شدن به بدن ديگران
- اظهار نظرهاي جنسي به شما درباره بدن دوستانتان، غريبهها و…
- اظهار نظرهاي جنسي به دوستان شما، غريبهها و…
- لمس كردن و تماسهاي بدني بي جا، نامناسب و ناشايست
- رابطهي نامشروع
شناسائي اين مشكل معمولاً در همان چند ديدار اول امكانپذير نيست. گذشت زمان و صحبت در مورد تمايلات جنسي، ميتواند به شناسايي اين مسأله كمك كند. ضروري است كه هركسي آنچه را كه به لحاظ جنسي ميپذيرد و آنچه را كه در رابطه جنسي نميپذيرد و غيرقابل قبول ميداند، براي ديگري تعريف كند.
وقتي كه با فردي رابطه داريم كه اعتياد جنسي دارد، يا عزت نفس جنسي اندكي دارد، معمولاً در ابتداي رابطه، خود را توجيه ميكنيم. لازم است در اين مورد به حس خود و احساسات غريزي خود اعتماد كنيم. اگر رفتارهاي فرد مورد نظرتان شما را آزار ميدهد، اجازه ندهيد كه با منطق تراشيهاي مختلف شما را توجيه كند و ساكتتان كند.
اعتياد جنسي و فقدان عزت نفس جنسي با روان درماني و يا روانكاري ميتواند بر طرف شود. بنابراين اگر فردي اعتياد جنسي دارد، لازم است كه براي روان درماني مراجعه كند.
هنگامي كه با فردي رابطه برقرار ميكنيم كه اعتياد جنسي دارد معمولاً در برخورد با او اشتباهات زير را مرتكب ميشويم.
-
اعتياد جنسي را با توانمندي جنسي و تمايل جنسي اشتباه ميگيريم.
-
مشكل او باعث ميشود كه فكر كنيم مشكل از ماست.
-
از برخورد با او اجتناب ميكنيم، چرا كه نميخواهيم تنش ايجاد كنيم.
-
خود را بد گمان و حسود تلقي ميكنيم و اعتياد جنسي او و عدم عزت نفس جنسي او را ناديده ميگيريم.
-
رفتار او را توجيه ميكنيم.
-
فكر ميكنيم با گذشت زمان مشكل او حل خواهد شد و رفتارهاي خود را كنار خواهد گذاشت.
وقتي با كسي كه اعتياد جنسي دارد يا عزت نفس جنسي ندارد رابطه داريد، صميميت و امنيت را تجربه نخواهيد كرد، بلكه موارد زير را تجربه خواهيد كرد.
- احساس خواهيد كرد كه همسرتان به شما خيانت ميكند.
- اعتماد به نفس خود را در رابطه با بدن و تمايلات جنسي خود از دست خواهيد داد.
- احساس ميكنيد كه همسرتان با شما نيست، بلكه هوش و حواسش جاي ديگري است و به فردي ديگر فكر ميكند.
- احساس ميكنيد كه از شما سوء استفاده جنسي ميشود.
- از همسر خود به دليل اينكه براي شما ارزش و احترام قايل نيست، عصباني و منزجر خواهيد شد.
- هرگونه علاقه و جاذبهي خود را نسبت به روابط جنسي از دست خواهيد داد، چرا كه در ذهن خود رابطهي جنسي را با تحقير، كنترل شدن واحساس بيكفايتي تداعي خواهيد كرد.
ب ـ اختلالات كنشي جنسي
اختلالات عمل جنسي يا كنشي جنسي، شامل چند اختلال ميشود كه فعاليت جنسي را با مشكل مواجه ميسازد. كنشي جنسي شامل موارد زير ميشود.
- ـ افرادي كه ميل به فعاليت جنسي ندارند.
- ـ افرادي كه از روابط جنسي نفرت و انزجار دارند.
- ـ افرادي كه تحريك نميشوند.
- ـ افرادي كه به سرعت ارضا ميشوند.
- ـ افرادي كه در زمان ارتباط جنسي درد زيادي دارند.
اختلالات كنشي جنسي نياز به درمان روانشناختي ـ روانپزشكي دارد. معمولاً اين اختلال با درمان بر طرف ميشوند. اما اگر فردي دچار باشد و حاضر نباشد كه براي درمان مراجعه كند، طبيعي است كه زندگي مشترك را با مشكل روبرو سازد.
ج ـ انحرافات جنسي
انحرافات جنسي شامل موارد زير ميشود.
- نمايشگري: به ميل شديد عود كننده براي نمايش آلت تناسلي به يك بيگانه يا كسي كه انتظار چنين اقدامي را از جانب فرد ندارد، اطلاق ميشود.
- بچه بازي: به ميل شديد جنسي يا تحريك جنسي در ارتباط با اطفال 13 سال به پايين، اطلاق ميشود.
- يادگار خواهي: در يادگار خواهي كانون ميل جنسي بر اشيائي نظير كفش، دستكش و لباس زير است كه ارتباط نزديك با تن آدمي دارند.
- خود آزاري جنسي: اشتغال ذهني با اميال جنسي و خيالات تحقير شدن، كتك خوردن، به بند كشيده شدن يا هر نوع رنج تحميلي از مشخصات اين اختلال است.
- آزارگري جنسي: اشتغال ذهني با اميال جنسي و خيالات تحقير كردن، كتك زدن، به بند كشيدن يا ايجاد هر نوع رنج جسمي يا روان شناختي، براي شريك جنسي يا براي قرباني از مشخصات اين اختلالات است.
- نظر بازي: به اشتغال ذهني تكراري با خيالات يا اعمال مربوط به جستجو يا ديد زدن كساني كه برهنه هستند، يا در حال تعويض لباس يا فعاليت جنسي هستند، اطلاق ميشود.
انحرافات جنسي به نسبت ديگر اختلالات جنسي، مشكلات بسيار بيشتري براي همسران ايجاد ميكند. وقتي اعتياد جنسي و نبود عزت نفس جنسي، مشكلات زيادي را ايجاد ميكند؛ كاملاً مشخص است كه وجود انحرافات جنسي چهقدر ميتواند مشكل ساز باشد. لازم است كه چنين افرادي براي درمان مراجعه كنند، اما اگر براي درمان خود اهميتي قائل نباشند، بهترين كار دوري و پرهيز از چنين افرادي است.
6 ـ افرادي كه «كودك» ماندهاند و «بالغ» آنها شكل نگرفته است.
اين افراد از رفتار مسؤولانه و سنجيده طفره ميروند. چند صفت ويژه، براي شناسايي اين افراد در زير فهرست ميشود.
الف ـ عدم مسؤوليتپذيري مالي و اقتصادي
اين افراد نسبت به بخش اقتصادي زندگي خود بيتوجه هستند و در رابطه با آن كوتاهي ميكنند، به اين دليل كه نميخواهند بزرگ شوند و مسؤوليت زندگي را برعهده بگیرند. نشانههاي زير را ميتوان در اين افراد مشاهده كرد.
- افرادي كه چكهاي برگشتي دارند.
- افرادي كه حساب دخل و خرج خود را ندارند.
- افرادي كه مكرراً از ديگران پول قرض ميكنند.
- افرادي كه به لحاظ اقتصادي هيچ برنامهاي ندارند و تمام پول خود را خرج خريد اجناس لوكس و غيرضروري ميكنند.
- افرادي كه اعتبار مالي مناسبي ندارند.
- افرادي كه هيچ شغلي را براي مدت قابل ملاحظهاي نميتوانند حفظ كنند و مدام بيكار ميشوند.
- افرادي كه وقتي قرض ميگيرند، به فكر پس دادن پول مردم نيستند.
- افرادي كه وقتي پول دارند، صبر ميكنند تا تمام شود و بعد به فكر كار و تلاش دوباره ميافتند.
برخورد فرد با مسايل اقتصادي و مالي يكي از بهترين نشانههاي «بلوغ» است. چرا كه كودكان نه ميتوانند پول بدست آورند و نه ميدانند كه چگونه خرج كنند.
ب ـ غير قابل اعتماد بودن
از يك كودك انتظار نميرود كه به حرفهايش عمل كند و از رسم و رسومات اجتماعي به طور كامل با خبر باشد. كودك براي ياد گرفتن مفهوم «مسؤوليتپذيري» احتياج به زمان دارد. آموختن «وظيفهشناسي» براي كودكان هرگز به سرعت حاصل نميشود. اما وقتي يك فرد ميخواهد ازدواج كند، از او انتظار ميرود كه مسؤوليتپذير و وظيفهشناس باشد؛ تا بتوانيم به او اعتماد كنيم. نشانههاي زير را ميتوان در افراد غيرقابل اعتماد مشاهده كرد.
- افرادي كه قول ميدهند و به آن عمل نميكنند.
- افراد فراموشكار.
- افراد مسامحه كار كه دايماً كارها را به تعويق مياندازند.
- افرادي كه نميتوان روي آنها حساب كرد چرا كه در گذشته به دفعات ما را مأيوس كردهاند.
- افراد غير قابل اتكا.
وقتي با چنين فردي سر و كار داشته باشيم، دايماً بايد كارهايش را به او يادآوري كنيم، كارهاي او را برايش انجام دهيم و مدام به خاطر «ندانم كاريهاي او» از ديگران عذرخواهي كنيم و كارهاي او را توجيه كنيم. در چنين شرايطي نه اعتماد بهوجود ميآيد و نه احترام.
ج ـ عدم هدفمندي و بيانگيزگي
فردي كه بالغ او شكل نگرفته است براي زندگي نه هدف خاصي دارد و نه انگيزهي ويژهاي. او باري به هر جهت زندگي را خواهد گذراند. نشانههاي زير ميتوانند روشن كنندهي مطلب باشند.
- منتظر است كسي از راه برسد و به او انگيزه بدهد تا اينكه بتواند كاري انجام دهد.
- هيچ هدف و سمت و سوي خاصي را در زندگي دنبال نميكند.
- به سختي براي آينده برنامهريزي ميكند.
- تصميمگيري در مورد همه چيز را به بعد موكول ميكند.
- از روبرو شدن با مشكلات و حل آنها سرباز ميزند.
- هميشه منتظر است تا شانس به او رو كند.
7 ـ افرادي كه عواطف و احساسات خود را بيان نميكنند.
افرادي كه نميتوانند احساسات خود را بروز دهند، افرادي كه هرگونه عواطف و احساسات را مسخره ميكنند و بيان آنها را كاري عبث و بيهوده ميدانند، در واقع از هيجانات و احساسات ميترسند. اين افراد به راحتي ميتوانند زندگي مشترك را با مشكل مواجه سازند. يك قسمت عمدهي ازدواج، ارتباط عاطفي است و افرادي كه نميتوانند عواطف خود را بروز دهند، در زندگي مشترك ايجاد اختلال ميكنند. موارد زير را ميتوان در افرادي كه عواطف و احساسات خود را بيان نميكنند، مشاهده كرد.
الف ـ نميتوانند احساسات و عواطف خود را نشان دهند.
چنانچه فردي نتواند احساسات خود را با شما در ميان گذارد، رابطهي با او سطحي و در نهايت مأيوس كننده خواهد شد و همواره مجبور خواهيد بود تا احساسات او را حدس بزنيد. اين حق مسلم ماست كه از همسر خود انتظار داشته باشيم كه احساسات و عواطف اصلي و بنيادينی نظير شادي، غم، يأس و عشق خود را بروز دهد. چنانچه او اين توانمندي را نداشته باشد، زندگي را به مسير دشواري هدايت خواهد كرد. همهي ما داراي عواطف و هيجانات هستيم. فقط برخي از افراد از عواطف ميترسند و سعي ميكنند آنها را ناديده بگيرند.
ب ـ نميتوانند يا نميخواهند درباره احساسات خود صحبت كنند.
وقتي همسر ما از احساسات خود گفتگو نميكند، به اين معني است كه رابطهاي وجود ندارد. تنها چيزي كه در زندگي با اين افراد وجود دارد يك قرارداد زندگي مشترك است، نه يك ارتباط.
8 ـ افرادي كه از روابط قبلي خود هنوز التيام نيافتهاند.
ازدواج با فردي كه هنوز از روابط قبلي خود التيام نيافته است، ازدواجي يأسآور و موجب دلشكستگي خواهد بود. افرادي كه هنوز از روابط قبلي خود التيام نيافتهاند را ميتوان با ويژگيهاي زير شناخت.
الف ـ هنوز خشم و انزجار شديدي نسبت به معشوق قبلي خود در دل دارند.
هرچه خشم و عصبانيت بيشتري از گذشته در دل مانده باشد، به همان ميزان توانايي فرد براي عشق ورزيدن در روابط فعلي كاهش پيدا ميكند.
ب ـ هنوز به خاطر ارتباط پيشين خود احساس گناه ميكند و خود را مسؤول ميداند.
چنانچه نامزد شما نسبت به نامزد قبلي خود احساس گناه ميكند و تأسف ميخورد، آن احساس او حتماً با قابليت و توانمندي او در ورود به رابطه جديد تداخل ميكند.
ج ـ هنوز رنجش خاطر و آزار و اذيتي را كه از رابطهي قبلي ديده است فراموش نكرده و در شوك روحي به سر ميبرد.
برخي از افراد وسوسه ميشوند كه با اين افراد ازدواج كنند، تا آنها را نجات دهند. غافل از اينكه التيام اين افراد نياز به زمان و كمك تخصصي دارد. اگر كسي تا به اين حد آسيب ديده است، بايد به او وقت داد تا خود را به كمك افراد متخصص التيام دهد.
مشاوره ازدواج در قلهک
9 ـ افرادي که خانوادهي آزار دهنده دارند و نميتوانند در مقابل آزار آنها از همسر خود حمايت کنند.
در ازدواج، ما نه تنها با همسر خود ازدواج ميكنيم، بلكه به طور استعاري با خانوادهي او نيز ازدواج ميكنيم. بنابراین خانوادهي همسر ميتواند نقش مثبت يا منفي در ازدواج ايفا كند. برخي از خانوادهها به طور خيلي جدي در زندگي مداخله ميكنند و تأثير منفي قابل ملاحظهاي ميگذارند. تأثير خانوادهي همسر بستگي به نحوهي برخورد همسر دارد. چنانچه همسري رفتار غيرمحبت آميز و مخرب خانوادهي خود را تحمل نكند و در برابر آنها ايستادگي كند، خطر زيادي رابطهي همسران را تهديد نميكند، اما اگر همسر نتواند رفتار مخرب و آزار دهندهي خويشاوندان خود را كنترل كند، روابط همسران رو به وخامت ميگذارد.
خانوادهي آزار دهندهي همسر ، معمولاً به سرعت قابل شناسايي نيست و معمولاً پس از گذشت زمان قابل ملاحظه و با ارتباط زياد است كه ميتوان آزار دهنده بودن آنها را تشخيص داد.
خانوادهي آزار دهنده، حريم ازدواج را به رسميت نميشناسد و هيچ حد و مرزي را بين خود و فرزند خود رعايت نميكند. در زير برخي از نشانهها و رفتارهاي اين گونه خانوادهها آورده شده است:
الف ـ انرژي، توجه و وقت همسران را براي خود ميخواهند. اينگونه خانوادهها ميپندارند كه هدف و مقصود از ازدواج اين است كه عروس يا داماد در خدمت آنها باشند. آنها توقع دارند كه عروس يا داماد بطور پیوسته آنها را ببيند و براي آنها كارهايي را انجام دهد كه وظيفهي آنها نيست.
ب ـ سعي ميكنند در زندگي همسران دخالت كنند. خانوادهي آزار دهنده بدون اينكه از آنها درخواستي شود، در مورد همه چيز زندگي همسران اظهار نظر ميكنند. از بزرگ كردن فرزندان گرفته تا نوع غذايي كه ميخورند. آنها معني عبارت «زندگي خصوصي» را درك نميكنند.
ج ـ رابطهي همسران را به رسميت نميشناسند. آنها دايماً عروس يا داماد را به خاطر اينكه باعث جدايي فرزندشان از آنها شده است، تنبيه ميكنند. به عروس يا داماد خود احترام نميگذارند، گويي كه انگار اصلاً وجود ندارند و يا اينكه افراد پست و مزاحمي هستند. آنها اين كار را به روشهاي زير ممكن است انجام دهند.
- كارتهاي دعوت را خطاب به فرزند خود مينويسند.
- وقتي تلفن ميكنند، بدون اينكه با عروس يا داماد خود صحبت كنند، ميخواهند كه گوشي را به فرزندشان بدهند.
- با عروس يا داماد خانواده مثل كلفت يا نوكر رفتار ميكنند.
- در حضور هر دو نفر به گونهاي صحبت ميكنند كه گويي فقط فرزند آنها حضور دارد.
- وقتي كه فرزند خود را ميبينند از او احوالپرسي ميكنند و به او احترام ميگذارند و به عروس يا داماد توجه نميكنند.
- با بچهها به گونهاي برخورد ميكنند كه گويي آنها تنها بچههاي فرزندشان هستند.
- فرزند خود را به تنهايي به ميهمانيها، جشنها و مراسم دعوت ميكنند.
افرادي كه رفتار آزار دهنده و زيان بخش خانوادهي خود را نسبت به همسرشان تحمل ميكنند، كودكاني هستند كه هنوز بالغ نشدهاند. آنها هنوز به خانوادهي خود وابسته هستند. افرادي كه خانوادهي آزار دهنده دارند و نميتوانند آزار خانواده خود را از همسرشان دور كنند، براي زندگي مشترك و ازدواج مناسب نيستند.
مشاوره ازدواج در قلهک
روانشناس خوب در قلهک
ازدواج چیزی فراتر از داشتن خانه و داشتن فرزند است. ازدواج به این معناست که کسی در کنار شما باشد که عمیقاً شما را دوست داشته حتی اگر شما را در بدترین حالتتان دیده باشد. مشاوره پیش از ازدواج با یک روانشناس خوب در قلهک می تواند به شما کمک کند تا درک عمیق تری از هدف ازدواج خود ایجاد کنید.
درمانگر خوب در قلهک
روانشناسان افرادی هستند که تحصیلات روانشناسی دارند و در زمینه درمان روان بدون دارو و با صحبت کردن فعالیت میکنند. روانشناسان میتوانند در حوزههای مختلف روان درمانی فردی، خانواده، زوج، کودک و … فعالیت کنند. افراد زیادی هستند که علم کافی ندارند
دکتر روانپزشک خوب در تهران
روانپزشکان به درمان اختلالاتی مانند انواع فوبیا ، اختلالات خلقی و به طور کلی اختلالات روانی می پردازند.دکتر روانپزشک تهران بیماران را با استفاده از روش ها و داروهای روان درمانی درمان می کنند.
در صورت داشتن علائم بیماری های اعصاب و روان باید به یک دکتر روانپزشک خوب در تهران مراجعه کرد.
اگر ساکن شهر تهران هستید و به دنبال دکتر روانپزشک خوب در تهران هستید پیشنهاد میکنیم با ما همراه باشید.
ارتباط با ما
Call: 02144246886
Instagram:nedaye-aramesh-ravan
09924793881:eitaa
www.arameshravan.com
-
مشاوره ازدواج در ونک
مشاوره ازدواج در ونک
آيا ازدواج ساده است؟
بسياري معتقدند كه ازدواج كار سادهاي است، اما تداوم زندگي و رضايتمندي از ازدواج امر سختي است و سهل نيست. برخي معتقدند كه اگر ازدواج ساده است، بايد طلاق و جدايي سخت و دشوار باشد، تا زندگيها به سرعت به سوي فروپاشي نرود. به واقع هم طلاق كار سادهاي نيست، به ويژه زماني كه فرزند يا فرزنداني در بين باشند. طلاق گاهي يك ضرورت غمانگيز و ناراحتكننده است. بهخصوص در ازدواجهايي كه همسران يا خانوادهها از آزارهاي جسماني و آزارهاي عاطفي و هيجاني يا سؤ مصرف مواد و الكل ويران و تباه شده باشند و خانواده از اين آزارها شخم خورده باشد و هيچ راه ديگري وجود نداشته باشد.
ما معتقديم كه ديد پيشگيرانه به طلاق بسيار حايز اهميت است. ما بايد به جاي سخت كردن طلاق به هر شيوهاي، تلاش كنيم تا نياز به طلاق بهوجود نيايد. به نظر ميرسد، مشكل عمده اين است كه ازدواج ساده است و حتي بسيار سادهتر از طلاق.
آيا عشق كافي است؟
پاسخ اين سؤال هم پيچيده است و هم كاملاً ساده. دو نفر كه عاشق يكديگر هستند، هر كدام ديگري را ايدهال ميداند. مانند دو نوازنده كه هر كدام از ديد ديگري بسيار زيبا و دلنشين مينوازد. اما بعد از ازدواج اين دو نفر بايد با هم يك آهنگ و يك موسيقي را ارايه كنند و اين غير از هنر نوازندگي به تنهايي، نياز به هماهنگي دارد و عنصر هماهنگي آن چيزي است كه فراتر از عشق است. ما معتقديم كه هماهنگي در زندگي مشترك، تا حد زيادي قابل ياد گرفتن است و با آموختن مهارتهاي ارتباطي، موفقيت ازدواج افزايش مييابد.
ارتباط نزديك و صميمانه در ازدواج مانند قايقراني در ميان امواج خروشان است، كه تنها با عشق به قايقراني نميتوان از خطرات آن به سلامت گذشت. ما نياز به لنگري از عشق داريم، تا پيوندمان را محكم كند نياز به سازگاري و توافق داريم تا جليقهي نجات ما باشد و نياز به يك قطبنما داريم، تا بدانيم كه دو نفري به چه سمتي بايد پارو بزنيم، تا از حوادث به سلامتي عبور كنيم.
هيچ فردي بدون مطالعه، در زمينهي «ارتباط» متخصص نيست. همانطور كه در هيچ زمينهي ديگري هم بدون يادگيري و دانستن و مطالعه، تخصص كسب نميشود. افزايش دانش دربارهي «ارتباط»، «خانواده» و «ازدواج» به ما كمك ميكند تا انتخاب بهتري داشته باشيم و كيفيت ارتباط با همسرمان را بهبود بخشيم.كيفيت ارتباط در زمان نامزدي و قبل از ازدواج معيار بسيار مناسبي است براي آنچه كه بعد از ازدواج پيش خواهد آمد. بنابراين اگر بتوانيم كيفيت ارتباط را در زمان نامزدي و قبل از ازدواج بهبود ببخشيم ميتوانيم كيفيت ارتباط بعد از ازدواج را نيز ارتقا دهيم.
مشاوره ازدواج در ونک
دلايل درست و نادرست ازدواج
براي ازدواج كردن دلايل بسياري وجود دارد، اما براي ازدواج نكردن دليل آوردن اغلب سخت ومشكل است. در اين قسمت دلايل درست ازدواج را كه ميتواند به ازدواج موفق منتهي شود، فهرست ميكنيم و در آخر دلايل منفي و استدلالهايي كه ميتواند به يك ازدواج نافرجام منتهي شود را خواهيم آورد.
دلايل درست ازدواج
1 ـ مصاحبت و همراه:
شريك شدن با ديگري در زندگي دليل رايج و مناسبي براي ازدواج است. مصاحبت و همراهي به اين معني است، كه در سفر زندگي شريك و همراهي داشته باشيم. هر چند برخي از مردم به اشتباه تصور ميكنند كه ازدواج به تنهايي آنها خاتمه خواهد داد. مطلب مهم اينجاست كه چه كسي پيشقراول اين سفر خواهد بود. آيا هر دو در يك راه ميخواهند بروند، يا اينكه يكي از همسران (معمولاً آقايان) ديگري را در سفر خود شريك ميكند. اگر زن براي خود مقصدي نداشته باشد، شايد بتوان او را به همراهي فرا خواند. اما همراهي با فردي كه قصد معيني ندارد، چندان رضايت بخش نيست و اگر ديگري را با اجبار همراه خود كنيم، باز هم سفر دلنشين نخواهد بود و تعارض و دلزدگي را در خود نهفته دارد.
2 ـ عشق و صميميـّت:
نياز به عشق و صميميـّت، با نياز به مصاحبت و همراهي رابطه دارد. محبت اصيل و حقيقي براي فرد فرد آدميان هديهاي فوق العاده است.
3 ـ شريك حمايتكننده:
دليل مناسب ديگر، فرصتي است كه ازدواج براي رشد فرد به عنوان يك انسان فراهم ميكند. اگر يكي از دو نفر فقط به فكر رشد خود و علايق حرفهاي و نياز خود به شهرت و موفقيت باشد، ازدواج نميتواند بقا داشته باشد؛ يا حداقل بقاي رضايتبخشي نخواهد داشت. اما شريك شدن در موفقيتهاي يكديگر و حمايت اصيل و صميمانه ميتواند ارتباط را تقويت كند و به آن ثبات بدهد. ازدواج مناسب ميتواند بهترين فرصت براي موفقيت هر دو نفر باشد.
4 ـ شريك جنسي:
ازدواج منبع با ثباتي براي ارضاي جنسي هر دو نفر است و راهي است مشروع و مجاز براي بروز هيجانات و رفتارهاي جنسي. اما اگر ارتباط جنسي دليل اصلي ازدواج باشد، معمولاً با ازدواج موفقي روبرو نخواهيم شد.
5 ـ والد شدن :
دليل رايج ديگر جهت ازدواج صاحب فرزند شدن است. والد شدن البته موهبتي آميخته با تضاد است. از يكسو تربيت فرزند وظيفهاي سخت و اغلب حتي دلسرد كننده است اما از طرف ديگر كاري بسيار رضايتآور است. وقتي فرزندان بزرگ ميشوند و به حد كافي مستقل ميشوند، اكثر والدين بيان ميكنند كه اين تجربه براي همهي عمر آنها كافي بوده است و ديگر نميخواهند كه صاحب فرزند شوند؛ اما اغلب خواهند گفت، كه اگر يكبار ديگربه دنيا بيايند باز هم تصميم به داشتن فرزند خواهند گرفت. هر فردي نميتواند پدر يا مادرخوبي باشد و اين البته وظيفهاي دشوار است. آمدن فرزند ميتواند بر ازدواج تأثير مثبت و يا به عكس تأثير منفي و مخرب داشته باشد. زوجهايي كه با موفقيت فرزندان خود را بزرگ كردهاند، انسجام با اهميتي بين خود ايجاد ميكنند و از آنچه كه با هم انجام دادهاند، احساس افتخار و غرور ميكنند.
دلايل نادرست ازدواج
دلايلي هست كه فرد به خاطر آنها ازدواج ميكند، ولي همان دلايل ميتواند ازدواج را با مشكلات و تضادهاي قابل توجهي رو يا روي كند. دلايل نادرست ازدواج در زير فهرست شدهاند.
1 ـ شورش بر عليه والدين:
براي بسياري از ما راحت نيست، اقرار كنيم كه با والدين خود تعارض داريم. تعارض با والدين، ميتواند يكي از دلايلي باشد كه فرد جوان را به سوي ازدواج سوق دهد. وقتي كه فردي در خانوادهاي زندگي ميكند كه والدينش به اهانت و تحقير او میپردازند، به نظر ميرسد كه ازدواج انتخاب موجهي باشد. آنهايي كه در آتش تعارضهاي طولاني مدت والدين سوختهاند،
آنهايي كه قرباني پدر و مادري معتاد بودهاند و آنهايي كه قرباني آزارهاي جسماني، هيجاني و جنسي در خانواده بودهاند، دلايل موجهي دارند تا از خانواده به نحوي بگريزند و از آن دور شوند. اما آيا داشتن دليل موجه براي «ترك خانواده» ضرورتاً دليل موجهي براي «ازدواج» است؟! در اينگونه موارد بهتر است كه افراد استقلال شخصي خود را بسط دهند و با خانوادهي خود رو در رو شوند به روابط خود و خانوادهي خود بيانديشند و براي مشكلات و مسايل راه حلي بيابند، تا اينكه درگير ازدواج شوند و يا به فكر ازدواج بیافتند. با ازدواج ميتوان از يك شرايط فاجعهبار گريخت اما با چه بهايي؟ آيا به بهاي وارد شدن در يك شرايط فجيع ديگر؟ تحقيقات نشان ميدهد كه بسياري از افرادي كه از آزار والدين به ازدواج پناه بردهاند، ازدواج آنها نيز آزاردهنده بوده است.
2 ـ جستجوي استقلال:
جوانان كشش زيادي براي ایستادن روی پای خود و مستقل شدن، دارند. اما استقلال امري است كه فرد فقط به تنهايي ميتواند به آن برسد. با اتكاي به همسر، فرد به استقلال نخواهد رسيد. بسياري هستند كه ازدواج ميكنند تا مستقل شوند، اما مستقل شدن سالها وقت ميبرد و امري است وابسته به خود فرد تا هر چه بيشتر، روي پاي خود بايستد.
3 ـ التيام يك ارتباط شكست خورده:
اليتام رنجها و دردهاي يك ارتباط شكست خوردهي اخير، دليل منفي ديگري براي ازدواج است. اين از جمله موضوعاتي است كه شناسايي آن در ديگران راحتتر از شناسايي آن در خودمان است. پاسخ رايج به هشدارهاي ديگران معمولاً اين است كه ”نه ! من ميفهمم كه شما چه مي گوييد، اما اين مورد فرق دارد“ . ما تمايل داريم كه ارتباط جديد و آميخته با عشق را تنها از منظر وجوه مثبت بنگريم و از اينكه ممكن است اين ارتباط واكنش به يك ارتباط قبلي باشد ميپرهيزيم و غفلت ميكنيم. فردي كه در موقعيت التيام است، ممكن است براي حمايت هيجاني نياز به يك ارتباط ديگر داشته باشد. ازدواج زماني موفقتر خواهد بود كه دو نفر«بخواهند» ازدواج كنند؛ تا اينكه «نياز» به ازدواج داشته باشند. ارتباطي كه بر اساس التيام يكي از دو نفر شكل بگيرد، از همان آغاز در معرض خطر است. چرا كه عاطفهي بين آن دو نه تنها به دليل دوستي و عشق، نيست بلكه به خاطر شفابخشي و التيام زخمها و جراحات ارتباط ديگري است كه قبلاً رخ داده است.
4 ـ فشار خانواده و يا اجتماع:
برخي از خانوادهها مطابق آداب و فرهنگ و عرف خود براي ازدواج به جوانان فشار ميآورند. در يك جامعهي شهري و تحصيل كرده، اين فشار ميتواند نامحسوس و ظريف باشد. اما در جامعهاي ديگر با صراحت به طور مستقيم از جوان ميخواهند كه ازدواج كند. خانمها بيشتر در معرض اين استرس هستند. بسياري از دانشجويان وقتي كه شهر خود را ترك ميكنند و به دانشگاه ميروند، پس از مدتي شاهد ازدواج هم كلاسيهاي دورهي دبيرستان خود خواهند بود؛ كه حتي بچهدار نيز شدهاند و همين ميتواند بر آنها فشار رواني و استرس وارد كند. در ازدواج نبايد عجله كرد. شتاب در ازدواج، بعيد است كه به ارتباط شاد و سالمي منجر شود. افرادي كه با دلايل درست سعي در انتخاب همسر دارند، نبايد تسليم اين فشارها شوند.
5 ـ ازدواج اجباري:
برخي افراد تحت فشار خانواده يا دوستان به يك ازدواج از قبل ترتيب داده شده تن ميدهند. گاهي اوقات از زمان كودكي در مورد ازدواج دو نفر صحبت شده است. همهي خانواده بر اين اعتقاد بودهاند، كه اين دو نفر باهم ازدواج خواهند كرد و حالا كه اين افراد بزرگ شدهاند، احساس فشار و اجبار ميكنند كه بايد باهم ازدواج كنند. ازدواج اجباري در ايران با بالاترين آمار طلاق و مشكلات بعدي همراه است.
6 ـ نياز جنسي:
ازدواج فقط براي رفع نياز جنسي احتمالاً نميتواند به ازدواج موفقي منجر شود. چرا كه ديگر عوامل مرتبط با ازدواج، معمولاً از چشم دور ميماند. در اين گونه ازدواج زيباييهاي ظاهري همسر بيشتر مد نظر قرار ميگيرد و شتاب و تعجيل نيز عامل تأثيرگذار منفي ديگري است. اين مسأله بيشتر در مردان مشاهده ميشود، يا افرادي كه بسيار مذهبي هستند. در فرهنگ عامه، عدم ارضاي نياز جنسي سبب برخي بيماريهاي رواني دانسته ميشود. مثلاً براي بهبود حال بيماران رواني برخي توصيه به ازدواج ميكنند، كه نه تنها حال بيمار را بهبود نخواهد بخشيد، بلكه استرس و فشار رواني بيشتري را ايجاد خواهد كرد؛ كه ميتواند بيماري را تشديد كند.
7 ـ دلايل اقتصادي:
امنيت اقتصادي و نيز تغيير طبقهي اجتماعي كه با وضعيت اقتصاد ارتباط دارد، همواره يكي از دلايل سنتي ازدواج بوده است. البته در دورههايي كه امنيت اقتصادي كم است، طبيعتاً در نطر گرفتن اقتصاد و مسايل حاشيهاي آن دليل موجهي براي مردم به نظر ميرسد و در بسياري از ازدواجها اين مسأله پررنگتر ميشود. به نظر ميرسد در خانمها اين مسأله رايجتر باشد. تكيه بر وضعيت مالي شوهر و يا وضعيت مالي خانوادهي او براي آنها ايجاد امنيت ميكند. هر چند كه در آقايان نيز اين تمايل وجود دارد، اما آنها سعي ميكنند كه اين تمايل را صراحتاً ابراز نكنند. يكي از موارد ديگري كه ايجاد امنيت اقتصادي ميكند، شاغل بودن هر دو نفر است. چرا كه در ص
ورتيكه يكي از آنها بيكار شود، ديگري درآمد خواهد داشت و دورهي بيكاري با امنيت بيشتري سپري خواهد شد. البته ازدواج، خود به خود امنيت اقتصادي ايجاد نميكند. اما در اكثر فرهنگها اين امر از اهميت زيادي برخوردار است. در بسياري از كشورها رايجترين مشكل همسران، مشكل اقتصادي و مالي است.
8 ـ تنهايي و استيصال:
همه ما گاهي در زندگي احساس تنهايي ميكنيم. اما ازدواج به اين دليل كه احساس تنهايي ميكنيم و براي فرار از تنهايي يك دليل نادرست است. بهتر است تنهايي خود را از راههاي ديگري بر طرف كنيم، تا اينكه بخواهيم با ازدواج آن را رفع كنيم.
9 ـ احساس گناه:
گاهي در رابطه با يك نفر احساس گناه ميكنيم و به دليل احساس گناه يا احساس ترحم با او ازدواج ميكنيم. احساس گناه يا احساس ترحم به هر دليلي كه ايجاد شده باشد، يك دليل نادرست براي ازدواج است.
10 ـ احساس كمبود و تهي بودن:
گاهي افرادي كه هدفي را در زندگي دنبال نميكنند، نميدانند كه از زندگي چه ميخواهند، احساس ناكامي ميكنند و از زندگي خود راضي نيستند، براي حل اين مشكلات به ازدواج روي ميآورند، كه قطعاً دليل نادرستي براي ازدواج است. مشكلات ذكر شده بايد از راههايي غير از ازدواج حل شود. ازدواج يك رابطهي درماني نيست، بلكه يك رابطهي صميمانه است.
اغلب ازدواجها با دلايل درست و نادرست آميخته با هم شكل ميگيرند. هر چه كه دلايل درست ازدواج بيشتر باشد، احتمال موفقيت و پايداري ازدواج افزايش مييابد.
مشاوره ازدواج در ونک
روانشناس خوب در ونک
ازدواج چیزی فراتر از داشتن خانه و داشتن فرزند است. ازدواج به این معناست که کسی در کنار شما باشد که عمیقاً شما را دوست داشته حتی اگر شما را در بدترین حالتتان دیده باشد. مشاوره پیش از ازدواج با یک روانشناس خوب در اختیاریه طمی تواند به شما کمک کند تا درک عمیق تری از هدف ازدواج خود ایجاد کنید.
درمانگر خوب در ونک
روانشناسان افرادی هستند که تحصیلات روانشناسی دارند و در زمینه درمان روان بدون دارو و با صحبت کردن فعالیت میکنند. روانشناسان میتوانند در حوزههای مختلف روان درمانی فردی، خانواده، زوج، کودک و … فعالیت کنند. افراد زیادی هستند که علم کافی ندارند
دکتر روانپزشک خوب در تهران
روانپزشکان به درمان اختلالاتی مانند انواع فوبیا ، اختلالات خلقی و به طور کلی اختلالات روانی می پردازند.دکتر روانپزشک تهران بیماران را با استفاده از روش ها و داروهای روان درمانی درمان می کنند.
در صورت داشتن علائم بیماری های اعصاب و روان باید به یک دکتر روانپزشک خوب در تهران مراجعه کرد.
اگر ساکن شهر تهران هستید و به دنبال دکتر روانپزشک خوب در تهران هستید پیشنهاد میکنیم با ما همراه باشید.
ارتباط با ما
Call: 02144246886
Instagram:nedaye-aramesh-ravan
09924793881:eitaa
www.arameshravan.com
-
مشاوره پیش از ازدواج در دروس
مشاوره پیش از ازدواج در دروس
عشق ناگهانی
ميدانيم كه بسياري از محققان ، انديشه و فكر را بر هيجان عشق مقدم ميدارند. آنها معتقدند كه احساس عشق به تدريج بين دو نفري كه به ارتباط با هم ميانديشند، رشد ميكند
از سوي ديگر اكثر افرادي كه هيجان را بر فكر مقدم ميدانند، عشق را بيشتر به صورت يك برانگيختگي زيستي يا زيستي ـ اجتماعي ميشناسند. در اكثر فيلمهاي سينمايي، معمولاً عشق به صورت يك طغيان ناگهاني به نمايش در ميآيد. احتمالاً عامل مؤثر در ايجاد عشق ناگهاني، احساس ناتواني در كنترل هيجاني عشق است. اين احساس عدم كنترل و ناتواني در كنترل، احساس عشق ناگهاني را به همراه ميآورد.
البته احتمالاً عشق به هر دو صورت ناگهاني و تدريجي تجربه ميشود. چگونگي عاشق شدن شما بر فرد مقابل تأثير ميگذارد. چگونگي عاشق شدن شما ميتواند تعبيري باشد از اين كه شما چگونه آدمي هستيد. اگر شما ناگهاني عاشق شويد و فرد مقابل تدريجي، ممكن است قضاوت او دربارهي شما اين باشد كه شما يك آدم معمولي با هيجانهاي انفجاري هستيد و اگر شما به تدريج عاشق شويد و او عشقي آتشين داشته باشد احساس ميكند كه شما فردي حسابگر و بدون ثبات عاطفي هستيد.
حسادت و آرزو دو يار جدايي ناپذير عشق هستند به خصوص وقتي به اوج ناتواني در كنترل هيجاني ميرسيم. حسادت و آرزو بيانگر احساس «ناامني» عاشق است. هر چه ناامني بيشتر باشد، حسادت و آرزو نيز قويتر ميشود.
عشق آتشين
يكي از انواع عشق، عشق آتشين است. عشق آتشين عشق ديوانهوار است، همراه با اشتغال ذهني وسواسگونه، حسادت، احساس مالكيت ، ناامني، علايم جسماني و هيجانات شديداً نوساني. بسياري از روانشناسان تأكيد ميكنند كه عشّاق آتشين به لحاظ روان شناختي دچار مشكل ميشوند.
عشق آتشين اغلب در اولين عشق ديده ميشود. سؤالات زير تا حدي ميتواند ما را نسبت به عشق آتشين هشيار كند. به اين سؤالات از 5 تا 1 نمره دهيد. 1 كمترين ارزش و 5 بالاترين ارزش را دارد.
- ـ زمانيكه بين ما كارها درست پيش نميرود، دلم آشوب ميشود؛ يا اينكه احساس ميكنم حال تهوع دارم.
- ـ اگر من و او از هم جدا شويم آنقدر افسرده ميشوم كه به فكر خودكشي بيفتم.
- ـ گاهي آنقدر از عشقش به هيجان ميآيم كه خوابم نميبرد.
- ـ وقتيكه او به من توجه نميكند، احساس ميكنم كه همهي بدنم ناخوش است.
- ـ از وقتيكه عاشق او شدهام تمركزم دچار مشكل شده است.
- ـ اگر شك كنم كه او با يك نفر ديگر است، نميتوانم آرام باشم.
- ـ اگر براي مدتي به من توجه نكند، گاهي با كارهاي احمقانه تلاش ميكنم كه توجهش را به خودم جلب كنم.
نمرات را با هم جمع كنيد. هر چه نمرهي بدست آمده به عدد 35 نزديكتر باشد، عشق آتشين در شما شدت بيشتري دارد و هر چه نمره به عدد 7 نزديكتر باشد عشق آتشين خفيفتر است.
عشق يك سويه
- عشق به كسي كه هيچ احساسي در قبال ما ندارد، يا حتي از عشق ما به خودش خبر هم ندارد، عشق يكسويه است.
- عشق يك سويه بيشتر يك عشق ناكام است، آميخته با رنج و سعادت، معجوني از سيهروزي و نعمت كه سه چهارم دانشجويان حداقل يك بار آن را تجربه ميكنند (آرون و آرون، 1991). شدت ناكامي بستگي به ميزان ايدهآلسازي از ارتباط دارد. هر چه جذابيت ارتباط در نظر آنها بيشتر باشد، طبيعتاً ناكامي آنها نيز شديدتر خواهد بود.
- عشق يك سويه در اولين عشق ميتواند به يادگيري عشق كمك كند (هارنر، 1992). آلاپاك (1984) متذكر ميشود كه اولين عشق نوجوان به طور طبيعي شامل همان عناصر و اجزاي اتحاد معنوي است، كه ما در عاشقان ناكام و عشاق عارف مسلك مييابيم. اين عناصر عبارتند از 1ـ حضور فراگير معشوق 2 ـ واژههاي مطلق و نهايي براي توصيف معشوق 3 ـ بينظير بودن 4 ـ كمال مطلوب بودن 5 ـ آرمان گرايي سرشار از رويا 6 ـ اتحاد روحاني 7 ـ معطوف به آينده بودن.
- عشق يك سويه ميتواند بر عزت نفس تأثير داشته باشد. برآورد عاشق از احتمال پذيرفته شدن توسط معشوق با عزت نفس او ارتباط دارد. افرادي كه عزت نفس پاييني دارند، از طرد شدن توسط معشوق ميهراسند ( بام اشتاير و واتمن ، 1992).
مشاوره پیش از ازدواج در دروس
آگاهي از عشق
عشق معمولاً مدتها مخفي ميماند. مانند يك راز، مانند دانهاي در خاك تا زمانيكه دانه ترك بردارد و آرام آرام سر از خاك در آورد.
تا اناري تركي برميداشت
دست فوارهي خواهش ميشد
(سهراب سپهري)
احساس اينكه «امري شگرف رخ داد است» ، «اتفاقي افتاده است» آغاز يك حس دروني است. اولين دريافت عشق، اولين نشانهها و نهايتاً اولين آگاهي سخت هيجانانگيز است و اجبار به انتخاب و پذيرفتن عواقب هر انتخاب را به همراه دارد.
مانند اولين جوانهاي كه كشاورزي بيتجربه در زمين ميبيند. بدون تجربه هرگز نميتوان در ابتدا تشخيص داد كه اين جوانهي كدامين گياه است. آيندهاي بارور دارد يا آيندهاي سترون، يكساله است يا چند ساله، يا درختي تنومند؟! اما آنچه مهم است اين است، كه ميتوان آن را ديد و شاهد روييدن آن بود و ديدن، همان آگاهي است و انتخاب در اينجا معنا ميگيرد. انتخاب اينكه آن را ناديده بگيريم يا آنكه ببينيمش؟! انتخاب اينكه از آن مراقبت كنيم يا اينكه رهايش كنيم. اگر مراقبت را پذيرفتيم نميدانيم اين جوانهي كدامين گياه است و انتظار همه چيز ميرود. انتظار اينكه طول عمر اين جوانه چند ماهي بيش نباشد و انتظار اينكه گياهي چند ساله باشد، انتظار اينكه درختي بارور باشد و يا اينكه گياهي هرز و بيهوده .
اظهار عشق
اولين اظهار عشق مانند شكستن يك سد است، چرا كه انبوه هيجانات و اميال نهفته در پشت اين سد ميتواند عواقب مختلف و ناشناختهاي به همراه داشته باشد.
عشق ميتواند «محبوب را فراري دهد» و يا «ميتواند واكنش پذيراي او را به همراه داشته باشد».
- اظهار عشق پردهها را فرو ميريزد؛ پردههايي كه فرد خود را پشت آن پنهان ميكرد.
- اظهار عشق ايمني فرد را به خطر مياندازد و به رفتار هاي خنثي معنا ميدهد و فرد، ديگر نميتواند خود را پشت انكارها و رفتارهاي خنثي پنهان كند.
- اظهار عشق خواستگاري نيست. اعشق بيان عشق است بيان علاقه و بيان اشتياق به نزديك شدن، سنجيدن و آشنايي است. عشق آغاز آشنايي است، در آشنايي است كه خواستگاري انجام ميشود و يا نميشود. بسياري در جامعه ما اظهار عشق را با خواستگاري يكسان ميدانند اما هنگامي كه از عشاق در اين باره ميپرسيم اين دو را از هم تفكيك ميكنند. بسياري از آنها اينگونه پاسخ ميدهند كه من هنوز او را به درستي نميشناسم اما از او خوشم ميآيد، به او علاقمند هستم اما بسياري از اطلاعات را ندارم. در صورتي كه اطلاعات بدي از او به دست نياورم به هر حال از او خوشم ميآيد و ميتوانم با او ازدواج كنم.
اظهار غيركلامي
پس از آگاهي از عشق معمولاً افراد رفتارهاي غيركلامي متفاوتي را از خود بروز ميدهند كه حاكي از توجه بيشتر به فرد مورد نظر است. رفتارهاي غيركلامي، قابل تعبير و تفسير است و فرد را در يك حاشيه امنيت قرار ميدهد و از مواجههي مستقيم با معشوق بينياز ميسازد. اولين اظهار عشقها غيركلامي است و افراد در آغاز سعي ميكنند به طور غيرمستقيم عشق خود را بيان كنند. اظهار غيركلامي، ترس از طرد را كاهش ميدهد و به فرد فرصت بررسي واكنشهاي معشوق را ميدهد. اظهار غيركلامي اولين گامي است كه مردان و زنان معمولاً بي آن كه بخواهند برميدارند و معمولاً باعث اولين واكنشهاي غيركلامي معشوق ميشود و تعبير و تفسير واكنشهاي غيركلامي معشوق، موضوع افكار و مشغوليت ذهني آنها قرار ميگيرد.
برخي از افراد در مواجهه با عشق با واكنش غيركلامي «دور شدن» پاسخ ميدهند اگر عاشق كسي باشند معمولاً از او دور ميشوند و مراقب هستند كه او متوجه نشود. به جز اين دسته از افراد كه ميتوانيم آنها را «دوري گزين» بناميم ديگران به انحاء مختلف واكنشهاي مبتني بر نزديك شدن، صميميت، دوستي، توجه، مراقبت و حمايت را با رفتارهاي غيركلامي خود القا ميكنند.
مردان و زنان در اظهار غيركلامي مشترك هستند اما معمولاً در فرهنگ ما اظهار غيركلامي عشق را از آنجا كه يك اظهار غيرمستقيم است، بيشتر خاص زنان ميدانند. در صورتي كه مردان نيز همانند زنان در ابتدا به طور غيركلامي عشق خود و محبت خود را بيان ميكنند. معمولاً زنان از حركات و رفتارهاي غيركلامي مردان متوجهي محبت و عشق آنها ميشوند و منتظر ميمانند تا مرد پيش قدم شود و به طور كلامي اظهار عشق نمايد. بنابراين اظهار غيركلامي خاص زنان نيست بلكه مردان نيز قبل از اظهار كلامي از آن بهره ميبرند. هرگاه مردي به طور بيمقدمه و به صورت ناگهاني اظهار كلامي عشق نمايد معمولاً براي زنان تعجبآور و عجيب مينمايد چرا كه اظهار غيركلامي، خانمها را آماده پذيرش عشق يا رد آن ميكند. اظهار غيركلامي عشق هم مقدمهاي است بر اظهار كلامي و هم لازمهي آن است و بدون آن احتمال طرد و رد از جانب زن بيشتر ميشود.
مردان و اظهار كلامي عشق
مردان معمولاً مدتي بدون آنكه عشق خود را بيان كنند با رفتارهاي غيركلامي، عشق خود را نشان ميدهند در اين فاصله هرچه رفتارهاي غيركلامي زن پذيراتر باشد، مرد براي بيان و اظهار كلامي آمادهتر و مهياتر ميشود و هرچه واكنشها و رفتارهاي غيركلامي او طرد كننده باشد، مرد از اظهار مستقيم و كلامي عشق دوري ميكند و آن را به تأخير مياندازد چرا كه ميترسد با بيان كلامي و مستقيم، معشقوق را از دست بدهد و باعث شود كه معشوق از او فاصله بگيرد و از او دوري گزيند.
زماني كه رفتارهاي غيركلامي و واكنشهاي غيرمستقيم پذيرا باشد، مرد احساس امنيت ميكند و معمولاً پيش قدم ميشود و عشق خود را به طور كلامي بيان ميكند. اما مرداني كه علايم غيركلامي طرد كننده دريافت كردهاند معمولاً به رفتارهاي خود ادامه ميدهند به اين اميد كه شاهد تغيير رفتارهاي غيركلامي زن و پذيراتر شدن رفتارهاي او شوند. برخي از مردان نيز به صرف مشاهدهي رفتارهاي غيركلامي طرد كننده، دور ميشوند و هرگز عشق خود را بيان نميكنند و در عوض سعي ميكنند كه خودشان را از پاسخ منفي معشوق مطمئن كنند. اما برخي ديگر از مردان كه شجاعت بيشتري دارند و از طرد نميترسند، جسارت به خرج ميدهند و عليرغم مشاهدهي واكنشهاي غيركلامي منفي، عشق و علاقهي خود را به صورت كلامي بيان ميكنند تا اطمينان پيدا كنند و مطمئن شوند. اين دسته از مردان معمولاً بر اين اعتقادند كه شايد «دچار سوء تفاهم شده باشيم»، «شايد درست متوجه معنا و مفهوم رفتارهاي او نشده باشم»، «شايد منظور او چيز ديگري بوده است» و… بنابراين لازم ميدانند كه مطمئن شوند و به همين دليل عليرغم همهي نشانههاي منفي، عشق خود را به صورت كلامي هم بيان ميكنند تا از نخواستن او و بيميلي او اطمينان حاصل كنند. معمولاً خانمها فكر ميكنند كه مردان در صورتي كه عاشق باشند حتماً عشق خود را به طور كلامي بيان ميكنند در صورتي كه بسياري از مردان به خصوص آنها كه روحيهي ملايمتري دارند از بيان كلامي پرهيز ميكنند و تا آنجا كه مقدور باشد، بيان كلامي را به تأخير مياندازند. بيان كلامي براي مردان نيز به همان اندازه سخت است كه براي زنان سخت است اما معمولاً خانمها فكر ميكنند كه بيان كلامي براي مردان سخت نيست.
اگر مردي عشق خود را به طور كلامي بيان نكند معمولاً خانمها فكر ميكنند كه عاشق نيست در صورتي كه بسياري از مردان، قدرت اظهار كلامي عشق را ندارند در حالي كه سخت عاشقند. معمولاً مردان زير فشار فرهنگ مجبور به اظهار كلامي هستند همان گونه كه زنان مجبور به اظهار نكردن آن هستند.
بسيار شاهد هستيم كه مردي به طور غيركلامي ابراز عشق ميكند اما به طور كلامي، هيچ بيان و واكنش خاصي ندارد. بنابراين به نظر ميرسد در اين مقوله نبايد همهي مردان را با يك چشم نگريست. تفاوتهاي فردي بسياري باعث ميشود كه همهي آنها قادر به ابراز كلامي عشق نباشند. هرچند كه ابراز كلامي عشق يك رفتار مردانه است اما آيا همهي رفتار مردان، مردانه است؟!
رويارويي با عشق
رويارويي با عشق از آنجا كه هيجان زيادي را در انسان بهوجود ميآورد، امر آساني نيست. براي اينكه رويارويي و برخورد با عشق را بهتر تصويرسازي كنيم، از يك استعاره كمك ميگيريم. «گاو بازي» يك سنت قديمي اسپانيايي است، كه هنوز
دوام دارد. برخورد با هيجان عشق همانند بازي با گاو است. در گاو بازي ما شاهد يك گاو وحشي هستيم كه پردهاي صورتي رنگ يا قرمز رنگ او را تحريك ميكند. گاو باز سعي ميكند با تحريك گاو، در ابتدا او را خسته كند و بعد به قتل برساند.
نمادي است از رويارويي عقل با نفس، نمادي است از رويارويي انديشه با هيجان و كشتن است از پيروزي عقل بر نفس و پيروزي انديشه بر هيجان. گاو باز يك قهرمان است، چرا كه توانسته است بر نفس غلبه كند و هيجان
خود را مهار كند. گاو باز يادآور مهر در آيين ميترائيسم است، كه گاو را كشت و به جاودانگي دست پيدا كرد.
در عشق ما شاهد يك قسمت هيجاني شديد هستيم. بنابراين برخورد با هيجان عشق ميتواند همانند برخورد با يك گاو باشد. گاو باز از رويارويي با گاو نميهراسد. او وارد ميدان ميشود تا گاو را مهار كند. انسان عاشق در صورتي كه از
عشق نهراسد، وارد ميدان عشق ميشود و آنگاه است كه با هجوم وحشيانهي هيجان عشق رو در رو خواهد شد. هيجاني كه به رنگ قرمز و صورتي كه همان رنگ تمايلات جنسي است، حساس است. گاو باز در عين حال كه گاو را به خود
ميخواند، از دست گاو ميگريزد و مراقب است كه آسيب نبيند و در عين حال به آرامي سعي ميكند كه گاو را خسته كند و نهايتاً گاو را ميكشد. وقتي كه سعي كنيم هيجان عشق در عين حال كه بروز پيدا ميكند، كنترل شود؛ باعث
ميشويم كه هيجان عشق آرام بگيرد. تيرهاي منطق و استدلال كه بر پيكرهي هيجان عشق وارد ميشود، هيجان را آرامتر و سر به زيرتر ميكند و نهايتاً آنچنان هيجان را از پا مياندازد كه بتوان بر آن فائق آمد. انساني كه عاشق شده باشد و
از پس هيجان آن بر آمده باشد بي آنكه آسيب ببيند، به حقيقت يك قهرمان است.
جدايي در عشق يكسويه و فرود عاطفي
عشق هميشه به سرانجام نميرسد. بسيار اتفاق ميافتد كه عشق به جدايي منجر شود. معمولاً جدايي از عشق تأثيرات هيجاني شديدي را باعث ميشود كه چه بسا سالها بر زندگي فرد سايه افكند.
معمولاً در ايران توصيه ميشود كه جدايي بايد ناگهاني، قاطع و محكم باشد. «هيچ پاسخي به فرد نده»، «تلفنهايش را پاسخ نده»، «او را نبين تا فراموشت كند». زماني كه يك رابطه به طور ناگهاني قطع ميشود فرد مقابل به شدت هيجان زده ميشود و فردي كه رابطه را قطع كرده است دچار احساس گناه ميشود چرا كه شرايط عاشق بيچاره را ميداند و از شرايط و وضع و حال فعلي او نيز نميتواند با خبر شود و در عين حال باعث اين وضعيت نيز خود او بوده است. بنابراين جدايي ناگهاني، آن گونه كه عموم توصيه ميكنند يكي را ميشكند و ديگري را دچار احساس گناه و عذاب وجدان ميكند.
سعدي ميفرمايد:
سعدي به روزگاران مهري نشسته بر دل بيرون نميتوان كرد الا به روزگاران
به نظر ميرسد جدايي در عشق برخلاف آنچه عموم توصيه ميكنند، همانگونه كه سعدي ميفرمايد لازم است تدريجي باشد. جدايي تدريجي هر دو نفر را آماده ميكند و آسيبهاي جدايي را كاهش ميدهد. همانگونه كه هواپيما اوج ميگيرد يك رابطه عاطفي نيز اوج ميگيرد و همانگونه كه هواپيما فرود ميآيد يك رابطه عاطفي نيز فرود ميآيد. براي فرود آمدن ابتدا نياز به تصميم قاطع خلبان داريم، در صورتيكه خلبان در فرود آمدن تصميم قاطعي نداشته باشد ممكن است هواپيما ارتفاع كم كند و مجدداً اوج بگيرد. خلبان براي فرود در آغاز به طور نامحسوس ارتفاع كم ميكند به گونهاي كه مسافران متوجه نميشوند كه هواپيما در حال كاهش ارتفاع است و پس از مدتي كه به اين ترتيب گذشت به طور محسوس ارتفاع را كاهش ميدهد و به مسافران اعلام ميكند كه براي فرود آماده باشند. هرچه ارتفاع كاهش پيدا ميكند علايم فرود و نشستن محسوستر ميشود تا اينكه چرخها باز ميشود و هواپيما روي باند فرود ميآيد. لحظه تماس چرخها با زمين بالاترين فشار را براي مسافران دارد و تا مدتي هواپيما با شتاب و سرعت روي باند به طور مستقيم حركت ميكند تا سرعت كاهش بيابد. در صورتيكه يك هواپيما به طور ناگهاني فرود بيابد ما معمولاً شاهد سقوط آن هستيم. قطع ارتباط عاطفي با يك نفر نياز به تصميم قاطع و كم كردن ارتباط به آهستگي و پيوستگي همانند فرود يك هواپيما دارد. اگر بخواهيم سريعتر فرود بياييم خطر سقوط وجود دارد اگر هم ارتفاع را كاهش دهيم و دوباره اوج بگيريم بيثباتي براي فرود را خاطر نشان خواهيم كرد. قاطعيتي كه عموم مردم در جدايي توصيه ميكنند بايد در سطح تصميمگيري باشد اما در انجام جدايي و به فعل آوردن آن، لازم است به تدريج عمل شود.
هرگاه بخواهيم يك رابطه عاطفي را قطع كنيم ابتدا لازم است در تصميم به جدايي تاحدودي به قطعيت برسيم و مطمئن شويم كه ميخواهيم از رابطه خارج شويم. سپس روابط را به طور نامحسوس و به تدريج كاهش دهيم و آن گاه به طور محسوس كاهش ميدهيم سپس به فرد مقابل اعلام ميكنيم كه براي جدايي آماده باشد و پس از آن باز رابطه را كاهش ميدهيم تا اينكه به نقطه جدايي برسيم و از آنجا به بعد رابطه قطع ميشود. در اين زمان بر طرفين فشار زيادي وارد ميشود اما لازم است استرس را تحمل كنند تا نهايتاً همه چيز به كنترل آنها درآيد و امور به حالت عادي باز گردد. چنين فرود عاطفي خسارتها و آسيبهاي كمتري را به دو طرف تحميل ميكند. پايان يك رابطه همانند آغاز آن بايد به تدريج باشد. زمان دشمن ما نيست با زمان همراه شويد و به تدريج امور را به جلو ببريد چه آغاز يك رابطه باشد و چه پايان آن.
جدايي در عشق دو سويه و گروگان گيري عاطفي
گاهي دو نفر به يكديگر عشق ميورزند و يك رابطه دو سويه بين آنها وجود دارد. اما به دلايلي مجبور به جدايي ميشوند. اينگونه جداييها بسيار غمانگيز است. چرا كه يك فرد ثالث باعث جدايي اين دو نفر برخلاف ميل و اشتياق آنهاست. معمولاً اين فرد ثالث والد يكي از آن دو نفر است كه با پافشاري و مخالفت خود آنها را مجبور به جدايي ميكند. اين وضعيت بيشتر شبيه به وضعيتي است كه دو نفر خلبان در حال هدايت يك هواپيما هستند، همه چيز به طور طبيعي پيش ميرود كه ناگهان شخص سومي از خلبانها ميخواهد كه هواپيما را فرود آورند. ميدانيد كه در هواپيما ربايي حفظ خونسردي، پرهيز از تنش، كوتاه آمدن در عين كوتاه نيامدن، تماس با برج مراقبت در اولين فرصت، كمك گيري و از همه مهمتر هوشمندي و مراقب فرصتها بودن بدون تعجيل؛ به خروج از بحران كمك ميكند. هواپيما ربايي يك بحران است و گروگان گيري عاطفي نيز يك بحران است.
هرگاه با گروگان گيري عاطفي رو به رو شديد، علي رغم وفاداري به آرمان مشترك لازم است گاهي كوتاه بياييد، عقب نشيني كنيد، جلب اعتماد كنيد، از متخصصين (برج مراقبت) و خويشاوندان (مسافران هواپيما) كمك بگيريد؛ هوشمندانه رفتار كنيد و مراقب فرصتها باشيد بيآنكه براي به هم رسيدن تعجيل كنيد. در عين حال توجه داشته باشيد كه گروگان گير والد شماست و شايد او چيزي را ميداند كه شما نميدانيد و به امري توجه دارد كه شما به آن كمتر توجه داريد. اين شرايط، يك شرايط واقعاً استثنايي است كمك گرفتن از افراد متخصص و مورد اعتماد ميتواند راهگشا باشد.
مشاوره پیش از ازدواج در دروس
روانشناس خوب در دروس
ازدواج چیزی فراتر از داشتن خانه و داشتن فرزند است. ازدواج به این معناست که کسی در کنار شما باشد که عمیقاً شما را دوست داشته حتی اگر شما را در بدترین حالتتان دیده باشد. مشاوره پیش از ازدواج با یک روانشناس خوب در دروس می تواند به شما کمک کند تا درک عمیق تری از هدف ازدواج خود ایجاد کنید.
درمانگر خوب در دروس
روانشناسان افرادی هستند که تحصیلات روانشناسی دارند و در زمینه درمان روان بدون دارو و با صحبت کردن فعالیت میکنند. روانشناسان میتوانند در حوزههای مختلف روان درمانی فردی، خانواده، زوج، کودک و … فعالیت کنند. افراد زیادی هستند که علم کافی ندارند
دکتر روانپزشک خوب در تهران
روانپزشکان به درمان اختلالاتی مانند انواع فوبیا ، اختلالات خلقی و به طور کلی اختلالات روانی می پردازند.دکتر روانپزشک تهران بیماران را با استفاده از روش ها و داروهای روان درمانی درمان می کنند.
در صورت داشتن علائم بیماری های اعصاب و روان باید به یک دکتر روانپزشک خوب در تهران مراجعه کرد.
اگر ساکن شهر تهران هستید و به دنبال دکتر روانپزشک خوب در تهران هستید پیشنهاد میکنیم با ما همراه باشید.
ارتباط با ما
Call: 02144246886
Instagram:nedaye-aramesh-ravan
09924793881:eitaa
www.arameshravan.com
-
مشاوره پیش از ازدواج در اختیاریه
مشاوره پیش از ازدواج در اختیاریه
تسهیل کننده های عشق
عشق در برخي از زمانها،موقعيتها و شرايط راحتتر به سراغ آدمي ميآيد و گو اينكه آدمي آماده پذيرش عشق است. اين عوامل تحت سه عنوان عوامل عمومي، عوامل موقعيتي و عوامل فردي در زير به صورت خلاصه آمده است.
الف ـ عوامل عمومي
1 ـ آشنايي: گذران وقت با هم، نزديك يكديگر زندگي كردن، با هم مواجه شدن، به هم انديشيدن و انتظار تعامل با هم را داشتن
2 ـ خصوصيات مثبت: ظاهر، ويژگيهاي فيزيكي، خصوصيات شخصيتي مانند مهرباني، هوش، بذلهگويي و غيره
3 ـ شباهتها: نگرشهاي مشابه، ويژگيهاي شخصيتي و روشهاي فكري مشابه
4 ـ دوستي متقابل: فهميدن اينكه ديگري ما را دوست دارد.
5 ـ هنجارهاي اجتماعي: هنجارهاي جذابيت اجتماعي، مانند موقعيت، شيوهي زندگي، اهداف مورد تأييد جامعه، تأييد ديگران و مقبوليت اجتماعي
6 ـ برآوردن نياز: برآوردن نيازهايي همچون عاطفه، دوستي، عزت نفس، امنيت، حمايت و كمك.
ب ـ عوامل موقعيتي
7 ـ غيرمعمول بودن موقعيت: مكان ويژه يا ناآشنا، تجربهي داستانگونه، فعاليتهاي غير تكراري و غير روزمره مانند سفر.
8 ـ رازآلودگي و ابهام: چه در موقعيت و چه در خود فرد يا در آيندهي ارتباط .
9 ـ برانگيختگي فيزيولوژيك : برانگيختگي ناشي از هيجان يا فعاليت جسماني همچون تهييج ، اضطراب، تعارض، خنده، فعاليت ماهيچهاي و غيره.
10 ـ انزوا از ديگران و تنها بودن.
ج ـ عوامل فردي
11 ـ خصوصيات فردي: برخي از خصوصيات فرد مانند صدا، چشمها، حالت چهره ، قيافه يا حركاتي كه به شخص جذابيت ميدهد.
12 ـ آمادگي فردي: براي ورود به يك ارتباط، دلبستگيهاي قبلي، هنجارهاي جامعه دربارهي زمان همسر گزيني و عوامل موقعيتي، شخصي و روانشناختي.
مشاوره پیش از ازدواج در اختیاریه
خصوصيات فرد عاشق:
فرد عاشق ويژگيهاي خاصي دارد. و كسي كه عاشق شده باشد اين ويژگيها را ميفهمد. حتماً اين جملات را شنيدهايد: ”عاشقي؟!“ يا ”عاشق شدهاي!“. اينها همه اشاره به ويژگيهاي فرد عاشق دارد. در زير به طور خلاصه خصوصيات رواني ـ جسماني فرد عاشق آمده است.
- تمركز عشق بر يك نفر و احساس ناتواني در عشق ورزيدن به فردي ديگر در همان زمان.
- افكار ناخوانده، وسواس فكري و اشتغال ذهني دايم.
- ايدهآل ساختن، پافشاري بر وجوه مثبت فرد و پوشاندن وجوه منفي او و يا تعبير نادرست اشتباهات او.
- پاسخهاي رواني ـ جسماني بيثبات مثل شعف، سرخوشي، وجد، شرم، افزايش انرژي، بيخوابي، اضطراب و غيره.
- آرزوي محبت از جانب او و آرزوي يكي شدن و پيوند با او.
- وابستگي هيجاني، اميد، حساسيت بيش از حد به علامتها و اشارهها، حسادت، ترس از طرد، نوسان خلق همراه با كيفيت ارتباط.
- همدلي، احساس مسؤوليت و ميل به فداكاري براي او.
- تغيير اولويت هاي روزانه، براي در دسترس او بودن و تغيير عادتها و ارزشها براي تحت تأثير قرار دادن معشوق.
- ناملايمات و سختيها، شور و شوق به ارتباط را تشديد ميكند.
- ميل جنسي با ميل به انحصار و مالكيت جنسي همراه ميشود.
- ارتباط عاطفي بر ارتباط جنسي ترجيح داده ميشود.
- تجربهي اوج به صورت غير عمد و خارج از كنترل.
1ـ لحظهاي شگفت يا خلسهآور كه همهي افراد تجربه ميكنند اما احتمالاً بيشتر در افراد خودشكوفا تجربه ميشود. به گفتهي آبراهام مزلو، تجربهي اوج، بصيرتي ناگهاني نسبت به زندگي به عنوان هماهنگي قدرتمندي وراي فضا، زمان و خود است. همانند تجربهي تولد فرزند يا رسيدن يك كوهنورد به قلهي كوهي كه براي رسيدن به آن راه درازي را طي كرده است. اين تجربه ميتواند با تجربههاي عرفاني، عاشقانه و هنري همراه بوده يا فراخوانده شود (كورسيني، 1999).
مشاوره پیش از ازدواج در اختیاریه
روانشناس خوب در اختیاریه
ازدواج چیزی فراتر از داشتن خانه و داشتن فرزند است. ازدواج به این معناست که کسی در کنار شما باشد که عمیقاً شما را دوست داشته حتی اگر شما را در بدترین حالتتان دیده باشد. مشاوره پیش از ازدواج با یک روانشناس خوب در اختیاریه می تواند به شما کمک کند تا درک عمیق تری از هدف ازدواج خود ایجاد کنید.
درمانگر خوب در اختیاریه
روانشناسان افرادی هستند که تحصیلات روانشناسی دارند و در زمینه درمان روان بدون دارو و با صحبت کردن فعالیت میکنند. روانشناسان میتوانند در حوزههای مختلف روان درمانی فردی، خانواده، زوج، کودک و … فعالیت کنند. افراد زیادی هستند که علم کافی ندارند
دکتر روانپزشک خوب در تهران
روانپزشکان به درمان اختلالاتی مانند انواع فوبیا ، اختلالات خلقی و به طور کلی اختلالات روانی می پردازند.دکتر روانپزشک تهران بیماران را با استفاده از روش ها و داروهای روان درمانی درمان می کنند.
در صورت داشتن علائم بیماری های اعصاب و روان باید به یک دکتر روانپزشک خوب در تهران مراجعه کرد.
اگر ساکن شهر تهران هستید و به دنبال دکتر روانپزشک خوب در تهران هستید پیشنهاد میکنیم با ما همراه باشید.
ارتباط با ما
Call: 02144246886
Instagram:nedaye-aramesh-ravan
09924793881:eitaa
www.arameshravan.com
-
مشاوره پیش از ازدواج در سیدخندان
مشاوره پیش از ازدواج در سیدخندان
انتخاب عشقی و تکمیل کار ناتمام کودکی
هركودك دو خواسته اصلي دارد:
1 ـ عشق پدر و مادر را دريافت كند. 2 ـ پدر و مادرش به يكديگر عشق بورزند.
بسياري از ما در كودكي خود نتوانستهايم به اين دو خواستهي اصلي خود برسيم و در اين باره ناكام شدهايم. بنابراين هميشه اين دو خواسته در بزرگسالي هم ما را همراهي ميكند و مثل اين است كه ما يك كار ناتمام داريم كه بايد تمام شود.
به ويژه در انتخابهاي عشقي خود سعي ميكنيم به اين دو خواسته اصلي خود پاسخ دهيم و ناكامي خود را از بين ببريم. بنابراين در بزرگسالاي به طور ناخودآگاه ابتدا خود را در شرايط كودكي و شرايط خانه دوران كودكي با همان موضوع
اصلي (پدر، مادر، برادر و خواهر) قرار ميدهيم و سپس تلاش ميكنيم ناكاميهاي دوره كودكي را در اين زمان جبران كنيم. اگر ارتباط با پدر به هم ريخته بوده است و تصوير پدر براي من مخدودش است احتمالاً وارد ارتباط مجدد با او ميشوم تا
اين رابطه اصلي را اصلاح و بازسازي كنم. وارد رابطه با فردي شبيه به پدر ميشوم تا هم با او صحبت كنم و هم از او محبت دريافت كنم. آنچه را كه در كودكي ناتوان از انجامش بودهام يا در انجام آن ناكام شدهام. كه به ما براي به اتمام رساندن
اين دو هدف ناخودآگاه و ناتمام كمك كند.
اصولاً به يكي از چند روش زير الگوهاي كودكي را تكرار ميكنيم.
1 ـ اگر عشق يا توجه زيادي از يكي از والدين دريافت نكردهايم، ممكن است به كسي علاقهمند شويم كه او نيز به مانند همان والد، عشق و توجه كافي به ما نداشته باشد و به اين طريق باعث شود تا ما بيشتر تلاش كنيم تا عشق و توجه او را بدست آوريم.
مثال:
سارا زني سي ساله است كه بهطور ناخود آگاه از مردان انتقادگر و كنترل كننده خوشش ميآيد. او با مردي ازدواج كرده كه مدام از او انتقاد ميكند و با انتقادهاي خود به او اين احساس را ميدهد كه همسر خوبي نيست، باهوش نيست و لازم است خودش را تغيير دهد. او حتي، تنها به خاطر خواستهي شوهرش، بينياش را هم جراحي كرده است.
از سارا خواسته شد تا فهرستي از ويژگيهاي پدر و مادرش تهيه كند. ويژگيهاي مادر سارا عبارت بودند از: انتقادگر، سختگير، طعنهزن، دمدميمزاج، كمالگرا و عصباني.
سارا پس از تهيه فهرست متوجه شد كه هميشه به طور ناخود آگاه به مرداني علاقهمند ميشده كه داراي ويژگيهاي مادرش بودهاند. مادر او زني سرزنش كننده و انتقادگر بوده است. سارا با علاقمند شدن به مرداني با ويژگيهاي مادرش، سعي در بازسازي رابطهي خود با مادر داشته است. رابطهاي كه در آن سخت تلاش كند تا باهوش، زيبا و خوب باشد. گويي هنوز با خود ميانديشد كه شايد اين بار بتوانم كاري كنم كه مادرم سرزنشم نكند. ممكن است بتوانم كاري كنم كه او فكر كند خوب هستم. سارا هنوز نياز به تأييد مادر دارد و چون در كودكي هرگز نتوانسته اين تأييد را به دست آورد، سعي ميكند در رابطه با همسرش اين كار ناتمام دوران كودكي را به پايان برساند.
2 ـ اگر از يكي از والدين عصباني و خشمگين باشيم، اين امكان وجود دارد كه جذب كسي شويم كه برخلاف آن «والد» به ما عشق بورزد، اما ما او را طرد كنيم يا دلش را بشكنيم، تا هم خشم خود را نشان داده باشيم و هم او را مجبور كنيم تا تلاش كند كه «عشق و توجه ما» را بدست آورد.
مثال:
پدر و مادر سحر وقتي كه او پنج ساله بوده از هم جدا شدهاند. سحر تحت نظارت مادرش بزرگ شده است. در اين مدت پدرش بسيار به ندرت به ديدن او رفته و تماس چنداني با او نداشته است. پدرش تقريباً او را فراموش كرده است و بيشتر به زندگي شخصي خود و فرزندان ازدواج دومش توجه دارد.
اكنون كه سحر ميخواهد ازدواج كند، وقتي برايش خواستگار ميآيد، تا آنجا با او پيش ميرود كه مطمئن شود كه پسر واقعاً خواهان ازدواج با اوست؛ سپس به او جواب رد ميدهد و با او به تندي و خشونت برخورد ميكند.
سحر با طرد خواستگارهايش، در واقع پدر خودش را به خاطر اينكه او را ترك كرده تنبيه ميكند. او با اين كار خود گويي به آنها ميگويد: فهميديد كه طرد شدن چه احساس بدي است؟! حالا ميفهميد كه من چه احساسي داشتم.
3 ـ به كسي علاقهمند ميشويم كه شبيه يكي از والدينمان باشد و سعي ميكنيم تا زندگي او را نجات دهيم تا بدين وسيله آن «والد» را خوشحال كرده باشيم.
مثال:
ظاهراً شيرين از مردان معتاد خوشش ميآيد. او اكنون در آستانهي ازدواج با يك معتاد است. در جلسات مشاوره معلوم شد كه پدر او مرد كاري، سخت كوش و مهرباني بوده است، كه به ترياك اعتياد داشته است. شيرين مانند ديگر اعضاي خانواده، اعتياد پدر را پذيرفته بود؛ اما در عين حال هميشه سعي ميكرد به نحوي اعتياد پدر را از ديگران پنهان كند. او پدرش را خيلي دوست داشت، اما در عين حال هرگز موفق نشد كاري كند كه پدرش اعتياد خود را كنار بگذارد. شيرين 11 ساله بود كه پدرش به دليل سكتهي قلبي فوت كرد.
شيرين پايان زود هنگام زندگي پدر خود را با اعتياد او ارتباط داده بود. او ميخواهد اين پايان غمانگيز را به گونهاي تغيير دهد. او ميخواهد با ازدواج با يك معتاد او را نجات دهد و باعث شود كه آن پايان غمانگيز ديگر تكرار نشود.
4 ـ اگر يكي از والدين ما شاد نبوده و يا مورد محبت و توجه واقع نميشده، ممكن است جذب فردي شبيه به او شويم؛ تا با عشق خود به او و ديگران ثابت كنيم كه آن والد دوست داشتني بوده و بايد مورد محبت و توجه واقع ميشده است.
مثال:
احمد از شيوا خوشش ميآيد و ميخواهد با او ازدواج كند. شيوا دختري است كه احساس ناامني دارد، آسيبپذير است و از مردم ميترسد. احمد نسبت به شيوا احساس حمايت قدرتمندي دارد و ميخواهد به او احساس دوست داشتني بودن، بدهد.
گذشتهي احمد روشن كننده است. پدر احمد پانزده سال پيش همسر و فرزندانش را ترك و با منشي خود ازدواج كرد. مادر احمد بعد از اين واقعه از لحاظ روحي بسيار آسيب ديده و احساس بيكفايتي ميكرد. او ديگر ازدواج نكرد. احمد در آن زمان يازده ساله بود. او احساس نااميدي و ترك شدگي مادر را به خوبي درك ميكرد. در آن زمان او به طور ناخود آگاه تصميم گرفت تا به مادرش ثابت كند كه دوست داشتني است. گويا او با عشق ورزيدن و ازدواج با دختري شبيه به مادرش ميخواهد به مادرش بگويد كه دوست داشتني است و به پدرش هم ثابت كند كه در ترك مادرش اشتباه كرده است.
مشاوره پیش از ازدواج در سیدخندان
5 ـ ممكن است به رابطهاي وارد شويم كه از ازدواج پدر و مادرمان بهتر نباشد، تا از پدر و مادر خود خوشبختتر نباشيم.
مثال:
سعيد 27 ساله در يك خانوادهي پرتشنج بزرگ شده است. پدر و مادر سعيد با هم تفاهم ندارند. بارها شاهد دعوا و مرافعهي آنها بوده است. سعيد ميخواهد با مريم ازدواج كند.ميداند كه مريم زود عصباني ميشود اما با اين حال ميخواهد با او ازدواج كند. هنگامي كه از او پرسيده شد كه آيندهي ازدواج خود را چگونه ميبيني؟ در پاسخ گفت: «چيزي شبيه به زندگي پدر و مادرم». از او پرسيده شد كه آيا فكر نميكني حق تو از زندگي بيشتر از يك زندگي همراه با مرافعه باشد؟ پاسخ داد: «حق من از زندگي بيشتر از حق پدر و مادرم از زندگي نيست».
توجه:
شناختن تأثير ناخود آگاه بر انتخابهاي عشقي ما نياز به بررسي تخصصي دارد. در صورتيكه احساس ميكنيد يكي از اين الگوها در شما تكرار ميشود، لازم است كه براي روان درماني يا روانكاري اقدام كنيد. معمولاً شناخت صحيح اين الگوها به دقت و تخصص فراواني نياز دارد. هرگز از كمك تخصصي براي درك تأثيرات ناخود آگاه بر انتخابهاي عشقي، پرهيز نكنيد.
براي شناخت بهتر تأثير ناخودآگاه بر انتخاب عشقي كتاب «بازگشت به عشق» نوشته هندریکس ترجمه آقاي هادي ابراهيمي را به شما توصيه ميكنيم. اين كتاب با عنوان « عشق مورد نظر شما» با ترجمه آقاي مهدي قراچهداغي نيز در بازار موجود است.
مشاوره پیش از ازدواج در سیدخندان
روانشناس خوب در سیدخندان
ازدواج چیزی فراتر از داشتن خانه و داشتن فرزند است. ازدواج به این معناست که کسی در کنار شما باشد که عمیقاً شما را دوست داشته حتی اگر شما را در بدترین حالتتان دیده باشد. مشاوره پیش از ازدواج با یک روانشناس خوب در سیدخندان می تواند به شما کمک کند تا درک عمیق تری از هدف ازدواج خود ایجاد کنید.
درمانگر خوب در سیدخندان
روانشناسان افرادی هستند که تحصیلات روانشناسی دارند و در زمینه درمان روان بدون دارو و با صحبت کردن فعالیت میکنند. روانشناسان میتوانند در حوزههای مختلف روان درمانی فردی، خانواده، زوج، کودک و … فعالیت کنند. افراد زیادی هستند که علم کافی ندارند
دکتر روانپزشک خوب در تهران
روانپزشکان به درمان اختلالاتی مانند انواع فوبیا ، اختلالات خلقی و به طور کلی اختلالات روانی می پردازند.دکتر روانپزشک تهران بیماران را با استفاده از روش ها و داروهای روان درمانی درمان می کنند.
در صورت داشتن علائم بیماری های اعصاب و روان باید به یک دکتر روانپزشک خوب در تهران مراجعه کرد.
اگر ساکن شهر تهران هستید و به دنبال دکتر روانپزشک خوب در تهران هستید پیشنهاد میکنیم با ما همراه باشید.
ارتباط با ما
Call: 02144246886
Instagram:nedaye-aramesh-ravan
09924793881:eitaa
www.arameshravan.com
-
مرکز مشاوره در شهرک ولیعصر
مرکز مشاوره در شهرک ولیعصر
نظريهي مثلثي عشق
اشترنبرگ (1987) در نظريهي مثلثي عشق خود، عشق را به سه بخش قسمت ميكند الف ـ اشتياق ب ـ صميميت و ج ـ تعهد
« اشتياق » به انگيزههايي اشاره دارد كه به عشق رهنمون ميشوند (انگيزههايي مانند جذابيت و تمايلات جنسي). اما از طرف ديگر به نيازهايي از قبيل عزتنفس، نزديك بود و خود شكوفايي هم اشاره دارد. « اشتياق » در عين حال بسياري از هيجانها را نيز در برميگيرد. (هيجاناتي از قبيل آرزو، شرم، آسيبپذيري، تحسين و اشتياق.) پس اشتياق دو مؤلفهي هيجاني و انگيزشي عشق را در برمي گيرد.
«صميميـّت»به رفتارهايي اطلاق ميشود، كه نزديكي عاطفي را افزايش ميدهد. نزديك بودن عاطفي شامل حمايت و درك متقابل، ارتباط برقرار كردن و سهيم كردن خود، فعاليتها و داراييهايمان با ديگري است.
«تعهد» به دو گونه تصميم باز ميگردد. ابتدا تصميم كوتاه مدتي مبني بر اينكه آيا آنچه كه هست را عشق بناميم يا نه و دوم تصميم بر اينكه آيا براي حفظ آن عشق به سوي آيندهاي قابل پيشبيني تلاش كنيم يا نه. تعهد بيشتر كاركرد شناختي دارد تا كاركرد هيجاني و شامل قصد هشيارانه و اراده ميشود.
در روانشناسي سه مؤلفهي رفتار، شناخت و هيجان در دهههاي اخير، اساس و بنيان پديدههاي رواني شناخته شده است و عشق نيز به عنوان يك پديدهي رواني از اين موضوع مستثني نيست. بنابراين ميتوانيم بگوييم كه « اشتياق » مؤلفهي هيجاني عشق، «صميميت» مؤلفهي «رفتاري» و «تعهد» قسمت شناختي آن است.
هشت نوع عشق از نظر اشترنبرگ
اشترنبرگ براساس سه مؤلفهي تشكيل دهندهي عشق، هشت نوع عشق را تعريف كرده است كه به ترتيب عبارتند از:
مرکز مشاوره در شهرک ولیعصر
فقدان عشق:
در اين رابطه هيچ يك از عناصر عشق حضور ندارد. اين رابطه را در زندگي روزانه با مردم عادي داريم.
عشق دوستانه:
اين احساس زماني دست ميدهد كه اشتياق و تعهد كمتر است اما صميميـّت در حد بالايي حضور دارد. اين احساس را معمولاً در رابطه با دوستان صميمي داريم.
عشق شهواني:
اشتياق در اين عشق بيشتر حضور دارد. هيجانات و اشتياق زيادي در اين رابطه وجود دارد، اما صميميـّت و تعهد در سطح ضعيفي قرار دارد.
عشق پوچ:
اين عشق زماني احساس ميشود كه تعهد قوي باشد، اما ميل و صميميـّت در سطح پاييني قرار داشته باشد يا اصلاً وجود نداشته باشد. اين ويژگي اغلب در زوجهايي ديده ميشود، به خاطر بچهها در كنار يكديگر زندگي ميكنند.
عشق خيالانگيز:
اين عشق در بين زوجهايي مشاهده ميشود كه رابطهي آنها تا اندازهاي تازه است همانند دوران نامزدي. اشتياق و صميميـّت شديد است، اما زوجها به اندازهي كافي، تجربههاي مشترك ندارند كه متقابلاً احساس تعهد كنند.
عشق مشفقانه:
در اين عشق صميميـّت و تعهد شديد است اما اشتياق ضعيف است. عشق مشفقانه در بين زوجهايي ديده ميشود كه به مدت تقريباً طولاني با هم هستند و از يكديگر رضايت دارند، اما جاذبه جنسي آنها از بين رفته است.
عشق ابلهانه:
در اين عشق اشتياق و تعهد بالاست اما صميميـّت ضعيف است. رابطهي زوجي كه مرد دست بزن دارد اما به همسرش وفادار است و جاذبه جنسي بين آن دو زياد است، از اين گونه عشق ميباشد.
عشق كامل:
اين عشق سه عنصر را به طور سخاوتمند در خود جاي داده است. همانطور كه اشترنبرگ ميگويد، رسيدن به اين مرحله خيلي آسانتر از حفظ آن است.
جدول زير آنچه را كه دربارهي روابط دو نفر، يا هشت شيوهي دوست داشتن گفتيم، به طور خلاصه نشان ميدهد.
مشاوره پیش از ازدواج در شهرک ولیعصر
مشاوره پیش از ازدواج درشهرک ولیعصر فرصتی عالی برای عمیقتر کردن درک شما از سبک ارتباطی و نیازهای شریک زندگیتان است، از جمله اینکه چگونگی عشق ورزیدن و دریافت آن، مدیریت استرس و غیره.
مشاوره خوب درشهرک ولیعصر
برای موفقیت، نیاز به توانایی کار با هم به عنوان یک تیم در طول زندگی وجود دارد. مشاوره پیش از ازدواج می تواند به شما کمک کند تا مهارت ها و مکالماتی را داشته باشید که برای ایجاد پایه ای قوی برای تیمتان ضروری است. مشاوره خوب در شهرک ولیعصر و تهران به شما کمک میکند تا رابطه ی درستی با همسرتان داشته باشید.
روانشناس خوب در شهرک ولیعصر
ازدواج چیزی فراتر از داشتن خانه و داشتن فرزند است. ازدواج به این معناست که کسی در کنار شما باشد که عمیقاً شما را دوست داشته حتی اگر شما را در بدترین حالتتان دیده باشد. مشاوره پیش از ازدواج با یک روانشناس خوب در شهرک ولیعصر می تواند به شما کمک کند تا درک عمیق تری از هدف ازدواج خود ایجاد کنید.
درمانگر خوب در شهرک ولیعصر
روانشناسان افرادی هستند که تحصیلات روانشناسی دارند و در زمینه درمان روان بدون دارو و با صحبت کردن فعالیت میکنند. روانشناسان میتوانند در حوزههای مختلف روان درمانی فردی، خانواده، زوج، کودک و … فعالیت کنند. افراد زیادی هستند که علم کافی ندارند و
دکتر روانپزشک خوب در تهران
روانپزشکان به درمان اختلالاتی مانند انواع فوبیا ، اختلالات خلقی و به طور کلی اختلالات روانی می پردازند.دکتر روانپزشک تهران بیماران را با استفاده از روش ها و داروهای روان درمانی درمان می کنند.
در صورت داشتن علائم بیماری های اعصاب و روان باید به یک دکتر روانپزشک خوب در تهران مراجعه کرد.
اگر ساکن شهر تهران هستید و به دنبال دکتر روانپزشک خوب در تهران هستید پیشنهاد میکنیم با ما همراه باشید.
ارتباط با ما
Call: 02144246886
Instagram:nedaye-aramesh-ravan
09924793881:eitaa
www.arameshravan.com
-
مرکز مشاور در شادآباد
مرکز مشاور در شادآباد
موضوعات گفتگوي قبل از ازدواج
در ازدواج شانزده موضوع اساسی وجود دارد که قبل از ازدواج لازم است درباره تک تک آن موضوعات صحبت شود و نظرات هر دو نفر با یکدیگر مبادله شود. این شانزده موضوع به عنوان موضوعات تفاهم در فصل چهارم نیز مورد بحث قرار خواهد گرفت. در اهميت اين موضوعات همين بس كه با توجه به درصد تفاهم دو نفر در اين موضوعات، پيشبيني طلاق آن دو، در آينده، امكانپذير ميشود. برخي از تستهاي روانشناختي، با توجه به نزديك بودن يا دور بودن نظرات و عقايد هر دو نفر در اين موضوعات، احتمال طلاق اين دو نفر را در آينده پيش بيني ميكنند. در صورتي كه تفاهم دو نفر در اين موضوعات زياد باشد احتمال طلاق كاهش مييابد و اگر تفاهم دو نفر در اين موارد كم باشد، احتمال طلاق افزايش خواهد يافت. بنابراين موضوعات زير از اين جهت اهميت دارد كه با طلاق آينده و رضايتمندي ازدواج ارتباط دارد.
موضوعات گفتگو به قرار زیر است.
- سرگرميها و علايق
- باورها و ارزشهاي ديني
- باورها و اصول اخلاقي
- دوستان
- اهداف، رشد و پيشرفت شخصي
- خویشاوندان
- رابطهي صمیمانه با همسر
- خانوادهي خود
- خانوادهي همسر
- حل اختلاف
- پول و مسايل مالی
- خواستهها و توقعات
- رويارويي با هيجان
- وظايف زن و مرد در خانواده
- فرزند و تربیت فرزند
- موضوعات جنسي
مرکز مشاور در شادآباد
1 ـ سرگرميها و علايق
1 ـ 1 ـ سرگرميها، علايق و اوقات فراغت من
2 ـ 1 ـ سرگرميها، علايق و اوقات فراغت ساير اعضاي خانواده.
3 ـ 1 ـ چگونه در مورد اوقات فراغت با ساير اعضاي خانواده، كنار ميآيم.
2 ـ باورها و ارزشهاي ديني
1 ـ 2 ـ انديشهها، باورها و اصول ديني من
موضوعات بسيار متنوعي در مورد انديشههاي ديني ميتواند موضوع گفتگو باشد براي مثال به موارد خدا ـ پيامبر ـ آخرت ـ ائمه ـ ظاهر مذهبي ـ باطن مذهبي ـ تجارب مذهبي ـ تقليد و… ميتوان اشاره كرد.
2 ـ2 ـ رفتارهاي ديني من
رفتارهاي ديني شامل دو دسته واجبات و مستحبات است كه ميتواند به تفكيك، موضوع گفتگو باشد.
3 ـ 2 ـ پرهيزهاي ديني من
موضوعاتي از قبيل «حلال و حرام» «محرم و نامحرم» و گناهان ميتواند موضوع گفتگو قرار گيرد.
3 ـ باورها و اصول اخلاقي
1 ـ 3 ـ انديشهها، باورها و اصول اخلاقي من
شامل حقوق ديگران، حقوق من، آزادي، رعايت حقوق ديگري و حقوق خود، حقوق حيوانات، حقوق طبيعت و…
2 ـ 3 ـ رفتارهاي اخلاقي من
3 ـ 3 ـ پرهيزهاي اخلاقي من
4 ـ دوستان
1 ـ 4 ـ باورها و ارزشهاي من در مورد دوستي و رفاقت
اين موضوع شامل مواردي از قبيل اهميت دوستي، دوستي با جنس موافق و مخالف، دوست صميمي، معناي دوستي و رفاقت، در چه شرايطي رابطهي دوستي را قطع ميكنم، رابطهي همسرم با دوستانم، رابطه با دوستان همسرم، … ميشود.
2 ـ 4 ـ معرفي دوستانم و بيان كيفيت رابطه با آنها و كميت و مقدار رابطه با آنها
3 ـ 4 ـ دوست شخصي و دوست خانوادگي
دوستان شخصي شامل دوستيهايي ميشود كه وارد فضاي خانواده نميشوند و دوستان خانوادگي دوستاني هستند كه وارد خانواده ميشوند و با اعضاي خانواده نيز دوستي ميكنند. طرح ديدگاهها در مورد ويژگي افرادي كه ميتوانند وارد خانواده شوند، اگر دوستي وارد خانواده شد نظر همسرم چقدر اهميت دارد، چه زماني دوستي خانوادگي محدود ميشود، اگر يكي از همسران به يكي از دوستان خانوادگي بد بين شد چه بايد كرد؟ !
4 ـ 4 ـ معرفي دوستاني كه از آنها دور شدهام و مايل به تداوم ارتباط دوستانه با آنها نیستم.
5 ـ اهداف، رشد و پيشرفت
1 ـ 5 ـ باورها و ارزشهاي من در مورد رشد و پيشرفت
2 ـ 5 ـ افرادي كه در زندگي براي من الگو بودهاند و آرزوي من نزديك شدن يا همانندي با آنهاست.
3 ـ 5 ـ اهداف من براي رشد و پيشرفت در حوزههاي
- اقتصادي (آرزوهاي اقتصادي من، ايده آلهاي من، اهميت رشد اقتصادي براي من و…)
- تحصيلي (آرزوهاي تحصيلي من، ايده آلهاي من، اهميت رشد تحصيلي براي من و…)
- اجتماعي (شهرت اجتماعي، نفوذ اجتماعي، قدرت اجتماعي، مقام، موقعيت و…)
- شغلي (آرزوهاي شغلي من، شغل ايده آل من، چه شغلهايي را دوست دارم، از چه شغلهايي متنفرم و…)
- معنوي (آرزوهاي معنوي من، ايده آلهاي معنوي من، اهميت رشد معنوي براي من و…)
4 ـ 5 ـ برنامههاي من براي رسيدن به اهدافم
6 ـ خويشاوندان
1 ـ 6 ـ باورها و ارزشهاي من در مورد روابط خويشاوندي و صلهي ارحام
شامل: اهميت خويشاوندان و فاميل، اهميت ارتباط با آنها، كيفيت و كميت يك ارتباط درست.
2 ـ 6 ـ معرفي خويشاونداني كه با آنها رابطه خوبي دارم و آنها را دوست دارم و بيان كيفيت و كميت رابطه.
3 ـ 6 ـ معرفي خويشاونداني كه با آنها رابطه خوبي ندارم و از آنها خوشم نميآيد و بيان كيفيت و كميت رابطه.
4 ـ 6ـ معرفي خويشاونداني كه رابطه با آنها گاهي خوب و گاهي بد است و بيان كيفيت و كميت رابطه
5 ـ 6 ـ معرفي خويشاونداني كه با آنها ارتباطي نداريم و بيان دليل قطع رابطه.
7ـ رابطهي صميمانه با همسر
1 ـ 7 ـ صمیمت در بین اعضای خانواده ما شامل چگونه صمیمیت خود را به یکدیگر ابراز می کنیم و…
2 ـ 7 ـ نشانههاي كلامي صميميت از نظر من
شامل بيان كلمات و جملات محبت آميز، دوستت دارم، عزيزم، اسم مستعار، شوخي، بذله گويي، سر به سر گذاشتن، باهم حرف زدن، راز گفتن، خاطره گفتن، از خود گفتن، بيان وقايع روزانه، آيا در گفتن كلمات عاشقانه و ابراز محبت راحت هستم يا نه؟ ! و …
3 ـ 7 ـ نشانههاي رفتاري صميمت از نظر من
1 ـ 3 ـ 7 ـ مناسبتهاي فردي و خانوادگي
از قبيل سالروز ازدواج، روز تولد، عيد نوروز، روز زن، روز مرد و…
2 ـ 3 ـ 7 ـ هديه
شامل باورها و ارزشهاي من در مورد قيمت هديه، ارزش هديه، اهميت هديه، ارزش معنوي آن، ارزش مادي آن، ماندگان آن، نظر ديگران و…
3 ـ 3 ـ 7 ـ نوازش
از قبيل دست يكديگر را در جمع گرفتن، كنار هم نشستن، خطاب كردن يكديگر در جمع و…
4 ـ 3 ـ 7 ـ راز داري
چه رازهايي را حفظ خواهم كرد، چقدر رازدار هستم، در چه شرايطي رازي را افشا خواهم كرد؟، در دعوا با رازها چه خواهم كرد؟،
5 ـ 3 ـ 7 ـ از خود گذشتگي
اهميت گذشت از نظر من،در چه مواردي معمولا گذشت مي كنم،كجاها تا كنون گذشت كرده ام،چه قدر برايم مهم است كه همسرم گذشت كند،گذشت در چه مواردي برايم مهمتر است و …
6 ـ 3 ـ 7 ـ شگفت زده كردن
آيا سعي مي كنم صميميتم را از اين طريق نشان دهم،آيا دوست دارم همسرم مرا شگفت زده كند و …
7 ـ 3 ـ 7 ـ كاري را باهم انجام دادن
از قبيل باهم غذا خوردن، باهم خريد كردن، باهم تفريح كردن باهم كار كردن، هم فكري، هم كلامي، همدردي
4 ـ 7 ـ گذشته ی عاشقانه ی من و تجارب صميمانه ی قبلي من
زمان شروع رابطه، زمان پایان رابطه، چگونگی اتمام رابطه، آیا هنوز به او فکر می کنم، آیا او را می بینم، آیا از او عصبانی هستم؟ ،…
توجه: در این مورد نیازی نیست که جزء به جزء روابط صمیمانه قبلی را برای فرد فعلی افشا کنید. موارد مهم در این موضوع شامل این موضوعات است که رابطه کی شروع شده و کی تمام شده و از زمان پایان رابطه تا الان چقدر زمان گذشته است و چرا رابطه ی قبلی تمام شده و آیا واقعاً تمام شده است یا خیر؟ و احساسات و هیجانات مثبت یا حتی منفی وجود دارد یا نه؟ چرا که حضور هیجانات بسیار منفی موید این است که فرد هنوز به عشق قبلی فکر می کند.
8 ـ خانوادهي خود
1 ـ 8 – باورها و ارزشهاي خانوادگي ما
شامل مواردي كه براي خانواده مهم است، الگوهاي خانوادگي، ارزشهاي خانوادگي در مورد تحصيل، مذهب، حجاب، مسايل اقتصادي، كار، شغل، تلاش و…، آداب و آيينهاي خانوادگي، …
2 ـ 8 ـ استقلال و وابستگي اعضاي خانواده به يكديگر
شامل وابستگيهاي عاطفي اعضاي خانواده به يكديگر، وابستگيها يا استقلال مالي اعضا به يكديگر، استقلال مسكوني اعضاي خانواده و نظر خودتان در مورد محل سكونت آينده در مورد نزديك يا دور بودن به خانوادهي اصلي، روابط و صميمتهاي بين اعضا، باندها و جناحهاي داخل خانواده و…
3 ـ 8 ـ تصميمات خانوادگي
شامل تأثير گذاري اعضاي خانواده در تصميمات آنها، نافذ بودن نظرات آنها، مهم بودن نظر آنها، توجه به نظرات آنها و…
4 ـ 8 ـ جايگاه اعضاي خانواده
شامل ميزان احترام، و موقعيت و نفوذ آنها در خانواده
5 ـ 8 ـ ارتباط من با اعضاي خانواده
- رابطه با پدر
- رابطه با مادر
- رابطه با خواهران
- رابطه با برادران
9 ـ خانوادهي همسر
1 ـ 9 ـ باورها و ارزشهاي خانوادگي ما در مورد رابطه با خانواده عروس يا داماد
2 ـ 9ـ ارتباط پدرم با خانواده مادرم
3 ـ 9 ـ ارتباط مادرم با خانواده پدرم
4 ـ 9 ـ تفاوت خانواده همسر با خانواده اصلي
تفاوت مادر همسر با مادر، پدر همسر با پدر، خواهر همسر با خواهر، برادر همسر با برادر.
5 ـ 9 ـ انتظارات من از خانواده همسر
مادر همسر، پدر همسر، برادرهمسر و خواهر همسر.
10ـ حل اختلاف
1 ـ 10 ـ باورها و ارزشهاي من در مورد اختلاف نظر همسران
اين مورد شامل بودن يا نبودن اختلاف، پنهان كردن اختلاف، انكار كردن آن، پذيرفتن آن، موارد مثبت اختلاف نظر، موارد منفي اختلاف نظر، فرصتهايي كه اختلاف نظر براي همسران ايجاد ميكند و فرصتهايي را كه از بين ميبرد، گفتن اختلاف نظر به ديگران، رازداري و اختلاف نظر و… ميشود.
2 ـ 10 ـ تاريخچه اختلافات
من با پدر و مادرم، برادر و خواهرم و دوستانم
3 ـ 10 ـ روش حل اختلاف (من با پدر، مادر، برادر و خواهرانم)
- ـ قهر
- ـ سكوت
- ـ صحبت كردن و گفتگو
- ـ داد و بيداد
- ـ زد و خورد
- ـ ترك منزل
- ـ ميانجي كردن يك نفر ديگر
- ـ كمك تخصصي
4 ـ 10 ـ اگر با خانواده همسرم اختلاف پیدا کنم.
چه انتظاری از همسرم دارم، برای حل اختلاف چه خواهم کرد؟ اگر به هیچ عنوان اختلافات حل نشد از همسرم چه انتظار دارم و رابطه او را با خانواده اش چگونه تنظیم خواهم کرد.
5 ـ 10 ـ اگر خانواده همسرم مرا آزار و اذیت کنند.
در برابر آزارهای خانواده همسر چه راه حلی را پیشنهاد می کنم، آِیا تجربه فرد دیگری را در نظر دارم، در برابر آزارهای خانواده همسر چه انتظاری از همسرم دارم، چه آزارهایی قابل تحمل است، چه آزارهایی قابل تحمل نیست، واکنشهای احتمالی من، اگر خانواده من همسرم را آزار دهند، چه خواهم کرد.
11 ـ پول و مسايل مالي
1 ـ 11 ـ باورها و ارزشهاي من در مورد پول
اين مورد شامل موارد زير ميشود: معناي پول براي من، اهميت پول براي من، مقدار كافي پول از نظر من، براي بهدست آوردن پول حاضر به انجام چه كارهايي هستم و حاضر به انجام چه كارهايي نيستم، نگاه من به ثروتمندان، نگاه من به فقرا، آرزوها و روياهاي پولي و مالي من و…
2 ـ 11 ـ رفتار پولي من تاكنون
- ـ درآمد
- ـ منابع درآمدي
- ـ پسانداز
- ـ خرج كردن
- ـ قرض يا وام گرفتن
- ـ قرض يا وام دادن
- ـ پول ربايي
3 ـ 11 ـ شراكت اقتصادي همسران
- ـ تصميمگيري پولي و مالي در خانواده
- ـ درآمد زن
- ـ مالكيت زن
4 ـ 11 ـ مهريه
معناي مهريه براي من، اهميت آن، مقدار مناسب آن، معناي مهريه براي خانوادهي من، اهميت آن براي خانواده، مقدار مناسب آن از نظر خانواده، افراد تأثيرگذار در تعيين مقدار آن، در صورتي كه خانوادهها به توافق نرسند چه خواهم كرد.
5 ـ 11 ـ جهيزيه
معناي جهيزيه براي من، اهميت آن، مقدار مناسب آن، سهم مرد در تهيهي جهيزيه
6 ـ 11 ـ مسكن
مسكن مناسب از نظر من، نظرم در مورد خريد مسكن، اجاره مسكن، محل مناسب، نزديك خانوادهها، دور از خانوادهها، سهم زن در تهيهي مسكن.
7 ـ 11 ـ جشن
معناي جشن، اهميت آن، نحوهي برگزاري آن خريد جشن، سهم هركدام از همسران در برگزاري و هزينههاي جشن، هداياي جشن، مراسم و سنتهاي خانوادگي ما و…
12 ـ خواستهها و توقعات
1 ـ 12 ـ تاريخچه خواستهها و توقعات من از ديگران
خواستهها و توقعات من از پدر و مادرم، برادر و خواهرم و دوستانم.
2 ـ 12 ـ روش من در بيان خواستهها و توقعات
بيان كلامي:
رك و صريح به خود فرد بيان كلامي به ديگران و واسطه قرار دادن آنها
بيان غيركلامي:
به طور غيرمستقيم بيان كردن، از زبان ديگران گفتن، در مورد آن مساله بدون اشاره به خود صحبت كردن، سكوت، غر زدن، گلايه و شكايت، قهر كردن، نخواستن و برعكس عمل كردن
3 ـ 12 ـ وقتي خواستهها و توقعات من برآورده نميشود.
غصه خوردن و غمگين شدن، قهر كردن، سرزنش كردن، خشونت، بيان مجدد، پافشاري برخواسته، رها كردن و بيخيال شدن، عقب نشيني و دوباره بيان كردن و…
4 ـ 12 ـ خواستهها و توقعات من از همسر آيندهام
5 ـ 12 ـ خواستهها و توقعات من از ازدواج
13 ـ رويارويي با هيجان
1 ـ 13 ـ با هيجانات اصلي چگونه روبهرو ميشوم و چه ميكنم
- ـ غم
- ـ شادي
- ـ خشم
- ـ ترس
2 ـ 13 ـ چگونه هيجاناتم را بيان ميكنم و چگونه آن را بروز مي دهم.
- ـ به پدر و مادر
- ـ به برادر و خواهرانم
- ـ به دوستانم
3 ـ 13 ـ وقتي ديگران درگير يكي از اين هيجانات هستند چه ميكنم.
- ـ پدر و مادر
- ـ برادر و خواهرانم
- ـ دوستانم
4 ـ 13 ـ رفتارهايي را كه از اطرافيانم نميپسندم و از آن رفتارها بدم ميآيد.
- وقتي غمگين هستند.
- وقتي شاد هستند.
- وقتي خشمگين هستند.
- وقتي ترسيدهاند.
14 ـ وظايف زن و مرد در خانواده
1 ـ 14 ـ باورها و ارزشهاي من دربارهي وظايف زن و مرد در خانواده
شامل نظر من در مورد جايگاه زن و مرد و نقش آنها، برتري يكي بر ديگري، زن سالاري، مرد سالاري، تفاوت زن و مرد از نظر من به لحاظ نقشها و وظايف خانوادگي و…
2 ـ 14 ـ وظايف پدر و مادرم در خانواده
شامل: جايگاه پدر و مادرم، نقش هركدام، وظايف هركدام، چه كارهايي را هركدام انجام ميدادند و چه كارهايي را انجام نميدادند و…
3 ـ 14 ـ وظايفي كه بر عهده من خواهد بود.
- تصميمگيري و مديريت
- نظافت خانه
- كسب درآمد
- خريد
- آشپزي
- كارهايي كه مربوط به آمدن ميهمان است
4 ـ 14 ـ باورها و ارزشهاي من دربارهي زن در جامعه
- ـكار كردن زن
- لباس مناسب
- بيرون رفتن زن
- آرايش
- دوستان زن
- حجاب
- روابط اجتماعي زن
- ميهمانيها و مراسم مختلط
- تصميمگيري شخصي
- مَحرم و نامَحرم
- حجاب در برابر خويشاوندان نامَحرم
- و…
15 ـ فرزند
1 ـ 15 ـ تمايلات من
- تعداد فرزند
- اهميت جنسيت فرزند
2 ـ 15 ـ اگر بچهدار نشويم چه خواهم كرد.
- در حالي كه مشكل از من باشد.
- در حالي كه مشكل از من نباشد.
- فرزند خواندگي
- درمان پزشكي
- جدايي
- همسر دوم
- ادامه زندگي مشترك بدون فرزند
3 ـ 15 ـ سقط جنين
باورها و ارزشهاي من در مورد سقط جنين، در چه شرايطي حاضر به انجام آن هستم و در چه شرايطي حاضر به انجام آن نيستم.
4 ـ 15 ـ پيشگيري از حاملگي
شامل: وظيفهي چه كسي است، اطلاعات من تا چه حد است
5 ـ 15 ـ زمان مناسب براي بچهدار شدن
6 ـ 15 ـ تربیت فرزند
16 ـ موضوعات جنسي
1 ـ 16 ـ باورها، ارزشها و اصول من در مورد موضوعات جنسي
نگاه من به رابطه جنسي، گناه آلوده بودن يا نبودن آن، محدودهها و مرزها، اخلاقيات و رابطه جنسي، باورهاي ديني و رابطه جنسي، معناي رابطه جنسي، اهميت رابطه جنسي
2 ـ 16 ـ رفتارها و پرهیزهای جنسي من
بينايي: نگاه كردن، فيلم ديدن، عكس ديدن، جستجوي افراد برهنه، حساسيت به رنگ و نور، روشنايي و تاريكي.
شنوايي: تمايل به سكوت، تمايل به شنيدن موضوعات جنسي، جكها، قصهها و…
لمسي: بوسيدن، دست دادن، نوازشهاي پوستي، شوخيهاي دستي، استمنا، گفتگوهاي جنسي
كلامي: هرزه گويي، جك گويي، لاس زدن، اشارههاي جنسي، فحاشي
بويايي: استفاده از عطر و ادكلنهاي محرك، تأثيرپذيري از بو،…
تخيلي: استفاده از تخيل، فانتزيها من، توجه به برخي اشيا، تخيل در مورد بچهها، تخيل آزار ديدن، تخيل آزار دادن، تخيل برهنه شدن در برابر ديگران، تخيل، برهنه ديدن ديگران، تخيل رابطه با هم جنس.
رفتاري: رفتارهاي انفعالي، رفتارهاي تهاجمي، رفتارهاي نامتعارف، عجيب، رابطه با فاحشه، رابطه جنسي با بچه، رابطه جنسي با حيوان، آزار ديدن، آزارگري، نمايشگري (خود را برهنه نماش دادن) نظر بازي (سعي در تماشاي برهنگي ديگران)، هم جنس بازي
3 ـ 16 ـ دانش جنسي من
ـ مدرسه، كوچه، خيابان ،كتاب ،فيلم ،معلم ، مشاور و …..
4 ـ 16 ـ مشكلات جنسي و راه حل آنها از نظر من
پنهان ميكنم، گفتگو با دوستان، والدين، پزشك عمومي، درمانگران گياهي و سنتي، روانشناس، مشاور، درمانگر جنسي، استفاده از مواد مخدرو…..
5 ـ16 ـ انحراف جنسي يا اعتياد جنسي و راه حل آنها از نظر من
طلاق،گفتگو ،تهديد،درمان ،آيا قابل درمان شدن هست يا نيست؟ ،اگر اعتقاد به درمان داريد توسط چه كسي اينگونه مشكلات درمان مي شود؟ و ….
6 ـ 16 ـ شك و ترديد نسبت به همسر
چه خواهم كرد، با چه كساني مشورت خواهم كرد، به چه كساني اطلاع خواهم داد، چه توقعي دارم، چه واكنشي نشان خواهم داد، چه تأثيري بر من دارد، چه كساني در اطرافيان اين مسأله را تجربه كردهاند، واكنش آنها چه بوده است و…
7 ـ 16 ـ خيانت همسر
چه واكنشي نشان خواهم داد، با چه كساني مشورت خواهم كرد، به چه كساني اطلاع خواهم داد، چه تأثيري بر من دارد، چه كساني در اطرافيانم اين مسأله را تجربه كردهاند (مواردي كه يك راز شخصي نباشد)، واكنش آنها چه بوده است، و افشاي آن منع اخلاقي نداشته باشد.
8 ـ16 ـ همسر دوم
نظر من در مورد همسر دوم، ميپذيرم يا نميپذيرم، واكنش من خواهد بود، چه تأثيري بر من دارد، چه كساني در اطرافيانم اين مسأله را تجربه كردهاند، واكنش آنها چه بوده است.
9 ـ 16 ـ اگر مورد تعرض و آزار قرار گرفتم يا مزاحم داشتم
با چه كساني مشورت خواهم كرد، به چه كساني اطلاع خواهم داد، چه كساني در اطرافيانم اين مسأله را تجربه كردهاند، واكنش آنها چه بوده است، آيا به پليس اطلاع خواهم داد، آيا به همسرم ميتواند اعتماد كنم و جريان را به او بگويم، دوست دارم واكنش او چه باشد، اگر واكنش او چگونه باشد به او نخواهم گفت و…
مرکز مشاور در شادآباد
گروه تخصصی ازدواج و خانواده:
شامل مشاوره پیش از ازدواج، مسایل ارتباطی، مشکلات زناشویی، زوج درمانی و خانواده درمانی.
درمانگر خوب در شادآباد
روانشناسان افرادی هستند که تحصیلات روانشناسی دارند و در زمینه درمان روان بدون دارو و با صحبت کردن فعالیت میکنند. روانشناسان میتوانند در حوزههای مختلف روان درمانی فردی، خانواده، زوج، کودک و … فعالیت کنند. افراد زیادی هستند که علم کافی ندارند و
دکتر روانپزشک خوب در تهران
روانپزشکان به درمان اختلالاتی مانند انواع فوبیا ، اختلالات خلقی و به طور کلی اختلالات روانی می پردازند.دکتر روانپزشک تهران بیماران را با استفاده از روش ها و داروهای روان درمانی درمان می کنند.
در صورت داشتن علائم بیماری های اعصاب و روان باید به یک دکتر روانپزشک خوب در تهران مراجعه کرد.
اگر ساکن شهر تهران هستید و به دنبال دکتر روانپزشک خوب در تهران هستید پیشنهاد میکنیم با ما همراه باشید.
ارتباط با ما
Call: 02144246886
Instagram:nedaye-aramesh-ravan
09924793881:eitaa
www.arameshravan.com
-
مشاوره ازدواج در شهرک صادقیه
مشاوره ازدواج در شهرک صادقیه
آشنايي با خانواده
يكي از راههاي شناسايي فرد مقابل، شناخت خانوادهي اوست. يكي از بهترين شيوهها براي شناخت فرد مشاهدهي اوست زمانيكه با خانوادهاش در تعامل است. نحوهي برخورد فرد با اعضاي خانواده و پدر و مادر، شاخصي از رفتار آيندهي او
در يك ارتباط صميمانه است. نوع برخورد و رفتار فرد در خانواده، اطلاعات بسيار زيادي به ما ميدهد، تا پيشبيني كنيم كه بعد از ازدواج اين فرد چگونه برخورد خواهد كرد. اگر فرد در ارتباط با خانواده صادق و راحت باشد، احتمالاً بعد از ازدواج هم
به همين شيوه رفتار خواهد كرد و اگر فردي با اعضاي خانوادهاش با تعارض فراوان و ضديت رفتار كند، احتمالاً همان الگو نيز به رابطهي با همسر تسـّري پيدا خواهد كرد.
بسياري باور دارند كه همهي توان خود را بهكار خواهند برد، تا الگوهاي رفتاري خانوادهي خود را دوباره ايجاد نكنند و در رابطهي جديدشان الگوي جديدي از خانواده ارايه كنند و جملاتی نظیر: «من مثل پدرم نيستم» يا «من نميخواهم
خانوادهاي شبيه آنچه كه پدر و مادرم ايجاد كردند، داشته باشم» و يا «به شما خواهم گفت كه خانواده يعني چه!» را بر زبان میآورند. گفتن اين حرفها بسيار راحتتر از عمل كردن به آنهاست. البته اين بدين معنا نيست كه انسان، قدرت تغيير
الگوهاي قديمي ياد گرفته را ندارد، بلكه ميتوان گفت كه هر فردي اين قدرت را دارد كه آنچه را در خانواده ياد گرفته است بشناسد و تاحدودي تغيير دهد.
آشنايي، تنها در يك تعامل دو نفره بدست نميآيد، بلكه ما ميتوانيم از اظهارنظر ديگرانی چون، دوستان و به ويژه والدين و مخصوصاً والد هم جنس براي شناخت بهتر فرد مقابل سود جوييم. در آشنايي سنتي اصل بر اين است
كه افراد كهن سال و والدين، عقل و قدرت انتخاب همسر مناسب را دارا هستند. والدين بيشتر موقعيت اقتصادي، سياسي و اجتماعي را در نظر ميگيرند. در اين نوع ازدواجها تبار و اصل و نسب و موقعيت خانوادگي عموماً مهمتر از
دلبستگي و علاقهي دو طرف است و نرخ طلاق در جوامعي كه ازدواج سنتي رايج است بسيار كمتر از نرخ طلاق در جوامع ديگر است.آيا بر اين اساس ميتوان نتيجه گرفت كه والدين و افراد بزرگسال بهتر از افراد جوان ميتوانند
تصميم بگيرند؟!
ما بر اين باور هستيم كه شنيدن نظرات والدين ميتواند مفيد باشد، اما اين به معناي موافقت و تأييد و انجام همهي آن نظرات نيست. بلكه فهم آنچه كه آنها ميگويند براي تصميمگيري عاقلانه حايز اهميت است.
در يك مطالعه بر روي 5174 زوج عقدكرده (اولسون، 2000)، نتايج بدست آمده نشان داد، زمانيكه هم والدين پسر و هم والدين دختر از ازدواج فرزندانشان ناخشود بودند، حدود 88% از زوجها نيز از زندگي مشترك خود، رضايت كمي داشتند.
زمانيكه والدين يكي از زوجها دربارهي ازدواج فرزندش نظر مساعد نداشت، تقريباً 73% از زوجها از ارتباط خود احساس رضامندي سطح پاييني داشتند و از طرف ديگر هرگاه والدين هر دو نفر نظر مثبتي به ازدواج فرزندانشان داشتند، تقريباً 58%
از زوجها سح بالايي از رضایتمندي ارتباطي را گزارش ميدادند.
معمولاً ازدواج در دو سطح به انجام ميرسد يكي در سطح خانواده و ديگري در سطح فرد؛ وقتي خانواده براي ازدواج فرزندي تصميم ميگيرد به مسائلي توجه دارد كه خود فرد به آنها كمتر توجه میکند و زماني كه خود فرد براي ازدواج
تصميم ميگيرد به مسائلي توجه دارد كه خانواده به آنها كمتر توجه می کند. معمولاً خانوادهها به ارزشها، اصالت، طبقه اجتماعي و مسائل منطقي ازدواج توجه دارند اما افراد به جذابيتها، علاقه، عشق و موارد بين فردي توجه میکنند.
ازدواجي موفق است كه در آن هم منطق و هم عشق دخیل باشد. اگر يك ازدواج، فقط عاقلانه و منطقي باشد، ازدواج مناسبي نمیباشد و اگر فقط عاشقانه و عاطفي هم باشد بازهم ازدواج مناسبي نيست. يك ازدواج مناسب ازدواجي است
كه منطق و عشق يا به عبارتي عقل و عشق باهم حضور داشته باشند يا حداقل باهم كنار آمده باشند. اگر خانواده نماد ازدواج منطقي و عاقلانه باشد و فرد نماد ازدواج عاشقانه و عاطفي باشد؛ تضارب نظر فرد و خانواده باعث ميشود كه يك
ازدواج عاقلانه / عاشقانه روي دهد. بنابراين تصميم خانواده در كنار تصميم فرد اهميت بسيار زيادي دارد. حذف هركدام از اين دو سطح تصميمگيري زيانهاي زيادي را ميتواند موجب شود. بنابراين شناخت خانوادهها از يكديگر، حضور خانوادهها و
اطلاع آنها در كنار شناخت افراد از يكديگر موجبات ازدواج موفق را فراهم مينمايد.
خواستگاري
خواستگاري يك سنت قديمي است. ما ايرانيان از طريق اين سنت براي ازدواج با يكديگر آشنا ميشويم. اما امروزه به نظر ميرسد كه اين سنت با مشكل رو به رو شده است. برخي از جوانان فرايند آشنايي را طي ميكنند و براي
رسمي شدن آشنايي از خواستگاري استفاده ميكنند و برخي ديگر كه جلسات خواستگاري را محدود ميدانند، سعي ميكنند كه تعداد جلسات را افزايش دهند. اما در این میان، معمولاً خانوادهي دختر مقاومت ميكند، چرا كه براي آنها
جلسات خواستگاري هزينه بر است و در عين حال هيچ معلوم نيست كه دختر آنها ازدواج بكند يا امتناع نماید. از آنجا كه در خواستگاری هم دختر و پسر و هم خانواده آنها درگير فرايند آشنايي ميشوند، سنت بسيار با ارزشي است. اما از آنجا
كه محدوديت زماني دارد، باعث ميشود كه در امر ازدواج تعجيل و شتاب پيش بيايد و دختر و پسر مجبور شوند كه هرچه سريعتر تصميم بگيرند. اخيراً برخي از خانوادهها مراسم خواستگاري را به اين صورت برگزار ميكنند كه جلسات اول
خواستگاري به آشنايي خانوادهها ميگذرد.
جلسه اول و دوم خواستگاري شبيه يك ميهماني است كه همهي اعضاي هر دو خانواده حضور دارند و باهم آشنا ميشوند؛ در واقع جلسات اول براي خواستگاري خانوادهها از يكديگر است. ازدواج
فقط پيوند دو نفر نيست بلكه پيوند و ازدواج خانوادهها نيز ميباشد. پس از اينكه خانوادهها باهم آشنا شدند و يكديگر را پسنديدند حالا نوبت به آشنايي دختر و پسر ميرسد. از اينجا به بعد هر دو خانواده به دختر و پسر خود اجازه ميدهند كه باهم بيشتر آشنا شوند.
معمولاً به آنها زمان كافي ميدهند تا باهم صحبت كنند و نهايتاً نظر خود را اعلام كنند. اين مدت ميتواند تا چند ماه نيز باشد. در اين مدت، دختر و پسر با اطلاع خانواده از طريق تلفن يا گفتگوي حضوري باهم صحبت و
تبادل نظر ميكنند. در صورتي كه نظر آنها مثبت بود و خواهان ازدواج باهم بودند خانوادهها مجدداً جمع ميشوند و مراسم «بله بران» و «مهر بُران» به انجام ميرسد.
به نظر ميرسد كه اين شيوهي اخير ميتواند محدوديتهاي خواستگاري را تا حد زيادي بر طرف كند. در صورتيكه خواستگاري بخواهد به همان شيوهي سنتي در چند جلسه برگزار شود، آشنايي دختر و پسر طبيعتاً به خوبي انجام
نخواهد شد هر چند بسياري از خواستگاريها بيشتر از يكي دو جلسه ادامه پيدا نميكند. اما در موارد جدي كه افراد متمايل به ازدواج ميشوند لازم است كه خواستگاري با انعطاف بيشتري ادامه يابد. در مواردي كه امكان ازدواج هست، هر
چهقدر خواستگاري از نظر زماني انعطافپذيرتر باشد افراد بيشتر و بهتر با يكديگر آشنا خواهند شد.
تغيير جالب ديگري كه اخیراً در مورد برگزاري مراسم و اجراي سنت خواستگاري در شهر اصفهان شاهد هستيم اين است كه جلسات اول خواستگاري بيرون از خانه در هتل يا كافيشاپ برگزار ميشود. اصفهانيها معتقدند كه با اين
روش اولاً هزينه و زحمت خواستگاري از دوش خانوادهي دختر برداشته ميشود، ثانياً پسر كمتر تحت تأثير فضاي فيزيكي و مادي و زرق و برق خانهي دختر قرار ميگيرد، ثالثاً كسي از اقوام و خويشان و همسايگان نيز از خواستگاري مطلع
نميشود و بنابراین خواستگاري، پنهان از ديد سایرین برگزار ميشود.
همانگونه كه مشاهده ميفرماييد جامعهي ما در حال حركت به سمت برخورد منعطفتر با شيوهي برگزاري مراسم خواستگاري است و اين بشارت بزرگي است.
روش گفتگو:
هنگامی که قرار است دو نفر باهم آشنا شوند تا بتوانند پس از اين آشنايي در مورد ازدواج باهم تصميمگيري كنند این سؤال مطرح میشود که چگونه باهم آشنا شوند؟ چه بگويند و چگونه بگويند؟! چه بپرسند و چگونه بپرسند؟! اين سؤالاتي
است كه به نظر ميرسد پاسخ به آن بسيار اساسي است. در این میان دو روش مهم براي آشنايي وجود دارد يكي روش «مصاحبه» است و ديگري روش «خود افشایی». شیوه مصاحبه خاص آشنایی یک فرد فرا دست با یک فرد فرو دست
است. آشنایی یک مدیر منابع انسانی برای استخدام کارمندان، با استفاده از شیوه مصاحبه است. در این شیوه، فرد فرا دست سؤال ميكند و فرد فرودست پاسخ ميگويد. البته فرد فرو دست نيز ميتواند پرسش نماید اما فرد فرا دست ممکن
است پاسخ کاملی به او ندهد. روش مصاحبه، روش آشنایی یک طرفه است که منجر به آشنایی بیشتر یکی از دیگری خواهد شد.
روش خود افشایی به اين ترتيب است كه هر دو نفر از خود میگویند و خود را برای دیگری افشا میکنند. در این روش دو نفر با جایگاه برابر، باهم آشنا میشوند و هیچ برتری بین آنها مشاهده نمیشود. روش خود افشایی روش آشنایی دو
طرفه و متقابل است که منجر به آشنایی بیشتر هر دو نفر از دیگری خواهد شد. خود افشايي شيوه آشنايي دوستانه است. دوستان براي آشنايي با يكديگر معمولاً از اين روش استفاده ميكنند.
در ازدواج و آشنایی برای ازدواج از هر دو شیوه استفاده میشود. بسیاری از اوقات یکی از طرفین خود را فرا دست میپندارد، بنابراین به خود حق میدهد که بیشتر از روش مصاحبه استفاده کند و بسیاری از اوقات یکی از طرفین خود
را فرو دست میپندارد، بنابراین تنها به سؤالات فرد مقابل پاسخ میدهد و به خود کمتر این حق را میدهد که از ديگري سؤال بپرسد. اما در یک رابطه برابر و دو طرفه که مناسب همسری است، از روش خود افشایی استفاده میشود. هر دو
نفر از خود میگویند و انتظار دارند که فرد مقابل نیز افکار، نگرشها و باورهای خود را در همان زمینه افشا کند.
از آنجا که روش خود افشایی بهترین روش برای آشنایی قبل از ازدواج است براي آشنايي بيشتر با اين شيوه به مثال زير توجه كنيد.
در مثال زير دو نفر باهم آشنا ميشوند كه آشنايي چنداني باهم ندارند و يكي از اولين جلسات آشنايي خود را سپري ميكنند.
خانم:ـ سلام، حالتان چطور است؟
آقا: سلام، ممنون، خوبم. شما خوب هستید؟
خانم: ممنون، سپاسگزار.
آقا: شما آغاز میکنید یا من آغاز کنم.
خانم: فرقی ندارد، مهم این است که یکی شروع کند.
آقا: پس میخواهید من شروع کنم. چون من الان مثل قبل از امتحان، کمی مضطرب هستم دلم میخواهد زود حرفهایم را بزنم تا استرسم کم بشه. خانم: چرا مضطربید؟ البته خوب من هم یک کم استرس دارم ولی به هرحال اول یک رابطه شاید همیشه همینطور باشد. به هر حال من آماده شنیدنم.
آقا: من، احسان دینانی هستم، 28 سال دارم. در تهران زندگی میکنم. همانطور که میدانید دانشجو هستم، در خوابگاه به سر میبرم، در رشته مهندسی مواد دانشگاه تهران در مرحلة فوق لیسانس هستم. در عین حال که درس
میخوانم کار هم میکنم در شرکت مهندسی افرا. خانوادهام ساکن همدان هستند. سه خواهر دارم. خودم دومین فرزند هستم. خواهر بزرگم ازدواج کرده و خواهر دومم نامزد دارد و بناست چند ماه دیگر عقد کنند. خواهر کوچکم سال
آخر دبیرستان است. پدرم بازنشسته ارتش است و مادرم خانهدار است. داماد اول ما مهندس است و یک شرکت خصوصی دارد و نامزد خواهر دومم دانشجوی سال آخر پزشکی است. خوب اگه لطف کنید حالا شما خودتان را معرفی
کنید.
خانم: ممنون، البته قبل از اینکه خودم را معرفی کنم دلم میخواست بدانم تحصیلات خواهران شما چیست؟!
آقا: بله البته خواهر اولم کارشناسی ارشد معماری دارد و خواهر دوم زبان انگلیسی خوانده.
خانم: خوب همانطور که میدانید من مهتاب جمالی هستم 25 سال دارم. تهرانی هستم و سال اول کارشناسیارشدم. در رشته فلسفه علم دانشگاه تهران درس میخوانم و فقط برخی اوقات تدریس میکنم. از نظر مالی وضع بدی
نداریم پدرم مخارج مرا پرداخت میکند. یک برادر دارم که سال دوم دانشگاه است خودم فرزند اول هستم. برادرم در دانشگاه آزاد، اقتصاد میخواند. پدرم در کار صادرات و واردات فعال است و شرکت دارد. مادرم هم با پدر همکاری
میکند اما بیشتر از اینکه نقش یک کارمند را داشته باشد نقش یک زن خانهدار را دارد.
آقا: خوب حالا تاحدودی حداقل با اسم و رسم هم آشنا شدیم.
خانم: البته ولی بیشتر با اسم نه با رسم؟!
آقا: البته البته … خوب برای اینکه با رسم هم نیز آشنا بشویم چه بکنیم چه جوری جلو برویم؟!
همانطور که ملاحظه میکنید در روش خود افشایی، افراد ابتدا از خودشان میگویند و خود را در یک زمینه خاص تاحدودی افشا میکنند و سپس از طرف مقابل میخواهند که در همان محدوده خودش را افشا کند. «جمله شما
چطور؟!» یک جمله کلیدی در پایان خود افشایی است. خود افشایی نباید طولانی و بيحد و مرز باشد. زنی را به خاطر میآورم که میگفت در يك جلسه آشنايي، دو ساعت تمام از خودم و ویژگیهای خودم گفتم و مرد شنید و پس از دو
ساعت شنیدن، رفت و دیگر نیامد و اکنون بعد از 15 سال که از آن روز میگذرد هنوز در این فکر هستم که چرا رفت؟ مگر در من چه دید که رفت؟! اگر خود افشایی برابر نباشد نتیجهاش همین خواهد بود. خود افشایی بهتر است در یک فرصت
محدود درباره یک موضوع خاص باشد و با یک موضوع ساده شروع شود و در طول زمان گسترش یابد.
پس از اینکه یک بیوگرافی از خود و خانواده خود توسط هر دو نفر گفته شد افراد آمادگی این را پیدا میکنند که وارد گفتگوهاي موضوعي شوند. شیوه گفتگو درباره هر موضوع و هر سه فصل گفتگو با همان روش خود افشایی خواهد
بود. من از خودم میگویم و تو هم از خودت میگویی. من از آنچه هستم و آنچه فکر میکنم میگویم و تو هم از آنچه هستی و آنچه فکر میکنی. اگر سؤالی برای هرکدام از طرفین پیش بیاید میتواند همانجا سؤال را بپرسد. در روش خود
افشایی، پرسش سؤال در بین خود افشاییها انجام خواهد شد. هیچگاه در این شیوه، گفتگو را با پرسش از طرف مقابل آغاز نمیکنیم. در این روش همیشه ابتدائاً از خود میگوییم. اگر در حين خود افشايي مطلبی مبهم بود، برای رفع ابهام،
سوال ميپرسيم و از پرسيدن سوال دريغ نميكنيم.
براي روشنتر شدن مطلب به ادامه گفتگوي بالا توجه كنيد.
آقا: اگر موافق باشيد در مورد يك موضوع واحد صحبت كنيم و موضوع به موضوع جلو برويم.
خانم: بسيار خوب
آقا: چند موضوع هست كه ميتوانيم در ابتدا مورد گفتگو قرار دهيم مثلاً مذهب يا مثلاً سرگرميها و علايق يا هرموضوعي كه شما مايل باشيد.
خانم: موضوع سرگرميها و علائق به نظرم موضوع خوبي است ميخواهيد در اين باره باهم صحبت كنيم.
آقا: بسيار خوب اول شما شروع ميكنيد يا من شروع كنم.
خانم: ميخواهيد شما شروع كنيد و من بعد از شما صحبت ميكنم.
آقا: بسيار خوب، مهمترين سرگرمي و علاقهي من يكي كتاب و ديگري كوهنوردي است. من اكثراً كتاب ميخوانم به كتاب علاقه دارم و خيلي از اوقات فراغتم را با كتاب پر ميكنم. من خيلي كتاب ميخرم و شبها معمولاً قبل از خواب
كتاب ميخوانم. اگر كتاب خواندنم مختل بشه مثل اينه كه غذا خوردنم مختل شده.
خانم: پس شما كتابخوان قهاري هستيد. آقا: نه خيلي قهار ولي كتاب برايم خيلي مهمه. يك بخش مهم از زندگي من كتاب است.
خانم: حالا چه كتابهايي ميخوانيد؟
آقا: من الان در حال مطالعه كتاب كليدر هستم.
خانم: چه جالب من هم كليدر را خواندهام. كجاي قصه هستيد؟
آقا: من الان اواسط جلد دوم هستم. شما كي كليدر را خواندهايد؟
خانم: من تقريباً 2 سال پيش بود كه كليدر را خواندم. شما به رمان علاقهمند هستيد؟
آقا: بله البته، من رُمان زیاد ميخوانم. البته دوست دارم كه رمانهاي مطرح را مطالعه كنم نه هر كتاب داستاني كه در كوچه و بازار پيدا شود.
خانم: چه رمانهايي را تا حالا خواندهايد؟
آقا: تمام كتابهاي داستايوفسكي، جنگ و صلح، كتابهاي ماركز، كتابهاي آل احمد و…
خانم: جالبه من هم برايم مطالعه، بخش مهمي از زندگي است. من هم كتاب خوان هستم، من به غير از رمان، فلسفه هم ميخوانم هم فلسفهي شرق و هم فلسفهي غرب و جالب است كه بدانيد من اكثر پولم را خرج كتاب ميکنم
يا كتاب هديه ميدهم.
آقا: كتابهاي فلسفي چي خواندهايد؟ چي ميخوانيد؟
خانم: من به فلسفه بوعلي سينا يا فلسفه مشاء خيلي علاقمند هستم. از فلاسفه غرب هم به كانت، پوپر ونيچه علاقمندم و آثارشان را تاحدود زيادي مطالعه كردهام.
آقا: الان چه ميخوانيد؟
خانم: من الان در حال مطالعه اسفار ملاصدار هستم. اسفار كتاب فوقالعادهاي است.
آقا: البته من مطالعات فلسفي ندارم ولي به جاي آن به موضوع تكنولوژي و به خصوص كامپيوتر و نرمافزارها علاقمندي خاصي دارم.
اين بحث در مورد كتاب خواني همان طور كه ملاحظه كرديد با خود افشايي و پرسش از موارد مبهم و براي كسب اطلاعات بيشتر ادامه پيدا خواهد كرد البته موضوع كوهنوردي هم به جاي خود باقي است و مواردي كه لازم است خانم از خودش
بيان كند.
روش خودافشايي، شيوه مناسب آشنايي است. موضوعات گفتگو، سر فصلهاي آن است و ترتيب موضوعات از ساده به مشكل است. افراد اگر از موضوعات سادهتر آغاز كنند در طول زمان هم براي خودافشايي راحتتر خواهند شد. و
هم براي طرح مسايل مشكلتر و پيچيدهتر، اعتماد بيشتري كسب خواهند كرد. و راحتتر ميتوانند مسايل سختتر را مطرح كنند. بنابراين اصلاً توصيه نميشود كه در آغاز آشنايي در مورد موضوعات پيچيده و اختلافانگیز گفتگو شود. زماني كه
رابطه شكل بگيرد و دو نفر باهم راحت شوند، به تدريج امكان ورود به مباحث دشوارتر، پيش خواهد آمد.
درمانگر خوب در شهرک صادقیه
روانشناسان افرادی هستند که تحصیلات روانشناسی دارند و در زمینه درمان روان بدون دارو و با صحبت کردن فعالیت میکنند. روانشناسان میتوانند در حوزههای مختلف روان درمانی فردی، خانواده، زوج، کودک و … فعالیت کنند. افراد زیادی هستند که علم کافی ندارند و
دکتر روانپزشک خوب در تهران
روانپزشکان به درمان اختلالاتی مانند انواع فوبیا ، اختلالات خلقی و به طور کلی اختلالات روانی می پردازند.دکتر روانپزشک تهران بیماران را با استفاده از روش ها و داروهای روان درمانی درمان می کنند.
در صورت داشتن علائم بیماری های اعصاب و روان باید به یک دکتر روانپزشک خوب در تهران مراجعه کرد.
اگر ساکن شهر تهران هستید و به دنبال دکتر روانپزشک خوب در تهران هستید پیشنهاد میکنیم با ما همراه باشید.
ارتباط با ما
Call: 02144246886
Instagram:nedaye-aramesh-ravan
09924793881:eitaa
www.arameshravan.com
-
مشاوره ازدواج در دامپزشکی
مشاوره ازدواج در دامپزشکی
ده اشتباه در فرايند آشنايي
در فرايند آشنايي ممكن است چند اشتباه بزرگ از طرف ما رخ دهد. اين اشتباهات به ترتيب عبارتند از:
مشاوره ازدواج در دامپزشکی
1 ـ سؤالات كافي نميپرسيم.
بسياري از ما قبل از شروع يك ارتباط، حتي به اندازهي زماني كه ميخواهيم يك دست لباس نو بخريم از طرف مقابل به طرح پرسش و سؤال نمیپردازیم. با اين اشتباه ما فرصت كشف چيزهايي را از دست ميدهيم، كه دانستن آن ميتواند دربارهي انتخاب شريك زندگي ما حياتي باشد. به نظر ميرسد نپرسيدن سؤالات كافي به چند دليل باشد:
الف ـ پرسيدن سؤال جنبههاي عاشقانهي ارتباط را مخدوش ميسازد.
ما سؤال نميپرسيم، چون ميترسيم رابطهي عاشقانه ما از بين برود. پرسيدن سؤال فضاي ارتباط را تبديل به فضاي يك مصاحبه ميكند و ما نميخواهيم كه فضاي عاشقانه را تبديل به يك فضاي مصاحبهاي كنيم. اما سؤال كردن شايد عاشقانه نباشد، اما تنها راه هوشمندانه براي شناخت همسر آينده است.
ب ـ نميخواهيم جواب سؤالهاي خود را بدانيم.
برخي اوقات ما در فكر اين هستيم كه حتماً با فرد مقابل ازدواج كنيم و نميخواهيم رابطه به پايان برسد، نميخواهيم چيز بدي بشنويم، به همين دليل به طور ناخود آگاه تلاش ميكنيم كه سؤال نپرسيم. ممكن است بعد از مدتها كسي را يافته باشيم كه به ما قول ازدواج داده باشد و ميخواهيم سر انجامي بگيريم؛ بنابراين از پرسيدن سؤالاتي كه ممكن است اين رابطه را خراب كند، پرهيز ميكنيم.
ج ـ ميترسيم متقابلاً از ما نيز همان سؤالات پرسيده شود.
وقتي از خود و زندگي خودمان راضي نيستيم يا از گذشتهي خود شرمساريم و يا با آن كنار نيامدهايم، زماني كه احساس گناه ميكنيم و احساس خوبي نسبت به خودمان نداريم، به طرزي ناخود آگاه از پرسيدن سؤال طفره ميرويم تا از ما نيز همان سؤالات پرسيده نشود. اگر فردي به اين دلايل از پرسيدن سؤال طفره برود، مورد مهمي است؛ چرا كه وقتي ما احساس عزت نفس و احترام به خود را از دست بدهيم احتمال اينكه درگير يك ازدواج ناموفق شويم، بسيار زياد است.
د ـ نميدانيم دربارهي چه موضوعاتي بايد سؤال كنيم.
اين يعني اين كه ما از ازدواج تصوير روشني نداريم و نميدانيم در زندگي مشترك چه اموري از اهميت برخوردار است كه دربارهي آنها سؤال كنيم. به نظر ميرسد افرادي كه به اين دليل سؤال نميپرسند، افرادي هستند كه يا نياز به آموزش جدي دارند و يا اينكه هنوز به پختگي كامل دربارهي ازدواج نرسيدهاند.
پرسيدن سؤال شاهراه شناخت ديگري است. هرچه اطلاعات ما دربارهي يك فرد بيشتر باشد، بهتر ميتوانيم دربارهي او تصميم بگيريم و هرچه اطلاعات ما در مورد فردي اندك باشد، احتمال اينكه در رابطه با او عصباني يا مأيوس شويم، بيشتر خواهد بود.
يكي از مهمترين مسايل زمان آشنايي، سؤالاتي است كه بايد از فرد مقابل بپرسيم. پرسشنامههاي زيادي در رابطه با اين سؤالات در جهان فراهم شده است. از آنجا كه سؤالات زمان آشنايي وابسته به فرهنگ است لازم است، كه از پرسشنامههايي استفاده شود كه با فرهنگ ما هماهنگ باشد. يكي از اين پرسشنامهها توسط آقاي ابوالفضل شيرازي فراهم شده است كه در نوع خود جامع است. اين پرسشنامه يا راهنماي سؤالات ازدواج در قسمت پيوستها و منابع آمده است.
مشاوره ازدواج در دامپزشکی
2 ـ نشانههاي هشدار دهنده را ناديده ميگيريم.
ناديده گرفتن نشانههاي هشدار دهنده، يكي از خطرناكترين اشتباهاتي است كه ما در هنگام ازدواج مرتكب ميشويم. ما چيزي را از فرد مقابل خود ميبينيم كه نشانگر اين واقعيت است كه بايد محتاطتر باشيم، اما خود آگاه يا ناخود آگاه از آن چشم پوشي ميكنيم. ما اين كار را به يكي از روشهاي زير انجام ميدهيم.
الف ـ مسايل را كم اهميت جلوه ميدهيم.
ô آنقدرها هم خشمگين نيست.
ô آنقدرها هم مواد مصرف نميكند.
ب ـ كارهاي او را توجيه ميكنيم.
ô كودكي بدي داشته، به همين خاطر زود عصباني ميشود.
ô چون استرس كاري زيادي دارد فعلاً كمي مواد مصرف ميكند.
ج ـ كارهاي او را منطقي جلوه ميدهيم.
ô او واقعاً باهوش است. حيف است كه به كارهاي نامناسب بپردازد. اگر كار نميكند در عوض بسيار مطالعه ميكند.
ô او مرد است و مردها به طور طبيعي خيلي به زنهاي ديگر نگاه ميكنند.
د ـ مشكلات و مسايل را انكار ميكنيم.
ô هيچ كسي تا به حال همانند او مرا دوست نداشته است. چه كسي گفته كه او خيلي عصباني است؟
ô او معتاد نيست فقط بعضي وقتها به طور تفريحي مواد مصرف ميكند. معمولاً در زمان آشنايي و نامزدي مشكلات يك ازدواج خود را به صورت برخي از نشانهها بروز ميدهد، اما بسياري اوقات افراد از ديدن و توجه به آنها اجتناب ميكنند.خراب شدن يك رابطه همانند رشد سلولهاي سرطاني است. سرطان به طور ناگهاني ايجاد نميشود، بلكه در طول زمان ايجاد ميشود. خراب شدن يك رابطه نيز همينگونه است و ما معمولاً در رابطههايي كه به ويراني منجر شدهاند، ميتوانيم نشانههاي هشدار دهنده را در آغاز رابطه ببينيم. مولوي ميفرمايد:
اي بســا شيــرين كه چون شكـــر بود ليــك زهــر اندر شكـــر مضمر بود آن كه زيــركتــر، به بو بشناســدش و آن دگر چون بر لب و دندان زدش پس لبـش ردش كند پيـــش از گلــو گر چه نعره ميزنــــد شيطان «كلوا و آن دگــــر را در گلــــو رسوا شود آن دگـــر را در بدن پـيــدا شـــود او دگر را در جگـر سوزش دهـــد خـرج آن بـــر دخــل آموزش دهد و آن دگر را بعد مــــرگ از قعر گور و آن دگــر را روز ايـــام و نشــــود مشاوره ازدواج در دامپزشکی
در زير برخي از نشانههاي هشدار دهنده و معناي آنها را ميآوريم.
نشانهي هشدار دهنده
مشكل نهايي
از صحبت كردن در مورد گذشتهي خود اجتناب ميكند. از پاسخ به سؤالات طفره ميرود. يا اينكه آنها را كم اهميت جلوه ميدهد.
اين امكان وجود دارد كه مسألهاي جدي را با اين كار پنهان ميكند؛ نميخواهد براي بهبود رابطه كاري انجام دهد.
جزئيات سوابق خانوادگي خود را فاش نميكند. زياد خانوادهاش را نميبيند يا با آنها صحبت نميكند.
با صميمي شدن مشكل دارد؛ نسبت به اعضاي خانوادهي خود، خشم سركوب شدهاي دارد، كه ممكن است روي شما فرافكن شود.
همچنان با نامزد / همسر قبلي خود تماسهاي مكرر برقرار ميكند: مرتب با او صحبت ميكند يا به او تلفن ميزند و شما را در دوستي با او وارد نميكند يا معرفيتان نميكند.
قادر نخواهد بود به شما قول ازدواج بدهد. اين احتمال وجود دارد كه مجدداً سراغ نامزد قبلي خود برگردد و هرگز شما را فرد اصلي زندگي خود نكند.
بسيار مطيع اعضاي خانواده خود است و به نظر ميرسد كه زياده از حد با آنها حرف ميزند. مقابل آنها نميايستد. به آنان اجازه ميدهد كه به او امر و نهي كنند و آنها نيز حد و مرزي در اين رابطه نميشناسند.
قادر نخواهد بود كه جاي شما را در خانواده خود باز كند و شما همواره در بين آنها احساس غريبگي خواهيد كرد. اگر به شما حمله كنند طرف شما را نخواهد گرفت.
مشروبات الكلي نوشيده يا مواد مخدر مصرف ميكند. قادر نخواهد بود كه بدون «مهمان بازي» و «پهن كردن بساط» در كنار ديگران باشد.
اين امكان وجود دارد كه الكلي باشد يا معتاد به موادمخدر باشد. گرچه او اين را انكار خواهد كرد.
بينهايت سفت و دقيق بوده و مرتباً عشق، محبت، توجه و هداياي بسيار به شما ميدهد. اينطور بنظر ميآيد كه «بيست و چهار ساعت» فقط به شما فكر ميكند. اين امكان وجود دارد كه روي شما احساس مالكيت شديد داشته و در ضمن بسيار حسود باشد. و براي شما هيچ آزادي قائل نباشد. نشانهي هشدار دهنده مشكل نهايي لاس زدنهاي مكرر، چشمچراني؛ نياز شديد به توجه از جانب ديگران. مراقب خيانتهاي احتمالي از جانب او باشيد. چنين افرادي هرگز به شما احساس امنيت نميدهند. نسبت به نامزد / همسر قبلي خود بسيار عصباني بوده و مدام او را به خاطر مشكلاتي كه داشته، مقصر ميداند. «نفر بعدي» شما هستيد! مسؤوليت سهمي كه خود در بهوجود آوردن مشكلات داشته است را نميپذيرد و در پايان هميشه از دست شما عصباني خواهد بود. بدهكار و مقروض بوده و چكهاي پرداخت نشدهي بسياري دارد. از لحاظ اقتصادي بيثبات بوده و مدام ميگويد: «موقتاً دستم تنگ است.» بار مشكلات مالي او را شما بايد بر دوش بكشيد. پس پول حاضر كنيد! عذر و بهانههاي زيادي خواهيد شنيد اما از عمل خبري نخواهد بود. شما مجبور خواهيد شد كه نقش «مامان» يا «بابا» را بازي كنيد. ميخواهد كه همه جا رئيس باشد. هميشه خود را خيلي قوي جا ميزند و همواره «ميداند كه چه ميخواهد» و هيچگونه احساس ترس يا آسيبپذيري بروز نميدهد. عاشق كنترل كردن ديگران است. در شروع احساس ميكنيد كه از شما مراقبت ميكند، اما ديري نميپايد كه ميبينيد با يك ديكتاتور زندگي ميكنيد. 3 ـ عجولانه و زود هنگام، سازش ميكنيم.
يكي ديگر از اشتباهاتي كه در زمان آشنايي مرتكب ميشويم اين است كه ارزشها، رفتارها و عادتهاي خود را به سرعت تغيير ميدهيم، تا وانمود كنيم كه با فرد مقابل توافق و هماهنگي داريم. در ابتداي آشنايي با چشم پوشي و كوتاه آمدن از آنچه كه برايمان اهميت دارد، سعي ميكنيم كه رابطه را حفظ كنيم. وقتي متوجه ميشويم كه عقايد و باورها و علايق ما به مذاق فرد مقابل خوش نميآيد، ممكن است كه براي عقايد، باورها و علايق خود اهميت كمتري قائل شويم، تا وانمود كنيم كه بسيار باهم تفاهم داريم. البته كاملاً آشكار است كه اين يك تفاهم قلابي و ساختگي است. سازشهاي عجولانه معمولاً در موارد زير خود را نشان ميدهند.
الف ـ چشم پوشي از باورها و ارزشهاي خود
وقتي كه ميخواهيم با كسي ازدواج كنيم، باورها، نگرشها و عقايد خود را با او در ميان ميگذاريم و دربارهي باورها، نگرشها و عقايد او نيز اطلاعاتي بدست ميآوريم. اما اگر برخي از ارزشها و نگرشهايمان از همخواني كافي با ارزشها و نگرشهاي طرف مقابل برخوردار نباشد، ما تنها دو راه داريم. اول اينكه باورها و ارزشهاي خود را حفظ كنيم و دوم اينكه براي رسيدن به آن فرد از باورها و ارزشهاي خود چشم پوشي كنيم.
معمولاً افراد به يك يا چند طريق زير از ارزشها و باورهاي خود چشم پوشي ميكنند.
- به اجبار و قبل از آنكه درست باشد و آمادگي آن را داشته باشند تن به رابطهي جنسي ميدهند.
- از بيان عقيدهي شخصي خود در مورد خطاها و اشتباهات فرد مقابل خودداري ميكنند.
- عقايد، باورها و نگرشهاي خود را بروز نميدهند يا آنها را تعديل ميكنند و يا حتي آنها را انكار ميكنند.
- در فعاليتهايي شركت ميكنند كه بهطور معمول از انجام آنها اجتناب ميكنند (مشروب خوردن، مصرف مواد مخدر، تماشاي فيلمهاي مستهجن و…).
- از اظهار نظر در مورد موضوعاتي كه به طور جدي با نظريات فرد مقابل در تضاد است، اجتناب ميكنند.
ب ـ دست برداشتن از علايق و فعاليتهاي خود
سازشهاي عجولانه گاهي در مورد علايق و فعاليتهاي فرد رخ ميدهد. اين كار معمولاً به دو صورت انجام ميگيرد.
ô علايق شخصي و كارهاي خودمان را رها ميكنيم، به خصوص اگر فكر كنيم كه براي فرد مقابل، علايق و كارهاي ما اهميتي ندارد يا اينكه با آيندهي مشترك ما تعارض دارد.
ô خود را غرق علايق و كارهاي همسر آينده خود ميكنيم در حالي كه خودمان از آنها لذتي نميبريم.
ج ـ كنارهگيري از خانواده و دوستان
سازش عجولانه و سازشكاري در مورد ارتباط با خانواده و دوستان نيز به دو صورت رخ ميدهد.
ô اگر او با دوستان و خانوادهي ما راحت نباشد، وقت كمتري را با آنها سپري ميكنيم.
ô براي خوشحال كردن او با كساني وقت خود را سپري ميكنيم كه از بودن با آنها لذت نميبريم.
سازش، مدارا و مصالحه در زندگي مشترك از اهميت زيادي برخوردار است، اما وقتي اين سازش زود هنگام و ناپخته باشد و از شرايط بالغانه به دور باشد، تأثير مخربي در ارتباط خواهد داشت. تمامي روابط سالم حاوي درجاتي از مدارا و سازش و مصالحه است، وقتي كه متعهد به زندگي با فردي ميشويم ديگر نميتوانيم همانند زمان مجردي زندگي كنيم. قبل از ازدواج از آنجا كه هنوز به فردي تعهد ندادهايم ميتوانيم دقت بيشتري به خرج دهيم، چرا كه لازم است قبل از هر چيز به خودمان متعهد باشيم تا به ديگري.
4 ـ تسليم نياز جنسي ميشويم.
وقتي كسي ميخواهد ازدواج كند، يكي از مسايل عمدهاي كه در تصميمگيري صحيح ايجاد مانع ميكند، ميل جنسي است. فرد هم جوان است و هم ميداند كه با ازدواج ميتواند به ميل جنسي خود پاسخ دهد. بنابراين سعي ميكند كه به سرعت به سمت ازدواج حركت كند تا به ميل جنسي خود پاسخ دهد. در قديم براي اينكه جوانها از اين اشتباه مصون باشند، رسم بر اين بود كه اولين جلسهي خواستگاري بدون حضور پسر برگزار ميشد و توصيه ميكردند كه اول خانوادهها با هم به توافق برسند. اما امروزه ديگر چنين كاري ممكن نيست. امروزه لازم است تا جوانها خودشان سعي كنند كه از اين اشتباه دوري كنند و بياموزند كه خود را از تاثير كور كنندهي جاذبه جنسي دور كنند. اگر فردي نتواند خود را از افسون جاذبهي جنسي رها كند، احتمال اينكه در دام يك ازدواج ناموفق بيافتد، زياد است. براي اينكه از اين اشتباه مصون باشيم. لازم است به موارد زير عمل شود.
- با حوصله و بدون عجله در طول زمان با فرد مقابل خود آشنا شويد.
- براي ازدواج عجله نكنيد.
- از هرگونه رابطهي جنسي، قبل از ازدواج پرهيز كنيد.
اگر در نظر داريد با كسي ازدواج كنيد، سعي كنيد از رابطه جنسي با او خودداري كنيد، تا فرصتي فراهم شود كه بدون تأثير روابط جنسي و جاذبهي جنسي به شناخت يكديگر بپردازيد.
5 ـ تسليم زرق و برقهاي مادي و ظاهري ميشويم.
فردي را تصور كنيد كه گرم، با محبت، گشاده، متعهد و علاقمند به خانواده است. شخصيتي فعال و پويا دارد و بسيار مردمدار است. بسيار صميمي است و از زندگيخود راضي است. در ضمن از حس شوخ طبعي بالايي هم برخوردار است. آيا او فرد مناسبي است براي ازدواج؟
حالا فرد ديگري را تصور كنيد كه كنترل كننده است. ميخواهد همه چيز مطابق ميل او باشد. اخلاق او وحشتناك است. انتقاد كننده و سرزنش كننده است و نميتواند صميمي باشد و هميشه به كار خود فكر ميكند. آيا او فرد مناسبي است براي ازدواج؟
اگر فرد اول يك آبدارچي باشد و نفر دوم يك كارخانهدار باشد كه ثروت و املاك فراواني دارد حالا نظر شما چيست؟ آيا تفاوتي براي شما دارند؟
در اجتماع ما و در جهان امروزين تأكيد بسيار زيادي بر ثروت و پول و وضعيت ظاهري افراد ميشود. در عين حال ثروت و شهرت و پول به تنهايي اغوا كننده و افسون كننده است. بسياري از ما در برابر ثروت و پول، افسون ميشويم. جاذبهي ثروت براي بسياري از ما بسيار زياد است.
بسياري از ما در انتخاب همسر خود متأثر از عوامل زير هستيم.
- پول فرد
- ثروت خانوادگي
- قدرت و نفوذ فرد
- شغل او
- شهرت او
- زيبايي او
بسياري از ما فكر ميكنيم كه اين عوامل در انتخابهاي ما تأثيري ندارند، اما در واقعيت چنين چيزي كمتر ديده ميشود. مهم است كه به لحاظ عوامل بالا شباهتهايي بيندو نفر وجود داشته باشد اما داشتن شباهت با تحت تأثير قرار گرفتن، متفاوت است. وقتي يك رابطه صرفاً به دليل مسايل اقتصادي و مادي شكل ميگيرد، رابطهي ناسالمي است.
6 ـ «تعهد» را مقدم بر «تفاهم» ميدانيم.
قبل از اينكه متوجه شويم كه با او تفاهم داريم و قبل از اينكه متوجه شويم كه آيا او همسر مناسبي براي ما هست يا نه، متعهد به ازدواج با او ميشويم و سريع قول ازدواج ميدهيم. افرادي بيشتر دچار اين اشتباه ميشوند كه:
- مايل هستند متأهل باشند تا مجرد
- آرزومند هستند كه ديگر سر انجامي بگيرند و سر خانه و زندگي خودشان بروند.
- از خواستگاري خسته شدهاند.
- از طرف ديگران براي ازدواج تحت فشار هستند.
- افرادي كه فقط و فقط جنبههاي مثبت ديگران را ميبينند و در هر فردي ميتوانند چيزي دوست داشتني پيدا كنند.
- به لحاظ عاطفي به فرد متعهد شدهاند.
7 ـ ترديدهاي خود را ناديده ميگيريم.
وقتي در مورد ازدواج با فردي ترديدهايي داريم، ممكن است آنها را ناديده بگيريم. برخي از افرادي كه تمايلات وسواسي دارند، به دليل وسواس، دايماً دچار ترديد ميشوند. از اين افراد كه بگذريم، بيتوجهي به احساسات دروني و ترديدهايي كه داريم، مسلماً اشتباه است. زماني كه ترديدي وجود دارد تا وقتي كه آن ترديد بر طرف نشود نبايد ازدواج كنيم. وقتي نسبت به يك نفر شك و ترديد داريم لازم است با شناخت، زمان و پرس و جوي بيشتر بر ترديدها غلبه كنيم و گرنه ناديده گرفتن ترديدها مشكلي را حل نميكند. برخي اوقات هم ما به ترديدهاي خود توجه نميكنيم چون اعتماد به نفسمان پايين است.
توصيه ميكنيم هرگاه نسبت به ازدواج با يك نفر دچار ترديد بوديد به روانشناس يا مشاور مراجعه كنيد. گاهي اوقات اين ترديدها با مسائل جدي مرتبط است كه مستقيماً بر ازدواج تاثيرگذار است.قات اين ترديدها با مسادواج با يك نفر دچار ترديد بوديد به روانشناس يا مشاور مراجعه كنيد.
8 ـ «تفاهم» را بر «علاقه» مقدم ميدانيم.
برخي از افراد به نظر ميرسد كه تفاهم بسيار زيادي باهم دارند و به دليل همين تفاهم به آنها پيشنهاد ميشود كه باهم ازدواج كنند. اما عليرغم تفاهم زيادي كه باهم دارند، علاقهاي به يكديگر ندارند؛ و يا بهتر است بگوييم براي يكديگر جذاب نيستند. معمولاً به اين افراد توصيه ميشود كه ازدواج كنند تا پس از ازدواج علاقه و محبت بين آنها ايجاد شود. لازم است كه بدانيم در صورتيكه علاقه و محبتي بين دو نفر به طور خاص وجود نداشته باشد، با ازدواج هم آن علاقه ايجاد نخواهد شد. در بسياري از ازدواجهاي بين خويشاوندان يا ازدواجهايي كه توسط پدر و مادر ترتيب داده ميشود، ميتوانيم اين اشتباه را مشاهده كنيم. درست است كه تفاهم در ازدواج لازم است، اما كافي نيست. ازدواج زماني به ساماني موفق خواهد رسيد كه سه عنصر «علاقه»، «تعهد» و «تفاهم» باهم وجود داشته باشد.
9 ـ باور به اينكه او را تغيير خواهيم داد.
يكي از باورهاي بسيار رايج و غلط در اكثر فرهنگها اين باور است كه ما ميتوانيم با عشق، توجه و تلاش، همسر خود را تغيير دهيم. به خصوص خانمها مستعد پذيرش اين باور غلط در زمان آشنايي و ازدواج هستند.
10 ـ باور به اينكه پس از ازدواج مشكلات كم ميشود.
بسياري از ما اميدواريم، كه با ازدواج همه چيز به خير و خوشي خواهد گذشت. حتي اگر قبل از ازدواج مسايل و مشكلاتي وجود داشته باشد و رابطهي دوطرف غيرصميمانه باشد، بازهم فكر ميكنيم كه با ازدواج همه چيز حل خواهد شد. اما لازم است كه به اين نكته توجه كنيم كه آنچه در خلال آشنايي از فرد ميبينيم، به احتمال بسيار زياد بعد از ازدواج نيز تداوم خواهد يافت.
مشاوره تلفنی در شمال تهران
روانشناس آنلاین و مشاوره تلفنی در شمال تهران یک روش موثر برای ارائه خدمات روانشناسی به افراد در دسترسی به مشاوره روانشناسی است. این روش امکان ارتباط با روانشناسان آنلاین و تعامل با آنها را فراهم میکند و به افراد کمک میکند تا با مشکلات روانی و اجتماعی خود برخورد کنند. برخورد با مشکلات روانی و پیشگیری از تدهور وضعیت روانی به وسیله این خدمات آسانتر و دسترسیپذیرتر میشود.
ارتباط با ما
Call: 02144246886
Instagram:nedaye-aramesh-ravan
09924793881:eitaa
www.arameshravan.com