• مقالات

    آزاد کردن کودک از ایفای نقش

    آزاد کردن کودک از ایفای نقش

    1.  در پی فرصتهایی باشید تا به کودک تصویر جدیدی از خودش ارائه دهید.
    2. کودکان را در موقعیتهایی قرار دهید که بتوانند خود را به گونههای مختلف ببینند، مثل این: عزیزم من عصر خونه نیستم، تو باید مسئولیت آب دادن به گیاهان رو به عهده بگیری.
    3.  بگذارید کودکان تصادفاً از شما مطلب مثبتی درباره خود بشنوند، مثالً در حضور کودک به مادربزرگش بگویید: مامان باید امروز میدیدی چطور واکسنشو با شجاعت زد.
    4.  برایش شرح دهید چه الگوی رفتاری را میپسندید. مثالً بگویید با اینکه تو بازی را از من بردی، من روحیه ورزشی از خودم بروز میدهم و به تو تبریک میگویم.
    5.  سنگ صبور لحظههای ویژه کودکانتان باشید، مثالً وقتی از ناتوانی صحبت میکند گوش کنید و یک خاطره واقعی موفقیت آمیز برایش تعریف کنید، مثالً من یادمه که تو وقتی 4 سالت بود، دوچرخه را بدون چرخ کمکی میروندی.
    6.  وقتی کودک شما طبق برچسب گذشته عمل میکند، احساسات و انتظارات خود را برایش شرح دهید، مثلا من ناراحت میشوم از اینکه میبینم این اسباببازی جدید لگد مال شود. انتظار دارم وقتی از آنها استفاده نمیکنی، دوباره سر
      جای اولش تو جعبه گذاشته بشن.

    جانشینهای تنبیه در کودکان

    تنبیه کارساز نیست، زیرا موجب حواسپرتی میشود و سبب میگردد به جای این که از انجام کاری که کرده پشیمان شود و درباره اصلاح عمل خود بیندیشد، گرفتار انتقامهای خیالی شود. به بیانی دیگر با تنبیه کودک، عمالً او را از روند درونی بسیار مهم مواجهه با اعمال بدش محروم میکنیم. کالً پیشگیری بهتر از تنبیه است.

    جانشینهای تنبیه

    •  روش مفیدی پیشنهاد کنید. اگر اصرار دارد میوهای که الزم ندارید را بخرد، اجازه بدید یک عدد برای خودش جدا کند.
    •  بدون حمله به شخصیت کودک، تقبیح شدید خود را بیان کنید. از اینکه اره من زیر باران رها شده تا زنگ بزند واقعاًعصبانی هستم.
    •  انتظارات خود را جز به جز شرح دهید. انتظار من این است که وقتی ابزار منو قرض میگیری، مثل اولش به من برگردانی.
    •  به کودک نشان دهید چگونه میتواند خطای خود را جبران کند. حاال چیزی که این اره الزم دارد کمی براده فوالد و زور است.
    •  به کودک فرصت بدهید خودش تصمیم بگیرد. دویدن ممنوع، این فرصت رو داری که یا راه بری یا توی ترالی بنشینی، خودت تصمیم بگیر.
    • با موضوع برخورد فعال داشته باشید. خودتان بجای کودک تصمیم بگیرید و کاری انجام بدید. میبینم که تصمیم گرفتی توی ترالی بنشینی.
    •  بگذارید کودک پیامد رفتار خود را تجربه کند. دفعه بعد برای خرید کودک را به فروشگاه نبرید و به او حتماً گوشزد کنید که بخاطر دویدن نمیبریدش

    آزاد کردن کودک از ایفای نقش

    • به کمک کودک مشکل گشایی کنید. به نظر تو چه راهی میتوانیم پیدا کنیم که هر وقت به ابزار من احتیاج داری بتوانی از آنها استفاده کنی و منم مطمئن باشم که هر وقت الزمشون داشتم سر جاشون هستن؟

     

    نکات مهم:

    همان لحظه که کودک مشغول انجام کار بدی هست، او را کنار بکشید و با او واضح و محکم بدون قربون صدقه صحبت کنید. مثلا چاقو برای بازی نیست، اگه بخواهی میتوانی با قاشق بازی کنی. ظرف چینی شکستنیه، اگه بخواهی میتوانی با ظرف پلاستیکی بازی کنی.
    یادگیری از واقعیتهای دشوار واکنشهای واقعی افراد، بسی آسانتر از یادگیری از فردی است که تصمیم میگیرد به خاطر خیر و صالح شما، شما را تنبیه کند!
    وقتی از چیزی عصبانی میشویم، بهتر است که عصبانیت خود را بیان کنیم تا اینکه بخواهیم مقصر را تنبیه کنیم.

    1. من عالقهای ندارم بدونم کی اینکارو کرده.
    2. من دوست ندارم بخاطر چیزی که اتفاق افتاده کسی رو مقصر بدونم.
    3. من علاقمندم ببینم که در آینده دیگه اینکارو نمیکنید.

    ما با سرزنش نکردن و تنبیه نکردن، کودکانمان را آزاد میگذاریم تا برای جبران خطاهایشان مسئولیت بیشتری بر عهده بگیرند به جای اینکه هم و غم خود را صرف انتقامجویی کنند.
    اظهار نارضایتی و بیان انتظارات بهترین جانشینان تنبیه هستند.
    باید کاری کنیم که بعد ها هم وقتی کاری میکند که موجب پشیمانی میشود، با خود بیندیشد چکار کنم تا بتوانم جبران کنم.
    نه اینکه بگوید کاری که کردم ثابت میکنه من آدم بیارزشی هستم و سزاوار تنبیه هستم. اظهار تأسف باید به عمل تبدیل شود نه آنکه فقط لفظی باشد. باید بارها و بارها این جمالت را تکرار کرد:
    تأسف یعنی طور دیگهای رفتار کردن
    تأسف یعنی تغییر رفتار
    اظهار تأسف اولین قدم است ولی دومین قدم این است که از خودت بپرسی من در این مورد چکار میتوانم بکنم. بچهای که دیرتر از زمانی که قول داده به خانه آمده:

    برخورد اشتباه:
    1.  میبینم که نمیشه به تو اعتماد کرد. باید تنبیه بشی و کل هفته آینده نمیتونی تلویزیون ببینی. از شام هم خبری نیست.

    عزیزم انقدر دویدی که سرخ شدی. بذار برم برات حوله بیارم! قول بده دیگه هیچ وقت دیر نکنی. االن برات شام میارم!

    برخورد مناسب:
    1. تو میگی سعیتو کردی و من از شنیدنش خوشحالم ولی هنوز ناراحتم. هیچ دلم نمیخواد دوباره چنین نگرانی رو تحمل کنم.
    2. ازت انتظار دارم به قولت عمل کنی تا من بتونم روی حرفت حساب کنم.
    3. ما شام خوردیم اگه میخواهی می تونی خودت برای خودت ساندویچ درست کنی.
    چند مثال:
    خیلی عصبانی هستم. بچه داشت با خوشحالی بازی می کرد ولی تو جعبه را از دستش گرفتی. ازت انتظار دارم راهی پیدا کنی که دیگه گریه نکنه
    آزاد کردن کودک از ایفای نقش
    جداً آشفته میشم وقتی به خونه میام و تو ظرفهای کثیف غرق میشم، اونم در حالی که تو قول دادی اینکارو بکنی. من دوست دارم تمام ظرفها تا وقت خوابیدن شسته بشن.
    من از کاری که انجام دادی خوشم نمیاد و انتظار دارم مواظب رفتارت باشی.
    عزیزم میخوام باهات صحبت کنم. آیا برات وقت مناسبیه؟
    عزیزم میدونی جریان از چه قراره؟ دیر اومدن تو فقط قسمتی از موضوعه. ولی در واقع وقتی تو دیر میایی من نگران میشم.

    گامهای حل مشکل

    گام اول:

    درباره احساسات و احتیاجات کودک صحبت کنید. من تصور میکنم احساس تو اینه … فکر میکنم خیلی سخته وقتی داشتی با دوستانت تفریح میکردی، از اونا جدا بشی… در این قسمت عجله به خرج ندهید. بگذارید طرز تلقی شما این باشد:
    من واقعاً میکوشم تا چگونگی احساسات تو را بشناسم.

    گام دوم:

    درباره احساسات و احتیاجات خود صحبت کنید… احساس من در این مورد اینه که… از طرف دیگه وقتی تو دیر میایی من نگران میشم.

    گام سوم:

    با هم فکر کنید تا راهحلهای قابل قبولی برای هر دو طرف ارائه دهید… کودک را برانگیزانید تا راهحل قابل قبولی برای هر دو طرف بیابد. بگذارید اولین نظرها را کودک پیش بکشد. از تفسیر یا ارزیابی اندیشهها قاطعانه پرهیز کنید. مثالً نگویید
    خوب این نظر درستی نیست. از تمام افکار استقبال کنید… بیا با هم فکر کنیم ببینیم میتونیم یه راهی پیدا کنیم که برای هر دومون خوب باشه.

    گام چهارم:

    همه نظر ها را بدون ارزیابی یادداشت کنید. کودک میگه یه راه اینه که من دیر میام تو هم ناراحت نمیشی… مادر میگه من میام دنبالت که دیگه دیر نیایی…

    گام پنجم:

    ببینید کدام پیشنهاد را میپسندید و کدام را نمیپسندید و از کدام یک میخواهید پیروی کنید…کودک میگه اونو خط بزن که میایی دنبالم… مادر میگه در اون صورت من نمیتونم راحت باشم چون… یا به گمونم نتونم اینکارو بکنم.
    بعد از انجام گام پنجم در مرحله قبل، حاال جمع زدن مهم است، ما باید چه قدمهایی برداریم تا این نقشه را به مرحله اجرا در بیاریم.
    مسئولیت هر شخص چه خواهد بود.
    تا کی آن را به انجام خواهیم رساند.
    اجازه ندهید کودک شما را در هیچ مرحلهای سرزنش یا متهم کند. این بدرد نمیخوره چون تو همیشه… تو هیچ وقت…اگر چنین چیزی رخ داد، مهم این است که پدر یا مادر محکم بایستد. اگر راهکار انتخابی بعد از مدتی اثر خود را از دست داد

    مثلا بگویید:

    من از این راه حلمون ناامید شدم چون دیگر بدرد نمیخورد. میبینم که دارم کار تو رو انجام میدم و این برای من قابل قبول نیست. بهتر است به نقشه قدیمیمون فرصت دیگهای بدیم یا بهتره درباره موانع صحبت کنیم یا خوبه که یه راه حل دیگهای
    پیدا کنیم که بکار بیاد.
    باید صادقانه بنشینیم و احساسات واقعی خود را در اختیار کودک بذاریم و احساساتش را بشنویم و با یکدیگر راهحلی بیابیم کهبرای هر دوی ما مناسب باشد. باید در این مورد وقت خاصی اختصاص دهیم و نیرویمان را صرف یافتن راه حلی بکنیم که نیازهای هر دویمان را بطور خاص در نظر داشته باشد. کودکان باید این قدرت را داشته باشند تا بتوانند در حل مشکالتی که با آن مواجهاند فعاالنه شرکت داشته باشند.

    اگر کودکی که سنش بیشتر است، کلا از حل مسأله امتناع میورزد، این یادداشت میتواند مؤثر واقع شود.
    عزیزم، من نظرهای تو را در مورد حل مسأله میپسندم… تو احتماًال میخواهی/ نیاز داری/ احساس میکنی… من میخواهم/ نیاز دارم/ احساس میکنم. لطفاً مرا در جریان هر راهحلی که فکر میکنی ممکن است روی آن توافق کنیم قرار بده.
    کشف انگیزه واقعی خودمان از مشکل گشایی:
    میخواهم تا جاییکه ممکن است خودم را با کودکم وفق دهم و احساسات او را بپذیرم. میخواهم به عواطف و اطالعاتی گوش دهم که ممکن نیست تا کنون شنیده باشم.
    من داوری، ارزیابی و سرزنش نخواهم کرد و سعی نمیکنم او را وادار به کاری کنم یا متقاعدش کنم. تمام افکار جدید را مورد تأمل قرار خواهم داد و این که تا چه حد این اندیشهها عجیب و غریب باشد برایم مسألهای نیست.
    من از نظر وقت در مضیقه نیستم و اگر نتوانم فوراً به راهحلی دست یابم احتماالً به این معنا است که باید بیشتر تحقیق کنیم و بیشتر صحبت کنیم.

    تشویق:

    تو باید به خودت افتخار کنی که خودت تنهایی اینجا موندی.
    مادر: ممکنه احساستو درباره این وضع که هر دوی ما رو ناراحت می کنه، بگی.
    بذار ببینم میتونیم یه راه حلی پیدا کنیم که هر دوی ما رو خوشحال کنه.
    بچه ها این مسأله مشکلیه ولی من مطمئنم که شما دو تا میتونید عقالتونو رو هم بذارید و راه حل مناسبی پیدا کنید.
    میبینم که شما مشکلی دارین. هر دوتون می خواهین از سه چرخه استفاده کنین. فکر میکنم بهتره سعی کنین یه راه حل
    برای مسأله پیدا کنین که مورد قبول هر دوی شما باشه.
    معتقدم شما میتونین راه حلی پیدا کنین که این مشکلو حل کنه. تا شما فکر میکنین من میرم آشپزخونه.

    به رفتار خوب فرزندتان پاداش بدهید

    پاداش، نتیجهی بهتر و سریعتری از تنبیه دارد و باعث میشود کودک احساس بهتری نسبت به خودش داشته باشد. وقتی ما از دست فرزندمان بابت انجام ندادن تکالیفش ناراحت هستیم تنبیه جواب نمیدهد. اتفاقاً فرزندتان به خاطر پیشداوری منفیای که دارد منتظر همین تنبیه از طرف شماست. پس دست نگه دارید. بیشتر روی نقاط قوتش تمرکز کنید و به او پاداش بدهید. به جای اینکه فرزندتان را بهخاطر گرفتن نمرهی کم در ریاضی سرزنش کنید یا اجازه ندهید با دوستانش بیرون برود، بهخاطر کارهای خوبی که انجام میدهد به او پاداش بدهید. وقتی مسئولیتپذیری او را میبینید یا وقتی نمرهی خوبی در ریاضی میگیرد به او پاداش بدهید، رفتار محبتآمیز داشته باشید و او را ببوسید.

    وقتی که فرزندتان بیشتر از پول توجیبیاش خرج میکند، بهجای اینکه با نپرداختن هزینهی موبایلش او را تنبیه کنید بهدنبال فرصتهایی باشید که به او پاداش بدهید مثل وقتیکه دخلوخرجش را تنظیم یا پسانداز میکند. به جای عصبانی شدن از
    نوجوانتان بابت انجام ندادن کاری که دوست داشتید عملی کند، وقتی حرفگوشکن میشود او را به سینما ببرید و لحظات  خوشی را برایش خلق کنید.

    وقتی حرف از پاداش به میان میآید بیشترِ والدین فکر میکنند منظور فقط پول و هدیه است. اما در حقیقت زمانی که برای فرزندتان صرف میکنید، پختن غذای مورد عالقهاش، بیان کلمات محبتآمیز در برخورد با او و حتی در آغوش گرفتنش هم
    پاداش است. البته اگر وضع مالیتان خوب است، بد نیست دست به جیب کنید

    تشویق به استقلال شخصیت

    مهمترین هدف پدر و مادر، کمک کردن به کودک برای یافتن شخصیتی مستقل از ماست.
    1. اجازه دهید کودکان خود برگزینند. دلت میخواد شلوار قرمز بپوشی یا آبی؟ ببین چه جورش برات بهتره که تمریناتو قبل از شام انجام بدی یا بعد از شام؟ ما پنج دقیقه دیگه میریم. دلت میخواد باز هم سرسره بازی کنی یا تاب؟
      میبینم که از این دارو بدت میاد. ترجیح میدی اونو با آب میوه بخوری یا با آب؟ میتونی دو تا انتخاب داشته باشی، شاید هم فکر بهتری داری؟
    2. برای تالش کودک احترام قائل شوید تا جرأت خود را متمرکز کند تا کارش را به پایان برساند. بجای اینکه بگویید این کار برای تو سخت است و کار را از دست کودک بگیرید، اطالعات مفیدی در اختیارش قرار دهید. بعضی وقتها
      چاره کار اینه که… در بطری ممکنه سخت باز بشه گاهی اگه یه ضربه بهش بزنی بهتر باز میشه، بستن بند کفش تمرین میخواد.
    3. بیش از اندازه سؤال نکنید. کودکان در موقع مناسب درباره آنچه میخواهند صحبت میکنند… سالم از دیدنت خوشحالم، خوش اومدی، بجای: چی شد؟ چی نشد…
    4. در پاسخگویی به سؤاالت شتاب نکنید. اول فرصت یافتن جواب را به خودش واگذار کنید تا به اکتشاف تفکراتش وسعت بخشد. سؤال جالبیه، خودت چی فکر میکنی؟ تو نمیدونی چرا …؟ تو سؤال مهمی پرسیدی…
    5. کودکان را تشویق کنید تا از منابع معتبر بیرون از خانه استفاده کنند… نمیدونم شاید فروشنده مغازه حیوانات چیزی در این باره بدونه، بهتره از دندانپزشک بپرسیم… خودت هم میتونی تو مدرسه از معلمت بپرسی… میتونی یه سری
      به کتابخونه بزنی.
    6.  امید را از دست ندهید و بگذارید به اکتشاف و تجربه بپردازند. تو میخواهی نقش اصلی رو بازی کنی؟ تجربه خوبی برات میشه… پس تو دوست داری یه اسب داشته باشی که مال خودت باشه. در این مورد بیشتر برام حرف بزن.
    7.  هر چقدر هم کودک کم سن و سال باشد، در حضور او دربارهاش صحبت نکنید، مثالً نگید اون خجالت میکشه.
    8.  اگر یک بزرگسال از کودک سؤالی کرد، اجازه بدیم کودک خود پاسخ دهد.
    9.  به جای مجبور کردن کودک به انجام کاری، به آمادگی نهایی او احترام بگذارید. وقتی آماده شدی میتونی بری توی آب، وقتی تصمیم گرفتی، میتونی مکیدن شستتو ترک کنی.
    10.  به کودک “نه” نگویید. جانشینهای “نه”: اطالعات در اختیار کودک بگذارید. به جای “نه نمیتونی” بگویید پنج دقیقه دیگه شام میخوریم. احساس کودک را بپذیرید. میدونم که دوست داری بیشتر اینجا بمونی و بازی کنی. ترک کردن جایی که اونجا به آدم خوش می گذره خیلی سخته.
      مشکل را توصیف کنید. من دلم میخواد تو رو پارک ببرم ولی مشکل اینه که تعمیر کار نیم ساعت دیگه میاد.
      “بله” را جایگزین کنید. بجای “نه تو هنوز نهار نخوردی” بگویید: بله بعد از نهار میتونی بازی کنی.
      برای فکر کردن به خود وقت بدهید. بجای “نه نمیتونی” بگویید باید در موردش فکر کنم.
    11.  بالفاصله به کودک پند ندهید. به کودک کمک کنید تا به احساسات و افکار خود نظمی بدهد.
    12.  در مورد دعوای بچهها تا جای ممکن دخالت نکنید. من مطمئنم که خودتون میتونید راهی برای حل مشکلتون پیدا کنید.

     

    روانشناس خوب در تهران
    ازدواج چیزی فراتر از داشتن خانه و داشتن فرزند است. ازدواج به این معناست که کسی در کنار شما باشد که عمیقاً شما را دوست داشته حتی اگر شما را در بدترین حالتتان دیده باشد.
    مشاوره پیش از ازدواج با یک روانشناس خوب در تهران می تواند به شما کمک کند تا درک عمیق تری از هدف ازدواج خود ایجاد کنید.
    https://arameshravan.com/
    درمانگر خوب در تهران
    روانشناسان افرادی هستند که تحصیلات روانشناسی دارند و در زمینه درمان روان بدون دارو و با صحبت کردن فعالیت می‌کنند. روانشناسان می‌توانند در حوزه‌های مختلف روان درمانی فردی، خانواده، زوج، کودک و … فعالیت کنند. افراد زیادی
    هستند که علم کافی ندارند.
    https://arameshravan.com/
    دکتر روانپزشک خوب در تهران
    روانپزشکان به درمان اختلالاتی مانند انواع فوبیا ، اختلالات خلقی و به طور کلی اختلالات روانی می پردازند.دکتر روانپزشک تهران بیماران را با استفاده از روش ها و داروهای روان درمانی درمان می کنند.
    در صورت داشتن علائم بیماری های اعصاب و روان باید به یک دکتر روانپزشک خوب در تهران مراجعه کرد.
    اگر ساکن شهر تهران هستید و به دنبال دکتر روانپزشک خوب در تهران هستید پیشنهاد میکنیم با ما همراه باشید.
    https://arameshravan.com/
    ارتباط با ما
    Call: 02144246886
    Instagram:nedaye-aramesh-ravan
    09924793881:eitaa
    www.arameshravan.com
    ندای آرامش روان
جهت تماس با کلینیک کلیک کنید