• -

    بدرفتاری با کودکان

    بدرفتاری با کودکان

    بدرفتاری با کودکان یکی از انواع بدرفتاری‌های میان‌فردی است و سه نوع بدرفتاری جسمی، جنسی و عاطفی را شامل می‌شود. اگرچه این سه نوع بدرفتاری با یکدیگر فرق دارند اما شباهت‌هایشان بیشتر از تفاوت‌هایشان است. در تمام این سه نوع بدرفتاری، آمیخته‌ای غریب از عشق و نفرت وجود دارد.

    اگر کودکی از طرف نزدیکان خود مورد بدرفتاری قرار بگیرد. دنیا را خطرناک و آشفته بازار می‌نگرد. درک این دنیا برای کسانی که چنین تجاربی نداشته‌اند، سخت است. تجارب بالینی نشان می‌دهد که هر کجا بدرفتاری وجود داشته است، احساس ارزشمندی رخت بربسته است و در فرد احساس بی‌ارزشی را پدید آورده است. 

    ندای____آرامش

    روش های تنبیهی پرخاشگرانه منجر به افزایش خشم، پرخاشگری، اضطراب و افسردگی در کودک می گردد. مطالعات نشان داده است که تنبیه بدنی دختران را بیشتر دچار اضطراب و افسردگی و پسرها را بیشتر دچار پرخاشگری، عصبانیت و لجبازی می کند. تنبیه بدنی و فیزیکی دقیقاً مشکلات رفتاری کودک را افزایش می دهد در حالی که هدف ما کاستن آن مشکلات بوده است.

    انواع بدرفتاری

    بدرفتاری جسمی

    سوءرفتار جسمی طبق تعریف به هر عملی گفته می‌شود که سبب جراحت جسمی غیرتصادفی می‌شود، نظیر کتک زدن، مشت زدن، لگد زدن، گاز گرفتن، سوزاندن و مسموم کردن. برخی موارد بدرفتاری جسمی نتیجه تنبیه بدنی شدید و غیرمعقول یا تنبیهات غیرقابل توجیه هستند. به عبارت دیگر بدرفتاری جسمی و فیزیکی با کودکان روی پیوستاری قرار می‌گیرد که در یک انتهای آن، ضربه بسیار آهسته به بدن کودکان و در انتهای دیگر، ضربات شدید را می‌بینیم. بدرفتاری فیزیکی شدید با کودکان، از کبودی تا زخم شدن پوست تا مرگ ادامه دارد.

    در بین این دو، آسیب‌ها یا تروماهای فیزیکی قرار می‌گیرد، مثل استخوان‌های شکسته، ورم بافت‌های نرم و خونریزی. علاوه بر آثار فیزیکی، بدرفتاری جسمی باعث بروز پیامدهای روانی می‌شود که دامنه آنها بین ترس از دیگران تا واکنش‌های استرس پس‌آسیبی ادامه می‌یابد.

    بسیاری از کودکانی که مورد بدرفتاری فیزیکی قرار می‌گیرند، بی‌اعتماد، بزهکار و حتی افسرده می‌شوند. علاوه بر آن، بعضی از آنها نمی‌توانند با همسالان خود روابط میان‌فردی صمیمانه و پردوام داشته باشند. و این ویژگی در مورد روابط با بزرگ‌ترها بدتر است. بدرفتاری جسمی با کودکان می‌تواند به مشکلات شناختی جدی منجر شود، از جمله اختلال شناختی، ضعف تحصیلی در مدرسه و سوءمصرف مواد در نوجوانی.

    بدرفتاری جنسی

    سوءرفتار جنسی با کودک یا کودک‌آزاری جنسی به رفتار جنسی بین یک کودک و فرد بالغ یا بین دو کودک که یکی از آنها به میزان چشمگیری بزرگ‌تر از دیگری بوده یا متوسل به زور شده، اطلاق می‌شود. این نوع بدرفتاری عبارت است از لمس شهوانی، گفتن حرف‌های جنسی، ویوریسم (چشم‌چرانی)، آمیزش، اورال سکس و پورنوگرافی. متأسفانه سوءاستفاده جنسی رویدادی بسیار رایج است.

    قربانی سوءاستفاده جنسی، چه مؤنث باشد و چه مذکر، معمولاً آثار آن را تا مدت‌های طولانی احساس می‌کند. سوءاستفاده جنسی در کودکی می‌تواند به رنج روانی، ترومای حاد و حتی اختلال استرس پس‌آسیبی (PTSD) منجر شود. دامنه بدرفتاری جنسی می‌تواند فوق‌العاده وسیع باشد. اگر حتی از لمس بدنی خیلی ناراحت و آشفته شده باشد، پس قطعاً بدرفتاری جنسی را تجربه کرده است.

    بدرفتاری عاطفی

    بدرفتاری عاطفی زمانی روی می‌دهد که فرد این پیام را به کودک منتقل می‌کند که وی بی‌ارزش، معیوب، دوست‌نداشتنی، ناخواسته یا در معرض خطر است. فرد مرتکب ممکن است کودک را طرد کند، بترساند، منزوی کند، به او بی‌توجهی کند یا وی را سرزنش کند. بدرفتاری عاطفی عبارت است از: پرخاش کلامی، مواجه کردن کودک با خشونت خانگی، وارد کردن فشار بیش از حد روی کودک از طریق انتظارات بیش از حد و تشویق یا آموزش کودک برای شرکت در فعالیت‌های ضداجتماعی.

    به طور کلی بدرفتاری‌های عاطفی به جای رویدادهایی منفرد و گذرا به عنوان الگوهای رفتاری‌ای طبقه‌بندی شده‌اند که باعث می‌شوند. کودک با حسی از ترس یا تهدیدشدگی زندگی کند. این تعریف بدرفتاری عاطفی همچنین شامل به کار بردن واژگانی می‌شود که حس بی‌ارزشی، نقص داشتن، دوست‌داشتنی نبودن، خواستنی نبودن یا تهدید شدن توسط فرد آزاردهنده را انتقال می‌دهد. آشکارترین شکل بدرفتاری عاطفی انتقاد بدون توجیه است.

    اشکال ظریف‌تر رفتاری مانند ترساندن، کنترل کردن، بی‌تفاوت بودن و تناقض میان زبان کلامی و رفتارهای غیرکلامی، به کودک حس دوست داشته نشدن، تحقیر شدن و بی‌ارزش بودن را منتقل می‌کند. واژه آزار و بدرفتاری تصاویری از خشونت و ظلم را در ذهن برمی‌انگیزد. اما چنین تعریفی جراحات غیرقابل مشاهده روابط سیستماتیک و آسیب‌رسان بین انسان‌ها در بدرفتاری عاطفی را نادیده می‌گیرد. سبک ارتباطی مخرب بدرفتاری عاطفی با کودک، میزان خودارزشمندی ادراک شده کودک را کاهش می‌دهد.

    اثرات بی‌توجهی و ناسزا گفتن والدین بر کودکان

    بدرفتاری با کودک مانند ناسزا گفتن و بی‌توجهی هر دو می‌توانند بلافاصله یا در طولانی مدت اثرات منفی روانشناختی، جسمی و رفتاری بر کودک بگذارند. کودکانی که نسبت به آنها بی‌توجهی می‌شود در کنار آمدن با درخواست‌های زندگی احساس حقارت می‌کنند و از این‌رو نسبت به دیگران بدگمان و متخاصم می‌شوند.

    در نتیجه، ممکن است سبک زندگی آنان شامل انتقامجویی، بیزاری از موفقیت دیگران و انجام دادن هر آنچه احساس می‌کند سزاوار آنهاست، باشد. کودکانی که مورد بی‌توجهی قرار می‌گیرند و به آنان ناسزا گفته می‌شود. به احتمال خیلی زیاد در دلبستگی و عشق دچار مشکل می‌شوند. و عزت نفس پایینی خواهند داشت. وابستگی زیادی به دیگران پیدا می‌کنند و عصبی خواهند شد.

    اثرات آزار دادن و ناراحت کردن کودکان توسط والدین

    پدرها و مادرهای آزار‌دهنده و اعصاب خردکن باعث می‌شوند کودکان رشد شناختی، اجتماعی و عاطفی ضعیفی داشته باشند. این والدین احساس می‌کنند مراقبت و نگهداری از کودکشان در مقایسه با کودکان دیگر سخت‌تر است. یا خیلی اوقات که با کودکشان هستند عصبی‌اند و احساس ناراحتی می‌کنند. تحقیقات نشان می‌دهند که اینگونه کودکان مشکلات رفتاری مانند دعوا کردن، مشاجره کردن یا کتک زدن را بروز می‌دهند آنان در آمادگی شناختی برای ورود به مدرسه، توانایی کلامی و بلوغ روانی اجتماعی نمرات پایینی دریافت می‌کنند.

    مشکلات عاطفی و رفتار

    کودکان بزرگ‌تر که والدین آزار‌دهنده دارند مشکلات عاطفی و رفتار عمیقی بروز می‌دهند. والدینی که کودک را زیاد آزار می‌دهند و ناراحت می‌کنند موجب می‌شوند حواس‌پرتی، آشفتگی و خصومت کودک در کلاس بیشتر شود.

    تحقیقات نشان می‌دهد هر چقدر آزار دادن پدر و مادر در مراحل رشدی کودکان زودتر شروع شود بعدها در زندگی این کودکان، پیامدهای مسئله‌دار و بغرنج قابل پیش‌بینی خواهد بود. بهتر است این والدین گاهی اوقات از کودکان خود دور شوند و برای کنار آمدن با استرس خود از ورزش منظم و معاشرت کردن با دیگران کمک بگیرند. والدین در رابطه خود با کودکشان تا حد زیادی از طریق عشق برانگیخته می‌شوند.

    توصیه‌هایی برای والدین

    دوست داشتن بی‌قید و شرط

    هنگامی که کودکان تمایل دارند خواسته‌های والدین خود را برآورده کنند. رهنمودهای منطقی و غیرمنطقی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم از آنها خواسته می‌شود. را انجام می‌دهند تا محبت و احترام آنها را به دست آورند. هنگامی که والدین انتظارات و تقاضاهای غیرواقعی براساس نیازهای خود از کودک داشته باشند.

    تجربه عشق بدون شرط را از کودک دریغ می‌کنند. و فرصت رشد سالم و اجتماعی شدن مناسب محدود می‌شود و در آن هنگام کودک دیگر قادر نخواهد بود. نیازها و احساسات خود را شناسایی کند یا آنها را بازشناسی کرده و به آنها پاسخ دهد. این امر ممکن است منجر به تلاش مداوم فرد برای برآورده ساختن نیازها و انتظارات دیگران شود تا بتواند دوست داشته شدن را تجربه کند. پاسخ والدین به نیازهای دوست داشته شدن و دلبستگی کودک برای او ضروری است. تا بتواند ارتباط بین نیازهای رشدی و ارزش ذاتی خود را حفظ کند.

    درمان اختلال ترس در خواب

جهت تماس با کلینیک کلیک کنید