انواع اضطراب
انواع اضطراب
سه نوع اضطراب
فروید سه نوع اضطراب را معرفی کرد:
- اضطراب واقعی(عینی)،
- اضطراب روان رنجور(رنجوري)
- اضطراب اخلاقی
. اولـین نوع اضطراب، که اضطرابهاي دیگر از آن ناشی میشوند، اضطراب واقعی یا عینـی اسـت. ایـن اضـطراب شـامل تـرس از خطرهاي ملموس در دنیاي واقعی است. اغلب ما به طور موجه از آتش، طوفان، زلزله و بلایاي مشابهي دیگر مـیترسـیم. اضطراب واقعی، در خدمت هدف مثبت هدایت کردن رفتار ما براي گریز یا محافظت از خودمان در برابر خطرهاي واقعـی است.
شخصی که به خاطر ترس از تصادف با اتومبیل، نمیتواند خانه را ترك کند یا فردي که به خاطر ترس از آتش نمیتوانـد کبریتی را روشن کند، ترسهاي مبتنی بر واقعیت را به نقطهي فراتر از بهنجاري رسانده است.انواع دیگر اضطراب، یعنی، اضطراب روانرنجور و اضطراب اخلاقی، همواره براي بهداشت روانی ما مشکل سـازتر هسـتند. ریشه ي اضطراب روانرنجور، در کودکی است، در تعارض بین ارضاي غریزي و واقعیت.
اضطراب روانرنجور، ترس ناهشیار از تنبیه شدن به خاطر نشان دادن تکانشی رفتار تحت سلطهي نهاد است. توجه کنیـد که این ترس از غرایز ناشی نمیشود بلکه از آنچه ممکن است در نتیجهي ارضاي غرایز اتفاق افتد، ناشی میگـردد.
تعارض، به تعارضی بین نهاد و من تبدیل میشود و منشاء آن در واقعیت ریشه دارد. اضطراب اخلاقی از تعارض بین نهاد و فرامن ناشی میشود. در اصل، اضطراب اخلاقی ترس از وجدان شخص است. اضطراب اخلاقـی بسـتگی دارد بـه اینکـه
فرامن تا چه اندازهاي خوب رشد کرده باشد. وجدان ماست که موجب ترس و اضطراب میشـود. فرویـد معتقـد بـود کـه فرامن خواهان عذاب وحشتناکی براي تخلف از اصولش است. اضطراب موجب تنش در ارگانیزم میشود و از این رو، خیلی شبیه به گرسنگی یا تشـنگی کـه فـرد بـراي ارضـاي آنهـا برانیگخته میشود، به صورت یک سایق عمل میکند. تنش باید کاهش یابد.
راههاي دفاع در مقابل اضطراب:
- فرار از موقعیتی تهدید کننده
- اطاعت از وجدان
- جلوگیري از نیاز غریزي
- استفاده از مکانیزم دفاعی
ویژگی مشترك مکانیزمهاي دفاعی
- تحریفی بودن
- ناهشیار بودن
انواع اضطراب
سرکوبی
انتقال غیر ارادي چیزي از آگاهی هشیار است. سرکوبی، نوعی فراموشی ناهشیار وجود چیزي است که موجـب رنج یا ناراحتی ما میشود و اساسیترین و رایجترین مکانیزم دفاعی است. سرکوبی میتواند بر خاطراتی که از موقعیتهـا
یا مردم داریم، بر ادراك ما از زمان حال، اثر گذارد (به طوري که ممکن است نتوانیم برخی از رویدادهاي ظـاهراً ناراحـت کننده را ببینیم)، و حتی میتواند کارکرد فیزیولوژیکی بدن را تحت تأثیر قرار دهد. هنگامی که سرکوبی در کار است، از بین بردن آن دشوار باشد. از آنجائی که ما براي محافظـت خودمـان از خطـر، بـراي اینکه آن را از بین ببریم، از سرکوبی استفاده میکنیم، باید بدانیم که آن فکر یا خاطره دیگر خطرناك نیست. اما تا وقتی که سرکوبی را رها نکرده باشیم، چگونه میتوانیم دریـابیم کـه دیگـر خطـر وجـود نـدارد.
مفهـوم سـرکوبی در نظریـه ي شخصیت فروید نقش مهمی دارد و در کل رفتار روانرنجور، درگیر است.
همانند سازي:
انتقال پاسخ از یک امر به امر دیگر شبیه دیگري.
انکار
مکانیزم دفاعی انکار به سرکوبی مربوط است و شامل انکار وجود برخی از تهدیدهاي بیرونی با رویدادهاي آسـیب زاسـت که اتفاق افتاده اند.
واکنش وارونه
نوعی دفاعی بر علیه تکانهاي ناراحت کننده، نشان دادن فعالانهي تکانهي مخالف با آن است. این دفاع، واکنش وارونه نام دارد. شخصی که قویاً توسط تکانههاي جنسی تهدید کننده تحریک شده است، امکان دارد آن تکانهها را سرکوب نموده و
آنها را با رفتارهایی که از نظر اجتماعی پذیرفتنیتر هستند، عوض کند.
فرافکنی
راه دیگر دفاع بر علیه تکانههاي ناراحت کننده، نسبت دادن آنها به فرد دیگر است. این مکانیزم دفـاعی، فرافکنـی نـام دارد. تکانههاي شهوانی، پرخاشگري و تکانههاي غیر قابل قبول دیگر، بـه صـورتی دیـده مـیشـود کـه دیگـران از آنهـا
برخوردارند و نه خود شخص آشکار میشود اما به صورتی که براي فرد کمتر تهدید کننده است.
واپسروي
در واپسروی، شخص به دوران پیشین زندگی که لذتبخشتر و بدون ناکامی و اضطراب بوده است بر میگردد. معمـولاً واپس روي مستلزم برگشت به یکی از مراحل روانی جنسی رشد کودکی است. فرد با آشکار نمودن رفتارهـایی کـه در آن
زمان نشان میداده است، مثل رفتارهاي بچهگانه و وابسته، به این دوران امنتر زندگی بر میگردد.
انواع اضطراب
دلیل تراشی
دلیل تراشی، مکانیزمی دفاعی است که تعبیر مجدد رفتارمان را براي اینکه به نظرمان منطقیتر و پذیرفتنیتر برسـد در بر دارد. براي اینکه فکر یا عمل تهدید کنندهاي را موجه جلوه دهیم، خودمان را متقاعد میسازیم کـه تـوجیهی منطقـی
براي آن وجود دارد.
جابه جایی
اگر موضوعی که تکانهي نهاد را ارضا میکند در دسترس نباشد، ممکن است شخص آن تکانه را بر موضوع دیگري جابه جا کند. به این کار جابهجایی میگویند.
والایش
در حالی که جابهجایی به یافتن موضوعی جانشین براي ارضاي تکانههاي نهاد مربوط میشـود، والایـش مسـتلزم تغییـر دادن تکانههاي نهاد است. انرژي غریزي به کانالهاي دیگر ابزار، منحرف میشود، کانالهایی که جامعه آنها را پذیرفتنی
و قابل تحسین میداند. براي مثال، انرژي جنسی میتواند به رفتارهایی که از نظر هنري خلاق هستند، منحـرف شـود یـا والایش یابد. فروید معتقد بود که انواع فعالیتهاي انسان، مخصوصـاً آنهـایی کـه ماهیـت هنـري دارنـد، جلـوههـایی از
تکانههاي نهاد میباشند که به مفرهاي پذیرفتنی از نظر اجتماعی، هدایت مجدد شدهاند. همانند جابهجایی (کـه والایـش نوعی از آن است)، والایش نوعی مصالحه است و مانند آن موجب ارضاي کامل نمیشود بلکه به تراکم تنش تخلیه نشـده
میانجامد. به طوري که قبلاً ذکر کردیم، فروید معتقد بود که مکانیزمهاي دفاعی، انکار یا تحریف ناهشیار واقعیت هستند. در اصـل، وقتی ما از این دفاعها استفاده میکنیم به خودمان دروغ میگوییم، ما از انجام این کار آگاه نیستیم. اگر می دانستیم کـه به خودمان دروغ میگوییم، این دفاعها چندان مؤثر نبودند. اگر این دفاعها به خوبی عمل میکنند به این علت است کـه آنها مواد تهدید کننده یا ناراحت کننده را خارج از آگاهی هشیار ما نگه مـیدارنـد. در نتیجـه ممکـن اسـت واقعیـت را
دربارهي خودمان ندانیم . امکان دارد تصویر تحریف شدهاي از نیازها، ترسها و امیالمان داشته باشیم .