تعریف مفهومی تفکر انتقادی:
مروری بر ادبیات پژوهش در این حوزه بیانگر آن است که در تعریف تفکر انتقادی و نحوۀ تدریس آن توافق عمومی وجود ندارد حتی در واژگان نیز عدم توافق مشاهده می شود. از نظر برخی از محققان ( تفکر انتقادی ) و ( تفکر سطح بالا ) می توانند به جای همدیگر به کار روند ( هالپرن ، 1993 ). اما برخی دیگر تمایز ظریفتری بکار برده اند و از واژگان (تفکر انتقادی)، (تفکر سطح بالا) ، ( مهارتهای تفکر) ، (منطق غیررسمی) ، (استدلال غیررسمی ) ، (حل مسأله) ، (تأمل انتقادی) ، (قضاوت تأملی) و (فراشناخت) استفاده نموده اند.
یکی از موانع جدی بر سر راه توافق در رابطه با مفهوم تفکر انتقادی ، وجود زمینه های متنوع در نظریات و مدل های دو رشته فلسفه و روانشناسی می باشد. فلاسفه بر ماهیت و کیفیت نتایج تفکر انتقادی مانند تحلیل مباحثات و روانشناسان بر فرایند شناختی آن تأکید می ورزند. از طرف دیگر روانشناسی رشد و شناختی بر تحقیق تجربی تأکید دارند؛ در حالی که فلاسفه بر استدلال منطقی برای رسیدن به نتایج تمرکز می کنند. با این همه اغلب نظریه پردازان سعی کردند تا نظریات و تعاریف خود را از تفکر انتقادی در یک زمینه یا سایر زمینه ها بنیان گذارند. برخی از محققین نیز بر ترسیم دووجهی فلسفی و روانشناختی بر تفکر انتقادی و چگونگی تدریس آن تأکید دارند(کوهن2 ،1992؛ کورفیس3،1998؛مازلو4 ،1998؛کول مالز5،1987؛وینشتاین6،1995)
تفکر انتقادی ، نقد کردن حرف نیست( وینینگهام و پروسر ، 2001)، همین طور ، منظور از کلمه انتقادی در این جا نگاه گله مندانه و شکایت آمیز هم نیست بلکه نگاه تیز بینانه 3 است(انیس 2002 ؛ به نقل از سیف ، 1379 ، ص 550)
اما بیشتر اوقات کلمه انتقادی ، معنای ضمنی نقدکردن را به ذهن شنونده متبادر می کند که بعد منفی دارد و تأثیری ناخوشایند و نامساعد بر یک ایده ، تئوری یا عمل می گذارد. و اگر از واژه انتقادی در تفکر انتقادی این معنا استنباط شود ، مسلماً به تفکر انتقادی به منزله نوعی ارزیابی غیر سازنده نگریسته می شود( اندولینا 20011 ؛ به نقل از اطهری وهمکاران،1389) در حالی که تفکر انتقادی فرایندی تحلیلی است که می تواند به شما کمک کند تا در جریان یک مسأله شیوه ای مؤثر و ساماندهی شده قرار گیرید و دربارۀ آن مشکل فکر کنید( وینینگهام و پروسر ، 2001) پس تفکر انتقادی بیش از نقد کردن و هر فعالیت ذهنی دیگر هدفمند است، البته گاهی تفکر انتقادی این دو مورد را شامل می شود. تفکر انتقادی فرایندی است که به موجب آن نظرات ، اطلاعات و منابعی را که آن اطلاعات فراهم می کند ارزیابی می کنید و بطور منسجم و منطقی آنها را نظم می بخشند، با عقاید و اطلاعات دیگر مرتبط می سازید ، منابع دیگر را در نظر می گیرید و برای مفاهیم ضمنی آنها را مورد ارزیابی قرار می دهید. ( اندولینا ، 2001 )
یکی از موانع جدی بر سر راه توافق در رابطه با مفهوم تفکر انتقادی ، وجود زمینه های متنوع در نظریات و مدل های دو رشته فلسفه و روانشناسی می باشد. فلاسفه بر ماهیت و کیفیت نتایج تفکر انتقادی مانند تحلیل مباحثات و روانشناسان بر فرایند شناختی آن تأکید می ورزند. از طرف دیگر روانشناسی رشد و شناختی بر تحقیق تجربی تأکید دارند؛ در حالی که فلاسفه بر استدلال منطقی برای رسیدن به نتایج تمرکز می کنند. با این همه اغلب نظریه پردازان سعی کردند تا نظریات و تعاریف خود را از تفکر انتقادی در یک زمینه یا سایر زمینه ها بنیان گذارند. برخی از محققین نیز بر ترسیم دووجهی فلسفی و روانشناختی بر تفکر انتقادی و چگونگی تدریس آن تأکید دارند(کوهن2 ،1992؛ کورفیس3،1998؛مازلو4 ،1998؛کول مالز5،1987؛وینشتاین6،1995)
تفکر انتقادی ، نقد کردن حرف نیست( وینینگهام و پروسر ، 2001)، همین طور ، منظور از کلمه انتقادی در این جا نگاه گله مندانه و شکایت آمیز هم نیست بلکه نگاه تیز بینانه 3 است(انیس 2002 ؛ به نقل از سیف ، 1379 ، ص 550)
اما بیشتر اوقات کلمه انتقادی ، معنای ضمنی نقدکردن را به ذهن شنونده متبادر می کند که بعد منفی دارد و تأثیری ناخوشایند و نامساعد بر یک ایده ، تئوری یا عمل می گذارد. و اگر از واژه انتقادی در تفکر انتقادی این معنا استنباط شود ، مسلماً به تفکر انتقادی به منزله نوعی ارزیابی غیر سازنده نگریسته می شود( اندولینا 20011 ؛ به نقل از اطهری وهمکاران،1389) در حالی که تفکر انتقادی فرایندی تحلیلی است که می تواند به شما کمک کند تا در جریان یک مسأله شیوه ای مؤثر و ساماندهی شده قرار گیرید و دربارۀ آن مشکل فکر کنید( وینینگهام و پروسر ، 2001) پس تفکر انتقادی بیش از نقد کردن و هر فعالیت ذهنی دیگر هدفمند است، البته گاهی تفکر انتقادی این دو مورد را شامل می شود. تفکر انتقادی فرایندی است که به موجب آن نظرات ، اطلاعات و منابعی را که آن اطلاعات فراهم می کند ارزیابی می کنید و بطور منسجم و منطقی آنها را نظم می بخشند، با عقاید و اطلاعات دیگر مرتبط می سازید ، منابع دیگر را در نظر می گیرید و برای مفاهیم ضمنی آنها را مورد ارزیابی قرار می دهید. ( اندولینا ، 2001 )