عوامل موثر بر رضایت شغلی
بر اساس مطالعات مختلف انجام شده در زمینه رضایت شغلی مشخص شده است که متغیرهای زیادی به رضایت شغلی مرتبط است. بر پایه مدل های رضایت شغلی چندان (1988) و پورتر واستیزر (1973) این متغیرها را می توان به چهار گروه طبقه بندی نمود:
1- عوامل سازمانی
2- عوامل محیطی
3- ماهیت کار
4- عوامل فردی
1- عوامل سازمانی
بعضی از عوامل سازمانی که به طور گسترده در مورد رضایت شغلی اکثر کارکنان تاثیر گذار است عبارتند از:
الف) حقوق و دستمزد: شواهد بیشماری نشان دهنده این است که حقوق و دستمزد عامل اساسی در رضایت از شغل است به ویژه زمانی که از دیدگاه فرد، این پرداخت منصفانه و عادلانه باشد (محمدزاده و مهروژان، 1375)
افراد تمایل دارند سیستم پرداخت عادلانه، بدون ابهام و مطابق انتظارات آنان باشد با در نظر گرفتن سطح مهارت و نوع شغل افراد اگر میزان حقوق و مزایای پرداختی منصفانه و به دور از هر گونه تبعیض و ناعدالتی باشد. رضایت شغلی به بار خواهد آورد. کسانی که چنین بیندیشند که حقوق و مزایای اعضای سازمان بر پایه عدل و انصاف گذاشته شده است رضایت بیشتری خواهند داشت (ترجمه پارسائیان و اعرابی)
ب ) پاداش: به طور کلی می توان پاداش در برگیرنده انواع جبرانهایی است که فرد در قبال اشتغال خود دریافت می کند. پاداش ها را می توان به دو دسته پاداش های مادی و پاداش های غیر مادی تقسیم بندی نمود:
1- پاداش مادی: به آن دسته از پاداش ها اطلاق می شود، که غیر از دستمزد فرد، مانند پرداخت برای تعطیلات، بیمه پزشکی، برنامه بازنشستگی و از این قبیل باشد.
2- پاداش غیرمادی: این نوع پاداش شامل محیط کار مطلوب و نظایر آن بوده که منجر به رضایت شغلی می گردد.
البته باید به این نکته توجه داشت که در بعضی از سازمانها با پاداش به تنهایی باعث بالا رفتن رضایت شغلی نمی شود. در این مورد شواهد نشان می دهد که به جز پول و پاداش های نقدی، داشتن همکاران صمیمی و پشتیبانی زندگی، موجب بالارفتن رضایت شغلی کارکنان می گردد (اخلاقی، 1379)
ج) ترفیع (امکان پیشرفت و ترقی) : در صورتی که سیستم خوبی جهت ارتقاء شغلی برنامه ریزی گردد که باعث شود کارکنان در قبال کسب تجربه، مهارت و دانش بیشتر به درجات و مراتب بالاتر شغلی و با مسئولیتها و اختیارات بیشتر، همواره با مزایای مادی و معنوی بیشتر نائل می گردد، رضایت شغلی افراد در سازمان را به دنبال خواهد داشت. ترفیع، منجر به حقوق بالاتر، مطلوبیت کاری بیشتر، مسئولیت بیشتر و آزادی در تصمیم گیری و در نهایت رضایت مندی بیشتر می شود
همچنین خط مشی کلی سازمانها اغلب حاکم بر رفتار کارکنان است و محدودیتهایی را فراهم می سازد که ممکن است منجر به احساس مثبت یا منفی نسبت به سازمان نشود. شواهد موجود نشان دهنده رضایت بیشتر از شغل است:
1- سطح بالاتر از سلسله مراتب
2- عدم تمرکز بیشتر در تصمیم گیری مرتبط است به طور کلی این عوامل می تواند بر میزان رضایت شغلی تاثیر گذاشته باشد. (محمدزاده و مهروژان، 1375)
د) سلامت و امنیت: منظور از سلامتی، داشتن جسم و روح سالم است به طوری که فرد از نظر فیزیکی و احساسی قادر به انجام وظایف مربوط به خود در سطح مطلوب باشد اکثر مدیران بر این عقیده اند که آن دسته از کارکنان که از سلامت جسمی و روانی خوبی بهره می برند و همچنین دارای امنیت شغلی مناسبی هستند از سایر کارکنان از کارایی بیشتری برخوردارند.
با مراجعه به نتایج حاصل از تحقیقات متعدد، این نکته به طور آشکاری مشاهده می شود که افراد ناراضی از شغل خود مستعد ابتلاء به بیماری های گوناگون هستند که دامنه این نوع بیماریها از سردرد تا بیماریهای قلبی کشیده می شود از طرف دیگر، کارکنانی که از شغل خود راضی هستند و در جهت رضایت شهروندان قدم
برمی دارند. این افراد نگرش مثبتی به زندگی داشته و از نظر روانی، جامعه را سالم تر می نمایند 2- عوامل محیطی:
عوامل محیطی متعددی می تواند بر رضایت شغلی تاثیرگذار باشد، دما، نور، سیستم ایمنی، تجهیزات مناسب کاری و به طور کلی عواملی که بر محیط کار افراد تاثیر می گذارند، می توانند بر میزان رضایت افراد از شغلشان نیز اثرگذار باشند. اما به جز این گونه عوامل، بعضی از متغیرها که گروه های شغلی را تشکیل می دهند نیز
می توانند به طرق گوناگون بر رضایت شغلی تاثیر داشته باشند. این عوامل عبارتند از:
الف) سبک سرپرستی: بررسی های متعدد نشان داده است که سرپرستی با ملاحظه، منجر به سطوح بالاتری از رضایت می شود این امر نشان می دهد که سرپرستی با ملاحظه الزاما منجر به بازدهی بیشتر نمی شود بلکه فقط به رضایت منجر می شود.
نتایج تحقیقات گوناگون بیانگر این مطلب است که اگر نمره رفتاری یک مدیر یا رهبر از نظر ابتکار عمل و یا رعایت حال دیگران که توسط زیردستان درباره این نوع رفتارها به مدیران داده شود و این نمره رفتاری بالا باشد سطوح عملکرد کارکنان و میزان رضایت آنها بهتر خواهد بود
ب) گروه های کاری: اندازه گروه و کیفیت متقابل شخصی در گروه، نقش مهمی در خشنودی کارکنان دارد. بدین معنی که گروههای بزرگتر منجر به سطوح رضایت کمتری می شود همچنین اگر افراد در گروه دارای ویژگی ها، علایق و عقاید مشابهی باشند، جوی را به وجود می آورند که در سایه آن رضایت شغلی فراهم می گردد.
در پژوهشی که توسط «بورگ» تحت عنوان «رابطه بین اهمیت جنبه های کار و رضایت شغلی» صورت گرفت مشخص شد که بین درجه اهمیت و رضایت از نفس کار، همکاران و گروه های کاری رابطه خیلی معناداری وجود دارد
ج) شرایط کاری: شرایط مساعد کاری غالبا در رضایت شغلی کارکنان مهم شناخته می شود عواملی مانند دما، رطوبت، تهویه، روشنایی، سروصدا، برنامه کاری، تمیزی محیط کار و تجهیزات و وسایل ضروری و کافی می تواند بر میزان رضایت شغلی افراد اثرگذار باشد. زیرا فراهم شدن چنین شرایط مناسب کاری منجر به راحتی فیزیکی و روانی افراد می شود
د) مشارکت در تصمیم گیری: «اسکات و میچل» اعتقاد دارند که تصمیم گیری مشارکتی، به ویژه زمانیکه تعمیمات در نزد کارکنان مهم باشد، در افزایش رضایت شغلی مفید خواهد بود.
هـ) ایمنی شغلی: اسمیت و همکارانش معتقدند، ایمنی شغلی پس از دستمزد به احتمال زیاد مهمترین جنبه شرایط کاری است. اگر افراد شاغل، در مورد وضعیت شغلی خود احساس خطر نکنند و احساس نوعی امنیت در موقعیت کاری خود داشته باشند، قطعا بر رضایت بیشتر آنان از شغلشان موثر است
3- ماهیت کار:
عوامل محتوایی شغلی، نقش مهمی در تعیین سطح رضایت شغلی دارند و محتوای شغلی دارای دو جنبه است:
الف) قلمرو شغل: که به میزان مسئولیت ، میزان تنوع و استقلال اشاره دارد و هر چه این عوامل وسیع تر باشند باعث افزایش حیطه شغلی می شوند معلوم شده است که توسعه قلمرو شغل باعث افزایش رضایت می گردد (محمدزاده و مهروژان، 1375)
ب ) تنوع کاری: تحقیقات نشان داده که تنوع کاری متوسط، موثرتر است، چون در این جا مدیر تا حدی خود مختاری در انجام کار و چگونگی انجام کار را به کارکنان می بخشد و به همین دلیل رضایت شغلی بالایی را به همراه می آورد در صورتی که کنترل مدیریت بر روی روش های کار منجر به درجه بالایی از عدم رضایت شغلی می شود. تنوع وسیع کار باعث الهام و استرس می شود و تنوع کم کار باعث یکنواختی و خستگی می شود که در نهایت منجر به عدم رضایت شغلی می گردد (مهدوی، 1379،)
4- عوامل فردی:
صفات و ویژگی های فردی نقش مهمی در تعیین سطح رضایت شغلی دارند. از جمله این عوامل می توان میزان تحصیلات، سابقه خدمت و سن را نام برد.
الف) میزان تحصیلات: شواهد نسبتا پایداری بیانگر این نکته است که در صورت ثابت نگه داشتن سطح شغل، میان سطح تحصیلات فرد و رضایت شغلی وی (به ویژه رضایت از درآمد) رابطه منفی وجود دارد. در واقع تحصیلات بالاتر باعث دسترسی کارکنان به مشاغل بهتر و پیچیده تر، دارای تنوع و استقلال بیشتر شده که این مشخصات رابطه مثبت با رضایت شغلی دارند. پژوهشی که بر روی 557 نفر از کارگران «ایلینویز» آمریکا صورت پذیرفت این زمینه تایید گردید که تحصیلات، از طریق کنترل بر کار، بر رضایت شغلی اثر مثبت می گذارد. یعنی تحصیلات بالاتر، کنترل بر کار بیشتر را برای شاغلین فراهم می آورد. دارندگان تحصیلات بالاتر شانس بیشتری دارند تا مشاغل پرمنزلت و دارای درآمد بیشتر را به دست آورند و کارهایی را به عهده بگیرند که در آن از استقلال و آزادی بیشتری برخوردار باشند (ترجمه پرهام، 1369)
ب ) سابقه خدمت: نتایج حاصل از تحقیقات اوراینی و روبرتز بیانگر این مطلب است که بین سنوات خدمت با گرایش های شغلی مساعد ارتباط مثبت وجود دارد. همچنین به نظر می رسد که کارکنان با سابقه خدمت بالا به تدریج از کارشان خشنودی زیادتری کسب می کنند. چون به طور طبیعی آنان، حقوق بهتری دریافت می کنند و از اوضاع کاری بهتری برخوردار می گردند. از این رو، آنها رضایت شغلی بیشتری دارند پس می توان نتیجه گرفت، کارکنان حرفه ای و کارشناسان پیشین از کارکنان نیمه ماهر یا بی مهارت رضایت شغلی دارند (مهدوی، 1379)
ج) سن: تحقیقات وسیع نشان داده است که سن با گرایش های شغلی مساعد در ارتباط مثبت است. همچنین در گروه دیگری از تحقیقات، ارتباط سن با رضایت شغلی به شکل (u) نشان داده شده است. این بدان معناست که فرد در ابتدایی شروع به کار در سنین پایین دارای رضایت شغلی بالاست و به تدریج تا حدود سن 35 سالگی از میزان آن کاسته می شود و بعد از آن به تدریج سطح رضایت شغلی افزایش می یابد.
کارکنان مسن تر، انتظارات، توقعات و دیدگاه های واقع بینانه تری از شغلشان نسبت به کارکنان جوان تر دارند و در اثر افزایش تجربه در کار، توقعات، آنان پایین می آید و سازگاری بهتری با موقعیت کار خود پیدا می کنند و از سوی دیگر کارکنان جوانتر به دلیل توقعات بالاتر و سازگاری کمتر با شغل، گرایش به رضایت و خشنودی کمتری دارند
1- عوامل سازمانی
2- عوامل محیطی
3- ماهیت کار
4- عوامل فردی
1- عوامل سازمانی
بعضی از عوامل سازمانی که به طور گسترده در مورد رضایت شغلی اکثر کارکنان تاثیر گذار است عبارتند از:
الف) حقوق و دستمزد: شواهد بیشماری نشان دهنده این است که حقوق و دستمزد عامل اساسی در رضایت از شغل است به ویژه زمانی که از دیدگاه فرد، این پرداخت منصفانه و عادلانه باشد (محمدزاده و مهروژان، 1375)
افراد تمایل دارند سیستم پرداخت عادلانه، بدون ابهام و مطابق انتظارات آنان باشد با در نظر گرفتن سطح مهارت و نوع شغل افراد اگر میزان حقوق و مزایای پرداختی منصفانه و به دور از هر گونه تبعیض و ناعدالتی باشد. رضایت شغلی به بار خواهد آورد. کسانی که چنین بیندیشند که حقوق و مزایای اعضای سازمان بر پایه عدل و انصاف گذاشته شده است رضایت بیشتری خواهند داشت (ترجمه پارسائیان و اعرابی)
ب ) پاداش: به طور کلی می توان پاداش در برگیرنده انواع جبرانهایی است که فرد در قبال اشتغال خود دریافت می کند. پاداش ها را می توان به دو دسته پاداش های مادی و پاداش های غیر مادی تقسیم بندی نمود:
1- پاداش مادی: به آن دسته از پاداش ها اطلاق می شود، که غیر از دستمزد فرد، مانند پرداخت برای تعطیلات، بیمه پزشکی، برنامه بازنشستگی و از این قبیل باشد.
2- پاداش غیرمادی: این نوع پاداش شامل محیط کار مطلوب و نظایر آن بوده که منجر به رضایت شغلی می گردد.
البته باید به این نکته توجه داشت که در بعضی از سازمانها با پاداش به تنهایی باعث بالا رفتن رضایت شغلی نمی شود. در این مورد شواهد نشان می دهد که به جز پول و پاداش های نقدی، داشتن همکاران صمیمی و پشتیبانی زندگی، موجب بالارفتن رضایت شغلی کارکنان می گردد (اخلاقی، 1379)
ج) ترفیع (امکان پیشرفت و ترقی) : در صورتی که سیستم خوبی جهت ارتقاء شغلی برنامه ریزی گردد که باعث شود کارکنان در قبال کسب تجربه، مهارت و دانش بیشتر به درجات و مراتب بالاتر شغلی و با مسئولیتها و اختیارات بیشتر، همواره با مزایای مادی و معنوی بیشتر نائل می گردد، رضایت شغلی افراد در سازمان را به دنبال خواهد داشت. ترفیع، منجر به حقوق بالاتر، مطلوبیت کاری بیشتر، مسئولیت بیشتر و آزادی در تصمیم گیری و در نهایت رضایت مندی بیشتر می شود
همچنین خط مشی کلی سازمانها اغلب حاکم بر رفتار کارکنان است و محدودیتهایی را فراهم می سازد که ممکن است منجر به احساس مثبت یا منفی نسبت به سازمان نشود. شواهد موجود نشان دهنده رضایت بیشتر از شغل است:
1- سطح بالاتر از سلسله مراتب
2- عدم تمرکز بیشتر در تصمیم گیری مرتبط است به طور کلی این عوامل می تواند بر میزان رضایت شغلی تاثیر گذاشته باشد. (محمدزاده و مهروژان، 1375)
د) سلامت و امنیت: منظور از سلامتی، داشتن جسم و روح سالم است به طوری که فرد از نظر فیزیکی و احساسی قادر به انجام وظایف مربوط به خود در سطح مطلوب باشد اکثر مدیران بر این عقیده اند که آن دسته از کارکنان که از سلامت جسمی و روانی خوبی بهره می برند و همچنین دارای امنیت شغلی مناسبی هستند از سایر کارکنان از کارایی بیشتری برخوردارند.
با مراجعه به نتایج حاصل از تحقیقات متعدد، این نکته به طور آشکاری مشاهده می شود که افراد ناراضی از شغل خود مستعد ابتلاء به بیماری های گوناگون هستند که دامنه این نوع بیماریها از سردرد تا بیماریهای قلبی کشیده می شود از طرف دیگر، کارکنانی که از شغل خود راضی هستند و در جهت رضایت شهروندان قدم
برمی دارند. این افراد نگرش مثبتی به زندگی داشته و از نظر روانی، جامعه را سالم تر می نمایند 2- عوامل محیطی:
عوامل محیطی متعددی می تواند بر رضایت شغلی تاثیرگذار باشد، دما، نور، سیستم ایمنی، تجهیزات مناسب کاری و به طور کلی عواملی که بر محیط کار افراد تاثیر می گذارند، می توانند بر میزان رضایت افراد از شغلشان نیز اثرگذار باشند. اما به جز این گونه عوامل، بعضی از متغیرها که گروه های شغلی را تشکیل می دهند نیز
می توانند به طرق گوناگون بر رضایت شغلی تاثیر داشته باشند. این عوامل عبارتند از:
الف) سبک سرپرستی: بررسی های متعدد نشان داده است که سرپرستی با ملاحظه، منجر به سطوح بالاتری از رضایت می شود این امر نشان می دهد که سرپرستی با ملاحظه الزاما منجر به بازدهی بیشتر نمی شود بلکه فقط به رضایت منجر می شود.
نتایج تحقیقات گوناگون بیانگر این مطلب است که اگر نمره رفتاری یک مدیر یا رهبر از نظر ابتکار عمل و یا رعایت حال دیگران که توسط زیردستان درباره این نوع رفتارها به مدیران داده شود و این نمره رفتاری بالا باشد سطوح عملکرد کارکنان و میزان رضایت آنها بهتر خواهد بود
ب) گروه های کاری: اندازه گروه و کیفیت متقابل شخصی در گروه، نقش مهمی در خشنودی کارکنان دارد. بدین معنی که گروههای بزرگتر منجر به سطوح رضایت کمتری می شود همچنین اگر افراد در گروه دارای ویژگی ها، علایق و عقاید مشابهی باشند، جوی را به وجود می آورند که در سایه آن رضایت شغلی فراهم می گردد.
در پژوهشی که توسط «بورگ» تحت عنوان «رابطه بین اهمیت جنبه های کار و رضایت شغلی» صورت گرفت مشخص شد که بین درجه اهمیت و رضایت از نفس کار، همکاران و گروه های کاری رابطه خیلی معناداری وجود دارد
ج) شرایط کاری: شرایط مساعد کاری غالبا در رضایت شغلی کارکنان مهم شناخته می شود عواملی مانند دما، رطوبت، تهویه، روشنایی، سروصدا، برنامه کاری، تمیزی محیط کار و تجهیزات و وسایل ضروری و کافی می تواند بر میزان رضایت شغلی افراد اثرگذار باشد. زیرا فراهم شدن چنین شرایط مناسب کاری منجر به راحتی فیزیکی و روانی افراد می شود
د) مشارکت در تصمیم گیری: «اسکات و میچل» اعتقاد دارند که تصمیم گیری مشارکتی، به ویژه زمانیکه تعمیمات در نزد کارکنان مهم باشد، در افزایش رضایت شغلی مفید خواهد بود.
هـ) ایمنی شغلی: اسمیت و همکارانش معتقدند، ایمنی شغلی پس از دستمزد به احتمال زیاد مهمترین جنبه شرایط کاری است. اگر افراد شاغل، در مورد وضعیت شغلی خود احساس خطر نکنند و احساس نوعی امنیت در موقعیت کاری خود داشته باشند، قطعا بر رضایت بیشتر آنان از شغلشان موثر است
3- ماهیت کار:
عوامل محتوایی شغلی، نقش مهمی در تعیین سطح رضایت شغلی دارند و محتوای شغلی دارای دو جنبه است:
الف) قلمرو شغل: که به میزان مسئولیت ، میزان تنوع و استقلال اشاره دارد و هر چه این عوامل وسیع تر باشند باعث افزایش حیطه شغلی می شوند معلوم شده است که توسعه قلمرو شغل باعث افزایش رضایت می گردد (محمدزاده و مهروژان، 1375)
ب ) تنوع کاری: تحقیقات نشان داده که تنوع کاری متوسط، موثرتر است، چون در این جا مدیر تا حدی خود مختاری در انجام کار و چگونگی انجام کار را به کارکنان می بخشد و به همین دلیل رضایت شغلی بالایی را به همراه می آورد در صورتی که کنترل مدیریت بر روی روش های کار منجر به درجه بالایی از عدم رضایت شغلی می شود. تنوع وسیع کار باعث الهام و استرس می شود و تنوع کم کار باعث یکنواختی و خستگی می شود که در نهایت منجر به عدم رضایت شغلی می گردد (مهدوی، 1379،)
4- عوامل فردی:
صفات و ویژگی های فردی نقش مهمی در تعیین سطح رضایت شغلی دارند. از جمله این عوامل می توان میزان تحصیلات، سابقه خدمت و سن را نام برد.
الف) میزان تحصیلات: شواهد نسبتا پایداری بیانگر این نکته است که در صورت ثابت نگه داشتن سطح شغل، میان سطح تحصیلات فرد و رضایت شغلی وی (به ویژه رضایت از درآمد) رابطه منفی وجود دارد. در واقع تحصیلات بالاتر باعث دسترسی کارکنان به مشاغل بهتر و پیچیده تر، دارای تنوع و استقلال بیشتر شده که این مشخصات رابطه مثبت با رضایت شغلی دارند. پژوهشی که بر روی 557 نفر از کارگران «ایلینویز» آمریکا صورت پذیرفت این زمینه تایید گردید که تحصیلات، از طریق کنترل بر کار، بر رضایت شغلی اثر مثبت می گذارد. یعنی تحصیلات بالاتر، کنترل بر کار بیشتر را برای شاغلین فراهم می آورد. دارندگان تحصیلات بالاتر شانس بیشتری دارند تا مشاغل پرمنزلت و دارای درآمد بیشتر را به دست آورند و کارهایی را به عهده بگیرند که در آن از استقلال و آزادی بیشتری برخوردار باشند (ترجمه پرهام، 1369)
ب ) سابقه خدمت: نتایج حاصل از تحقیقات اوراینی و روبرتز بیانگر این مطلب است که بین سنوات خدمت با گرایش های شغلی مساعد ارتباط مثبت وجود دارد. همچنین به نظر می رسد که کارکنان با سابقه خدمت بالا به تدریج از کارشان خشنودی زیادتری کسب می کنند. چون به طور طبیعی آنان، حقوق بهتری دریافت می کنند و از اوضاع کاری بهتری برخوردار می گردند. از این رو، آنها رضایت شغلی بیشتری دارند پس می توان نتیجه گرفت، کارکنان حرفه ای و کارشناسان پیشین از کارکنان نیمه ماهر یا بی مهارت رضایت شغلی دارند (مهدوی، 1379)
ج) سن: تحقیقات وسیع نشان داده است که سن با گرایش های شغلی مساعد در ارتباط مثبت است. همچنین در گروه دیگری از تحقیقات، ارتباط سن با رضایت شغلی به شکل (u) نشان داده شده است. این بدان معناست که فرد در ابتدایی شروع به کار در سنین پایین دارای رضایت شغلی بالاست و به تدریج تا حدود سن 35 سالگی از میزان آن کاسته می شود و بعد از آن به تدریج سطح رضایت شغلی افزایش می یابد.
کارکنان مسن تر، انتظارات، توقعات و دیدگاه های واقع بینانه تری از شغلشان نسبت به کارکنان جوان تر دارند و در اثر افزایش تجربه در کار، توقعات، آنان پایین می آید و سازگاری بهتری با موقعیت کار خود پیدا می کنند و از سوی دیگر کارکنان جوانتر به دلیل توقعات بالاتر و سازگاری کمتر با شغل، گرایش به رضایت و خشنودی کمتری دارند