آزمون روانشناسی

  • آزمون روانشناسی

    پرسشنامه حساسیت خانواده به فرزند

     

    خواهشمند است پس از خواندن هر سئوال، درجه توافق خود را با كشيدن يك ضربدر روي شماره اي كه با احساس شما بيشترين مطابقت را دارد، در پاسخنامه مشخص كنيد.

    نام و نام خانوادگي ::…………………….  سن ::……………………. شغل :……………………. ميزان تحصيلات :…………………….
    نام و نام خانوادگي آزمونگر :……………………. تاريخ و محل اجرا :………………….

    ردیف عبارات کاملا مخالفم مخالفم مطمئن نیستم موافقم کاملا موافقم
    1 وقتي فرزندم چيزي را مي خواهد معمولا سعي مي كنم كه آن را به دست بياورم.          
    2 فرزندم آنقدر فعال است كه مرا به كلي درمانده كرده است.          
    3 فرزندم نامنظم به نظر مي رسد و به سادگي حواسش پرت مي شود.          
    4 نسبت به اغلب بچه هاي ديگر، تمركز و توجه براي فرزندم مشكل است.          
    5 فرزندم مي تواند بيش از ده دقيقه خود را با يك اسباب بازي مشغول كند.          
    6 بيش از حد انتظار من حواس فرزندم پرت است.          
    7 فرزندم فعال تر از حد انتظار من است.          
    8 هنگام لباس پوشيدن يا حمام رفتن، فرزندم مدام وول مي زند و ايجاد ناراحتي مي كند.          
    9 وقتي فرزندم چيزي مي خواهد، مي توان به آساني او را از آن منصرف كرد.          
    10 فرزندم كمتر كارهايي را انجام مي دهد كه بتواند مرا خوشحال كند.          
    11 بيشتر مواقع احساس مي كنم كه فرزندم دوستم دارد و دلش مي خواهد پيش من باشد.          
    12 گاهي احساس مي كنم كه فرزندم دوستم ندارد و دلش نمي خواهد كه پيش من باشد.          
    13 گشاده رويي فرزندم نسبت به من، كمتر ازآن است كه من انتظار دارم.          
    14 وقتي كارهايي را براي فرزندم انجام مي دهم، احساس مي كنم كه ارزش زيادي براي آنها قائل نيست.          
    15 كداميك از جمله هاي زير فرزند شما را بهتر توصيف مي كند.

    1- تقريبا هميشه دوست دارد با من بازي كند.
    2- گاهي دوست دارد با من بازي كند.
    3- برايش فرقي نمي كند كه با من بازي كند.
    4- معمولا دوست ندارد با من بازي كند.
    5- تقريبا هرگز دوست ندارد با من بازي كند.

    16 ناراحتي و گريه هاي فرزند من:
    1-  بسيار كمتر از آن كه انتظار دارم.
    2- كمتر از آن است كه انتظار دارم.
    3-  تقريبا همان اندازه أي است كه انتظار دارم.
    4- بيش از آن است كه انتظار دارم.
    5- تقريبا دائمي است.
    17 به نظر مي رسد كه ناراحتي و گريه فرزندم من، از اغلب بچه هاي ديگر بيشتر است.          
    18 وقتي فرزندم بازي مي كند اغلب لبخند نمي زند ( نمي خندد).          
    19 وقتي از خواب بيدار مي شود، معمولا بد خلق است.          
    20 احساس مي كنم كه فرزندم دمدمي مزاج است و به آساني برافروخته مي شود.          
    21 ظاهر فرزندم متفاوت از چيزي است كه انتظار داشته ام و اين مسئله گاهي مرا ناراحت مي كند.          
    22 به نظر مي رسد كه فرزندم برخي از چيزهايي را كه ياد گرفته فراموش مي كند و دوباره كارهايي را انجام مي دهد كه مخصوص بچه هاي كم سن تر است.          
    23 بنظر مي رسد كه فرزندم بتواند با همان سرعتي ياد بگيرد كه بيشتر بچه ها ديگر مي توانند ياد بگيرند.          
    24 بنظر نمي رسد كه فرزندم به اندازه بچه هاي ديگر بخندد.          
    25 تعداد بسيار كمي از كارهاي فرزندم مرا نارحت مي كند.          
    26 توانايي فرزندم در حد انتظار من نيست.          
    27 فرزندم در آغوش گرفتن و ناز و نوازش را زياد دوست ندارد.          
    28 وقتي فرزندم را از بيمارستان به منزل آوردم ترديد داشتم كه توانايي مراقبت از او را داشته باشم.          
    29 والد بودن سخت تر از آن است كه فكر مي كردم.          
    30 وقتي از فرزندم مراقبت مي كنم خود را تواناتر و بالا تر از هر چيز احساس مي كنم.          
    31 نسبت به بيشتر بچه ها عادت به تغيرات در برنامه ها يا در منزل براي فرزندم سخت تر است.          
    32 وقتي چيزي را كه دوست ندارد اتفاق مي افتد، عكس العملهاي شديدي از خود نشان دهد.          
    33 گذاشتن فرزندم با كسي ديگر در منزل معمولا مشكل است.          
    34 در برابر كوچكترين چيزها، فرزندم به آساني برافروخته مي شود.          
    35 صداهاي بلند و نور زياد توجه فرزندم را به آساني جلب مي كنند و عكس العمل شديدي را در او بوجود مي آورند.          
    36 تنظيم برنامه خواب وغذاي فرزندم سخت تر از آن بود كه انتظار داشتم.          
    37 معمولا فرزندم مدتي از يك اسباب بازي جديد اجتناب مي كند قبل از آنكه با آن بازي كند.          
    38 براي فرزندم بسيار سخت است و مدتها طول مي كشد تا به چيزهاي جديد عادت كند.          
    39 وقتي فرزندم با غريبه ها مواجه مي شود احساس ناراحتي نمي كند.          
    40 وقتي برافروخته مي شود :
    1- به آساني آرام مي شود.
    2- تقريبا آرام كردن او مشكل است.
    3- ايجاد آرامش در او سخت تر از آن است كه من انتظار دارم.
    4-  آرام كردن او بسيار مشكل است.
    5-  هيچ يك از كارهاي من به آرام كردن او كمك نمي كند.
    41 به اين نتيجه رسيدم كه وادار كردن يا منع كردن فرزندم از انجام كاري :
    1- بسيار سخت تر از انتظار من است.
    2-  كمي سخت تر از حد انتظار من است.
    3- تقريبا از اندازه انتظار من سخت تر است
    4- كمي آسان تر از حد انتظار من است.
    5- بسيار آسان تر از حد انتظار من است
    42 با دقت فكر كنيد و تعداد كارهايي را كه فرزندتان انجام مي دهد و باعث ناراحتي شما مي شود مشخص كنيد مانند اتلاف وقت، گوش ندادن به حرف، بيش فعالي گريه، مزاحمت، دعوا، نق زدن …..
    1- 1تا 3 مورد
    2- 4 تا 5 مورد
    3- 6 تا 7 مورد
    4- 8  تا 9 مورد
    5- 10 و بيشتر
    43 گريه فرزندم معمولا :
    1- كمتر از 2 دقيقه طول مي كشد.
    2- 2 تا 5 دقيقه طول مي كشد.
    3- 5 تا 10 دقيقه طول مي كشد.
    4- 10 تا 15 دقيقه طول مي كشد.
    5-  بيش از 15 دقيقه طول مي كشد.
    44 بعضي از كارهاي فرزندم به شدت مرا ناراحت مي كند.          
    45 مشكلات مربوط به سلامت فرزندم، بيش از حد انتظار من هستند.          
    46 هر اندازه فرزندم بزرگتر و مستقل تر مي شود، نگراني من هم از اينكه آسيب ببيند يا دچار ناراحتي شود، افزايش مي يابد.          
    47 بزرگ شدن فرزندم بيش از حد انتظار من، درد سرهايي را ايجاد كرده است.          
    48 بنظرمي رسدكه مراقبت از فرزندم بسيار سخت تر از اغلب بچه هاي ديگراست.          
    49 فرزندم دائم به من آويزان است.          
    50 خواسته هاي فرزندم از من، بيشتر از اغلب بچه هاي ديگر است.          
    51 بدون برخورداري از كمك ديگران، نمي توانم تصميم بگيرم.          
    52 مشكلات من در بزرگ كردن فرزندانم بسيار بيشتر از حد انتظار است.          
    53 از والد بودن ( پدر يا مادر ) لذت مي برم.          
    54 وقتي مي خواهم فرزندم كاري را انجام دهد يا انجام ندهد، احساس مي كنم كه دراغلب مواقع موفق هستم.          
    55 وقتي آخرين فرزندم را از بيمارستان به خانه آوردم، احساس كردم نمي توانم آنطور كه فكر مي كردم از وي مراقبت كنم و به كمك احتياج داشتم.          
    56 اغلب احساس مي كنم كه نمي توانم كارها را به خوبي انجام دهم.          
    57 وقتي به خودم به عنوان يك والد فكر مي كنم عقيده دارم كه :
    1-  مي توانم از عهده اغلب چيزها به خوبي برآيم.
    2-  نمي توانم از عهده اغلب چيزها به خوبي بر آيم.
    3- گاهي ترديد دارم اما فكر مي كنم كه از عهده اغلب چيزها بدون هيچ مسئله أي بر آيم.
    4- ترديد دارم كه بتوانم از عهده كارها برآيم.
    5- فكر نمي كنم كه به هيچ وجه بتوانم از عهده كارها برآيم.
    58 احساس مي كنم كه من :
    1- والد بسيار خوبي هستم.
    2- بهتر از يك والد متوسط هستم.
    3-  يك والد متوسط هستم.
    4-  يك والد خوب نيستم.
    5-  كسي هستم كه براي والد بودن مشكلاتي دارد.
    59 بالاترين سطح تحصيلي خود را ( مادر ) مشخص كنيد.
    مادر :
    1- كلاس اول تا سوم راهنمايي.
    2- كلاس سوم راهنمايي تا ديپلم.
    3- مدرسه حرفه أي يا هر فوق ديپلم ديگر.
    4-  ليسانس.
    5- فوق ليسانس يا رشته هاي تخصصي.
    60 بالاترين سطح تحصيلي خود را ( پدر) مشخص كنيد.
    پدر:
    1- كلاس اول تا سوم راهنمايي.
    2- كلاس سوم راهنمايي تا ديپلم.
    3- مدرسه حرفه أي يا هر فوق ديپلم ديگر.
    4-  ليسانس.
    5- فوق ليسانس يا رشته هاي تخصصي.
    61 فهميدن آنچه كه فرزند شما مي خواهد يا نياز دارد، تا چه اندازه أي براي شما آسان است.
    1-  خيلي آسان.
    2- آسان.
    3- گاهي آسان.
    4-  بسيار سخت.
    5- معمولا نمي توانم مسئله را بفهمم.
    62 خيلي طول مي كشد تا والدين به احساسات گرم و صميمي نسبت به فرزند خود دست يابند.          
    63 من انتظار داشتم كه احساساتم نسبت به فرزندم، گرم تر و صميمي تر از احساس كنوني ام باشد و اين مسئله مرا ناراحت مي كند.          
    64 گاهي فرزندم فقط براي اينكه مرا آزار دهد، كارهاي ناراحت كننده مي كند.          
    65 وقتي جوان بودم بغل كردن يا مراقبت از كودكان هرگز برايم راحت نبود.          
    66 فرزندم مي داند كه من مادر ( يا پدر ) او هستم و از من بيش از ديگران انتظار دارد.          
    67 تعداد فرزندان من در حال حاضر خيلي زياد است.          
    68 بيشتر وقت زندگي من، صرف كارهايي براي فرزندم مي شود.          
    69 هرگز انتظار نداشتم بخش عمده أي از زندگيم را براي رفع احتياجات فرزندم صرف كنم.          
    70 احساس مي كنم كه مسئوليت هايم به عنوان والد ( مادر يا پدر ) مرا در دام خود اسير كرده است.          
    71 اغلب احساس مي كنم كه زندگيم وقف ارضاي نيازهاي فرزندم شده است.          
    72 از وقتي اين بچه به دنيا آمده نتوانسته ام كارهاي جديد و متفاوتي را انجام دهم.          
    73 از وقتي بچه دار شده ام احساس مي كنم كه هرگز نتوانسته ام كارهاي مورد علاقه ام را انجام دهم.          
    74 به سختي مي توانم در منزلمان جايي را پيدا كنم تا در آنجا تنها باشم.          
    75 وقتي درباره خودم به عنوان والد ( مادر يا پدر ) فكر مي كنم اغلب احساس بدي بدي نسبت به خودم دارم يا احساس گنهكاري مي كنم.          
    76 در مورد آخرين لباسي كه براي خودم خريدم احساس ناراحتي مي كنم.          
    77 وقتي فرزندم بيش از حد ناراحتي يا بد رفتاري مي كند، خود را مسئول مي دانم و مانند اين است كه كاري را به درستي انجام نداده ام          
    78 هر بار كه فرزندم اشتباهي مي كند، خود را واقعا مقصر مي دانم.          
    79 اغلب درباره چگونگي احساسم نسبت به فرزندم، احساس گناه مي كنم.          
    80 چيز هاي بسيار كمي درمورد زندگيم مرا نگران مي كنند.          
    81 پس از ترك بيمارستان با نوزادم، غمگين تر و افسرده تر از آن بودم كه انتظار داشتم.          
    82 وقتي نسبت به فرزندم عصباني مي شوم در نهايت احساس گناه مي كنم و اين احساس مرا ناراحت مي كند.          
    83 تقريبا يكماه پس از آنكه فرزندم را از بيمارستان به خانه آوردم، احساس كردم كه بيش از حد انتظار غمگين و افسرده ام.          
    84 از وقتي فرزندم به دنيا آمده، از كمك و حمايت همسرم ( يا دوستانم ) در حدي كه انتظار داشتم برخوردار نبوده ام.          
    85 بچه دار شدن، بيش از حد انتظار، مشكلاتي در روابط با همسرم ايجاد كرده است          
    86 از وقتي بچه دار شده ام من و همسر ( يا دوستانم ) نتوانسته ام بسياري از كارها را با هم انجام دهيم.          
    87 از وقتي بچه دار شده ام من همسرم، آنطور كه از يك خانواده انتظار مي رود، اوقات زيادي را با هم نمي گذرانيم.          
    88 از وقتي آخرين فرزندم به دنيا آمده است به مسائل جنسي رغبت كمتري دارم.          
    89 بنظر مي رسد كه بچه دار شدن، تعداد مسائلي را كه با خانواده همسرم و خويشاوندان داشته ايم افزايش داده است.          
    90 بچه داشتن، پر خرج تر از بوده است كه انتظار داشتم.          
    91 من احساس مي كنم كه تنها و بدون دوست هستم.          
    92 وقتي به مهماني مي روم معمولا انتظار ندارم كه به من خوش بگذرد.          
    93 رغبت و توجه من نسبت به ديگران، مانند گذشته نيست.          
    94 اغلب احساس مي كنم كه افراد همسالم از معاشرت با من خوششان نمي آيد.          
    95 وقتي در مراقبت با فرزندم با مشكلي مواجه مي شوم، افراد زيادي هستند كه مي توانم از آنها كمك يا راهنمايي بخواهم.          
    96 از وقتي بچه دار شده ام كمتر مي توانم دوستانم را ببينم يا دوستان جديدي پيدا كنم.          
    97 در شش ماه گذشته، بيمار تر از معمول بوده ام و يا بيش از معمول درد و رنج داشته ام.          
    98 از لحاظ جسماني حالم اغلب خوب است.          
    99 بچه دار شدن، تغييراتي را در من ايجاد كرده.          
    100 چيزها برايم مانند گذشته لذت بخش نيست          
    101 از وقتي بچه دار شده ام.
    1- اغلب بيمار بوده ام.
    2- حالم زياد خوب نبوده.
    3- نسبتا فرقي نكرده است.
    4-  وضع سلامتم تغييري نكرده است.
    5-  وضع سلامتم بهتر شده است.

    روش نمره گذاری و تفسیر:

    این پرسشنامه دارای 101 سو.ال بوده که گزینه های آن بر اساس طیف لیکرت طراحی شده اند. در تمامی سوالات به جز سوالات 15، 16، 40، 41، 42، 43، 57، 58، 59، 60، 61 و 101 گزینه کاملا مخالفم 1 نمره، گزینه مخالفم 2 نمره، گزینه مطمئن نیستم 3 نمره، گزینه موافقم 4 نمره و گزینه کاملا موافقم 5 نمره را کسب خواهد کرد. اما در سوالات 15، 16، 40، 41، 42، 43، 57، 58، 59، 60، 61 و 101 گزینه های 1، 2، 3، 4،و 5 به ترتیب نمره های 1، 2، 3، 4، و 5 را کسب خواهند نمود.

    هر چه جمع کلی نمرات پرسشنامه بیشتر باشد، بیانگر حساسیت بیشتر والدین به فرزند خواهد بود.

     

    ماخذ :آزمایشگاه روان شناسی دانشگاه شهید بهشتی

     

  • آزمون روانشناسی

    پرسشنامه ابراز وجود برای جوانان ASA

       
    در این چند صفحه به موقعیت هایی بر می خورید که ممکن است در گذشته با آن مواجه شده یا نشده باشید. می خواهیم بدانیم معمولا در هر موقعیت چه می کنید. لطفا دور پاسخی که در آن موقعیت انجام می دهید، دایره بکشید.

    1. شما و بهترین دوستتان چهار بلیط برای مسابقه والیبال دارید. دوستان دیگر شما نیامده اندو برای هر کدام از شما یک بلیط اضافه گذاشته اند. بهترین دوست شما می گوید: اگر بلیط اضافه خود را به من بدهید، سعی می کنم آن ها را بفروشم، او هردو بلیط را می فروشد، اما پول شما را نمی دهد:

    الف) کار دوستتان را قبول می کنید، برای این که فکر می کنید دوستتان با فروش بلیط ها این پول اضافه را به دست آورده است.

    ب) به آرامی می گویید پولم را بده.

    ج) به او می گویید تو کلک زده ای اگر پولم را ندهی، دوستیم را با تو قطع می کنم.

     

    2.  مادرتان شما را برای خریدمواد غذایی به فروشگاه می فرستد، فروشگاه شلوغ است و شما با صبر و حوصله در صف می ایستید تا پول آن چه را که برداشته اید، به صندوق دار بدهید. مادرتان به شما گفته عجله نکنید. ناگهان خانمی که پشت سر شماست با چرخ خریدی که در دست دارد شما را فشار می دهد و می گوید، هی اجازه می دهید جلوتر از شما حساب کنم، من عجله دارم.

    الف) از رفتار آن زن خوشتان نمی آید، ولی خودتان را آرام می کنید و می گویید، اشکال ندارد و به او اجازه عبور می دهید.

    ب) چرخ زن را عقب می زنید و می گویید این طور اعصاب خودتان را خراب نکنید و از این که جای خودتان را به او بدهید، امتناع می ورزید.

    ج) می گویید بله می بینم، من هم عجله دارم. لطفا در نوبت خودتان بایستید یا به صندوق دیگری بروید.

     

    3. همکلاسی تان دروغ هایی پشت سرتان پخش کرده است. در نتیجه بیشتر دوستانتان از شما دوری می کنند و حرفهایی پشت سر شما می زنند. امروز ناگهان در بوفه مدرسه به همکلاسی خود برخورد می کنید:

    الف) با او صحبت می کنید، وانمود می کنید که در مورد دروغ های او ، چیزی نمی دانید.

    ب) می گویید : خوب، خوب، من خوشحالم که آخرش گیرت آوردم. یک موضوع کوچکی هست که باید با تو تصفیه حساب کنم، دروغگو .

    ج) می گویید: از دروغ هایی که پشت من پخش کردی ناراحتم و تعجب می کنم، چون فکر می کردم که دوست من هستیدو مایلم دلیل دروغ گفتنت را برایم توضیح دهید تا آن را حل و فصل کنم.

     

    4. شما معمولا به دوستان خود کمک می کنید. یکی از دوستان شما بیش از دیگران تقاضای لطف و محبت دارد. در واقع فکر می کنید برخی از خواست های دوستتان غیر منطقی است و از شما سوء استفاده می کند، امروز مجددا این دوست از شما تقاضایی دارد.

    الف) به تقاضای او پاسخ مثبت می دهید، زیرا دوستی به نظر شما با ارزش است.

    ب) از او عذر خواهی می کنید و می گویید امروز بسیار مشغول هستید و نمی توانید به او کمک کنید.

    ج) به دوستتان می گویید: اخیرا خیلی از من تقاضای کمک کرده ای که بعضی از آنها غیر منطقی بوده است، این بار نمی پذیرم. دوستی باید دوطرفه باشد.

     

    5.  یکی از اعضای تیم بسکتبال مدرسه هستید. مربی به شما قول داده است که همه بچه ها شانس بازی کردن را دارند. تنها پنج دقیقه از بازی مانده است و مربی هنوز شما را به بازی راه نداده است.

    الف) بلند می شوید ، به طرف مربی می روید، فحش داده و از کوره به در می روید.

    ب) روی نیمکت باقی می مانید و فکر می کنید که می توانید خیلی چیزها از تماشای بازی دیگران یاد بگیری.

    ج) خودتان را به مربی می رسانید و به او یادآوری می کنید که هنوز بازی نکرده اید.

     

    6. امروز ورقه امتحانی تصحیح شده تان را به شما برگردانده اند. پس از بحث با سایر همکلاسی ها ، متوجه می شوید که به یکی از سوالاتی که پاسخ داده اید، نمره عادلانه داده نشده است. روز بعد آموزگارتان را در راهروی مدرسه با شما سلام و احوالپرسی می کند.

    الف) می گویید: سلام، راستی فکر می کنم به یکی از پاسخ های من نمره عادلانه داده نشده است . ممکن است آن را باهم مرور کنیم؟

    ب) می گویید: سلام ، فکر می کنم شما نسبت به من رفتار غیر منصفانه ای داشته اید.

    ج) فکر می کنید اکنون زمان مناسبی برای بحث با آموزگار در خصوص نمره نیست، لذا می گویید: سلام، و به راه خود ادامه می دهید.

     

    7. یکی از همکلاسیهای شما به امتحان نرسیده است. در راه خانه از شما می خواهد پاسخ سوال های امتحانی را به او بدهید. می دانید که قرار است آموزگار همان سوالات را از افرادی که امتحان نداده اند، بپرسد. ضمنا از نظر شما این کار عادلانه نیست که دوستتان با دانستن جواب سوالات، نمره خوب بگیرد. در این موقعیت:

    الف) از دادن ورقه به او امتناع می ورزید و می گویید ما دیگر دوست نیستیم.

    ب) ورقه را به دوستتان نمی دهید و برای او توضیح می دهید که استفاده از این ورقه ، کار درستی نیست.

    ج) فکر می کنید نگهداشتن یک دوست خوب برای شما خیلی با ارزش است، لذا ورقه را به او می دهید.

     

    8. آموزگار مورد علاقه تان از شما می خواهد که در یک تحقیق فوق برنامه ، روزی دو ساعت با وی همکاری کنید. شما در درس او پیشرفت خوبی دارید، ولی در برخی از دروس دیگر ضعیف هستید و می ترسید که قبول نشوید.

    الف) می گویید درباره اش فکر می کنم و بعد سعی می کنید تا زا آموزگار خود، دوری کنید.

    ب) هرچند مایل به انجام دادن چنین کاری نیستید، ولی می دانید چنانچه امتناع کنید ، آموزگارتان از شما ناراحت می شود، بنابراین قبول می کنید.

    ج) می گویید : نه ! و توضیح می دهید که دوست دارید کمک کنید، اما وقت سایر درس هایتان گرفته می شود.

     

    9. برای صرف شام به خانه یکی از دوستانتان دعوت شده اید. وقتی پشت میز می نشینید، متوجه می شوید که همه غذا و سزیجات را که دوست ندارید، در بشقاب شما گذاشته اند. این نوع سبزی شما را قبلا بیمار نموده است. مادر دوستتان می گوید، قانون خانه ما این است که همه باید تمام غذای موجود در بشقاب خود را بخورند.

    الف) نمی خواهید که خانواده دوستتان را خجالت زده کنید، بنابراین به خودتان فشار می آورید تا آن را بخورید.

    ب) می گویید که این سبزی قبلا شما را بیمار نموده و فکر می کنید صحیح نیست که آن را بخورید.

    ج) چیزی نمی گویید، اما برای نشان دادن ناراحتی خود آرام بر می خیزید، میز را ترک می کنید، و به خانه بر می گردید.

     

    10. در صف خرید ذرت در سالن یک سینما، ایستاده اید. فیلم چند دقیقه دیگر شروع می شود و دوست ندارید شروع فیلم را از دست بدهید. بالاخره کنار صندوق می روید، جایی که یک خانم در حال حساب کردن است. مردی که پشت سر شماست داد می زند و می گوید که نوبت من است و خانم حسابدار [صندوق دار] اول با او حساب می کند.

    الف) به سادگی می گویید: ببخشید من اول بودم و سعی می کنید ذرت را بخرید.

    ب) به ان مرد می گویید : به اعصابتان مسلط شوید و سپس به آن خانم می گویید، جریان چیست که اول با او حساب می کند.

    ج) ناراحت می شوید، اما صبر می کنید تا خانم حسابدار [صندوق دار] سفارش شما را حساب کند و تصمیم می گیرید که دیگر به آن سینما نروید.

     

    11. یک اسباب بازی را از مغازه ای می خرید. وقتی آن را به خانه می برید و باز می کنید، می بینید قسمتهایی از آن ناقص است . به مغازه بر می گردید و می خواهید یا پولتان را پس بدهد یا اسباب بازی معیوب را عوض کند. وقتی باحسابدار [صندوق دار] صحبت می کنید، او می گوید؛ خیلی بد شد اما نمی تواند کاری انجام دهد.

    الف) چیزی نمی گویید، مغازه را ترک می کنید و تصمیم می گیرید دیگر به آن معازه بر نگردید.

    ب) نسبت به حسابدار [صندوق دار] عصبانی می شوید، اسباب بازی را به زمین می اندازید و بیرون می روید.

    ج) می گویید: می دانم خیلی بد است، اما اصرار دارم این اسباب بازی یا عوض شود یا پولش را به من برگردانید.

     

    12. آموزگارتان در کلاس با صدای بلند می گوید: پاسخ های شما به سوالات، شباهت زیادی با پاسخ های یکی از همکلاسی هایتان دارد. این دفعه گذشت می کنم، اما بار دیگر تکرار نشود. لکن شما از روی دست دیگران کپی نکرده ایدو می دانید قضاوت آموزگار در مورد تقلب شما ، اشتباه بوده است.

    الف) چیزی نمی گویید، کتاب خود را بر می داریدو شروع به خواندن می کنید، گویی که چیزی به شما گفته نشده است.

    ب) می گویید : من تقلب نکردم و از این که این حرف را به من زده اید، خشمگین هستم.

    ج) عصبانی می شوید و چیزی نمی گویید؛ به امید آن که بعدها بتوانید تلافی آن را بر سر آموزگار خود، در بیاورید.

     

    13. با اتوبوس به شهر دیگری می روید. اتوبوس شلوغ است و شما در محلی که سیگار کشیدن ممنوع است، نشسته اید. فردی در کنارتان نشسته و مرتبا سیگار می کشد. شما احساس می کنید که حالتان در حال بهم خوردن است.

    الف) هیچ کاری نمی کنید، با دود می جنگید و آرزو می کنید که راننده بیاید و به او اخطار دهد.

    ب) با عصبانیت به او خیره می شوید و امیدوارید که او سریع پیام را دریافت نماید.

    ج) به مرد می گویید: اگر سیگار کشیدنتان را تمام کنید ممنون می شوم، زیرا حالم را به هم می زند و شما می دانید که اینجا محل سیگار کشیدن نیست.

     

    14. روز تعطیل است و به تازگی کارهای عادی روزمره تان را به پایان رسانده اید. حالا می خواهید بیرون بروید و با دوستانتان بازی کنید. ولی مادرتان می گوید که امروز بعد از ظهر خواهر کوچکتان را نگهداری کنید.

    الف) می گویید: دوست دارم بیرون بروم و با دوستانم بازی کنم.

    ب) نمی خواهید بچه داری کنید، ولی می گویید : چشم مادر.

    ج) حرف مادرتان را نادیده می گیرید و از خانه بیرون می روید.

     

    15. در خلال یک امتحان، دانش اموز دیگری که پشت سرتان نشسته است از شما یک دستمال کاغذی می خواهد. چون چند تا دستمال دارید، یکی را به عقب و برای او می فرستید. آموزگار شما را می بیند و به شما تهمت تقلب می زند.

    الف) ناراحت می شوید، اما می گویید متاسفم و به امتحان خود ادامه می دهید.

    ب) به آموزگار می گویید : شاگرد پشت سرتان یک دستمال کاغذی خواست و شما یک دستمال به او دادید.

    ج) تشخیص می دهید که فقط دوستتان می تواند به شما کمک کند، به او نگاه می کنید و امیدوارید به جای شما حرف بزند.

     

    16. بهترین دوستتان برای مدتی از شما پول قرض می گیرد و آن را به شما پس نمی دهد. امروز پولی ندارید و به 500 تومان برای خرید ناهارتان احتیاج دارید. از همان دوست این مبلغ را درخواست می کنید، ولی او امتناع می نماید.

    الف) گرچه ناراحت می شوید؛ ولی چیزی نمی گویید و تصمیم می گیرید که دوستی خود را با او به هم بزنید.

    ب) می گویید: جالب نیست که وقتی شما از من پول می خواهید، من به شما پول بدهم؟ خوب حالا فراموش کن که دیگر پولی از من بخواهی.

    ج) می گویید: تا به حال پول زیادی به شما داده ام. خیلی ناراحت کننده است که نمی خواهید حتی یک بار هم که شده ، این محبت را جبران کنید.

     

    17. در صف فروشگاه ایستاده اید، مشتری جلوی شما حداقل پنج دقیقه است که در حال چانه زدن با صندوق دار است. تقریبا وقت عصرانه است و عجله دارید که به خانه بروید.

    الف ) چیزی نمی گویید و بدون خریداری آن وسیله ، فروشگاه را ترک می کنید.

    ب) حرف مشتری و حسابدار [صندوق دار] را قطع می کنید و می گویید: فکر نمی کنید که وقتش رسیده که خفه شوید؟

    ج) می گویید: ببخشید من چند دقیقه است که اینجا معطل شده ام، بنابراین می خواهم زودتر کارم را انجام دهید.

     

    18. امروز چهار شنبه است و باید دفترچه علوم خود را تا روز جمعه، تحویل بدهید. یکی از دوستانتان که در این درس ضعیف است ،  از شما می خواهد که دفترچه تان را به او امانت بدهید. اما شما نیاز دارید که بیشتر روی آن کار کنید.

    الف) به خاطر دوستی با او، دفترچه تان را به وی امانت می دهید، علی رغم این که می خواهیدبر روی آن بیشتر کار کنید.

    ب) می گویید: نمی توانم آن را به شما بدهم، باید تا قبل از این که جمعه برسد، روی آن کار کنم.

    ج) می گویید: بگذارید روی آن فکر کنم و سعی می کنید که از او کناره بگیرید؛ به این امید که مجددا از شما درخواست نکند.

     

    19. با مقدار زیادی اسباب و وسایل در صف اتوبوس ایستاده اید. وقتی اتوبس می رسد، تقریبا پر است و از خوش شانسی شما ، آخرین صندلی خالی است. وقتی صندلی خود را به قصد برداشتن بسته ترک می کنید، مسافر دیگری صندلی شما را می گیرد.

    الف) نمی خواهید راجع به صندلی زیاد حرص بخورید، بنابراین چیزی نمی گویید و در راهرو می ایستید.

    ب) می گویید: ببخشید این صندلی من است.

    ج) با عصبانیت به او خیره می شوید؛ به این امیدکه او متوجه شود و صندلی تان را پس بدهد.

     

    20. شما و همکلاسی تان تازه؛ کار تحقیق مدرسه خود را تمام کرده اید. اما بیشتر کار تحقیقی را شما انجام داده اید . آموزگار بسیار خوشحال است. خصوصا از شکل هایی که کشیده اید. او می پرسد کدام یک از شما شکل ها را کشیده است؟ قبل از آن که بخواهید پاسخی بدهید، همکلاسی شما ادعا می کنید که او این کار را انجام داده است.

    الف) می گویید: حقیقت ندارد، من شکل ها را کشیده ام.

    ب) چشم پوشی می کنید؛ زیرا دوست ندارید دوستتان را نزد آموزگار شرمنده کنید.

    ج) به آموزگارتان می گویید: این یک دروغگو است و به دوستتان می گویید من دیگر در هیچ کار تحقیقی با شما کار نخواهم کرد.

     

    21. آموزگارتان به شما گفته است که اخیرا در کلاس خوب کار کرده اید و نمره شما در مقایسه با نمره ای در آخرین امتحان ( بین 14 تا 17)، بالاتر خواهد بود. او گفته بود که ممکن است “الف” ( از 17 به بالا) بگیرید. امروز نمره خودتان را دریافت می کنید و با نا باوری متوجه می شوید که هنوز”ب” است .

    [توضیح سایت : سیستم پنج قسمتی “الف”، “ب”، “ج” ، “د” و “هـ” در نظام ما رایج نیست. معادل آنها 17 و بالاتر ، 14-17 ، 12-14 ، 10-12 و ردی است].

    الف) از آموزگارتان می پرسید چرا نمره “ب” گرفته ام، شما که گفته بودید نمره ام بالاتر خواهد رفت؟

    ب) این واقعیت را که “ب” گرفته اید می پذیرید؛ زیرا احساس می کنید ممکن است اخیرا باید کارهایی را انجام داده باشید که فکر آموزگار تغییر کرده است.

    ج) چیزی به آموزگارتان نمی گویید، اما این حرف را که به شما دروغ گفته است ، بین دوستانتان پخش می کنید.

     

    22. توافق کرده اید که در نگهداری بچه های همسایه تان در منزل آنان، مبلغ معینی را دریافت کنید. اما شما از بچه هاخوشتان نمی آید؛ زیرا همیشه هنگام خوابیدن شما را اذیت می کنند. امشب از هر شب بد تر بودند. وقتی همسایه تان به خانه بر می گردد، به شما حق الزحمه ای کمتر از آن چه انتظار داشته اید، پرداخت می کند.

    الف) چیزی نمی گویید؛ مبلغ پرداختی را می گیرید و مصمم می شوید هرگز برای او بچه داری نکنید.

    ب) می گویید که شما قول داده اید در قبال نگهداری از بچه ها مبلغ بیشتری بپردازید، منصفانه نیست که این مبلغ را بپردازید.

    ج) مبلغ پرداختی را می پذیرید؛ زیرا بهتر از هیچ است و با ناراحتی به خانه می روید.

     

    23. با دوستانتان در محوطه پشتی ، مشغول بازی والیبال هستید. یکی از آنها تصادفا شیشه پنجره همسایه را می شکند. هنگامی که همسایه به خانه باز می گردد، شما را صدا می زند و برای شکستن پنجره سرزنشتان می کند. همسایه تان می گوید: می دانم شما پنجره را شکسته اید. مواظب باشید که دفعه دیگر تکرار نشود.

    الف) می گویید: این یک تصادف بود و شما این کار را نکردید.

    ب) چیزی نمی گویید اما روز بعد عمدا یکی دیگر از پنجره های منزل او را می شکنید.

    ج) برای این که دوستتان دچار مشکل نشود، سرزنش را می پذیرید و می گویید: بسیار خوب.

     

    24. دوست مادرتان به خانه شما می آید و از شما می خواهد که پیامی را برای او ببرید. الان زمان درس شنای شماست و اگر این پیام را ببرید، دیر می شود. از آن بدتر، مادرتان هم از شما می خواهد [خواهد خواست] که این کار را برای دوستش انجام دهید.

    الف) رسانیدن این پیام را نمی پذیرید و به دوست مادرتان می گویید ، خودش این پیام را ببرد.

    ب) چیزی نمی گویید و پیام را می برید، حتی اگر کلاس درستان دیر شود.

    ج) به مادرتان و دوستش می گویید که کلاس شنا دارید و اگر پیام را ببرید، دیرتان می شود.

     

    25. شما و دو نفر از دوستانتان گرسنه اید و به نزدیکترین ساندویچ فروشی می روید. دو همبرگر کامل و یک همبرگر بدون پیاز سفارش می دهید. شما از پیاز بدتان می آید. وقتی پیشخدمت ساندویچ ها را می آورد، هر سه همبرگر پیاز دارند.

    الف ) چیزی نمی گویید و پیازها را از روی همبرگر برمی دارید.

    ب) پیشخدمت را صدا می زنید و می گویید: من همبرگر بدون پیاز می خواستم . از او می خواهید آن را ببرد و همبرگر بدون پیاز بیاورد.

    ج) نسبت به پیش خدمت عصبانی می شوید و به او می گویید؛ آدم کودنی هستی، به تو گفته بودم همبرگر بدون پیاز می خواهم.

     

    26. بهترین دوستتان از شما می خواهد انگشتری را که پدر و مادرتان به خاطر خوب درس خواندن تان در سال گذشته به شما داده اند، قرض بگیرد. شما این انگشتری را خیلی با ارزش می دانید و دوست ندارید به کسی قرض بدهید، حتی به بهترین دوستتان.

    الف) می گویید: نه این انگشتری برای من خیلی با ارزش است آن را به هیچ کس نمی دهم.

    ب) نمی خواهید دوستتان را برنجانید، لذا انگشتری را به وی قرض می دهید.

    ج) می گویید: خیلی خوب، بگذار تا دوباره به آن فکر کنم و سعی می کنید که از دوستتان پرهیز کنید تا آن را ازشما نگیرد.

     

    27. در کنار دریا هستید، آن جا خیلی شلوغ است؛ ولی شما جای مناسبی پیدا می کنید و حوله خود را آنجا می گذارید و به شنا کردن می پردازید. وقتی از دریا بر می گردید، می بینید شخصی حوله شما را کنار زده و دو نفر جای شما دراز کشیده اند.

    الف) چیزی نمی گویید، حوله خود را بر می داریدو به دنبال جتی دیگری می روید.

    ب) به آنان می گویید که من قبل از شما اینجا بوده ام و از آنها می خواهید که به جای دیگری بروند.

    ج) چیزی نمی گویید و با عصبانیت به آنها خیره می شوید، به این امید که پیام شما را دریافت کنند و به جای دیگری بروند.

     

    28. بعد از مدرسه برای خرید شیرینی به یک مغازه می روید. به محض این که از مغازه بیرون می روید،متوجه می شوید بقیه پول خرد خود را پس نگرفته اید. به مغازه بر می گردید و موضوع را به حسابدار [صندوق دار] می گویید، اما او باور نمی کند.

    الف) به حسابدار [صندوق دار] می گویید؛ باید حرف مرا باور کنید، می دانم که مجبور نیستید بقیه پول مرا بدهید، ولی اگر این کار را بکنید ممنون می شوم.

    ب) به حسابدار [صندوق دار] می گویید که دیگر به مغازه او مراجعه نمی کنیدو به دوستانتان هم خواهید گفت که از این فروشگاه خرید نکنند.

    ج) موضوع را نادیده می گیرید و به خودتان می گویید که دفعه دیگر نباید چنین اتفاقی بیفتد.

     

    29. والدین شما به تازگی یک کتاب جدید برایتان خریده اند. با افتخار آن را به خواهرتان نشان می دهید و او بلافاصله از شما می خواهد برای یک روز آن را به او قرض دهید. شما نمی خواهید که فعلا آن را به کسی قرض بدهید، برای این که خودتان هنوز فرصت مطالعه آن را پیدا نکرده اید. با این حال خواهرتان اصرار دارد که آن را از شما قرض بگیرد.

    الف) به خواهرتان می گویید تا قبل از پیدا کردن فرصت مطلوب ، نمی خواهید کتاب را به او بدهید.

    ب) چیزی نمی گویید و کتاب را به او قرض می دهید، زیرا نمی خواهید خواهرتان برنجد.

    ج) نسبت به خواهرتان عصبانی می شوید، زیرا می خواهد چیزی را از شما قرض کند که متعلق به شماست.

     

    30. بعد از مدرسه با یکی از دوستانتان به بیمارستان می روید، زیرا یکی از دوستان شما مچ پایش در کلاس فیزیک در رفته است. برای شام دیر می رسید و پدرتان از شما توضیح می خواهد. حقیقت را به او می گویید، او شما را دروغگو خطاب می کند و می گوید بدون غذا به اتاقتان بروید.

    الف) به اتاقتان می روید، زیرا فکر می کنید که این بهترین روش ایجاد صلح در خانواده است.

    ب) مجددا واقعیت را به پدرتان می گویید و از او می خواهید که به بیمارستان و آموزگارتان تلفن بزند.

    ج) به پدرتان می گویید به اندازه کافی حرف شنیده ام، من سزاوار این رفتار نیستم و به اتاقم نمی روم.

     

    31. شما و دوستتان به خانه یکی از همکلاسی های خود می روید. شما آن همکلاسی را خوب نمی شناسید و نمی دانید که پدر و مادر او در منزل نیستند. وقتی مشغول تماشای تلویزیون هستید، همکلاسی تان به شما سیگار تعارف می کند. دوستتان قبول می کند و باهم سیگار می کشند. شما دوست ندارید سیگار بکشید، اما دوست و همکلاسی تان شما را مسخره می کنند و به شما می خندند.

    الف) با جدیت و به سادگی می گویید، نه من نمی خواهم سیگار بکشم، اما تصور می کنم که شما دلتان می خواهد شوخی کنید.

    ب) واقعا تمایلی ندارید، اما این کار را می کنید. زیرا نمی خواهید آنها به شما بخندند.

    ج) چیزی نمی گویید ، اما بلند می شوید، منزل را ترک می کنیدو دیگر به آنجا بر نمی گردید.

     

    32. یکی از دوستان نزدیک شما کاندیدای کاپیتانی بسکتبال می شود. بازیکن دیگری که شما فکر می کنید کاپیتان بهتری برای تیم خواهد بودنیز کاندید می شود. شما باید با بلند کردن دست این رای گیری را انجام دهید، اگر دست خود را به نفع بازیکن دیگری بلند کنید ، ممکن است که احساسات دوست خود را جریحه دار کنید.

    الف) به نفع بازیکنی که اعتماد دارید کاپیتان بهتری خواهد بود، رای می دهید.

    ب) چون نمی خواهید دوستتان ناراحت شود، بنابر این می گویید به جهنم، من در رای گیری شرکت نمی کنم.

    ج) ناگهان به خاطر می آورید که باید کار دیگری را انجام دهید. بنابراین عذر خواهی می کنید و می گویید شما ادامه دهید و بدون من رای گیری کنید.

     

    33. مشتاقانه منتظرید که بعد از مدرسه به منزل دوستتان بروید و به نوار موسیقی جدیدی گوش دهید. مادرتان هم به شما این اجازه را داده است. با عجله از مدرسه به منزل می روید، کتاب هایتان را می اندازید و می خواهیدخانه را ترک کنید. اما مادرتان می گوید می خواهم با جارو برقی ، اتاق پذیرایی را جارو کنی، زیرا قرار است امشب میهمان داشته باشیم و من خیلی کار دارم.

    الف) وانمود می کنید که حرفهای مادرتان را نشنیده اید و بیرون می روید.

    ب) به مادرتان می گویید به من گفته بودید که می توانم بیرون بروم، منصفانه نیست که در آخرین لحظه از من بخواهید در منزل بمانم.

    ج) به مادرتان می گویید: شما همیشه برنامه های مرا خراب می کنید و از درب خارج می شوید.

     

    *******************************

    روش نمره گذاری و تفسیر

    این پرسشنامه دارای 33 سوال می باشد که طی آن هر آزمودنی به یکی از سه گزینه، یعنی؛ رفتار مبتنی بر ابراز وجود، غیر ابراز وجود و پرخاشگرانه است، پاسخ می گوید.

    روش نمره گذاری این پرسشنامه به این ترتیب است که یکی از سه پاسخ به عنوان پاسخ مناسب (ابراز وجودی) در نظر گرفته شده و به آن نمره 1 داده می شود و به بقیه پاسخها نمره صفر تعلق می گیرد. به این معنی که، برای سوالهای 31، 32، 28، 29، 20، 21، 23، 26، 6، 10، 14 به پاسخ (الف)؛ برای سوالهای 1، 7، 9، 12، 15، 30، 33، 25، 27، 18، 19 و 22 به پاسخ (ب) و برای سوالهای 3، 4، 5، 8، 11، 13، 16، 17 و 24 به پاسخ (ج) یک نمره تعلق می گیرد. در نهایت، مجموع نمرات حاصل، معرف نمره کل آزمودنی می باشد.

    پایایی و روایی پرسشنامه

    لی و همکاران اعتبار پرسشنامه، ابراز وجود را در بررسی که انجام داده اند، در حد متوسط اعلام نمودند. اعتبار بدست آمده توسط آنها پس از چهار هفته از روش بازآزمون 84/0 گزارش گردید. رمضانی (1377) به منظور سنجش اعتبار ابراز وجود، پرسشنامه مزبور را به طور همزمان با مقیاس اختلالات رفتاری وودورث (WCOS)، به کار برد. به جز حیطه گوشه گیری، سایر حیطه های پرسشنامه با مقیاس asa در سطح 05/0 همبستگی معنی داری داشتند. به منظور تعیین اعتبار پرسشنامه ابراز وجودی برای نوجوانان، در این پژوهش از مقیاس عزت نفس کوپر اسمیت استفاده گردید. ضریب همبستگی بین این پرسشنامه و مقیاس عزت نفس کوپر اسمیت 16/0 = r به دست آمد، که در سطح آلفای 01/0 معنی دار بود و ضریب اعتبار یا بازآزمایی این پرسشنامه نیز 78/0 بود. همچنین، ضریب آلفای به دست آمده، 63/0 محاسبه گردید.

    منبع: ساعتچی. محمود ، کامکاری. کامبیز، عسکریان. مهناز . آزمونهای روان شناختی . نشر ویرایش . 1389

     

     

    [1] Adolescence Self-Assertiveness

  • آزمون روانشناسی

    پرسشنامه سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت والکر

     

    ردیف عبارت هرگز برخی اوقات اغلب همیشه
    1 احساس می کنم که در حال ترقی هستم و در مسیر مثبتی رشد می کنم        
    2 از خود راضی ام و احساس آرامش می کنم        
    3 به آینده امیدوار هستم        
    4 اعتقاد دارم که زندگی ام هدفمند است        
    5 برای رسیدن به اهداف بلند مدت زندگی ام تلاش می کنم        
    6 از مسائلی که در زندگی برایم اهمیت دارند، آگاهی دارم.        
    7 هر روز زندگی برایم جالب توجه و چالش برانگیز است        
    8 احساس می کنم با نیروهایی بزرگتر از خودم در ارتباط هستم        
    9 از سوی مجموعه ای از افراد که نگرانم هستند و برایم دل می سوزاند، حمایت می شوم.        
    10 بین زمان کار و تفریح تعادل ایجاد می کنم        
    11 برای یادگیری تجربیات جدید آمادگی دارم        
    12 اطلاعاتی را از افراد متخصص، در مورد نحوه مراقبت درست از خودم، درخواست می کنم        
    13 در برنامه های آموزشی در زمینه مراقبت بهداشت فردی شرکت می کنم        
    14 زمان انجام فعالیت ورزشی ضربان قلبم را چک می کنم.        
    15 در مورد مسائل نگران کننده مربوط به سلامتم با متخصصان بهداشت و درمان گفتگو می کنم        
    16 نشانه های غیرمعمولی بیماری را به پزشک یا سایر پرسنل بهداشتی گزارش می کنم        
    17 در خصوص مشکلات و نگرانی هایم با اطرافیانم بحث و گفتگو می کنم        
    18 مطالب یا برنامه های تلویزیونی را در مورد حفظ و بهبود سلامتی می خوانم و می بینم        
    19 رژیم غذایی را که کم چربی، یا دارای چربی های اشباع شده و کم کلسترول باشد، انتخاب می کنم        
    20 برچسب مواد غذایی بسته بندی شده حاوی روغن ها و سدیم مانند کنسرو ها و غیره را می خوانم        
    21 از پرسنل بهداشتی مانند پزشکان و پرستاران برای فهم دستورات آنها سوال می کنم        
    22 اگر لازم باشد درخواست مشاوره یا راهنمایی می کنم        
    23 از سوی مجموعه ای از افراد که نگرانم هستند و برایم دل می سوزاند، حمایت می شوم        
    24 زمانی که از کارشناسان بهداشتی، پزشکان و پرستاران در مورد مسایل مربوط به سلامتی سوال می کنم دوست دارم اطلاعات زیادی به من بدهند.        
    25 وقتم را با دوستان نزدیک می گذرانم        
    26 با دیگران رابطه پر معنی و رضایت بخشی دارم        
    27 بیان نگرانی، عشق و صمیمیت به دیگران برایم آسان است        
    28 راه هایی را برای ایجاد روابط صمیمی و نزدیک پیدا می کنم        
    29 توسط افرادی که مورد توجه آنها هستم لمس می شوم و آنها را لمس می کنم        
    30 از طریق گفتگو و توافق با دیگران مشکلاتم را برطرف می کنم        
    31 زمان خوابیدن بر افکار خوب تمرکز می کنم        
    32 از دیگران بخاطر موفقیت هایشان به آسانی تعریف و تمجید می کنم        
    33 از روش های خاصی برای کنترل استرس خودم استفاده می کنم.        
    34 به قدر کفایت می خوابم        
    35 هر روز دقایقی را برای آرام سازی و شل کردن عضلات، تعیین می کنم        
    36 برای جلوگیری از خستگی قدم می زنم        
    37 مسایلی از زندگی ام را که قدرت تغییر آنها را ندارم، می پذیرم        
    38 آرام سازی و روشهایی مانند یوگا را روزانه 20-15 دقیقه تمرین می کنم.        
    39 در جریان فعالیت های معمول روز ورزش می کنم (مانند قدم زدن زمان ناهار، استفاده از پله بجای آسانسور، پارک ماشین در محلی دورتر از مقصدم و پیاده روی تا محل کار و غیره).        
    40 در فعالیت های بدنی سبک تا متوسط شرکت می کنم (مانند پیاده روی استقامتی 5 روز در هفته هر روز 40-30 دقیقه)        
    41 حداقل 3 بار در هفته به مدت 20 دقیقه یا بیشتر ورزش شدید می کنم (دوچرخه سواری، پیاده روی سریع، دویدن، …)        
    42 برنامه منظمی برای ورزش کردن دارم        
    43 اوقات فراغتم را با فعالیت های بدنی می گذرانم ( مانند شنا، دوچرخه سواری)        
    44 در جریان فعالیت های معمول روز ورزش می کنم (مانند قدم زدن زمان ناهار، استفاده از پله بجای آسانسور، پارک ماشین در محلی دورتر از مقصدم و پیاده روی تا محل کار و غیره).        
    45 تمرینهای کششی را حداقل 3 بار در هفته انجام می دهم.        
    46 هنگام فعالیت ورزشی ضربان قلبم به میزان مطلوب می رسد        
    47 صبحانه می خورم.        
    48 استفاده از شکر و شیرینی ها را محدود می کنم.        
    49 روزانه 5-3 وعده سبزی می خورم.        
    50 روزانه فقط 3-2 وعده گوشت قرمز، مرغ، حبوبات خشک، تخم مرغ و آجیل مصرف می کنم.        
    51 روزانه 3-2 وعده شیر، ماست یا پنیر می خورم.        
    52 روزانه فقط 3-2 وعده گوشت قرمز، مرغ، حبوبات خشک، تخم مرغ و آجیل مصرف می کنم.        
    53 4-2 بار در روز میوه می خورم.        
    54 هر روز 11-6 وعده نان، برنج و ماکارونی می خورم.        

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    روش نمره گذاری و تفسیر

    این پرسشنامه دارای 54 سوال بوده و هدف آن اندازه گیری رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت (تغذیه، ورزش، مسئولیت پذیری در مورد سلامت، مدیریت استرس، حمایت بین فردی، خودشکوفایی) است. طیف پاسخگویی آن از نوع لیکرت بوده که امتیاز مربوط به هر گزینه در جدول زیر ارائه گردیده است:

    گزینه هرگز برخی اوقات اغلب همیشه
    امتیاز 1 2 3 4

    پرسشنامه فوق دارای شش بعد بوده که سوالات مربوط به هر بعد در جدول زیر ارائه گردیده است:

     

    بعد سوالات مربوطه
    تغذیه 11-1
    ورزش 24-12
    مسئولیت پذیری در مورد سلامت 32-25
    مدیریت استرس 38-33
    حمایت بین فردی 46-39
    خودشکوفایی 54-47

     

    برای بدست آوردن امتیاز مربوط به هر بعد، مجموع امتیازات سوالات مربوط به آن بعد را با هم جمع نمایید. برای بدست آوردن امتیاز کلی پرسشنامه، مجموع امتیازات همه سوالات را با هم جمع کنید.

    روایی و پایایی

    در پژوهش محمدی زیدی و همکاران (1390) روایی پرسشنامه مورد تایید قرار گرفته است. همچنین پایائی پرسشنامه یا قابلیت اعتماد آن با استفاده از روش اندازه­گیري آلفاي کرونباخ محاسبه شد. معمولاً دامنه ضریب اعتماد آلفاي کرونباخ از صفر (0) به معناي عدم پایداري، تا مثبت یک (1+) به معناي پایائی کامل قرار می­گیرد و هر چه مقدار بدست آمده به عدد مثبت یک نزدیکتر باشد قابلیت اعتماد پرسشنامه بیشتر می­شود. آلفای کرونباخ برای پرسشنامه سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت والکر در جدول زیر ارائه شده است:

     

    مقدار آلفای کرونباخ در پرسشنامه­ سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت والکر

    بعد آلفای کرونباخ
    تغذیه 79/0
    ورزش 86/0
    مسئولیت پذیری در مورد سلامت 81/0
    مدیریت استرس 91/0
    حمایت بین فردی 79/0
    خودشکوفایی 81/0

     

     

     

    منبع: محمدی زیدی، عیسی، (1390)، روایی و پایایی نسخه فارسی پرسشنامه سبک زندگی ارتقا ءدهنده سلامت، مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران، دوره بیست و یکم، ویژه نامه 1.

    – Walker SN, Hill-Polerecky DM. Psychometric evaluation of Health Promoting Lifestyle Profil II. Unpublished manuscript, University of Nebraska Medical Center, College of Nursing, Lincoln, 1997.

     

     

  • آزمون روانشناسی

    پرسشنامه موقعيت هاي زناشوئي(MSS)

     

    موقعيت هاي زناشوئي: شوهر

    سن:                                 میزان تحصیلات:                               شغل:                         تعداد فرزندان:

    راهنماي تکميل:

    مجموعه اي از موقعيت ها در زير آورده شده اند. فرض کنيد شما شوهر زني هستيد که در هر موقعيت توصيف شده است. در هر موقعيت، پاسخ خود به همسرتان را در قالب يک کلمه، يک جمله و يا يک پاراگراف کوتاه بنويسيد. لطفاً عين کلماتي را که به کار مي بريد بنويسيد، گوئي که در آن لحظه در موقعيت مذکور حضور داريد. حتي الامکان سعي کنيد پاسخ هاي صادقانه و واقعي خود را بنويسيد.

    اگر فکر مي کنيد قبل از ارائه پاسخ ترجيح مي دهيد که منتظر بمانيد، بنويسيد: ” بعداً  “. اگر فکر مي کنيد چيزي در پاسخ نخواهيد گفت، بنويسيد: ” هيچ “. اگر موقعيت واقعي نيست ( براي مثال، شوهر سيگار مي کشد و شما سيگاري نيستيد )، سعي کنيد خود را در موقعيت تجسم نموده و به گونه اي پاسخ دهيد که انگار موقعيت واقعي است. لطفاً قبل از نوشتن پاسخ خود با کسي مشورت نکنيد و دليل نياوريد که چرا فلان پاسخ را مي نويسيد. لطفاً به جاي توضيح درباره آنچه که انجام مي دهيد، عين کلماتي را که در پاسخ خواهيد گفت بنويسيد.

    1 شما و همسرتان در يک مهماني هستيد. در آنجا به شما خوش مي گذرد، اما همسرتان خسته شده و مي خواهد برود. او مي گويد: ” خسته شدم، بيا بريم خونه. ”

    من خواهم گفت: ”

     

    2 شما احساس مي کنيد در اداره امورات اقتصادي خانواده در کل موفق بوده ايد، اما اخيراً فراموش کرده ايد بعضي از صورت حساب هاي کوچک را بپردازيد. همسر شما مي گويد: ” داروخانه چي امروز از من خواست که صورت حسابمان را بپردازيم. اين سومين بار در همين هفته است که از من درخواست طلب مي کنند. ”

    من خواهم گفت: ”

     

    3 همسر شما عادت دارد تکه هاي مجلات و روزنامه ها را قبل از اينکه شما آن را مطالعه کنيد ببرد. شما در حال مطالعه يک مقاله هستيد که متوجه مي شويد يک سوراخ در وسط آن ايجاد شده است.

    من خواهم گفت: “

    4 در مهماني ها اگر باب ميل خودتان غذا بخوريد به شما خوش مي گذرد، هر چند که پرخوري هم نمي کنيد. همسرتان به شما مي گويد: ” چه خوب بود اگر پرخوري نمي کردي. ”

    من خواهم گفت: ”

     

    5 يکي از همسايه ها که شما شناخت خيلي کمي نسبت به آنها داريد از دختر سه ساله شما دعوت کرده که به يک پيک نيک بروند. همسر شما مي گويد: ” مينا واقعاً دوست دارد برود و من مطمئنم که آنها آدم هاي خوبي هستند. ”

    من خواهم گفت: ”

     

    6 ستون مورد علاقه همسرت از روزنامه حذف شده و او نسبت به اين قضيه اعتراض دارد. او مي گويد: “آه خداي من! چه افتضاحي، ستون ——- خذف شده. من و دوستام هميشه درباره مطالب آن صحبت مي کنيم.”

    من خواهم گفت: “

    7 شما قبلاً از همسرت درخواست کرده اي که در حفظ رژيم غذائي کم کالري که دکتر برايت تجويز کرده، به تو کمک کند. او يک روز متوجه مي شود که شما در آشپزخانه در حال خوردن کيک هستيد. اگر شما بخواهيد که علت اين رفتار خود را برايش توضيح دهيد،

    من خواهم گفت:”

     

    8 شما با همسرت قرار گذاشته اي که ناهار را با هم صرف کنيد. به همين منظور، يک جلسه کاري مهم را براي اينکه به موقع برسي نيمه کاره ترک کرده اي. اما همسرت نيم ساعت تأخير مي کند.

    من خواهم گفت: ”

     

    9 شما و همسرت برنامه ريزي کرده ايد که يک شب را با هم در بيرون از منزل سپري کنيد. بعد از ظهر همسرت تلفن کرده و به شما اطلاع مي دهد که به جاي بيرون رفتن دوست دارد چند تا از دوستانش را به مهماني دعوت کند. اما شما ترجيح مي دهي که برنامه قبلي را لغو نکنيد.

    من خواهم گفت:”

     

    10 شما و همسرت از خيلي وقت پيش مي خواستيد اتومبيل بخريد. يک روز شما بدون مشورت با او اتومبيلي را خريداري کرده و به منزل مي بريد. او مي گويد:” اما اين اتومبيلي نيست که من مي خواستم.”

    من خواهم گفت:”

     

    11 دختر شما اخيراً برايتان مشکل آفرين شده. شما فکر مي کنيد والدين نبايد نسبت به بچه هاي خود زياد سخت بگيرند، اما همسرت مي گويد:”تنها کاري که بايد بکني اين است که به او سخت بگيري.”

    من خواهم گفت:”

     

    12 همسر شما اخيراً از يک سري درد هاي جسماني شکايت کرده و شما او را پيش چندين دکتر برده ايد، اما هيچکدام به تشخيص خاصي نرسيده اند. او مي گويد: “درد پهلويم دوباره دارد غير قابل تحمل مي شود.”

    من خواهم گفت:”

     

    13 همسرت قرار بوده دکمه کت شما را بدوزد، اما چند روز است که اين کار را نکرده. شما مي خواهيد در باره اين موضوع با او صحبت کنيد.

    من خواهم گفت:”

     

    14 همسر شما اخيراً مسئوليت بخش فروش يک کارگاه توليدي پوشاک زنانه را به عهده گرفته. به نظر شما، او به اندازه کافي سرش شلوغ است که کار ديگري را انجام دهد.

    من خواهم گفت:”

     

    15 شما و همسرت در يک رستوران گران قيمت هستيد. او گارسون را صدا مي زند و قشرق به پا مي کند چون سوپش سرد است. شما نمي خواهيد که او به اين کارش ادامه دهد.

    من خواهم گفت:”

     

    16 همسر شما اخيراً براي گذراندن يکي از درس هاي باقيمانده خود در دبيرستان بزرگسالان ثبت نام کرده. يک روز غروب او به خانه آمده و مي گويد: “دارم نا اميد مي شوم ، اصلاً از درس ها سر در نمي آورم. ”

    من خواهم گفت:”

     

    17 شما و همسرت مدتي است که رابطه جنسي نداشته ايد. شما پيشنهاد مي کني که امشب زود تر به بستر برويد، اما او مي گويد:” فيلم امشب تلوزيون از آنهائيست که هميشه دلم مي خواست نگاه گنم.”

    من خواهم گفت:”

     

    18 شما تمام روز مشغول انجام کار هائي براي کمک به اعضاي خانواده ات بوده اي. درست در لحظه اي که مي خواهي روي صندلي دلخواه خود استراحت کني، همسرت از تو مي خواهد که بچه ها را براي خريد لوازم مدرسه بيرون ببري.

    من خواهم گفت:”

     

    19 شما برنامه ريزي کرده اي که براي خريد بعضي از مايحتاج خود فردا به بازار بروي و تمام روز را به آن اختصاص داده اي. شب قبل از آن، همسرت مي گويد: “پس فردا مهمان داريم، فردا مي خواهم خانه را تميز کنم، از تو مي خواهم که کمکم کني.”

    من خواهم گفت:”

     

     

    20 امروز هنگام صرف ناهار به طور اتفاقي به يکي از دوستان مدرسه اي خود برخورد مي کني که چندسالي است او را نديده اي. هر چند شما با او دوستانه رفتار مي کني، او به سردي برخورد مي کند و در نهايت به شما بي محلي مي کند. شما عميقاً احساس آزردگي مي کني و مي خواهي بعد از آمدن از سر کار در اين رابطه با همسرت صحبت کني.

    من خواهم گفت:”

     

    21 امروز بعد از ظهر، شما براي خريد به يک فروشگاه با کيفيت رفته بودي. هنگام خريد، فروشنده ابتدا دو نفر ديگر را که در صف از شما عقب تر بودند راه انداخت. هنگام بازگشت به خانه درباره اين موضوع با همسرت صحبت مي کني.

    من خواهم گفت:”

     

    22 شما با يکي از همکاران خود بر سر نحوه انجام کار خاصي اختلاف نظر داريد. رئيس اداره تصميم گرفته است تا به جاي راهکار هاي شما دو نفر، راه حل خودش را پياده کند. هر چند اين تصميم هيچ گونه ضرري براي شما و پست تان نخواهد داشت، اما همچنان احساس مي کني که راهکار شما بهترين است. شما در اين زمينه با همسر خود صحبت مي کني.

    من خواهم گفت:”

     

    23 هر چند شما از ماهيگيري لذت مي بري، اما فرصت نمي کني که بيش از يک يا دو بار در سال به ماهيگيري بروي. امسال دوست داري مقدار زيادي از تعطيلات خود را صرف ماهيگيري کني. درعين حال، اين حق را براي همسرت نيز قائل هستي که او هم ايده هاي خودش را براي گذراندن تعطيلات داشته باشد. با او در اين زمينه صحبت مي کني.

    من خواهم گفت:”

     

    24 شما عضو يک انجمن اجتماعي هستي. شما و يکي از بهترين دوستانت کانديداي رياست انجمن شده ايد. بعد از يک رقابت کوتاه، انتخابات برگزار مي شود و دوست شما برنده مي شود. درست بعد از انتخابات به خانه مي آئي و با همسرت درباره اين موضوع صحبت مي کني.

    من خواهم گفت:”

     

    25 هنگامي که از سرکار به خانه بر مي گردي، متوجه مي شوي که همسرت ناراحت به نظر مي رسد. شما اول صحبت مي کني.

    من خواهم گفت:”

     

    26 شما دوست داري خانه تميز و مرتب باشد، اما وقتي امروز از سر کار بر مي گردي، خانه را در هم ريخته مي بيني. معلوم مي شود که همسرت تمام روز را مشغول مطالعه يک مجله بوده. اول شما صحبت مي کني.

    من خواهم گفت:”

     

    27 اخيراً همسرت فعالانه درگير تبليغات انتخاباتي براي پيروزي يکي از نامزد هاي انتخابات مجلس بوده که برايش احترام زيادي قائل است. او مقدار زيادي از وقت وانرژي خود را صرف اين کار کرده، به طوري که بعضاً شما و بچه ها را هم فراموش کرده است. شما و همسرت در خانه نشسته ايد و به اخبار انتخابات گوش مي کنيد که متوجه مي شويد فرد مورد نظر رأي نياورده است. اول شما صحبت مي کنيد.

    من خواهم گفت:”

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    موقعيت هاي زناشوئي: زن

    سن:                                 میزان تحصیلات:                               شغل:                         تعداد فرزندان:

    راهنماي تکميل:

    مجموعه اي از موقعيت ها در زير آورده شده اند. فرض کنيد شما همسر مردي هستيد که در هر موقعيت توصيف شده است. در هر موقعيت، پاسخ خود به همسرتان را در قالب يک کلمه، يک جمله و يا يک پاراگراف کوتاه بنويسيد. لطفاً عين کلماتي را که به کار مي بريد بنويسيد، گوئي که در آن لحظه در موقعيت مذکور حضور داريد. حتي الامکان سعي کنيد پاسخ هاي صادقانه و واقعي خود را بنويسيد.

    اگر فکر مي کنيد قبل از ارائه پاسخ ترجيح مي دهيد که منتظر بمانيد، بنويسيد: ” بعداً  “. اگر فکر مي کنيد چيزي در پاسخ نخواهيد گفت، بنويسيد: ” هيچ “. اگر موقعيت واقعي نيست ( براي مثال، شوهر سيگار مي کشد و شما سيگاري نيستيد )، سعي کنيد خود را در موقعيت تجسم نموده و به گونه اي پاسخ دهيد که انگار موقعيت واقعي است. لطفاً قبل از نوشتن پاسخ خود با کسي مشورت نکنيد و دليل نياوريد که چرا فلان پاسخ را مي نويسيد. لطفاً به جاي توضيح درباره آنچه که انجام مي دهيد، عين کلماتي را که در پاسخ خواهيد گفت بنويسيد.

    1 شما احساس مي کنيد در اداره امورات اقتصادي خانواده در کل موفق بوده ايد، اما اخيراً فراموش کرده ايد بعضي از صورت حساب هاي کوچک را بپردازيد. همسر شما مي گويد: ” داروخانه چي امروز از من خواست که صورت حسابمان را بپردازيم. اين سومين بار در همين هفته است که از من درخواست طلب مي کنند. ”

    من خواهم گفت: ”

     

    2 همسر شما عادت دارد تکه هاي مجلات و روزنامه ها را قبل از اينکه شما آن را مطالعه کنيد ببرد. شما در حال مطالعه يک مقاله هستيد که متوجه مي شويد يک سوراخ در وسط آن ايجاد شده است.

    من خواهم گفت: ”

     

    3 در مهماني ها اگر باب ميل خودتان غذا بخوريد به شما خوش مي گذرد، هر چند که پرخوري هم نمي کنيد. همسرتان به شما مي گويد: ” چه خوب بود اگر پرخوري نمي کردي. ”

    من خواهم گفت: ”

     

    4 يکي از همسايه ها که شما شناخت خيلي کمي نسبت به آنها داريد از دختر سه ساله شما دعوت کرده که به يک پيک نيک بروند. همسر شما مي گويد: ” مينا واقعاً دوست دارد برود و من مطمئنم که آنها آدم هاي خوبي هستند. ”

    من خواهم گفت: ”

     

    5 ستون مورد علاقه همسرت از روزنامه حذف شده و او نسبت به اين قضيه اعتراض دارد. او مي گويد: “آه خداي من! چه افتضاحي، ستون ——- خذف شده. من و دوستام هميشه درباره مطالب آن صحبت مي کنيم.”

    من خواهم گفت: ”

     

    6 شما قبلاً از همسرت درخواست کرده اي که در حفظ رژيم غذائي کم کالري که دکتر برايت تجويز کرده، به تو کمک کند. او يک روز متوجه مي شود که شما در آشپزخانه در حال خوردن کيک هستيد. اگر شما بخواهيد که علت اين رفتار خود را برايش توضيح دهيد،

    من خواهم گفت:”

     

    7 شما با همسرت قرار گذاشته اي که ناهار را با هم صرف کنيد. به همين منظور، يک جلسه کاري مهم را براي اينکه به موقع برسي نيمه کاره ترک کرده اي. اما همسرت نيم ساعت تأخير مي کند.

    من خواهم گفت: ”

     

    8 شما و همسرت برنامه ريزي کرده ايد که يک شب را با هم در بيرون از منزل سپري کنيد. بعد از ظهر همسرت تلفن کرده و به شما اطلاع مي دهد که به جاي بيرون رفتن دوست دارد چند تا از دوستانش را به مهماني دعوت کند. اما شما ترجيح مي دهي که برنامه قبلي را لغو نکنيد.

    من خواهم گفت:”

    9 شما و همسرت از خيلي وقت پيش مي خواستيد اتومبيل بخريد. يک روز شما بدون مشورت با او اتومبيلي را خريداري کرده و به منزل مي بريد. او مي گويد:” اما اين اتومبيلي نيست که من مي خواستم.”

    من خواهم گفت:”

     

     

    10 دختر شما اخيراً برايتان مشکل آفرين شده. شما فکر مي کنيد والدين نبايد نسبت به بچه هاي خود زياد سخت بگيرند، اما همسرت مي گويد:”تنها کاري که بايد بکني اين است که به او سخت بگيري.”

    من خواهم گفت:”

     

    11  

    همسر شما اخيراً از يک سري درد هاي جسماني شکايت کرده و شما او را پيش چندين دکتر برده ايد، اما هيچکدام تشخيص خاصي نداده اند. او مي گويد: “درد پهلويم دوباره دارد غير قابل تحمل مي شود.”

    من خواهم گفت:”

     

    12  

    قفل يکي از در هاي منزل چند روز است که خراب شده و همسرت قرار بوده آن را درست کند، اما هنوز اين کار را نکرده. شما مي خواهيد در باره اين موضوع با او صحبت کنيد.

    من خواهم گفت:”

     

    13 همسر شما اخيراً مسئوليت بخش فروش يک کارگاه توليدي پوشاک را به عهده گرفته. به نظر شما، او به اندازه کافي سرش شلوغ است که کار ديگري را انجام دهد.

    من خواهم گفت:”

     

    14  

    شما و همسرت در يک رستوران گران قيمت هستيد. او گارسون را صدا مي زند و قشرق به پا مي کند چون سوپش سرد است. شما نمي خواهيد که او به اين کارش ادامه دهد.

    من خواهم گفت:”

    15 همسر شما اخيراً براي گذراندن يکي از درس هاي باقيمانده خود در دبيرستان بزرگسالان ثبت نام کرده. يک روز غروب او به خانه آمده و مي گويد: “دارم نا اميد مي شوم ، اصلاً از درس ها سر در نمي آورم. ”

    من خواهم گفت:”

     

    16 شما و همسرت به کنسرت موسيقي مي رويد. هنگامي که به آنجا مي رسيد متوجه مي شويد که بليط ها را در خانه جا گذاشته ايد. او مي گويد: “از دست تو عصباني ام، بليط ها را چه کار کردي؟”

    من خواهم گفت:”

     

    17 شما و همسرت مدتي است که رابطه جنسي نداشته ايد. شما پيشنهاد مي کني که امشب زود تر به بستر برويد، اما او مي گويد:” فيلم امشب تلوزيون از آنهائيست که هميشه دلم مي خواست نگاه گنم.”

    من خواهم گفت:”

     

    18 شما تمام روز مشغول انجام کار هائي براي کمک به اعضاي خانواده ات بوده اي. درست در لحظه اي که مي خواهي روي صندلي دلخواه خود استراحت کني، همسرت از تو مي خواهد که بچه ها را براي خريد لوازم مدرسه بيرون ببري.

    من خواهم گفت:”

     

    19 شما برنامه ريزي کرده اي که براي خريد بعضي از مايحتاج خود فردا به بازار بروي و تمام روز را به آن اختصاص داده اي. شب قبل از آن، همسرت مي گويد: “پس فردا مهمان داريم، فردا مي خواهم خانه تکاني کنم، از تو مي خواهم که کمکم کني.”

    من خواهم گفت:”

     

    20  

    امروز هنگام صرف ناهار به طور اتفاقي به يکي از دوستان مدرسه اي خود برخورد مي کني که چندسالي است او را نديده اي. هر چند شما با او دوستانه رفتار مي کني، او به سردي برخورد مي کند و در نهايت به شما بي محلي مي کند. شما عميقاً احساس آزردگي مي کني و مي خواهي بعد از آمدن از سر کار در اين رابطه با همسرت صحبت کني.

    من خواهم گفت:”

    21 امروز بعد از ظهر، شما براي خريد به يک فروشگاه با کيفيت رفته بودي. هنگام خريد، فروشنده ابتدا دو نفر ديگر را که در صف از شما عقب تر بودند راه انداخت. هنگام بازگشت به خانه درباره اين موضوع با همسرت صحبت مي کني.

    من خواهم گفت:”

     

    22 شما علاقه مند به پوشيدن لباس هاي مد روز هستي و تصميم گرفته اي که مانتوي مورد علاقه خود را که قبلاً انتخاب کرده اي، بخري. در حاليکه اين مسئله را با همسر خود در ميان نگذاشته اي، مطمئن هستي که مخالفت مي کند. شما هم مي خواهي همسرت راضي باشد و هم بر طبق آخرين مد روز بپوشي. مي خواهي در اين زمينه با همسرت صحبت کني.

    من خواهم گفت:”

     

    23 مادرت نزديک خانه شما زندگي مي کند و امروز بعد از ظهر به خانه شما آمده. بچه هاي شما بدرفتاري کرده اند و تو با مادرت بر سر نحوه تربيت آنها جر و بحث کرده اي و هر دو عصباني شده ايد. حالا مادرت رفته، اما شما هنوز ناراحت و عصباني هستي. در اين هنگام، شوهرت از سر کار بر مي گردد و شما با او درباره اين موضوع صحبت مي کني.

    من خواهم گفت:”

     

    24 والدين شما، دور از شما زندگي مي کنند و يکي دو سال است که آنها را نديده اي. شما امسال ترجيح مي دهي که تعطيلات خود را با آنها بگذراني. درعين حال، اين حق را براي همسرت نيز قائل هستي که او هم ايده هاي خودش را براي گذراندن تعطيلات داشته باشد. با او در اين زمينه صحبت مي کني.

    من خواهم گفت:”

     

    25 شما اخيراً فعالانه درگير تبليغات انتخاباتي براي پيروزي يکي از نامزد هاي انتخابات مجلس بوده اي که برايش احترام زيادي قائل هستي. اين مسئله آنقدر براي تو اهميت داشته که مقدار زيادي از وقت وانرژي خود را صرف اين کار کرده اي، به طوري که بعضاً همسر و بچه هايت را هم فراموش کرده اي. شما و همسرت در خانه نشسته ايد و به اخبار انتخابات گوش مي کنيد که متوجه مي شويد فرد مورد نظر رأي نياورده است. عميقاً احساس ناکامي مي کني و فکر مي کني وقتي را که براي اين کار صرف کرده بودي هدر رفته است. شما با همسرت در اين زمينه صحبت مي کني.

    من خواهم گفت:”

     

    26 شما هميشه با شرط بندي کردن مخالف بوده ايد، زيرا به نظر شما اين کار هم هدر دادن وقت و پول و هم حرام است. اما همسر شما دوست دارد گهگاهي اين کار را انجام دهد. امشب او از يک مهماني به خانه آمده و مقدار قابل توجه اما نه زيادي پول را باخته است. شما با همسرت در اين زمينه صحبت مي کني.

    من خواهم گفت:”

     

    27 امروز ، روز تولد همسرت است. شما برايش يک کيک پخته اي و تصميم گرفته اي با يک جشن تولد او را غافلگير کني. اما درست همان وقتي که همسرت به خانه مي آيد، متوجه مي شوي که کيک روي زمين افتاده و قابل خوردن نيست. شديداً احساس ناکامي مي کني و نزديک است که گريه ات بگيرد.

    من خواهم گفت:”

     

    رهنمود هاي نمره گذاري موقعيت هاي زناشوئي(MSS)

    مقوله هاي نمره گذاري موقعيت زناشوئي

    مقوله هاي پاسخ مثبت (+)

    به پاسخ، يک مثبت(+) تعلق مي گيرد، اگر :

    1. همدلي را نسبت به همسر نشان بدهد. اين بدان معني است که پاسخ حاوي بيان مجدد محتوا و يا توضيح احساسات باشد. صرف بيان ماشين وار “من احساس شما را درک کنم” يا “من درک مي کنم چرا …[ فلان کار]… را کردي” و از اين قبيل پاسخ هائي که هيچ گونه احساسات، افکار يا رفتار هاي خاصي را به همراه ندارند، همدلانه به حساب نمي آيند. اما اگر پاسخ، با احساسات، افکار و رفتار هاي خاصي همراه باشد، همدلانه محسوب مي شود، مانند: “من مي فهمم که چرا مي خواهي مقالات را از روزنامه جدا کني.”
    2. گوينده بپذيرد که برداشت، قضاوت، عقيده، مشاهدات و . . .او از موقعيت ذهني بوده و حقيقي، عيني، بي عيب و ضابطه مند نيست. به جاي صحبت کردن به شيوه اي که انگار حق با اوست يا او راست مي گويد، گوينده از عباراتي از قبيل ” من فکرمي کنم . . . “، يا ” آن طور که من مي بينم . . . ” يا ” به نظر من . . . ” و غيره استفاده مي کند. در اينجا، به صرف استفاده از ضمير ” من” امتيازي تعلق نمي گيرد. زماني به  يک پاسخ امتياز تعلق مي گيرد که خود- انگيخته بوده و صرفاً بيان موافقت با نظر طرف مقابل نباشد. به بيان يک واقعيت امتيازي داده نمي شود، مگر اينکه آن واقعيت به طور ذهني بيان شده باشد.
    3. بيان کننده بعضي از احساسات، آرزو ها، خواسته ها يا تمايلات خود گوينده باشد. استفاده از عبارت “من احساس مي کنم . . . ” خود به خود نشان دهنده يک احساس نيست. اگر به جاي کلمه ” احساس” از کلمه “فکر” استفاده کرديم و تغييري در معني ايجاد نشد، پاسخ را بيان کننده احساس قلمداد نمي کنيم. پاسخ  “متأسفم”  اگر به شکل يک معذرت خواهي فورماليته و سرسري بيان شود امتياز + نمي گيرد. اما اگر با توضيحات کافي دنبال شود يا در بافتي بيان شود که به روشني بيانگر احساس تأسف وگناه باشد، امتياز +  به آن تعلق مي گيرد. با وجود اين، اگر توضيحات يا بافت مذکور حاکي از توجيه رفتار گوينده باشد، امتياز + نمي گيرد.

    مثال:         ” واقعاً از آن لذت بردم.” (+)

    “داشتم نگران مي شدم.” (+)

    “خيلي بد شد.”(0)

    “احساس مي کنم فکر خوبي بود اگر او به مهماني مي رفت.” (0)

    “متأسفم.” (0)

    “واقعاً متأسفم، نمي دانستم اين مسئله آنقدر تو را ناراحت مي کند.” (+)

    1. * حاوي توصيه ها و يا پيشنهاداتي باشدکه به رفتار هاي خاصي مربوط مي شوند، نه اظهار نظر هائي که ويژگي هاي شخصيتي و انگيزش ها را مورد خطاب قرار دهند.
    2. حاوي يک “پيام بين فردي” باشد: عبارت روشني که در الفاظ رفتاري، نه کلي گوئي، آن چيزي را که پاسخ دهنده از طرف مقابل مي خواهد که انجام بدهد/ ندهد، تصريح مي کند. در چنين عبارتي، بايد احساس گوينده، درصورتي که شنونده خواسته او را قبول کرده يا با او همراهي کند، قيد شده باشد. اين مقوله عباراتي را شامل مي شود که بيانگر تأثيرات مثبت روي پاسخ دهنده هستند، مثل ” ممنون مي شوم اگر . . .” يا ”  خوشحال مي شوم اگر . . . “. اما در اين مقوله، به عباراتي مثل ” دوست دارم شما . . . ” يا ” از شما مي خواهم که . . . ” امتيازي تعلق نمي گيرد، زيرا بيش از آنکه عبارات واقعي مبين ترجيحات فردي باشند، لفاظي هاي رايجي هستند که بدان وسيله به ديگران مي گوئيم که چه کار بکنند. همچنين به عباراتي مثل “خوشحال مي شوم اگر ما . . .” يا ” ممنون مي شوم اگر ما . . .” امتيازي داده نمي شود.
    3. بيانگر تمايل پاسخ دهنده به شنيدن ديدگاه طرف مقابل نسبت به يک موضوع خاص باشد. اين مقوله شامل در خواست پاسخ دهنده براي دريافت اطلاعات اضافي نمي شود، بلکه شامل درخواست او براي دريافت ايده ها، افکار، ارزيابي ها و . . . طرف مقابل مي باشد، در پاسخ به آنچه که گوينده در همان لحظه گفته است.

    مثال:          ” نظرت درباره اينکه ارديبهشت به پيک نيک برويم چيست؟ ” (+)

    ” چه احساسي درباره ستون حذف شده روزنامه داري؟ ” (+)

    ” چرا پکري؟ ” (0)

    ” مي ترسي که سيگاري بشوم؟ ” (0)

    در اين مقوله به سؤالي امتياز داده مي شود که از نوعي نباشد که طرف مقابل را براي ارائه پاسخ تحت فشار رواني قرار دهد.بلکه، بايد به گونه اي  به نظر برسد که بيانگر تلاش واقعي گوينده براي  فراخواني ديدگاه طرف مقابل در يک بستر آزادانه باشد.

     

    مقوله هاي پاسخ منفي (- ) 

    به پاسخ امتياز منفي (- )تعلق مي گيرد اگر به طور ذهني بيان نشده باشد و همچنين:

    1. ازلحاظ روانشناختي براي طرف مقابل تهديد کننده به نظر برسد، يعني احتمال اينکه خود-انگاره طرف مقابل را تهديد نموده يا او را در موضع دفاعي قرار دهد وجود داشته باشد.
    2. به نظر برسد که بيانگر ناباوري يا شک و ترديد است.
    3. طرف مقابل را به شيوه اي به جز دو مورد فوق، تحقير يا سرکوب کند.
    4. * به طرف مقابل دستور بدهد يا به او بگويد که چه کار بکند يا نکند، بر اين اساس که خواسته مورد نظر درست، لازم الاجرا، منصفانه، اخلاقاً بهتر، کاري که به طور طبيعي باستي انجام داد و غيره است، تا اينکه بر اساس ميل و خواسته گوينده باشد.
    5. تهديد بکند، مثل ” اگر . . .[اين کار]. . . را بکني/ نکني، آنگاه من هم . . .[آن کار]. . . را خواهم/ نخواهم کرد.” امکان دارد تهديد به چنين شکل واضحي بيان نشود، بلکه آن را از صحبت هاي گوينده استخراج کرد، مثل “برو دوستانت را دعوت کن. من دارم مي روم بيرون .” (- )

     

    تذکر مهم:         اگر گوينده، حرف خود را به شيوه اي ذهني ادا کند، يعني آن را بر اساس ارزيابي ها، تمايلات، احساسات، ارزش ها و … خود بيان کند، امتياز منفي براي آن منظور نمي شود.

    1. شروع به بحث کند، ابتدا به گفته هاي طرف مقابل پاسخ ندهد. تنها به ديدگاه خودش توجه کند.

     

    مقوله هاي پاسخ خنثي  (0)

    پاسخ هائي که در هيچکدام از مقوله هاي مثبت و منفي قرار نگيرند، امتياز خنثي به آنها تعلق مي گيرد، اگر:

    1. سؤالاتي باشند که مقوله 6 پاسخ هاي مثبت در مورد آنها صدق نمي کند، مثل “چرا پکر هستي؟” (0) يا ” چرا دير کردي؟ ” (0)
    2. فرد نشان بدهد که در يک موقعيت خاص چيزي نمي گويد.
    3. پاسخ، بيانگر موافقت يا پذيرش فوري و حساب نشده باشد، مثل “موافقم. ” (0) يا “متأسفم. ” (0)
    4. * دستورات و درخواست هائي براي انجام کار خاصي توسط طرف مقابل هستند، با اين مشخصه که منصفانه بوده و برخاسته از تمايلات يا نياز گوينده براي توجيه خود نيستند، مثل “از حالا به بعد تو صورت حساب ها را پرداخت کن.” (0)
    5. عبارات، بيانگر وضعيت جسمي فرد هستند تا احساسات او، مثل: ” گرسنه هستم، ” يا ” مردم از گرسنگي.” (0)

    تذکر مهم:    از عبارات هجوآميز، اگر حالت شوخي داشته و خود گوينده يا پژوهشگر را مورد خطاب قرار دهند بايستي صرفنظر نمود، اما اگر هدف آنها طعنه زدن به همسر باشد بايستي به آنها توجه نمود.

    مقوله هاي بدون پاسخ   (NR)

    اگر هيچگونه پاسخي داده نشده باشد، يا اينکه پاسخ به گونه اي است که قابل نمره گذاري نيست، امتياز (NR) به آن تعلق مي گيرد.

     

    ويرايش رهنمود هاي MSS

     

    هنگامي که پاسخ دهنده طرف مقابل را نصيحت کند يا پيشنهاد هائي را به او بدهد، مي توان اين نوع پاسخ ها را در يکي از سه مقوله زير قرار داد:

    مقوله پاسخ مثبت (+ ) شماره 4

    مقوله پاسخ منفي (- ) شماره 4

    مقوله پاسخ خنثي (0) شماره 4

    تفاوت مقوله پاسخ مثبت شماره 4 با دو مقوله ديگر در اين امر نهفته است که پاسخ دهنده از طرف مقابل خواهش کرده يا پيشنهاد ارائه مي کند.  در حاليکه  در دو مقوله ديگر پاسخ دهنده دستور مي دهد. در هر دستور، اين انتظار وجود دارد که دستور توسط طرف مقابل اجرا مي شود. به عبارت ديگر دستور، نه يک پيشنهاد است و نه يک مسئله بحث پذير.

    مقوله پاسخ منفي شماره 4 نيز از مقوله پاسخ خنثي شماره 4 قابل تمييز است. هر دو دستور هستند، اما دستور هائي که در مقوله پاسخ منفي شماره 4 جاي مي گيرند با بهانه هاي زير توسط پاسخ دهنده توجيه مي شوند: 1- امر معقولي که بايد انجام داد، 2- درست بودن، 3- منصافانه بودن، 4- بهتر از لحاظ اخلاقي، 5- امري که به صورت طبيعي اتفاق مي افتد و غيره. چنانچه دستورات توجيه نشوند در مقوله پاسخ خنثي شماره 4 جاي مي گيرند.

    در نهايت، اگر درخواست ها يا پيشنهادات ارائه شده توسط پاسخ دهنده با کلمه  بايد  شروع شوند، در اين سيستم نمره گذاري، دستور قلمداد مي شوند. اما اگر با کلمه  شايد ( من، تو، ما ) بايد . . .  شروع شوند، پيشنهاد يا درخواست قلمداد مي شوند.

    مثال :

    شايد اول بايد تلفن کنيم. (+ )

    شايد بايد صورت حساب هائي را که لازم است پرداخت کنيم، روي کاغذ بويسيم. ( + )

    مي توانستيم از آنها بپرسيم. ( + )

    بيا 15 دقيقه ديگر هم صبر کنيم. ( + )

    شما اول بايد تماس بگيري. (0 )

    شما اول بايد تماس بگيري، اين جوري بهتره. ( – )

    درستش اينه که اول شما بايد تماس بگيري. ( – )

    براي 15 دقيقه ديگر هم منتظر مي مانيم. (0 )

    لازم است قبل از رفتن چند لحظه اي منتظر بمانيم. (- )

     

    * قبل از استفاده از این مقوله، ویرایش های مر بوط به آن را در بخش ویرایش رهنمود های MSS ملاحظه فرمائید.

    * قبل از استفاده از این مقوله، ویرایش های مر بوط به آن را در بخش ویرایش رهنمود های MSS  ملاحظه فرمائید.

  • آزمون روانشناسی

    پرسشنامه سازگاري شغلي ديويس و لافكوايست “برای معلمان”

     

     

    اين پرسشنامه شامل سوالاتي درباره سازگاري شغلي مي باشد و هر پاسخي دهيد از نظر ما قابل قبول است هر سوال را با دقت

    بخوانيد و يكي از گزينه هاي داده شده را انتخاب كنيد.

    سن: …….. جنس: ……. شغل: ……… ميزان درآمد: ……….. نوع استخدام: ……….

    وضعيت تاهل: ………. تحصيلات: ……….  مدت اشتغال: ………… سمت: …………

    سوالات خیلی کم کم متوسط زیاد خیلی زیاد
    1 آيا در شغلتان دوست داريد هميشه مشغول باشيد؟          
    2 دوست داريد شغلتان در شما احساس پيشرفت ايجاد كند؟          
    3 آيا دوست داريد در شغلتان به طور مستقل كار كنيد؟          
    4 آيا از اينكه در شغلتان هر روز كارهاي مختلفي انجام دهيد لذت مي بريد؟          
    5 از حقوقي كه دريافت ميكنيد راضي هستيد؟          
    6 آيا شغل شما، امنيت شغلي خوبي دارد؟          
    7 آيا شرايط كاري، در شغل فعليتان، خوب است؟          
    8 در شغل فعليتان، فرصتهاي ترقي و به مراحل بالاتر رفتن وجود دارد؟          
    9 آيا در شغلتان اين احساس را داريد كه ب راي خودتان كسي هستيد؟          
    10 آيا با همكارانتان رابطه خوبي داريد؟          
    11 آيا در شغلتان، به ديگران خدماتي ارائه ميدهيد؟          
    12 آيا رئيس يا مديرتان، هميشه منصفانه با شما رفتار ميكند؟          
    13 آيا در شغل فعليتان مجبوريد با اشخاص ويژه اي كاركنيد كه از آنها متنفريد؟          
    14 آيا در شغل فعليتان ، به اندازه كافي درآمد داريد تا از عهده تعهدات مالي خود بربياييد؟          
    15 آيا فكر مي كنيد حقوق منصفانه اي دريافت ميكنيد؟          
    16 آيا رئيس يا مدير شما از آن افرادي است كه احساس مي كنيد هميشه مي توان به او اعتماد كرد؟          
    17 آيا احساس مي كنيد كه در شغل فعليتان فرصت هاي كافي براي اظهار عقيده خود داريد؟          
    18 آيا از شغلتان دلسرد مي شويد؟          
    19 آيا گاهي احساس مي كنيد كه مدير يا مافوق شما از كارهايي كه خارج از وظيفه تان انجام داده ايد، قدرداني واقعي نكرده است؟          
    20 آيا تاكنون به اين فكر كرده ايد كه در انتخاب شغل اشتباه كرده ايد؟          
    21 اگر با مافوقي نامطلوب روبرو شويد آيا سعي مي كنيد با مافوق مقابله كنيد و سعي در حل معضل داشته باشيد؟          
    22 آيا از اينكه در شغلتان با تغيير و چالش روبرو شويد لذت مي بريد؟          
    23 اگر در محيط كاريتان مسائلي وجود داشته باشد كه شما دوست نداشته باشيد ، آيا سعي مي كنيد در محيط تغيير ايجاد كنيد؟          
    24 آيا فكر مي كنيد در شغل فعل يتان كارهايي انجام مي دهيد كه از توانايي هايتان استفاده مي شود؟          
    25 آيا فكر ميكنيد در شغلتان از اقتدار كافي برخورداريد؟          
    26 اگر در شغلتان نياز به آموزش داشته باشيد ، آيا رئيس يا مافوق شما شرايط را براي آموزش شما به نحو احسن ايجاد ميكنند؟          
    27 آيا در وظايف شغليتان ، اين احساس را داريد كه خودتان تصميم گيرنده هستيد؟          
    28 آيا در شغلتان از توانايي هايتان استفاده مي شود؟          
    29 آيا دوست داريد در شغلتان كارهاي مختلفي انجام دهيد؟          
    30 آيا از اين كه سركار ساعاتي را به بطالت بگذرانيد ناراحت مي شويد؟          
    31 آيا اين احساس را داريد كه در شغلتان استقلال كافي داريد؟          
    32 آيا شغل شما در نظر مردم وجامعه،از جايگاه خوبي برخوردا ر است؟          
    33 آيا همكارانتان را به عنوان دوست قبول داريد؟          
    34 آيا ازخدماتي كه د ر شغلتان به مردم و اجتماع مي دهيد راضي هستيد؟          
    35 آيا هيچگاه از خط مشي هاي رئيستان ناراحت شده ايد؟          
    36 آيا در شغلتان اين احساس را داريد بيش از حد توان شما از شما كارمي كشند؟          

     

     

    معرفی: يكي از مهمترين منابع هر سازماني، نيروي انساني آن است . عوامل تشكيل دهنده اين نيرو، افرادي با احساس هستند كه اگر انگيزش كافي داشته باشند، استعداد و مهارت خود را در خدمت سازمان به كار مي برند. داشتن روحيه و رضايتمندي شغلي در رسيدن  بهره وري بالاي سازمانها بسيار مهم است . همچنين يكي از عوامل مهم در بالا بردن انرژي رواني كاركنان يك سازمان، بهبود رضايت شغلي آن ها است. رضايت شغلي يعني  ندازه و فاصله ميان انتظارات و توقعاتي كه شخص از شغل و حرفه خود دارد و اينكه چه چيزي واقعا ا ز اين شغل نصيبش م ي شود و يك ، احساس مثبت يا مطبوع است كه پيامد ارزيابي شغلي يا تجربه فرد را دربردارد(نيوتن و كنيان،1991)

    ديويس و لافكوايست (1991)ارتباطي قوي بين رضايت شغلي و سازگاري شغل. يافته اند. در واقع رضايت شغلي شاخصي مهم از سازگاري شغلي است . يعني اگر بين توانای هاي فرد و شرايط شغلي اش تطابق وجود داشته باشد رضايت حاصل مي شود و رضايت شغلي باعث ابقاء فرد در شغلش مي شود ولي تنها راضي بودن فرد اهميت ندارد بلكه طبق اين نظريه هم رضايت داشتن و هم رضايتمند بودن به طور مساوي دو جزء مهم در پيش بيني سازگاري شغلي است. نظريه ديويس و لافكوايست همانند نظريه هالند نظريه تطابق فرد و محيط محسوب  می شود و از بسياري جهات همانند نظريه هالند است، با اين تفاوت كه در نظريه هالند بر انتخاب حرفه اي تاكيد مي شود ولي در نظريه ديويس و لافكوايست بر سازگاري حرفه اي (سوانسو ن  و همکاران،1999). فرضیه اساسی نظريه سازگاري شغلي اين است كه افراد براي ايجاد و نگهداري ارتباط مثبت با محيط كاريشان در تلاش هستند. به زعم ديويس و لافكوايست افراد نيازهايشان ر ا به محيط كار مي آورند و محيط كار نيز نيازهايي براي آن ها فراهم مي كند.

    همانطور که قبلاً اشاره شد شهرابی(1389) با توجه به اصول اساسی نظریه دیویس و لافکوایست(1991) که با مطالعه كتابخانه اي مباني نظري نظريه سازگاري شغلي ديويس و لافكوايست جمع آوري گرديد و مورد برسي قرار گرفته بود ، پرسشنامه 36 آیتمی با  7 عامل را برای معلمان تهیه کرد:

    1 ارزش پيشرفت 2،24،28
    2  ارزش راحتي 1،3،4،5،6،7،14،15،18،20،29،30،31
    3 ارزش پايگاه 8،9،25،32
    4 ارزش نوع دوستي 10،11،13،33،34
    5 ارزش ايمني 12،16،19،26،35،36
    6 ارزش خودمختاري 17 و 27
    7 سبك سازگار ي 21،22،23

     

    هر عبارت داراي 5 گزينه ميباشد:

    خیلی کم کم متوسط زیاد خیلی زیاد
    1 2 3 4 5

     

    روایی و پایایی

    پایایی:

    در اين تحقيق براي محاسبه همساني دروني پرسشنامه از روش ضريب آلفاي كرانباخ استفاده شده است . ضريب آلفاي كرانباخ محاسبه شده براي پرسشنامه  44 سوالی  713/0 می باشد. 8 سوال بار عاملی کمتر از 4/0 داشتند که از مجموعه سوالات حذف شدند. سپس مجدداً همسانی درونی برای پرسشنامه 36 سوالی محاسبه گردید. ضریب آلفای کرنباخ برای پرسشنامه 36 سوالی 84/0 بدست آمد. در ادامه جدول همسانی درونی دیگر خرده مقیاس های این پرسشنامه آمده شده است:

    مولفه تعداد آزمودنی  ها تعداد سوالات آلفا
      کل سوالات 300 36 84/0
      ارزش پیشرفت 300 3 79/0
      ارزش راحتي 300 13 851/0
      ارزش پايگاه 300 4 801/0
      ارزش نوع دوستي 300 5 901/0
      ارزش ايمني 300 6 82/0
      ارزش خودمختاري 300 2 701/0
      سبك سازگار ي 300 3 76/0

     

    روایی : براي پاسخ به اين سوال كه آيا پرسشنامه از روايي سازه كافي برخوردار است؛ به طورهمزمان پرسشنامه  محقق ساخته با پرسش نامه رضايت شغلي دانت بر روي يك  نمونه 50 نفري اجرا شد و ميزان همبستگي بين نمره آزمودني ها R=0/ 730  در سطح معناداري P=0/001 به دست آمد؛ كه نشان دهنده اين است كه پرسشنامه از روايي سازه كافي برخوردار است.

    همبستگي پيرسون بين نمرات آزمون رضايت شغلي دانت و سازگاري شغلي محقق ساخته

    تعداد همبستگی سطح معنا داری
    50 730/0 001/0

     

    منبع: شهرابی فراهانی، لیلا، (۱۳۹۱)، ﺑﺮرﺳﻲ ﻣﻔﻬﻮم و ﻣﻮﻟﻔﻪﻫﺎی ﻧﻈﺮﻳﻪ ﺳﺎزﮔﺎری ﺷﻐﻠﻲ دﻳﻮﻳﺲ و ﻻﻓﻜﻮاﻳﺴﺖ و ﺳﺎﺧﺖ اﺑﺰاری ﺑﺮای ﺳﻨﺠﺶ آن در ﺑﻴﻦ ﻣﻌﻠﻤﺎن زن ﻣﻨﻄﻘﻪ ۱۵  ﺗﻬﺮان در ﺳﺎل ﺗﺤﺼﻴﻠﻲ ۱۳۸۹-۱۳۹۰، ﻓﺼﻠﻨﺎﻣﻪ ﻣﺸﺎوره ﺷﻐﻠﻲ و ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ، دوره ﭼﻬﺎرم / ﺷﻤﺎره ۱۲٫

  • آزمون روانشناسی

    پرسشنامه دانش فراشناختی حل مسئله

     

    این پرسشنامه شامل 17 سوال است که به صورت مصاحبه طرح می شود و سه طبقه دانش فراشناختی حل مسئله (طبقه شخص، تکلیف و راهبرد) را مورد ارزیابی قرار می دهد.

    سوالات طبقه شخص

    • چه چسزی باعث می شود که فرد بتواند مسایل را به درستی حل کند؟
    • معلم ریاضی با “حمید” که مسایل ریاضی را به خوبی حل می کرد؛ صحبت نمود. معلم به “حمید” گفت: تو در درس ریاضی نمره ی عالی گرفته ای. بگو ببینم در سایر درسهایت (علوم، فارسی، و … )نیز قوی هستی، به نظر شما حمید در جواب چه گفت؟ چرا؟
    • “بهنام” از سایر بچه های کلاس بهتر می تواند نقاشی بکشد، مسایل ریاضی را بفهمد و با آلات موسیقی کار کند، به نظر شما آیا او در “حل مسائل” نیز موفق است؟
    • “مهدی” پاسخ یک مساله ریاضی را می داند، بدون این که آن را فهمیده باشد و “حسین” مدت زیادی وقت صرف کرده و آن مساله را فهمیده است. اگر “دو” روز بعد مساله دیگری به این دو نفر ارائه شود، کدام یک از آنان در حل آن موفق تر هستند؟ چرا؟
    • به نظر شما “بزرگسالان” قادرند مسائل را به خوبی حل کنند یا خردسالان؟ چرا؟
    • به نظر شما از این دو نفر کدام یک مسائل را به خوبی حل می کند؟ “سعید” که یک نقاشی کشیده و می خواهد آن را بفروشد و یا “نادر” که در یک فروشگاه کار می کند و کارهای حسابداری آنجا را انجام می دهد؟ چرا؟
    • “ناصر” 10 سال دارد و “دایناسورها” را می شناسد. پدر ناصر، چیز زیادی درباره دایناسورها نمی داند. فرض کنید که ناصر و پدرش کتابی درباره دایناسورها مطالعه کنند. به نظر شما کدام یک مطالب بیشتری درباره دایناسورها به خاطر خواهند آورد؟

    سوالات طبقه تکلیف

    • از “بهرام” خواسته د تا یک داستان پلیسی 1000 صفحه ا بخواند و “راز” یک قتل را کشف کند. “محسن” یک کتاب 100 صفحه ای در این باره مطالعه کرد. به نظر شما پیدا کردن قاتل برای کدام یک دشوارتر است؟ چرا؟
    • گروهی از بچه های کلاس می خواستند یک مساله کامپیوتری حل کنند (مثلا، نوشتن یک برنامه کامپیوتری). “حمید” یک کامپیوتر شخصی داشت. به نظر شما حل آن مسئله برای حمید “ساده” است یا “دشوار”؟ چرا؟
    • در چه شرایطی می گوئیم که فرد با یک مسئله مواجه شده است؟
    • “حسن” 50 عدد تخم مرغ را در زنبیلی گذاشته و آن را روی سرش قرار داده است. یکی از تخم مرغ ها قهوه ای و بقیه سفید هستند. حسن در حالی که تخم مرغ ها را روی سرش گذاشته است، از روی تنه درختی که روی رودخانه قرار دارد، عبور می کند. هنگامی که به وسط تنه درخت می رسد، رهگذری از آن طرف رودخانه به او می گوید قبل از عبور از روی تنه درخت، تخم مرغ قهوه ای را به من نشان بده، می خواهم فورا آن را ببینم. به نظر شما آیا حسن با مسئله ای مواجه شده است؟ چرا؟
    • “هادی” در جنگلی گم شده است، او به شهری می رسد که مردمان آنجا دو دسته اند: دروغگو و راستگو. راستگویان همیشه “راست” و دروغگویان همیشه “دروغ” می گفتند. هادی از اولین کسی که با او برخورد می کند، راه خانه را می پرسد. او راهی را به هادی نشان می دهد. حرف های دومین کسی که با او رو به رو می شود کاملا مخالف راهنمایی های نفر اول است. به نظر شما آیا هادی با یک مساله مواجه شده است؟ چرا؟
    • از میان دو مساله ای که “هادی” و “حسن” با آن مواجه شده اند حل کدام یک ساده تر است؟ چرا؟

    سوالات طبقه راهبرد

    • مرتضی در حل مسایل ریاضی مشکل داشت. معلمش به او گفت که برای حل مسئله ابتدا باید آن را بفهمد. به نظر شما مرتضی برای فهمیدن مسئله باید چه کار کند؟
    • اگر بخواهید یک مسئله ریاضی را حل کنید، ابتدا چه می کنید؟
    • معلم “جواد” از او خواسته است تا به عنوان تکلیف شب یک مساله ریاضی حل کند. معلم پاسخ صحیح را که عدد 297 می باشد، به او گفته است. پاسخی که جواد پس از حل مساله به دست آورد 102 بود. نظر شما در مورد پاسخ معلم چیست؟
    • چه موقعی متوجه می شوید که صورت مساله را فهمیده اید؟

     

    شیوه نمره گذاری و تفسیر

    این پرسشنامه دارای 17 سوال بوده و هدف آن ارزیابی سه طبقه دانش فراشناختی حل مسئله (طبقه شخص، تکلیف و راهبرد) می باشد. شیوه اجرای آن به صورت مصاحبه است و هر سوال برای آزمودنی خوانده می شود. به آزمودنی اعلام خواهد شد که پاسخ درست یا غلط وجود ندارد. کل آزمون 30 تا 35 دقیقه طول خواهد کشید. البته می توان پرسشنامه های را به صورت چاپی نیز در اختیار آزمودنی قرار داد ولی احتمال خطا زیاد خواهد بود. در صورتی که یک آزمودنی سوال را نفهمیده باشد، مجددا آن سوال برای وی خوانده خواهد شد و سعی در ساده تر نمودن مطالب برای درک جامع آن خواهد شد. پاسخهای آزمودنی باید ثبت شود. این پرسشنامه سه طبقه از دانش فراشناختی حل مسئله را مورد ارزیابی قرار می دهد که در جدول زیر سوالات مربوط به هر طبقه ارائه گردیده است:

     

    طبقه شماره سوالات
    شخص 1، 2، 3، 4، 5، 7، 10
    تکلیف 8، 9، 10، 11، 12، 13
    راهبرد 10، 14، 15، 16، 17

     

    پاسخ های هر آزمودنی به سوالات باید ابتدا کدگذاری گردد. به عبارت دیگر، ابتدا پاسخ تک تک سوالات باید به صورت کدبندی شده در بیاید. برای آشنایی با این روش و کدبندی نمودن سوالات، یک نمونه از کدگذاری مربوط به یک سوال از تکلیف و یک سوال از طبقه راهبرد ارائه شده است. بنابراین، باید تمام سوالات دیگر را نیز بر اساس این راهنما کد بندی نمود.

    سوال شماره 17

    چه موقع متوجه می شوید صورت مساله رافهمیده اید؟

    درجه محتوای پاسخ
    5 جمله ای مبتنی بر این که از طریق درک خواسته های مساله می توان به فهمیدن صورت مسئله پی برد. برای مثال: شناخت معلومات و مجهولات، تجزیه مسئله، توضیح مسئله برای خود و دیگران.
    4 جملاتی که اشاره به راهبردهای عمومی پردازش اطلاعات دارند. برای مثال، دقت کردن و خواندن متن مساله، فکر کردن درباره آن، تجسم، تکرار، یادسپاری و توجه.
    3 الف: جمله ای مبتنی بر این که از طریق “شناخت” مساله می توان به آن پی برد.
    2 جمله ای مبتنی بر این که “فهمیدن مساله” بر منابع بیرونی متکی است (پرسیدن از معلم، والدین، و دیگران و …)
    1 هیچ یک از طبقات بالا
    0 نمی دانم یا پاسخ نامربوط

     

    سوال شماره 10

    در چه شرایطی می گوئیم فرد با یک مساله مواجه شده است؟

    درجه محتوای پاسخ
    5 الف- مساله به موقعیتی اشاره دارد که به راحتی نمی توان آن را حل کرد یا پاسخ مناسبی ارائه نمود.

    ب – مساله به موقعیتی اشاره دارد که به راحتی نمی توان برای آن کاری انجام داد.

    4 مسئله موقعیتی است که فرد در مورد آن اطلاعات کافی ندارد یا آن را نمی فهمد و یا درک آن برایش مشکل است.
    3 اشاره به کارکردهای مسئله به جای تعریف شرایط باعث تفکر می شود، ذهن را مشغول می کند، وقت می گیرد؛ فرد درباره آن تلاش می کند.
    2 بیان این جمله که مسئله موقعیتی است که فرد در آن دچار مشکل می شود.
    1 هیچ یک از طبقات بالا
    0 نمی دانم یا پاسخ نامربوط

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    سپس پس از کدبندی تمام سوالات، امتیازات آزمودنی را بر اساس این کدها (درجه ها) محاسبه نموده و با هم جمع نمائید.  برای بدست آوردن امتیاز مربوط به هر بعد، مجموع امتیازات سوالات مربوط به آن بعد را با هم جمع نمایید. برای بدست آوردن امتیاز کلی پرسشنامه، مجموع امتیازات همه سوالات را با هم جمع کنید. نمرات بالاتر نشان دهنده دانش فراشناختی حل مسئله بالاتر خواهد بود و برعکس.

     

    روایی و پایایی

    برای تعیین روایی صوری و محتوایی و انطباق محتوای هر سوال با هدف مربوط به آن، پرسشنامه به همراه یک راهنما و جداول درجه بندی 5 مقوله ای در اختیار 6 نفر از استادان روانشناسی دانشگاه های تربیت معلم و تهران گذاشته شد. تحلیل سیاهه نظرخواهی از استادان نشان داد که همگی، سوال های پرسشنامه را مناسب و رضایت بخش تشخیص داده اند. همچنین پایائی پرسشنامه یا قابلیت اعتماد آن با استفاده از روش اندازه­گیري آلفاي کرونباخ محاسبه شد. معمولاً دامنه ضریب اعتماد آلفاي کرونباخ از صفر (0) به معناي عدم پایداري، تا مثبت یک (1+) به معناي پایائی کامل قرار می­گیرد و هر چه مقدار بدست آمده به عدد مثبت یک نزدیکتر باشد قابلیت اعتماد پرسشنامه بیشتر می­شود. آلفای کرونباخ برای پرسشنامه دانش فراشناختی حل مسئله 87/0 بدست آمد. که نشانگر پایایی خیلی خوب این ابزار است.

     

    منبع: کریمی، فرهاد، سالاری فر، محمدحسین، (1380)، پرسشنامه مصاحبه ای دانش فراشناختی حل مسئله: آماده سازی، اجرای مقدماتی و بررسی شاخص های روانسنجی. تازه های علوم شناختی، سال 3، شماره 3.

     

  • آزمون روانشناسی

    پرسشنامه فرهنگ سازمانی رابینز

     

    • عنوان پست سازمانی:
    • عنوان شغلی که به آن مشغولید :
    • سن :
    • جنس: الف:مذکر ب:مونث
    • سابقه خدمت : الف :5-1 ب:10-6    ج:15-11    د:20-16    ه:21 به بالا
    • میزان تحصیلات : الف:دیپلم ب:فوق دیپلم   ج:لیسانس  د:فوق لیسانس   ه: دکتری

    پرسشنامه فرهنگ سازمانی رابینز که از دید و نظر مدیران سنجیده وبا مقیاس چهار رتبه ای تحت عناوین خیلی کم ، کم، زیاد ،خیلی زیاد وبا احتساب نمراتی به ترتیب از یک تا چهار برای هر رتبه طراحی و پاسخ داده شده است در این طیف هر قدر از مقادیر کم به طرف مقایر زیاد حرکت کنیم نشان دهنده میزان مطلوبیت یک پدیده سازمان است  .

    ردیف

     

    شرح سئوال

     

    خیلی کم کم زیاد خیلی زیاد
    1

     

    در سازمان ، برای افکار نو و ارائه پیشنهادات جدید فرصت مناسب به افراد داده شده است .        
    2 در سازمان ، کارکنان نسبت به انجام وظایف شغلی خود در سطح بالائی احساس آزادی عمل می کنند .        
    3 در سازمان ،کارکنان تا حد زیادی آماده پذیرش مسئولیتند.

     

           
    4 در سازمان، باید کاملا طبق برنامه و دستور العمل رفتار کرد.

     

           
    5 در سازمان ، انجام کارها تا حد زیادی متکی به مسئولان وبا مراجعه آنان صورت می گیرد .        
    6 در سازمان ، افرادی که قصد انجام کارهای مخاطره آمیز را دارند براحتی مافوق خود را در جریان می گذارند .

     

           
    7 در سازمان ، کارکنانی که در حین انجام کارهای مخاطره آمیز دچار اشتباه می شوند براحتی مافوق خود را در جریان می گذارند .        
    8 در سازمان ، افراد جوری که کارهای مخاطره آمیز انجام می دهند پایگاه بالایی دارند .        
    9 در سازمان ، کسی حق به مخاطره انداختن سازمان (انجام کارهای با ریسک ) را ندارد .

     

           
    10 در سازمان ، اطلاعات مربوط به شرح شغل و وظایف محوله در حد بالایی در اختیار کارکنان گذاشته می شود .        
    11 در سازمان ، وظایفی که از ناحیه سرپرست مستقیم به ما تفویض می شود روشن و واضح نیست .        
    12 در سازمان بازخورد مناسب و به موقع برای انجام کارهای درست در اختیار کارکنان گذاشته می شود .        
    13 در سازمان ،اهداف ،دستورالعملها ومقرارات اجرائی واضع و روشن است        
    14 در سازمان ، کارکنان تا حد زیادی برای حل مشکلاتشان به مسئولان مستقیم خود

    مراجعه می کنند و مورد حمایت آنان واقع می شوند.

           
    15 در سازمان شخصی که وظیفه سنگینی بر دوش دارد تا حد زیادی روی کمک

    رئیسش حساب میکند .

           
    16 در سازمان ، هنگامیکه یکی از کارکنان دچار مشکلی شود یا اشتباهی انجام دهد

    سرپرست وی خود را کنار می کشد .

           
    17 در سازمان، سرپرستان ،کارکنان خود را به هماهنگی با یکدیگر ترغیب می کنند .        
    18 در سازمان ، همه مدیران ، کارکنان خود را به هماهنگی با یکدیگر ترغیب میکنند .        
    19 در سازمان ،هر واحد در پی حل مسائل در رسیدن به اهداف خویش است .        
    20 در سازمان ، بین مدیران ومسئولان واحدهای مختلف تا حد زیادی در نحوه انجام

    کارهمانگی وجود دارد .

           
    21 در سازمان ، تعاون وهمکاری در برنامه ریزی ،سازماندهی وقانون گذاری در حد

    بالایی است.

     

           
    22 در سازمان،رفتار کارکنان تا حد بالایی تحت کنترل قوانین ومقررات است .        
    23 در سازمان، تاکید بر خود کنترلی (کنترل توسط خود فرد )است تا کنترل خارجی (کنترل توسط قوانین ومقررات)        
    24 در سازمان قوانین وسرپرستی مستقیم نقش کنترلی ایفا می کند .        
    25 در سازمان ، سرپرستان مستقیم در حد بالایی ، رفتار کارکنان را کنترل می کنند.        
    26 در سازمان ، کارکنان ، همکاران همردیف و زیر دست خود را اعضایی یک خانواده

    کارمندی تلقی می کنند.

           
    27 در سازمان ،از عضویت در سازمان احساس مباهات می کنند .        
    28 در سازمان ، کارکنان خود را متعلق به کل سازمان نمی داند و تعلق کمی به واحد

    خود دارند .

           
    29 در سازمان ، کارکنان چندان تهعد وعلاقه ای به ماندن در سازمان ندارند .        
    30 در سازمان ، نظام پاداش ومعیارهای ارتقا چنان است که تا افراد در زمینه ای

    درخشش نداشته باشند شامل حالشان نمی شود .

           
    31 در سازمان ، نظام پاداش، مشوقهای عملکرد معیارهای ارتقا و ویژگی های خاص

    افراد موفق همخوانی بالا  دارند .

           
    32 در سازمان ، ارتقا شغلی و دریافت پاداش بر اساس آشنایی و دوستی با مدیران و

    وابستگی به جناح آنان صورت می گیرد .

           
    33 در سازمان ،دریافت پاداش وارتقا شغلی بر اساس سابقه خدمت و ارشدیت است نه

    عملکرد بالا .

           
    34 در سازمان ،مدیران در سطح بالایی تحمل نظرها و انتقادات کارکنان را دارند .        
    35 در سازمان ، افراد می توانند با آزادی کامل پیشنهادات ، انتقادات وعقاید خود را

    مطرح کنند .

           
    36 در سازمان ،کسی حق مخالفت با سرپرستان خود را ندارد.        
    37 در سازمان ، مدیران ومسئولان در انتخاب همکاریشان تا حد بالائی به شباهت فکری

    افراد خود توجه دارند .

           
    38 در سازمان ، ملاقات با مدیر کل حتما با وقت قبلی توسط منشی وتوافق خود ایشان

    صورت می گیرد .

           
    39 در سازمان ، ارتباطات سازمانی کاملا بر اساس سلسله مراتب اداری صورت می

    گیرد .

           
    40 در سازمان ، برای حل مشکلات و پیشرفت کار هر فردی می تواند با مدیران در

    تماس باشد .

           
    41 در سازمان ، سیاست های درهای باز اعمال می شود .کارکنان ومدیران علاوه بر

    محل کار در رستوران ، نمازخانه وراهروها با یکدیگر در تماس نزدیکند .

           

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    پرسشنامه فرهنگ سازمانی

    • فرهنگ سازمانی عبارتست از مجموعه اعتقادات و ارزش های مشترک و عمومی و الگوهای مشخص رفتار که در یک سازمان وجود دارد. هدف از پرسشنامه( کامرون و کوئین1990 ) ارزیابی شش بعد کلیدی برای فرهنگ سازمانی می باشد.

    شش سوال موجود می باشد و هر سوال چهار گویه دارد. نمره 100 را بین این چهار گویه تقسیم کنید. بسته به این که هر گویه چقدر مشابه به سازمان شماست نمره بالاتری را به آن اختصاص دهید. برای مثال در سوال یک اگر شما فکر میکنید که گویه A خیلی مشابه سازمان شماست، گویه های B و C تقریبا مشابه اند و گویه D خیلی کم مشابه است شما ممکن است به A نمره 55 به هر کدام از گویه های B و C نمره 20 و نمره 5 به گویه D بدهید. فقط باید به این نکته توجه داشته باشید که نمره کل برای هر سوال مساوی 100 شود.

    *با توجه به سازمان خود به سوالات زیر جواب دهید.*

    *لطفا به سوالات در دو وضع موجود و وضع مطلوب جواب دهید. وضع موجود چیزی است که امروزه وجود دارد و وضع مطلوب آن چیزی است که شما برای سازمان ترجیح می دهید. *

    1.مشخصه های برجسته سازمان وضع موجود وضع مطلوب
    A سازمان من یک مکان کاملا شخصی است. محیطی کاملا خانوادگی می باشد که افراد با همدیگر اطلاعات خود را تسهیم می­کنند.    
    B سازمان من یک مکان کارآفرین پویا می باشد که افراد تمایل به پذیرش ریسک دارند.    
    C سازمان من نتیجه محور است، هدف اصلی دستیابی به نتایج می باشد و افراد رقابتی و موفقیت محور هستند.    
    D سازمان من یک مکان کاملا ساختار یافته و کنترل محور می باشد، رویه های رسمی نوع کار افراد را مشخص می­کنند.    
      جمع کل 100 100
    2.رهبری سازمانی وضع موجود وضع مطلوب
    A رهبری در سازمان من عموماً در قالب مدلهای مشاوره، تسهیل سازی یا پرورش افراد می باشد.    
    B رهبری در سازمان من عموماً در قالب مدلهای کارآفرینی، نوآوری یا ریسک پذیری می باشد.    
    C رهبری در سازمان من عموماً در قالب مدلهای منطقی، تهاجمی و نتیجه محور می باشد.    
    D رهبری در سازمان من عموماً در قالب مدلهای هماهنگی، سازماندهی یا کارایی می باشد.    
      جمع کل 100 100
    3.مدیریت کارکنان وضع موجود وضع مطلوب
    A سبک مدیریت در سازمان من به صورت کارتیمی، اجماع و مشارکتی می باشد.    
    B سبک مدیریت در سازمان من به صورت فردی، ریسک پذیر، نوآور، همراه با اعطای آزادی شناخته می شود..    
    C سبک مدیریت در سازمان من به صورت رقابت شدید، خواسته های زیاد و موفقیت طلب شناسایی می شود.    
    D سبک مدیریت در سازمان به صورت امنیت استخدام، آسایش، قابل پیش بینی و ثبات در ارتباطات شناسایی می شود.    
      جمع کل 100 100
    4.چسب سازمانی (پیوند دهنده های سازمانی) وضع موجود وضع مطلوب
    A عواملی که باعث پیوند اعضای سازمان من می شود وفاداری و اعتماد متقابل است (تعهد بالاست).    
    B عواملی که باعث پیوند اعضای سازمان من می شود تعهد به نوآوری و توسعه است.    
    C عواملی که باعث پیوند اعضای سازمان من می شود تأکید بر موفقیت و دستیابی به اهداف می باشد.    
    D عواملی که باعث پیوند اعضای سازمان من می شود قوانین رسمی و سیاست ها می باشد.    
      جمع کل 100 100
    5.تأکیدات استراتژی وضع موجود وضع مطلوب
    A سازمان من تأکید بر توسعه انسان ها دارد، اعتماد بالا، گشودگی و مشارکت از مشخصه های آن است.    
    B سازمان من تأکید بر دستیابی به منابع جدید و خلق چالش ها دارد (تلاش برای کشف فرصت های ارزشمند صورت

    می گیرد).

       
    C سازمان من تأکید بر اعمال رقابتی و موفقیت دارد (دستیابی به هدفهای پیشرو و برنده شدن در بازار عوامل مهم محسوب می شوند).    
    D سازمان من تأکید بر عملکرد و ثبات دارد (کارایی، کنترل و عملیات آسان و بی دردسر مهم هستند).    
      جمع کل 100 100
    6.معیارهای موفقیت وضع موجود وضع مطلوب
    A سازمان من موفقیت را بر مبنای توسعه منابع انسانی، کار تیمی، تعهد کارکنان و علاقه افراد تعریف میکند.    
    B سازمان من موفقیت را بر مبنای داشتن تولیدات جدید و منحصر بفرد تعریف میکند (رهبری تولید و نوآور).    
    C سازمان من موفقیت را بر مبنای برنده شدن در بازار کاری و پیشتازی در رقابت تعریف میکند (رهبری بازار رقابت عنصر کلیدی می باشد).    
    D سازمان من موفقیت را بر مبنای کارایی تعریف میکند (تحویل قابل اطمینان، زمان بندی آسان و هزینه های پایین در تولید عناصر اساسی می باشند).    
      جمع کل    

     

  • آزمون روانشناسی

    مقیاس تجدید نظر شده هوشی وکسلر بزرگسالان

    آزمون های شناختی

    معرفی آزمودنی

    مریم رامندی، متولد 1365 است و هم اکنون دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات است. وی مجرد است و هیچ سابقه پزشکی و روانپزشکی خاصی نیز نداشته است.از وضعیت اجتماعی و اقتصادی خوبی برخوردار است. برروی این خانم هم آزمون هوش وکسلر و هم آزمون حافظه و آزمون ویسکانسین اجرا شده است که نتایج هرکدام از این آزمون ها تفسیر و بررسی شد.

     

    این مقیاس متشکل از مجموعه آزمون های هوشی مرکب است که به صورت فردی اجرا می شود و حوزه مختلفی از توانایی هوشی را می سنجد و شرایطی را بوجود می آورند که جنبه های مختلفی از شخصیت را می توان مشاهده کرد. این مقیاس 3نمره مختلف هوشبهر را به دست می دهد: هوشبهر کلی، هوشبهر کلامی و هوشبهر عملی. هوشبهر کلامی و عملی از متوسط نمره های 11خرده آزمون به دست می آیند. شش مقیاس کلامی که عمدتا عامل درک و فهم کلامی را می سنجند و وپنج مقیاس عملی که توانایی های دیداری-فضایی را اندازه گیری می کنند.

     

    تعریف هوش

    هوش یک مفهوم انتزاعی است ودرواقع هیچ گونه پایه محسوس، عینی وفیزیکی ندارد.هوش یک برچسب کلی برای گروهی ازفرایندهاست که ازرفتارها وپاسخ های آشکار افراد استنباط می شود.وکسلر هوش را یک مفهوم کلی تلقی می کرد که شامل توانایی های فرد برای اقدام هدفمندانه، تفکر منطقی وبرخورد موثربا محیط است.

    سطوح پنج گانه پياپي رويهء تفسيريWAIS-R

    سطح 1

    تفسير هوشبهر كلي

    Total IQ= 115                 In Range of 90-109بهنجار يا متوسطTotal IQ=115 percentile rank= 84%

    آزمودني با داشتن هوشبهر115، در دامنه بهنجار يا متوسط قرار مي گيرد؛ رتبه درصدي آزمودني نيز 84 درصد مي باشد (نمره آزمودني از نمره 84 درصد از افراد هم سنش بيشتر يا مساوي مي باشد).

     

     

     

    سطح 2

    الف) تفسير هوشبهر كلامي و عملي

    سطح 2

    الف – نمره های هوشبهر کلامی وعملی

    Verbal IQ= 122

    Performance IQ= 103

    بين هوشبهر كلامي و عملي 19 نمره تفاوت وجود دارد (V>P) كه اين اختلاف در سطح 0.01 معنادار مي باشد.اين اختلاف از دو جهت قابل توضيح مي باشد. از طرفي آزمودني فردي با تحصيلات بالا و متعلق به خانواده اي با سطح اجتماعي- اقتصادي بالا مي باشد كه اين عوامل تا حدودي مي تواند باعث بالاتر بودن هوشبهر كلامي نسبت به عملي باشد و از طرفی آزمودنی تکالیف مقیاس های عملی را با کندی و بی حوصلگی انجام می داد که این می تواند در کاهش نمرات عملی موثر بوده باشد.

     

     

     

     

     

     

     

    ب) نمره هاي عامل

    1. نمرات عامل را با استفاده از نمره هاي مقياسي اصلاح شده بر حسب سن محاسبه مي كنيم.

    Verbal Comprehension Index: 1.4 (I+V+C+S)+44

    Verbal Comprehension Index= 1.4 (13+13+17+12)+ 44= 121

     

    Perceptual Organization Index: 2 (PC+BD+OA)+40

    Perceptual Organization Index= 2 (10+15+11)+40= 112

    Freedom from Distractibility Index: 2.8 (DSP+A)+44

    Freedom from Distractibility Index= 2.8 (4+14)+44= 94.4

     

    1. 2. ميانگين نمره هاي استاندارد مربوط به هر سه عامل را محاسبه مي كنيم.

    = (121+112+94.4) /3 = 109.13

     

    1. 3. تفاوت نمره هاي استاندارد هر يك از عامل ها را از اين ميانگين محاسبه مي كنيم.

    Xve– = 121 –109.13 =11.87

    Xpe– = 112– 109.13 = 2.87

    Xfr– = 94.4 – 109.13 =-14.73

    همان گونه كه مشاهده مي شود، عامل اول يعني درك و فهم كلامي تقريباً11.87نمره با ميانگين اختلاف دارد كه اين تفاوت به لحاظ آماري معنادار مي باشد(تفاوت 7 نمره اي در سطح 0.05 براي سنين 74 – 20 سال معنادار است) و بايد تفسير شود. از آن جايي كه اين عامل، شاخص نسبتاً خالصي از توانايي هاي كلامي است با توجه به سطح تحصيلات و سطح اجتماعي – اقتصادي قابل توجيه مي باشد، همان گونه كه اين تفاوت در مورد هوشبهر كلامي و عملي نيز صادق بود.

    در مورد عامل دوم يعني سازمان دهي ادراكي تفاوت تقريباً 2.87 نمره اي با ميانگين وجود دارد (سازمان دهي ادراكي 2.87 نمره از ميانگين كمتر است) كه اين تفاوت نيز از نظر آماري معنادار نمي باشد (تفاوت 9 نمره اي در سطح 0.05 براي سنين 74 – 20 سال معنادار است).

    در مورد عامل سوم يعني رهايي از حواسپرتي اختلاف تقريباً 14 نمره اي وجود دارد كه به لحاظ آماري معنادار مي باشد (تفاوت 9 نمره اي در سطح 0.05 براي سنين 74 – 20 سال معنادار است). این نمره ، ضعف در تمرکز، ضعف در حافظه و زنجیره ای کردن، ضعف در توانایی عددی، اضطراب، خودبازبینی و دشواری در انتقال ذهن را نشان می دهد.

    4.معنادار بودن تفاوت نمره ها را آزمون مي كنيم.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    ج) گروه بندي هاي اضافي

    طبقه هاي بناتاين:

    1. نمرات استاندارد هر چهار طبقه را با استفاده از نمره هاي مقياسي اصلاح شده بر حسب سن محاسبه مي‌كنيم.

     

    Spatial Ability: 2 (PC+BD+OA)+ 40

    Spatial Ability = 2 (10+15+11)+ 40= 112

     

    Verbal Conceptualization: 1.9 (V+C+S)+ 43

    Verbal Conceptualization = 1.9 (13+17+12)+ 43= 122.8

     

    Sequential Ability: 2.1 (DSP+A+DSY) + 37

    Sequential Ability = 2.1 (14+14+7) +37= 110.5

     

    Acquired Knowledge: 1.9 (I+V+A) +43

    Acquired Knowledge = 1.9 (13+13+14) +43= 119

     

    1. 2. ميانگين نمره هاي استاندارد مربوط به هر چهارطبقه را محاسبه مي كنيم.

     

    = (112+122.8+110.5+119) /4 = 116.07

     

    1. 3. تفاوت نمره هاي استاندارد هر يك از طبقه ها را از اين ميانگين محاسبه مي كنيم.

    Xsp– = 112– 116.07 = – 4.07

    Xve– = 122.8 – 116.07 =6.73

    Xse– =110.5 – 116.07 = – 5.57

    Xac– = 119 – 116.07= 2.93

     

    عامل نخست يعني عامل درك فضايي تقريبا به اندازه 4.07 نمره از ميانگين كمتر است كه اين تفاوت به لحاظ آماري معنادار نمي باشد(تفاوت 10 نمره اي در سطح 0.05 براي سنين 74 – 20 سال معنادار است).

    در مورد عامل دوم يعني مفهوم سازي كلامي نيز اختلاف تقريباً5 نمره اي به لحاظ آماري معنادار نمي باشد (تفاوت 8 نمره اي در سطح 0.05 براي سنين 74 – 20 سال معنادار است)، .

    عامل سوم يعني توالي كردن 5.57 نمره از ميانگين پايين تر است كه به لحاظ آماري معنادار نمي باشد (تفاوت 9 نمره اي در سطح 0.05 براي سنين 74 – 20 سال معنادار است).

    در مورد عامل چهارم يعني عامل دانش آموخته شده يك اختلاف 2.93 نمره اي بين اين عامل و ميانگين وجود دارد كه اين تفاوت به لحاظ آماري معنادار نمي باشد (تفاوت 10 نمره اي در سطح 0.05 براي سنين 74 – 20 سال معنادار است).

     

     

    1. معنادار بودن تفاوت نمره ها را آزمون مي كنيم.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    نيمرخ ACID:

    1. نمرات استاندارد اين نيمرخ را با استفاده از نمره هاي مقياسي اصلاح شده بر حسب سن محاسبه مي‌كنيم.

    ACID: 1.6 (A+DSY+I+DSP) +36

    ACID= 1.6 (14+7+13+14) +36= 112.8

    1. تفاوت نمره استاندارد اين نيمرخ را از هوشبهر كلي محاسبه مي كنيم.

     

    XACID–Total IQ                    135 – 112.8 = 22.2

     

     

    1. معنادار بودن تفاوت را آزمون مي كنيم.
    همان گونه كه مشاهده مي شود تفاوت بين نمره نيمرخ ACID و هوشبهر كلي تقريباً 22 نمره است كه اين تفاوت به لحاظ آماري معنادار مي باشد (تفاوت 10 نمره اي در سطح 0.05 براي سنين 74 – 20 سال معنادار است).

     

     

     

     

    گروه بندي هاي هورن:

    1. نمرات استاندارد هر سه گروه را با استفاده از نمره هاي مقياسي اصلاح شده بر حسب سن محاسبه مي‌كنيم.

     

    Fluid Intelligence:1.1 (DSP+S+PC+PA+BD+OA) +34

    Fluid Intelligence = 1.1 (14+12+10+9+15+11) +34 = 112.1

     

    Crystallized Intelligence:1.4 (I+V+C+S) +44

    Crystallized Intelligence = 1.4 (13+13+17+12) + 44= 131.82

     

    Retention: 2 (I+DSP+A) +40

    Retention = 2 (13+14+14) +40 = 122

    1. 2. ميانگين نمره هاي استاندارد مربوط به هر سه گروه را محاسبه مي كنيم.

     

    = (112.1+131.82+122) /3 = 121.97

     

     

    1. 3. تفاوت نمره هاي استاندارد هر يك از گروه ها را از اين ميانگين محاسبه مي كنيم.

    Xfl–  = 112.1 – 121.97 = – 9.87

    Xcr–  =131.82 – 121.97 =9.85

    Xre–  =122 – 121.97 = 0.03

    1. 4. معنادار بودن تفاوت نمره ها را آزمون مي كنيم.
    عامل نخست يعني هوش سيال تقريباً به اندازه9 نمره با ميانگين اختلاف دارد (كمتر است) كه اين تفاوت به لحاظ آماري معنادار مي باشد (تفاوت 9 نمره اي در سطح 0.05 براي سنين 74 – 20 سال معنادار است).اين عامل از خرده مقياس هايي تشكيل شده است كه مربوط به دانش زيستي است و خرده مقياس هايي با محدوديت زماني نظير الحاق قطعات، تنظيم تصاوير و طراحي مكعب ها در اين عامل قرار مي گيرند كه آزمودني در آنها نمره نسبتاً پاييني گرفته است و همين عامل مي تواند موجب اين اختلاف شود.

    عامل دوم يعني هوش متبلور تقريباً 9 نمره بيشتر از ميانگين است كه اين تفاوت به لحاظ آماري معنادار است (تفاوت 6 نمره اي در سطح 0.05 براي سنين 74 – 20 سال معنادار است). اين عامل كه مربوط به دانش آموخته شده و اكتسابي است،  ازخرده مقياس هاي كلامي تشكيل شده است و افرادي با تحصيلات بالا در اين عامل نمره بالايي مي گيرند كه اين عامل در مورد آزمودني نيز كه فردي با تحصيلات دانشگاهي بالا است، صادق است

    عامل سوم يعني نگهداري، اختلافي تقريباً 0.03 نمره اي با ميانگين دارد كه اين تفاوت به لحاظ آماري معنادار نيست (تفاوت 9 نمره اي در سطح 0.05 براي سنين 74 – 20 سال معنادار است).

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    سطح 3

    تفسير پراكندگي خرده‌آزمون‌ها

    این سطح دارای سه گام می باشد که در گام اول باید معنی دار بودن نوسان بین خرده آزمون ها را مشخص کنیم. تفاوت بین هوشبهر کلامی و عملی برابر با 19 است یعنی بالاتر از 12 می باشد بنابراین میانگین خرده مقیاس های کلامی و عملی را بدست می آوریم. میانگین هوش کلامی برابر با 13.8و میانگین هوش عملی برابر با 10.4 است و میانگین هوش کلی برابر با 12.27 است. پراکندگی کل خرده آزمون ها 10 می باشد که نشانگر دامنه متوسط پراکندگی هاست. پراکندگی بین خرده آزمون های کلامی برابر با 5 و پراکندگی خرده آزمون های عملی برابر با 8 است. پراکندگی بین خرده آزمون ها معنادار نمی باشد پس به سطح 3ب و3پ نمی رویم.مشاهده می شود که هوش کلامی بیشتر از هوش عملی است که با توجه به تحصیلات بالا و وضعیت اقتصادی – اجتماعی خوب آزمودنی قابل توجیه است.

    I = اطلاعات عمومي                                                                             OA = الحاق قطعات

    V = درك كلامي (لغات)                                                               DSP = فراخناي ارقام (حافظه عددي)        

    C = درك و فهم (درك مطلب)                                                       A = محاسبه (رياضيات)

    S = شباهت ها                                                                            DSY = نماد ارقام (رمز نويسي)

    PC = تكميل تصاوير                                                                    PA = تنظيم تصاوير

    BD = طرحي با مكعب ها

    سطح 4

    تغییر پذیری درون خرد آزمون ها

    در این سطح آزمودنی به همان ترتیب که ماده ها تنظیم شده اند عمل کرده است یعنی آزمودنی از عهده ماده های اولیه برآمده است و شکست وی در پاسخ دادن به ماده های دشوار به آهستگی و با آهنگ یکنواختی آغاز شده است.

  • آزمون روانشناسی

    آزمون90 -SCL

     

    در زيرقسمتي از مسائل و مشکلاتي که گاهي اوقات  مردم باآنها روبرو مي شوند آمده است. لطفاً هر يک از سؤالات را به دقت بخوانيد و پاسخ دهيد که اين مسئله يا مشکل در طي هفته گذشته تا به امروز چه اندازه ( هيچ ، کمي ، تا حدي ، زياد ، بسيار زياد ) باعث ناراحتي شما شده است.

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    1. آيا از هفته گذشته تا به امروز سر درد داشته ايد؟
    2. آيا از هفته گذشته تا به امروز عصبي بوده ايد ازداخل بدن احساس لرزش داشته ايد؟
    3. آيا از هفته گذشته تا به امروز افکار ، عقايد ياکلمات ناخوشايند و نامربوطي مرتباً وارد ذهن شما شده اند که رهايتان نکند؟
    4. آيا از هفته گذشته تا به امروزدچار ضعف ، بيحالي و يا سرگيجه بوده ايد؟
    5. آيا از هفته گذشته تا به امروز نسبت به روابط زناشويي بي ميل شده ايد؟
    6. آيا از هفته گذشته تا به امروز ايرادگير و بهانه جو شده ايد؟
    7. آيا از هفته گذشته تا به امروز اين اعتقاد را داشته ايد که شخص ديگري مي تواند افکار شما را از راه دور کنترل کند؟
    8. آيا از هفته گذشته تا به امروز احساس کرده ايد که ديگران باعث ناراحتيها و گرفتاريهاي شما هستند؟
    9. آيا از هفته گذشته تا به امروز فراموشکار شده ايد؟
    10. آيا از هفته گذشته تا به امروز درکارها بي توجه و بي دقت شده ايد؟
    11. آيا از هفته گذشته تا به امروز دلخور و يا عصباني شده ايد؟
    12. آيا از هفته گذشته تا به امروز درد در ناحيه قلب يا سينه داشته ايد؟
    13. آيا از هفته گذشته تا به امروز از رفتن به جاهاي باز يا خيابان احساس ترس کرده ايد؟
    14. آيا از هفته گذشته تا به امروز احساس کرده ايد که زور و بنيه سابق را نداريد و زود خسته
      مي شويد؟
    15. آيا از هفته گذشته تا به امروزاين فکر به ذهنتان آمده که به زندگي خود خاتمه دهيد؟
    16. آيا از هفته گذشته تا به امروز صداهايي به گوشتان مي آيد که ديگران نمي توانستند آنها را بشنوند؟
    17. آيا از هفته گذشته تا به امروز احساس لرزش دراندام بدن خود داشته ايد؟
    18. آيا از هفته گذشته تا به امروز اين احساس را داشته ايد که به بيشتر مردم نمي شود اعتماد کرد؟
    19. آيا از هفته گذشته تا به امروز زود به گريه افتاده ايد؟
    20. آيا از هفته گذشته تا به امروز بي اشتها شده ايد؟
    21. آيا از هفته گذشته تا به امروز در روابط اجتماعي و يادر رابطه با ديگران احساس خجالت کرده ايد؟
    22. آيا از هفته گذشته تا به امروز اين احساس را داشته ايد که در يک بن بست گير کرده ايد که راه پس و پيش نداريد؟
    23. آيا از هفته گذشته تا به امروز ناگهان و بدون دليل دچار ترس شده ايد؟
    24. آيا از هفته گذشته تا به امروز طوري عصباني شده ايد که نتوانيد جلو خودتان رابگيريد
      ( باصطلاح از کوره در رفته ايد)؟
    25. آيا از هفته گذشته تا به امروز اين احساس را داشته ايد که بترسيد تنها از خانه بيرون برويد؟
    26. آيا از هفته گذشته تا به امروز براي هرچيز کوچکي خود را سرزنش کرده ايد؟
    27. آيا از هفته گذشته تا به امروز کمر درد داشته ايد؟
    28. آيا از هفته گذشته تا به امروز احساس کرده ايدکه کارهايتان پيشرفت نمي کند؟
    29. آيا از هفته گذشته تا به امروز احساس تنهائي کرده ايد؟
    30. آيا از هفته گذشته تا به امروز احساس غمگيني داشته ايد؟
    31. آيا از هفته گذشته تا به امروز براي هر چيز به شدت نگران و دلواپس شده ايد ؟
    32. آيا از هفته گذشته تا به امروز نسبت به همه چيزبي علاقه شده ايد؟
    33. آيا از هفته گذشته تا به امروز احساس ترس داشته ايد؟
    34. آيا از هفته گذشته تا به امروز حساس و زودرنج شده ايد؟
    35. آيا از هفته گذشته تا به امروز اين احساس را داشته ايد که سايرين از افکار خصوصي شما که به کسي نگفته ايد با خبر مي شوند؟
    36. آيا از هفته گذشته تا به امروز اين اعتقاد را داشته باشيد که ديگران شما را درک نمي کنند و يا با شماهمدردي نمي کنند؟
    37. آيا از هفته گذشته تا به امروز اين احساس راداشته ايد که مردم نسبت به شمامهربان نيستند يا شمارا دوست ندارند؟
    38. آيا از هفته گذشته تا به امروز براي اينکه کارها را درست انجام بدهيد مجبور بوده ايد آهسته کار کنيد؟
    39. آيا از هفته گذشته تا به امروز تپش قلب داشته ايد؟
    40. آيا از هفته گذشته تا به امروز حالت تهوع يادل بهم خوردگي داشته ايد؟
    41. آيا از هفته گذشته تا به امروز احساس حقارت داشته ايد يا خود را از ديگران کمتر ياپايين تر حس کرده ايد؟
    42. آيا از هفته گذشته تا به امروز احساس درد و کوفتگي در عضلات بدنتان داشته ايد؟
    43. آيا از هفته گذشته تا به امروز اين احساس را داشته ايد که ديگران شمارا زير نظر دارند يا درباره شما حرف مي زنند ؟
    44. آيا از هفته گذشته تا به امروز در بخواب رفتن مشکل داشته ايد؟
    45. آيا از هفته گذشته تا به امروز وقتي کاري را انجام مي داديد مجبور بوده ايد آن را چند بار تکرار کنيد تامطمئن شويد درست انجام داده ايد؟ مثلاً دررا چند بار امتحان کنيد که ببينيد بسته است يا خير ؟
    46. آيا از هفته گذشته تا به امروز در تصميم گرفتن مشکل داشته ايد؟
    47. آيا از هفته گذشته تا به امروز از مسافرت با اتوبوس يا قطار احساس ترس کرده ايد؟
    48. آيا از هفته گذشته تا به امروز احساس تنگي نفس داشته ايد؟
    49. آيا از هفته گذشته تا به امروز دچار حالت گر گرفتگي يا سرما شده ايد؟
    50. آيا از هفته گذشته تا به امروز مجبور بوده ايد بعضي کارها را نکنيد يا بعضي جاها نرويد؟
    51. آيا از هفته گذشته تا به امروز اتفاق افتاده که حس کنيد مغزتان کار نمي کند؟
    52. آيا از هفته گذشته تا به امروز احساس کرده ايد بدنتان خواب مي رود يا گزگز ( مورمور)
      مي شود؟
    53. آيا از هفته گذشته تا به امروز در گلويتان احساس گرفتگي کرده ايد مثل چيزي درگلويتان گير کرده باشد؟
    54. آيا از هفته گذشته تا به امروز احساس کرده ايد که نسبت به آينده اميد خود را از دست
      داده ايد؟
    55. آيا از هفته گذشته تا به امروز تمرکز حواس نداشته ايد؟ يعني در جمع کردن حواس خود روي کارها مشکل داشته ايد؟
    56. آيا از هفته گذشته تا به امروز در بعضي از قسمتهاي بدن خود احساس ضعف و سستي
      داشته ايد؟
    57. آيا از هفته گذشته تا به امروز دچار فشارهاي روحي و گرفتگي بوده ايد؟
    58. آيا از هفته گذشته تا به امروز در دست ها و پاها احساس سنگيني کرده ايد ؟
    59. آيا از هفته گذشته تا به امروز زياد به فکر مرگ ومردن بوده ايد؟
    60. آيا از هفته گذشته تا به امروز پرخوري داشته ايد؟
    61. آيا از هفته گذشته تا به امروز وقتي مردم به شما نگاه مي کنند يا درباره شما حرف مي زنند احساس ناراحتي مي کنيد؟
    62. آيا از هفته گذشته تا به امروز افکاري به ذهنتان آمده که حس کنيد مال خودتان نيست و ديگران آنها را توي مغز شما گذاشته اند؟
    63. آيا از هفته گذشته تا به امروز در خودتان ميل شديدي به آزار رساندن و زدن ديگران احساس کرده ايد؟
    64. آيا از هفته گذشته تا به امروز بعضي صبحها زودتر از حد معمول بيدار شده ايد؟
    65. آيا از هفته گذشته تا به امروز مجبور بوده ايد بعضي کارها همچون شستن، شمردن و دست زدن به اشياء را تکرار کنيد؟
    66. آيا از هفته گذشته تا به امروز دچار بدخوابي بوده ايدو يا چندين بار در شب از خواب بيدار شده ايد؟
    67. آيا از هفته گذشته تا به امروز ميل شديدي به شکستن اشياء و خرد کردن آنها داشته ايد؟
    68. آيا از هفته گذشته تا به امروز اين احساس را داشته ايد که داراي افکار و عقيدي هستيد که مخصوص خودتان است و ديگران آن عقايد و افکار را ندارند؟
    69. آيا از هفته گذشته تا به امروز در موقع روبرو شدن با ديگران زياد از حد به رفتار و حرکات خود توجه داشته ايد؟
    70. آيا از هفته گذشته تا به امروز وقتي در جمع بوده ايد و همچنين در بازار و مهمانيها احساس ناراحتي کرده ايد؟
    71. آيا از هفته گذشته تا به امروز حتي کارهاي کوچک برايتان سخت و مشکل بوده است؟
    72. آيا از هفته گذشته تا به امروز دچار هول و وحشت زدگي شده ايد؟
    73. آيا از هفته گذشته تا به امروز در مقابل ديگران يا جمع از اينکه چيزي بخوريد احساس ناراحتي کرده ايد؟
    74. آيا از هفته گذشته تا به امروز با مردم زياد جر و بحث و درگيري داشته ايد؟
    75. آيا از هفته گذشته تا به امروز از تنها ماندن ترس و واهمه داشته ايد؟
    76. آيا از هفته گذشته تا به امروز اين احساس را داشته ايد که ديگران ارزشي براي کارهايتان
      قائل نيستند؟
    77. آيا از هفته گذشته تا به امروز حتي وقتي با ديگران بوده ايد احساس تنهايي کرده ايد؟
    78. آيا از هفته گذشته تا به امروزگاهي طوري ناراحت و بيقرار شده ايد که نتوانيد يکجا
      آرام بگيريد؟
    79. آيا از هفته گذشته تا به امروز احساس بي مصرفي و بدرد نخوردن داشته ايد؟
    80. آيا از هفته گذشته تا به امروز اين احساس را داشته ايد که اتفاق بدي برايتان خواهد افتاد؟
    81. آيا از هفته گذشته تا به امروز داد و فرياد راه انداخته ايد و يا چيزهايي را پرتاب کرده ايد؟
    82. آيا از هفته گذشته تا به امروز ترس از افتادن و از حال رفتن در کوچه و خيابان يا در انظار مردم داشته ايد؟
    83. آيا از هفته گذشته تا به امروز از اينکه اگر به ديگران رو بدهيد از شما سوء استفاده مي کنند؟
    84. آيا از هفته گذشته تا به امروز درباره امور جنسي افکاري داشته ايد که شمارا نگران کند؟
    85. آيا از هفته گذشته تا به امروز اين اعتقاد را داشته ايد که به خاطر گناهاني که مرتکب شده ايد مستوجب تنبيه و مجازات هستيد؟
    86. آيا از هفته گذشته تا به امروز اعتقاد و تصورات ترس آميز داشته ايد؟
    87. آيا از هفته گذشته تا به امروز اين احساس را داشته ايد که عيب و نقص مهمي در بدنتان
      پيدا شده است؟
    88. آيا از هفته گذشته تا به امروز احساس کرده ايد که دراين دنيا با کسي صميمي نيستيد؟
    89. آيا از هفته گذشته تا به امروز احساس گناه و تقصير داشته ايد؟
    90. آيا از هفته گذشته تا به امروز احساس کرده ايد که دچار بيماري فکري شده ايد؟

     

     

     

     

     

    پاسخنامه آزمون  90SCL

    رديف به هيچ وجه کمي تا حدي زياد بسيار زياد رديف به هيچ وجه کمي تا حدي زياد بسيار زياد
    1           46          
    2           47          
    3           48          
    4           49          
    5           50          
    6           51          
    7           52          
    8           53          
    9           54          
    10           55          
    11           56          
    12           57          
    13           58          
    14           59          
    15           60          
    16           61          
    17           62          
    18           63          
    19           64          
    20           65          
    21           66          
    22           67          
    23           68          
    24           69          
    25           70          
    26           71          
    27           72          
    28           73          
    29           74          
    30           75          
    31           76          
    32           77          
    33           78          
    34           79          
    35           80          
    36           81          
    37           82          
    38           83          
    39           84          
    40           85          
    41           86          
    42           87          
    43           88          
    44           89          
    45           90          

     

     

    راهنمای آزمون90 -SCL

    اين آزمون شامل 90 سؤال براي ارزشيابي علائم رواني است که به وسيله پاسخگو گزارش مي شود و اولين بار براي نشان دادن جنبه هاي روان شناختي بيماران جسمي و رواني طرح ريزي گرديده است. فرم اوليه آزمون توسط درگوتيس ، ليپمنو کووي (1973)معرفي شدو بر اساس تجربيات باليني وتجزيه و تحليل هاي روانسنجي از آن، مورد تجديد نظر قرار گرفت و فرم نهائي آن تهيه گرديد ( در گوتيس ، ويکلزوراک، 1976).

    پاسخهاي ارائه شده به هر يک از موارد آزمون در يک مقياس 5 درجه اي از ميزان ناراحتي که از( هيچ) تا به (شدت) مي باشد مشخص مي گردد . 90 ماده اين ازمون 9 بعد  مختلف شکايات جسماني ، وسواس و اجبار ، حساسيت در روابط متقابل ، افسردگي ، اضطراب ، پرخاشگري ، ترس مرضي ، افکار پارانوئيدي و روان پريشي را د ر بر مي گيرد.نمره گذاري وتفسير ازمون بر اساس سه شاخص ضريب کلي علائم مرضي ، معيار ضريب ناراحتي و جمع علائم مرضي بدست مي آيد.

    مدت زمان لازم براي اجراحدود 12 الي 15 دقيقه بوده ولي افراد جدي ممکن است آن را در 30 دقيقه و يا بيشتر تکميل  نمايند .آزمون مذکور حالات فرد را از يک هفته قبل تا زمان حال مورد ارزشيابي قرارمي دهد و اين زماني است که فرد براي جواب دادن به آزمون زمان رجوع مي کند . بديهي است در مورد بيماران سايکوتيک ، افراد دچار ضايعات عضوي  مغز و عقب مانده هاي ذهني اين آزمون معتبر نخواهد بود.

    سؤالات اضافي :

    در اين آزمون 7 سؤال وجود دارد که تحت هيچ يک از ابعاد 9 گانه دسته بندي نشده اند . اين سؤالات از نظر باليني داراي اهميت بوده و به شاخص هاي کلي آزمون کمک مي کنند ، و تمايل براين است بطور تجمعي استفاده شوند . چنان که يک نمره  افسردگي بالا همراه با زود بيدار شدن از خواب  و بي اشتهايي ممکن است در مقايسه با يک نمره مشابه بدون علائم ذکر شده فوق تعبير متفاوتي برداشته باشد . اين سؤالات به عنوان يکي ازابعاد آزمون نمره گذاري نمي شوند، اما به نمرات ضريب کلي ناراحتي اضافه مي گردند.

     

     

     

     

     

    سؤالات اضافي آزمون شامل موارد زیر است:

    شماره سؤال علامت
    19 بي اشتهايي
    60 زياد خوردن
    59 فکر زياد راجع به مرگ و مردن
    44 دير خوابيدن ( مشکل در خواب رفتن)
    64 زود بيدار شدن از خواب
    66 بدخوابي ( بيدار شدن هاي مکرر درست درهنگام خواب)
    89 احساس گناه و تقصير داشتن

     

    سه شاخص کلي ناراحتي نيز در اين آزمون وجود دارد که هر کدام با نمره اي عمق و ضعف رواني فرد را از نظر آسيب شناسي نشان مي دهند.

    • ضريب کلي علائم مرضي(GSI) : اين شاخص بهترين نشان دهنده سطح ويا عمق اختلال مي باشد . و اطلاعاتي را راجع به تعداد علائم و شدت ناراحتي به دست مي دهد . در مواردي که احتياج به يک سنجش خلاصه باشد از آن استفاده مي شود.
    • معيار ضريب ناراحتي (PSDI) : يک سنجش خالص از شدت ناراحتي است.
    • جمع علائم مرضي (PST): بطور ساده شمارش تعداد علائمي است که ازمودني به صورت مثبت گزارش مي نمايد.

     

     

     

     

     

     

     

    نمره گذاري آزمون90 -SCL :

    اولين مرحله در نمره گذاري اين آزمون انتقال 90 سؤال به فرم مخصوص پاسخ ها است . مرحله بعدي به دست آوردن جمع ضرائب ناراحتي براي هر يک از ابعاد 9 گانه و سؤالات اضافي آزمون مي باشد . اين کار باجمع زدن کليه شماره هاي غير  از صفر هر بعد انجام مي شود. درسومين مرحله ميزان جمع ناراحتي هر بعد را به استثناي سؤالات اضافي بر تعداد سؤالات آن بعد تقسيم نموده اين عمليات راتا دو رقم  اعشار ادامه مي دهيم . در نتيجه نمره خام هر يک از ابعاد به دست خواهد آمد .در مرحله چهارم جمع کل ضرائب  ناراحتي براي علائم ابعاد 9 گانه و سؤالات  اضافي را محاسبه نموده ، عدد حاصل را بر 90 تقسيم مي کنيم تامعيار کلي علائم مرضي (يعني GSI) به دست مي آيد. در مرحله بعد بايد تعداد جوراب هاي مثبت علائم يعني جواب هايي که غير از صفر گرفته اند شمارش مي شوند تا جمع علائم مرضي (يعني PSI) به دست آيد. اگر جمع کل ضرائب ناراحتي را بر رقم حاصل از PSIتقسيم کنيم مقدار معيار ضريب ناراحتي (يعني PSI) به دست خواهد آمد . پس از آن بايد به فرم مناسب رجوع شود تا اين نمرات خام به مقياس T تبديل گردند. اگر آزمودني به بيش از 20% سؤالات آزمون و يا بيش از 40% سؤالات هر بعدپاسخ ندهد سنجش آزمون و يا بعد مورد نظر معتبر نخواهدبود.

     

    پايائي  آزمون90 -SCL :

    سنجش پايائي  ابعاد 9 گانه اين آزمون از دو روش محاسبه پايائي به روش آزمون مجدد صورت گرفته است . براي محاسبه ثبات دروني آزمون که بر روي 219 نفر داوطلب در ايالات متحده در جهت سنجش ثبات و يکنواختي سئوالات انجام گرديد از ضرايب آلفا و کودر ريچارد سون 20 استفاده شده . نتايج تمام ضرايب به دست آمده براي 9 بعد کاملاً رضايت بخش بوده است . بيشترين همبستگي مربوط به بعد افسردگي با 9% و کمترين آنها روان پريشي با 77% بوده است. (دراگوتيس، ريکلزوراک 1976 ).

    پايائي تست مجدد که ثبات آزمون را در طول زمان مي سنجد بر روي 94 نفر بيمار رواني نا متجانس و پس از يک هفته ارزيابي اوليه صورت گرفت . اکثر ضرايب داراي همبستگي بالا بين 78% تا 9% بوده اند ( نانالي 1970)

     

     

    اعتبارآزمون90 -SCL :

    سؤالات يک آزمون وقتي داراي اعتبار است که بتواند مفاهيمي را که آزمون به منظور آن ساخته شده ارزيابي کند. مطالعات معتددي در جهت تعيين انواع آزمون انجام گرديده است. در زمينه اعتبار همزمان دراگوتيس، ويکلزوراک(1976) اين آزمون را به همراهMMPI بر روي 119آزمودني داوطلب اجرا نمودند. همبستگي مربوط به ملاک افسردگي با 73/0 و کمترين همبستگي،ترس مرضي با 36/0 بوده است.

    وايزمن و همکاران (1976)در يک مطالعه باليني افسردگي،اين آزمون را بر روي معتادين متادون بکار برده و نتايج نشان داد که اين آزمون مي تواند به خوبي گروههاي افسرده معتاد تميز دهد(وايزمن،اسلوبتر،پروسف،مريتس و هوارد1976)نشان دادند که90- SCL نسبت به تغييرات ناشي از بيوفيد بک در بيماران با درد مزمن حساس مي باشد.دراگوتيس،لوبو،فولستاين و آبلوف(1983)اين آزمون را بر روي بيماران سرطاني که قبلاً وجود اختلال رواني در آنها به وسيله پرسشنامه سلامتي بيمارستان تعيين شده بود به کار بردند.نتايج نشان داد که 90- SCL به خوبي قادر به تميز بين بيماران سرنده شده نيازمند مداخله درماني،با کساني که احتياج به شيوه درماني خاصي نداشتند بوده است.

     

    براي کسب اطلاعات بيشتر در مورد آزمون به پايان نامه آقاي عباس باقري در انيستيتو روان پزشکي تهران مراجعه فرماييد.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    کليد تست 90-SCL

    نمره    هيچ     کم      متوسط     زياد      بي نهايت

    0        1          2             3           4

    کل نمره:  هر قسمت برتعداد سؤال شده و با عبارات ديگر مقايسه مي شود.

    سؤالات

    خرده مقیاس سئوالات مربوطه
    پرخاشگري 11-24-63-67-74-81
    اضطراب 2-17-23-33-39-57-72-78-80
    وسواس 3-9-10-28-38-45-46-51-55-65
    حساسيت فردي 6-21-34-36-37-41-61-69-73
    شکايات جسماني 1-4-12-27-40-42-48-49-52-53-56-58
    روان پريشي 7-16-35-62-77-84-85-87-88-90
    تصورات پارانوئيدي 8-18-43-68-76-83
    افسردگي 5-14-15-20-22-26-29-30-31-32-54-71-79
    ترس مرضي 13-25-47-50-70-75-82-86
    سؤالات اضافي 19-44-59-60-64-66-89

     

    براي نمره گذاري آزمون90SCL  فرد را بايستي هر عبارت را خوانده وبا توجه به شرح اول آزمون به هرعبارت نمره بدهد. براي افراد بي سواد و آنها که قادر به خواندن نمي باشند مي توان آنها را خواند و پاسخ آنها را علامت گذاشت.

    پس ازپايان اين کار نمرات عبارت هر مقياس را جداگانه جمع زده مي شود وآنگاه بر تعدادعبارات  آن مقياس تقسيم مي شود که نتيجه به دست آمده ميانگين نمره خود روي آن مقياس است. مثلاً مجموع عبارات (1-24-62-67-74-81) که مربوط به پرخاشگري هستند، اگر 12 شود، اين عدد بر تعدادعبارات يعني 6 تقسيم مي شود و حاصل ميانگين نمره دراين مقياس2 مي شود. بايد توجه شود که دراين آزمون هنجار کامل وجود ندارد و لذا تفسير اين ميانگين بادقت واحتياط انجام مي گيرد . معمولاً ميانگين 1 و بالاتر ازآن حالت مرضي و 3 و بالاتر از آن روان پريشي رانشان مي دهد. در مقياسهاي چون روان پريشي نمره پايين تر نيز نشان دهنده روان پريشي مي باشد ودرمعيار افسردگي نمره بالاتر از 2 معمولاً نشان دهنده افسردگي شديد و پريشي است.

    همانطور که ملاحظه خواهيد کرد ، هر يک از پنج ستون پاسخنامه با يکي از ارقام و کلمات زير مشخص شده است:

    0 – به هيچ وجه : يعني اين موضوع هيچ  وقت براي من مسأله نبوده و هرگزمرا ناراحت نکرده است.

    1- کمي : يعني اين مشکل يا مسأله در سطح بسيار کمي براي من وجود داشته و ناراحتي مختصر براي من فراهم شده است . ( مثلاً يک يا دوبار درطول چندماه گذشته با آن روبرو شده ام).

    2- متوسط : يعني اين مسأله در حد متوسطي براي من مطرح بوده ، مراناراحت کرده است. مثلاً در طول چند هفته گذشته سه يا چهار بار اين مسأله را داشته ام.

    3-زياد : يعني اين مشکل يا مسأله بدفعات متعدد ( مثلاً هر دو يا سه روز يک بار ) وبا شدت زياد براي من اتفاق افتاده و تا حد زيادي باعث ناراحتي من شده است.

    4- بي نهايت : يعني اين مسأله يا مشکل تقريباً هرروز با شدت بسيار زياد براي من مطرح بوده و بي اندازه مرا ناراحت کرده است.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    جدول نمره گذاري 90SCL

    نام و نام خانوادگي ……………………..سن………..تحصيلات ………………..جنس…………….تأهل……………….تاريخ…………..

    روان پريشي پارانوييا فوبيا (ترس) پرخاشگري اضطراب افسردگي حساسيت بين فردي وسواس خود بيمار انگاري  
    نمره سؤال نمره سؤال نمره سؤال نمره سؤال نمره سؤال نمره سؤال نمره سؤال نمره سؤال نمره سؤال  
      7   8   13   11   2   5   6   3   1  
      16   18   25   24   17   14   21   9   4  
      35   43   47   63   23   15   34   10   12  
      62   68   50   67   33   20   36   28   27  
      77   76   70   74   39   22   37   38   40  
      84   83   75   81   57   26   41   45   42  
      85       82       72   29   61   46   48  
      87       86       78   30   69   51   49  
      88               80   31   73   55   52  
      90                   32       65   53  
                          54           56  
                          71           58  
                          79              
    جمع

    ميانگين

    جمع

    ميانگين

    جمع

    ميانگين

    جمع

    ميانگين

    جمع

    ميانگين

    جمع

    ميانگين

    جمع

    ميانگين

    جمع

    ميانگين

    جمع

    ميانگين

    تفسير:                                                                                                                                                                       90/مجموع امتيازات GSI=

    (جمع تعداد سؤالاتي که صفر گرفته)-90=P

     

     

  • آزمون روانشناسی

    پرسشنامه انسجام خانواده

     

    کاملامخالفم(1)…….مخالفم(2)……..نسبتاَ مخالفم(3)…….نسبتاَ موافقم(4)…… موافقم(5)………کاملاموافقم(6)

     

    1 اعضای خانواده ما، بیشتر اوقات فراغت خود را با یکدیگر سپری می کنند. 1 2 3 4 5 6
    2 در خانواده ما همیشه قوانین منسجم و منطقی ای وجود دارد و همیشه و در هر زمان ثابت است. 1 2 3 4 5 6
    3 در خانواده ما، رهبر خانواده مشخص است. 1 2 3 4 5 6
    4 در خانواده ما به خوبی روشن است، چه اتفاقی خواهد افتاد، وقتی یکی از اعضا قوانین خانواده را زیر پا می گذارد. 1 2 3 4 5 6
    5 در خانواده ما مشخص است که چه چیزی برای اعضای خانواده سودمند و مفید است. 1 2 3 4 5 6
    6 باهم بودن و همبستگی برای اعضای خانواده ما مهم می باشد. 1 2 3 4 5 6
    7 در خانواده ما همه می دانند که اعضای دیگر از آنها چه انتظاراتی دارند. 1 2 3 4 5 6
    8 در خانواده ما مشخص است که چه کسی، تصمیمات لازم را می گیرد. 1 2 3 4 5 6
    9 اعضای خانواده ما با یکدیگر ارتباط خوبی دارند. 1 2 3 4 5 6
    10 اعضای خانواده ما، در فکر  و احساس شبیه به یکدیگرند. 1 2 3 4 5 6
    11 اعضای خانواده ما با یکدیگر همکاری می کنند. 1 2 3 4 5 6
    12 اعضای خانواده ما، با یکدیگر احساس صمیمیت می کنند. 1 2 3 4 5 6
    13 هنگامی که خانواده ما قصد دارد برای انجام فعالیتی دور هم جمع شود، همه اعضاء حضور پیدا می کنند. 1 2 3 4 5 6

     

جهت تماس با کلینیک کلیک کنید