-
اختلال سلوک در کودکان
اختلال سلوک در کودکان
اختلال سلوک در کودکان، اختلالی در دوران کودکی است و با مجموعه ای از رفتارهای منفی ای که کودکان نسبت به بزرگسالان یا هر فرد دیگری نشان می دهند. مشخص می گردد. کودکان دارای این اختلال دارای مشکلات عاطفی و رفتاری هستند. و در محیط مدرسه و در سایر روابط اجتماعی اشان با مشکل مواجه می شوند .
انواع اختلال سلوک
روانپزشک کودک دکتر فرامرز ذاکری اظهار می دارد که سه نوع اختلال سلوک وجود دارد که با توجه به سن بروز اولین علائم، این اختلال طبقه بندی می گردد :
شروع کودکی که علائم اختلال سلوک قبل از سن 10 سالگی ظاهر می گردد .
شروع نوجوانی که علائم اختلال در دوران نوجوانی و بلوغ ظاهر می گردد .
شروع نامشخص که سن بروز اولین علائم اختلال سلوک مشخص نیست .علل اختلال سلوک در کودکان
اگر چه علت دقیق اختلال سلوک هنوز شناخته نشده است. اما عوامل زیادی وجود دارد که بروز این اختلال را پیش بینی می کند .
عوامل ژنتیکی : اختلالات رفتاری منشا ژنتیکی دارند . در بسیاری از موارد، یکی از اعضای خانواده کودک مبتلا به اختلال سلوک، تحت تاثیر اختلالات روحی، اختلالات خلقی، اختلالات اضطرابی و یا سوء مصرف مواد مخدر است .
عوامل محیطی : برخی عوامل محیطی خاص، سبب بروز این اختلال در کودکان می گردد .
عوامل زیستی : نقص یا آسیب به ناحیه های خاصی از مغز ممکن است سبب بروز مشکلات رفتاری گردد .
عوامل روانشناختی و اجتماعی : جایگاه اجتماعی – اقتصادی پایین و عدم پذیرش توسط گروه همسالان نیز می تواند سبب بروز این اختلال شود .علائم و نشانه های اختلال سلوک در کودکان
روانپزشکان اعتقاد دارند که کودکان دارای این اختلال علائم مختلفی از خود بروز می دهند که بسته به سن و شدت آن متفاوت است . علائم اختلال سلوک شامل موارد زیر می باشد :
رفتارهای فریبکارانه : کودکان دارای این اختلال ممکن است بارها و بارها دروغ بگویند و یا به دزدیدن کالا و اشیاء از دیگران مبادرت ورزند .
رفتار ویرانگر : کودکان دارای این اختلال ممکن است به تخریب اموال بپردازند . برای مثال : مبلمان را تخریب کنند، اشیاء را پرتاب نمایند و …
رفتار تهاجمی و پرخاشگرانه : کودکان دارای این اختلال ممکن است که رفتارهای پرخاشگرانه از خود نشان دهند. برای مثال : زورگویی، دعوا کردن، رفتار بی رحمانه با کودکان کوچکتر از خود و یا با حیوانات و …
کج خلقی : کودکان دارای اختلال سلوک، اغلب کج خلق هستند. و هر کاری برای به دست آوردن چیزی که می خواهند، انجام می دهند.سبب شناسی اختلال سلوک
علل بیولوژیک
عوامل ژنتیک:
امروزه شواهد نشان می دهد که اختلال سلوک و پرخاشگری و جنایتکاری ناشی از آن عنصر ژنتیک دارند. مطالعه دوقلوها نشان داده است که یک عامل ژنتیک در اختلال سلوک وجود دارد و پرخاش و خشونت نیز عنصر ژنتیک دارند. مطالعه فرزند خوانده ها نیز نشان داده است. که در اختلال سلوک و رفتارهای جنایت کارانه، هم ژن ها و هم محیط تاثیر خاصی دارند. حتی بعضی مطالعات جدید ژن خاصی را شناسایی کرده اند که با اختلال سلوک کودکی مرتبط است و GABRA 2 نامیده می شود. آنچه مطالعات نشان می دهند. این است که در اختلال سلوک، احتمالا یک عنصر ارثی وجود دارد، عنصری که به صورت ویژگی های اخلاقی موروثی نشان داده می شود. اما عوامل محیطی نیز در تعیین الگوهای رفتاری در اختلال سلوک نقش مهمی دارند.
عوامل نوروپسیکولوژیک:
اختلال سلوک مثل ADHD، با نقص های نوروپسیکولوژیک در عملکرد شناختی، از جمله با نقص در عملکرد اجرایی(برنامه ریزی و خود-کنترلی) ضریب هوشی کلامی و حافظه همراه است.
ضریب هوشی پایین نیز با اختلال سلوک ارتباط دارد و مخصوصا با آغاز اختلال سلوک در سنین پایین همراه است. بدون آنکه عوامل اجتماعی-اقتصادی مثل فقر، نژاد، قومیت، کم سوادی در آن نقشی داشته باشند. با این حال، درباره این که آیا نقص در عملکرد اجرایی، در غیاب سمپتوم های ADHD، در اختلال سلوک روی می دهد. یا نه، اختلاف نظر وجود دارد. مثلا بعضی روانشناسان بالینی کشف کرده اند. که هرچه در کودکان مبتلا به اختلال سلوک و ADHD نقص در عملکرد اجرایی دیده می شود. در کودکانی که فقط به اختلال سلوک یا تنها به ADHD مبتلا هستند در عملکرد اجرایی هیچ گونه نقصی دیده نمی شود.
عوامل پیش از تولد:
در دوران بارداری، چند عامل ابتلا به اختلال سلوک را تحت تاثیر قرار می دهند، از جمله سیگار کشیدن و الکل نوشیدن مادر در طول بارداری و سوءتغذیه او در طول بارداری و بلافاصله پس از زایمان. مطالعات نشان داده اند که سیگار کشیدن مادر می تواند باعث ظهور زود هنگام مشکلات سلوک در فرزندان شود، به ویژه در مورد پرخاشگری بی دلیل و نافرمانی اجتماعی، اما این پدیده ممکن است به مادران فقیر و کم سواد محدود باشد.
همچنین کودکانی که مادران آنها در دوران بارداری الکل مصرف کرده اند بزهکاری بیشتری نشان می دهند و قضاوت اخلاقی آنها نیز ضعیف تر است. علاوه بر آن سوءتغذیه مادر در دوران بارداری، مخصوصا کمبود پروتئین، آهن و روی باعث رفتارهای برونی سازی می شود.
علل پسیکولوژیوک
محیط خانوادگی و روابط والد_فرزند:
مطالعات انجام شده درباره ارثی بودن اختلال سلوک نشان می دهند که در این اختلال یک عامل ژنتیک وجود دارد، اما این را نیز نشان می دهند که عوامل محیطی مهم و بارزی نیز در آن تاثیر می گذارند. بدون شک یکی از مهم ترین عوامل، محیط خانوادگی و ماهیت رابطه والدین و فرزندان است. از مدت ها پیش ثابت شده است.
عوامل خطر برای اختلال سلوک و اختلال نافرمانی-چالش گری عبارتند از بیکاری والدین، ابتلای یکی از والدین به اختلال شخصیت ضد اجتماعی، تعویض مکرر سرپرستان کودک و بدرفتاری با او. شواهد نشان می دهد. کودکانی که والدین پرخاشگر دارند و از سوی آنها مورد بدرفتاری فیزیکی قرار می گیرند، در بزرگسالی، خود به افرادی پرخاشگر تبدیل می شوند.
علاوه بر بدرفتاری در کودکی، اختلال سلوک با محیط های خانوادگی نامنسجم، بدون اهداف تحصیلی و فرهنگی، پر از دعوا، و پر از استرس والدین نیز رابطه دارد. جالب اینجاست که بسیاری از ویژگی های خانوادگی، که به اختلال سلوک مربوط می شوند با فقر و محرومیت اجتماعی نیز ارتباط نزدیکی دارند.
تاثیر دوستان و رسانه های عمومی:
اکثر کودکان صرفا به این علت رفتارهای پرخاشگرانه و ضد اجتماعی نشان می دهند که تحت تاثیر فعالیت های خشونت آمیزی قرار میگیرند که در رسانه های عمومی یا در دوستان و همسالان خود می بینند.
دوستان مهم ترین منبع تقلید هستند. شواهد نشان می دهند که دوستی و معاشرت با نوجوانانی که رفتارهای خشونت آمیز یا مجرمانه دارند باعث افزایش رفتار بزهکاری می شود.
دوستی با همسالان خلافکار تقلید کردن رفتارها را آسان تر می کند و باعث می شود. که این نوع رفتارها عادی به نظر برسند. با این حال مشخص نیست که آیا کودکانی که پیشاپیش تمایلات ضد اجتماعی و پرخاشگری دارند به میل و انتخاب خود با افراد مشابه خود دوست می شوند. و معاشرت با آنها صرفا تمایلات از پیش موجود را تقویت می کند. یا این که معاشرت با دوستان خلافکار باعث رفتارهای ضد اجتماعی در کودکان سالم می شود. یک نظریه دیگر این است که تاثیر دوستان به شیوه ای مستقیم تر باعث تسهیل سمپتوم های اختلال سلوک می شود.
مثلا، طرد شدن از سوی همسالان باعث افزایش پرخاشگری می شود به ویژه در کودکانی که از قبل به یک اختلال اخلال گرانه مبتلا هستند. به طور خلاصه، تقلید از همسالان و رسانه های عمومی ظاهرا رفتار پرخاشگرانه و ضد اجتماعی را صرفا در کودکانی تسهیل می کند که از قبل سمپتوم های اختلال سلوک نشان می دهند. به این ترتیب، آنها احتمالا متغیر های واسطه هستند نه علت های واقعی اختلال.
عوامل شناختی:
اختلال سلوک با رشد سعود اخلاقی ارتباط دارد، یعنی، اکثر کودکان در مراحل رشدی خود آگاه می شوند. که بعضی رفتارها از لحاظ اخلاقی و اجتماعی قابل قبول و بعضی دیگر غیر قابل قبول هستند. اما کودکان مبتلا به اختلال سلوک نمی توانند به این شعور اخلاقی برسند.
برای حقوق دیگران احترام زیادی قائل نمی شوند. و از کارهای خود اصلا اظهار پشیمانی نمی کنند یا بسیار کم احساس ندامت می کنند.
علت عدم آگاهی آنها از استانداردهای اخلاقی تا حد زیادی از این واقعیت سرچشمه می گیرد. که در تفسیر دنیا و رویدادهای آن، روش های بسیار اشتباهی پیش گرفته اند.مثلا، کودکی که به اختلال سلوک مبتلاست، رفتار دیگران را همیشه خصمانه یا چالش برانگیز تفسیر می کند. و این کار باعث افزایش واکنش های پرخاشگرانه آنها می شود.
عوامل اجتماعی_اقتصادی:
رفتار بزهکارانه و خشونت آمیز با فقر، پایین بودن طبقه اجتماعی_اقتصادی، بیکاری، شهرنشینی، و عدم موفقیت تحصیلی ارتباط نزدیک دارد. این عوامل ممکن است علت اختلال سلوک باشند. نه معلول آن. فقر باعث می شود زندگی خانوادگی مختل شود. والدین تحت استرس قرار گیرند، از فرزندان غفلت کنند. فرصت های تحصیلی خوبی وجود نداشته باشد و همه اینها دست به دست هم می دهند و به ایجاد اختلال سلوک کمک کنند.
مطالعه Castello و همکارانش نشان می دهد که فقر، به تنهایی، در نرخ شیوه اختلال سلوک اثر مستقیم دارد. آنها اختلال سلوک را، در کودکان سرخپوست یک شهر کوچک سرخپوست نشین، قبل و بعد از افتتاح کازینو در آنجا مورد بررسی قرار دادند.
افتتاح کازینو در منطقه سرخپوست نشین باعث شده بود که درآمد بسیاری از خانواده ها بالا برود و از فقر بیرون بیایند. پیش از آغاز به کار کازینو، کودکان خانواده های فقیر در مقایسه با کودکان خانواده های متوسط و مرفه، بیشتر به سمپتوم های اختلالات روانی دچار بودند.
اما بعد از گشایش کازینو کودکان خانواده هایی که از فقر به غیر فقر تبدیل شده بودند. اختلالات روانی بسیار کمتری نشان می دادند، به خصوص در مورد اختلال سلوک و اختلال نافرمانی-چالش گری. این مطالعه به خوبی نشان می دهد که فقر چگونه می تواند یکی از علت های واقعی اختلال سلوک باشد.
رایج ترین شیوه های درمان
روان درمانی :
کودک می تواند از یادگیری مهارت های جدید مانند مهارت کنترل خشم سود ببرد .
آموزش والدین : در این روش به والدین استراتژی های مدیریت رفتار و تکنیک های افزایش ایمنی در خانه در زمان خشم کودک آموزش داده می شود .
خانواده درمانی : از والدین، خواهر و برادر خواسته می شود که برای درمان به همراه کودک حضور پیدا کنند . گاهی بهبود روابط بین والدین و کودک سبب بهبود رفتارهای کودک مبتلا می شود .دارو درمانی :
دارویی برای درمان اختلال سلوک وجود ندارد . اما گاهی لازم است روانپزشک برای درمان یا تخفیف علائم روانی داروهایی را تجویز نماید . ریتالین پر کاربردترین داروی محرکی است که برای کودکان مبتلا به اختلال سلوک شدید تجویز می گردد .
-
اختلال توهم یا اسکیزوفرنی در کودکان
اختلال توهم یا اسکیزوفرنی در کودکان
اختلال توهم یا اسکیزوفرنی در کودکان موضوعی بسیار شایع است، تا حدی که اگر با یک کودک 3 تا 6 ساله روبرو شوید با احتمال بالایی او از دوستان غیر واقعی خود یا اتفاقاتی که هرگز به وقوع نپیوستهاند سخن خواهد گفت. این موضوع تا زمانی که حالت بیمار گونه نداشته باشد نه تنها مشکلی ندارد بلکه زمینهی شکوفایی و تواناتر ساختن قوهی تخیل کودک را فراهم میآورد اما زمانی صحبت از اختلال به میان خواهد آمد که علائمی جدی توجهمان را جلب کند، به شرح آنها خواهیم پرداخت. در واقع باید بدانید که تشخیص این اختلال آن هم در کودکان کار بسیار دشواری است.
اسکیزوفرنی یا اختلال توهم در دوران کودکی نوعی اختلال روانی نادر ولی شدید است. که در آن کودکان رفتار غیرطبیعی از خود نشان میهند. اسکیزوفرنی شامل طیف گستردهای از مشکلات شناختی، رفتاری و احساسی است. این بیماری ممکن است منجر به مشکلات دیگری چون توهم، هذیان، تفکر و رفتار ناسازگارانه شود که توانایی عملکرد کودک را مختل میکند. اسکیزوفرنی دوران کودکی اساسا شبیه اسکیزوفرنی دوران بزرگسالی است. با این تفاوت که زودتر در زندگی رخ میدهد و تاثیر عمیقی بر رفتار و پیشرفت کودک دارد. اسکیزوفرنی نوعی بیماری مزمن است که نیاز به درمان طولانیمدت دارد.
علائم اختلال توهم در کودکان
هذیان:
هذیان یکی از نشانههای شایع توهم دوران کودکی است. به سختی میتوان دریافت که آیا یک کودک به اختلال توهم دچار است یا تنها وانمود میکند و از قدرت خیال خود بهره میگیرد. برای نمونه ممکن است یک کودک با قاطعیت ادعا کند دوستی که در واقع وجود خارجی ندارد او را آزار میدهد. تفکیک این موضوع کاری بس دشوار است چرا که کودکان بازیهای خود را در بستری از خیال انجام میدهد. علت این کار این است که غالباً آنها از سطح انرژی بالاتری برخوردار هستند و به هیجان بیشتری نیاز دارند.
رفتار آشفته یا روانگسیخته:
تشخیص این حالت به سن کودک بستگی دارد و دشوار است؛ اما روانگسیختگی رفتار موضوعی است که باعث نگرانی والدین و پرستار کودک میشود. در این زمان این سؤال مطرح میشود که چه رفتارهایی را میتوانیم آشفته بنامیم. از این دست رفتارها میتوان به عدم نشان دادن واکنشی توسط کودک به محرکها، خیرگیهای طولانی مدت و بیدلیل یا حتی نشان دادن واکنشی بسیار شدید به موضوعی که حداقل در ظاهر فاقد هرگونه مشکل به نظر میرسد، اشاره کرد. این را باید در نظر داشت که این رفتارها در حالتی میتوانند علامت به شمار روند که بارها و بارها تکرار شوند.
جدی گرفتن تصویرهای ذهنی:
تصورات و تخیلات زمانی خطرناک به نظر میرسند که کودک تمایزی میان واقعیت و خیال قائل نشود. این امر میتواند علامتی باشد که او واقعاً دچار اختلال توهم است. تخیل بیش از حد به تنهایی باعث نگرانی نیست، اما زمانی که همراه با علائم و نشانههای دیگر باشد. نگرانی را تشدید کرده و لازم است توسط روان پزشک کودک بررسی شود.
تفاوت اسکیزوفرنی کودک و اسکیزوفرنی بزرگسال
آغاز اسکیزوفرنی از سنین ۷ الی ۱۳ سالگی در مقایسه با شروع معمول اسکیزوفرنی در افراد بالغ و بزرگسال به معنای شدت بیشتر و اختلال زودهنگام در رشد مغز است. توهمات در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی بزرگسالان، بیشتر با شنیدن صداهای غیرواقعی در کودکان مقایسه میشود. و توهمات لمسی و بصری در این موارد محدود است. همچنین نوع خیالات در اسکیزوفرنی کودک اندکی متفاوت است و باورهای غلط عجیب و غریب اغلب با شکلهای کودکانه مرتبط است. و نسبت به نمونههای تجربهشده در بزرگسالان و افراد بالغ پیچیدگی کمتری دارد.
اختلالات شناختی و انگیزشی مشاهده شده در اسکیزوفرنی که به علائم منفی این بیماری مشهور هستند، در رشد زودهنگام این بیماری بسیار مشهود است. این امر شامل اختلالات در بیان عاطفی، تعامل اجتماعی و اراده است. همچنین اثر نامناسب یا همسطح که به از دست دادن قدرت ابراز یا شناخت احساسات اطلاق میشود. اختلال اصلی این بیماری است.
مطالعات نشان دادهاند که اثر همسطح در اسکیزوفرنی میتواند با کاهش حالات چهره در طی تعاملات اجتماعی، هنگام تماشای فیلمها و کارتونهای احساسی و ناتوانی در تشخیص چهرهها اندازهگیری شود. والدین بهتنهایی از وجود این نقصها ناآگاهاند و تجربیات احساسی طبیعیای را از کودک خود گزارش میدهند.
تمامی کودکان مبتلا به اسکیزوفرنی زودرس با کاهش عملکرد چشمگیری روبرو خواهند شد. مشکلات کارکردی و اجتماعی آنها در کنار علائم یادشدهای که از خود نشان میدهند، به نمونههای دیده شده در بزرگسالان شباهت زیادی دارد اما با شدت بیشتری نمایان میشود.
تشخیص اختلال توهم یا اسکیزوفرنی در کودکان شامل بررسی اختلالات روانشناختی و تعیین علائمی است. که به مصرف مواد مخدر، دارو و ضعیت پزشکی مرتبط نیستند.
فرایند تشخیص شامل:
معاینه فیزیکی:
به پیشگیری از مشکلات دیگری که ممکن است علت بروز علائم اسکیزوفرنی باشند کمک فراونی میکند.
آزمایش و عکسبرداری:
این مراحل شامل آزمایشهایی است که به پیشگیری از بیماریهایی که علائم مشابه دارند کمک میکند. عکسبرداری به منظور سوء مصرف الکل و موادمخدرانجام میشود. در صورت نیاز ممکن است پزشک تصویربرداریهایی چون امآرآی و سیتیاسکن را به بیمار تجویز کند.
ارزیابی روانشناختی:
این مرحله شامل بررسی ظاهر، رفتار، افکار و الگوهای رفتاری بیمار است. در این مرحله ممکن است پزشک در خصوص سوابق پزشکی خانوادگی و شخصی بیمار سوالاتی بپرسد.
معیارهای تشخیص اسکیزوفرنی:
پزشک ممکن است از معیارهای تشخیصی و آماری اختلالات روحی (DSMV) استفاده کند. معیارهای تشخیصی اسکیزوفرنی کودکانه در کل شبیه معیارهای تشخیصی اسکیزوفرنی بزرگسالان است.
تشخیص بیماری اسکیزوفرنی دوران کودکی گاهی طولانی مدت و چالش برانگیزاست. روانپزشک کودک با تخصص خود در این حوزه قادر است رفتار، الگوهای درک و تفکر کودک را بررسی کند. همچنان که الگوهای رفتاری، تفکر و علائم و نشانهها در کودک به مرور زمان واضحتر میشوند بیماری اسکیزوفرنی تشخیص داده میشود.درمان اختلال توهم در کودکان
بازی درمانی از مهمترین روشها در بهبود اختلال توهم در کودکان به شمار میرود. طی بررسیهای انجام شده به این نتیجه رسیدهاند که شرطی شدن فعال و بازی درمانی، از جمله درمانهای مؤثر است. در این پروسه انتظار میرود که تا حد قابل قبولی رفتار و گفتار کودک بهبود یابد؛ و متخصصین میکوشند که کودک به درک درستی از شرایط محیطی برسد و بتواند واکنشهای خود را کنترل کند.
-
اختلال دوقطبی در کودکان
اختلال دوقطبی در کودکان
اختلال دو قطبی در کودکان Bipolar Disorder in Children یکی از انواع بیماری های روانی می باشد که لازم است سریعا مورد درمان قرار گیرد.
65٪ بزرگسالان مبتلا به اختلال دوقطبی قبل از سن 18 سالگی علائمی را تجربه کرده اند. بنابراین در حالی که این بیماری غالباً مربوط به بزرگسالان است ، کودکان در هر سنی می توانند دارای اختلال دو قطبی باشند.اما برخی از این علائم ممکن است شامل موارد زیر باشد
اضطراب جدایی
خشم و عصبانیت مزاج (تا چند ساعت طول می کشد)
تحریک پذیری
رفتارهای متضاد
نوسانات مکرر خلقی
حواس پرتی
بیش فعالی
درگیر شدن در یک زمان در بسیاری از پروژه ها یا فعالیت ها
انرژی بیشتر از حد طبیعی
نیاز کمتری به خواب
تکانشگری
بی قراری / ناخوشی
شوخی
افکار مسابقه ای و رقابتی
رفتار خشونت آمیز
بزرگ نمایی
رفتارهای مخاطره آمیز
حالت افسردگی
بی حالی
عزت نفس پایین
مشکل بیدار شدن از خواب صبح
وحشت شبانه
گفتار سریع یا تحت فشار
افکار مرگ یا خودکشیدارو درمانی در اختلال دو قطبی در کودکان
ممکن است یک روانپزشک برای تثبیت خلق و خوی کودک شما دارو تجویز کند. مهم است که عوارض داروی کودک خود را کنترل کنید و مراقب عوارض جانبی باشید.
یافتن داروی مناسب و دوز مناسب برای کودک شما ، ممکن است مدتی طول بکشد زیرا دارویی وجود ندارد که برای همه مبتلایان به اختلال دوقطبی مناسب باشد .گفتاردرمانی در اختلال دو قطبی در کودکان
گفتار درمانی در کودکان با اختلال دوقطبی
یک گفتار درمانگر ممکن است به کودک شما در مورد عوارض اختلال دو قطبی آموزش دهد و ممکن است راهکارهای مقابله ای را برای کمک به مدیریت علائم ارائه دهد.مراحل درمان اغلب شامل مشارکت اعضای خانواده است. خانواده درمانی ممکن است مسائل مربوط به روابط ، مشکلات مدیریت رفتار یا راهکارهایی برای کمک به کل خانواده برای کنار آمدن با بیماری روانی کودک را برطرف کند.
اگر كودك در اثر رفتارهای پرخطر، احتمال مشکلات حاد ايمني داشته باشد ، ممكن است يك بار بستري در بيمارستان رواني مورد نياز باشد.
یک اقدام جدی برای خودکشی ، داشتن افکار خودکشی با یک برنامه مشخص ، خودزنی یا روان پریشی تنها برخی از دلایل احتمالی بستری شدن کودک مبتلا به اختلال دو قطبی در بیمارستان است.وقتی کودک ، والدین ، پزشکان ، درمانگران و سایر ارائه دهندگان درمان با هم به صورت تیمی کار می کنند ، درمان بهترین نتیجه را دارد.
بنابراین مهم است که در جلسات درمانی نوجوان خود شرکت کنید و سوالات لازم را بپرسید ، با سایر ارائه دهندگان درمان ارتباط برقرار کنید و در مورد نیازهای بهداشت روانی فرزند خود به آموزش خود ادامه دهید .یک درمانگر یا روانپزشک ممکن است از شما بخواهد که تغییرات روحیه ، الگوی خواب یا رفتار نوجوان خود را ثبت کنید. ترسیم پیشرفت کودک شما می تواند به ارائه دهندگان درمان کمک کند تا بدانند که درمان یا داروها برای پایدار نگه داشتن خلق و خوی کودک شما تا چه حدی کاربردی است
خطرات مربوط به نوجوانان
نوجوانان عادی به خاطر هیجانات روحی مستعد رفتارهای پرخطر هستند ، اما وقتی نوجوان دارای اختلال دو قطبی باشد ، این خطر چند برابر می شود. مراقب سو مصرف مواد مانند نوشیدن یا مصرف مواد مخدر و همچنین رفتار خودکشی باشید.خطر خودکشی در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی بیشترین نگرانی به خود اختصاص داده است .
اختلال دوقطبی در نوجوانان
مطالعات نشان می دهد که بین 25 تا 60 درصد بزرگسالان دارای دو قطبی حداقل یک بار اقدام به خودکشی در طول زندگی خود می کنند و بین 8 تا 19 درصد از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی در اثر خودکشی می میرند.
مطالعات نشان داده است که 72 درصد از نوجوانان مبتلا به اختلال دو قطبی تصور می کنند که در یک نقطه از زندگی درباره خودکشی فکر می کنند. تحقیقات نشان می دهد نوجوانان با دو قطبی I و دو قطبی II در معرض خطر خودکشی قرار دارند.
شرایط مشترک اختلال دو قطبی در کودکان
بسیاری از کودکان مبتلا به اختلال دو قطبی دارای یک بیماری روانی اضافی ، اعتیاد یا اختلال رفتاری هستند. برخی تحقیقات تخمین زده اند که بین 60 تا 90٪ از جوانان مبتلا به اختلال دوقطبی نیز ممکن است دارای اختلال بیش فعالی با کمبود توجه باشند. اختلالات اضطرابی ، مصرف مواد مخدر و اختلالات رفتاری مختل کننده از دیگر موارد رایجی است که کودکان مبتلا به اختلال دو قطبی می توانند تجربه کنند.
جهت برقراری ارتباط با مشاوره کودک و نوجوان مرکز مشاوره ندای آرامش روان در تهران می توانید بصورت تلفنی و حضوری ارتباط برقرار نمایید.
-
اختلال تغذیه ای کودکان
اختلال تغذیه ای کودکان
اختلال تغذیه ای کودکان نوعی بیماری روانی است که فرد را به سمت پرخوری یا گرسنگی و دیگر رفتارهای ناسالم تغذیهای سوق میدهد.
اختلالات خوردن به آشفتگی قابل ملاحظه در رفتار غذا خوردن گفته میشود که ممکن است چاقی و یا لاغری کودک را در بر داشته باشد.
متاسفانه، عدم توازن و نوسان داشتن در وزن، در رشد میزان قابل توجهی از کودکان و نوجوانان تاثیرگذار بوده تاجاییکه زندگی روزمره آنها را دچار بحران کرده و عملکردهای حیاتی بدن را مختل می کند. اغلب الگوهای خوردن بچهها موجب نگرانیهای والدین در برخی از مراحل رشدشان میشود.
حدود ۱۰ میلیون نوجوان دچار اختلال در خورد و خوراک، رفتارها و گرایشات غیرعادی مثل بی اشتهایی عصبی می باشند. در اکثر این نوجوانان، اختلال خورد و خوراک از سنین ۱۱ تا ۱۳ سالگی آغاز می شود. این مشکل در میان دختران رواج بیشتری دارد، اما پسران نیز ممکن است دچار آن شوند. البته کمال تاسف است که اکثر قریب به اتفاق این نوجوانان این مشکل خود را ماه ها و حتی سالها از والدینشان مخفی میکنند.
این الگوها معمولا بخشی از مراحل طبیعی رشد کودکان است. در واقع اختلالات خوردن به همان میزان كه با خوردن و غذا سر و كار دارد با دیدگاه منفی فرد از خودش نیز مرتبط میباشد. کودکان دچار این اختلال، آمادگی دارند كه خود را نكوهش كنند و فكر كنند بیفایده و بیارزشند. این خود پستانگاری با نارضایتی در مورد ظاهر، هیكل و اندازه نمود پیدا میكند و به نوبه خود به رفتارهای مشكلساز میانجامد.
علائم و نشانه های اختلال غذایی در کودکان چیست
برخی از علائم و نشانههای اختلال غذایی در کودکان عبارتاند از:
۱. کاهش وزن
از دست دادن سریع وزن کودک نشانه وجود یک مشکل است. ممکن است کودک سعی کند، با پوشیدن لباسهای گشاد، سعی در پنهان کردن کاهش وزن خود داشته باشد.۲. منزوی شدن
کودک ممکن است تمایلی به مشارکت در فعالیتهای اجتماعی نداشته باشد و خود را کنار بکشد.۳. افراط در ورزش
ممکن است کودک، علیرغم لاغر بودن، به ورزش کردن افراطی و بیش از حد بپردازد.۴. عادات غذایی عجیب
کودک ممکن است به عادتهای عجیب غذایی مانند اجتناب از غذا خوردن، چک کردن افراطی کالری غذاها، غذا خوردن پنهانی و خوردن مواد غذایی خاص، آن هم به میزان کم، روی بیاورد.۵. رژیم غذایی سخت
کودک ممکن است، علیرغم لاغر بودن، به رژیمهای غذایی سخت و غیرمجاز رجوع کند.۶. نگرانی از فرم و ظاهر بدن
کودک ممکن است، به دلیل فرم اندامش، خودش را سرزنش کند.۷. احتکار یا پنهان کردن غذا
در مواردی که کودک شروع به خرید و نگهداری مقدار زیادی غذا میکند، امکان دارد اقدام به مخفی کردن غذا و سپس پرخوری کند.۸. تغییر شخصیت
کودک ممکن است مرتبا رفتار احساسی مانند عصبانیت، تحریکپذیری، ناراحتی و اضطراب را بدون هیچ دلیلی به نمایش بگذارد یا رفتارهای بیشفعالی مانند تکان دادن پا و مشکل در نشستن را از خود نشان دهد.اثرات مضر اختلال تغذیه در کودکان چیست
بچهها برای رشد و سلامتی خود به رژیم غذایی متعادل و مغذی نیاز دارند. اختلال تغذیه در کودکان ممکن است مشکلات بسیاری ایجاد کند. در صورتی که کودک در سن رشد خود به طور صحیح غذا نخورد. رشد او کاهش مییابد و این موضوع بر قد نیز تاثیرگذار است. غذای ناکافی ممکن است به ارگانهای اصلی بدن مانند قلب، مغز و کلیهها نیز آسیب برساند.
کودک با عادات غذایی نامناسب و تغذیه ناکافی ممکن است دچار بیماریهایی مانند فشار خون پایین، کاهش ضربان قلب، ضربان قلب نامنظم و نازک شدن استخوانها و موها شود. کمبود مواد مغذی در کودکان موجب عدم تعادل الکترولیت، حساسیت به سرما، سردردهای مکرر، عدم تمرکز و سرگیجه میشود.
استفراغ مزمن نیز باعث میشود اسیده معده به مینای دندانها آسیب برساند. همچنین، باعث التهاب مری و بزرگ شدن غدد بزاقی در دهان نیز میشود. اختلال غذایی، همچنین، ممکن است با داشتن اثرات منفی بر شخصیت کودکان، باعث ایجاد نوسانات مداوم در خلق و خو، تحریکپذیری و افسردگی شود. اختلال تغذیه دائم در کودکان ممکن است عوارض جدی و مهلکی در پی داشته باشد.
چگونه می توان از ابتلای کودک به اختلال تغذیه ای جلوگیری کرد
سعی کنید در خانه نگرش مثبتی نسبت به انواع غذاها و مواد مغذی ایجاد کنید.
از زدن برچسبهایی مانند بد و چاقکننده به غذاها خودداری کنید، زیرا باعث میشود کودکان، هنگام خوردن آنها، دچار احساس شرمندگی و گناه شوند.
از صحبت کردن درباره رژیم غذایی، خوردن برخی غذاهای خاص و ظاهر بدن در خانه اجتناب کنید تا مبادا، تاثیر نامطلوبی بر ذهن فرزندانتان بگذارد.
هرگز از غذا به عنوان ابزاری برای تنبیه، پاداش یا رشوه استفاده نکنید.
حتما با تمام اعضای خانواده کنار هم غذا بخورید. تمام اعضای خانواده حداقل یک وعده در روز را کنار هم صرف کنند. وعدههای غذایی خانوادگی برای کودکان ساختار مناسبی فراهم میکند و به آنها در درک اهمیت غذا خوردن کمک میکند.
سعی کنید، با ایجاد فضای امن در خانواده و ترغیب کودک به بیان احساساتش، از سرکوب شدن احساسات، که موجب مشکلاتی در غذا خوردن میشود، جلوگیری کنید.از احساسات، رفتار، ظاهر بدن، عملکرد و رتبه یا نمره او انتقاد یا قضاوت نکنید. به جای آن، سعی کنید اعتماد به نفس و عزت نفس او را با پذیرش بالای خود تقویت کنید.
به فرزندان خود بیاموزید انواع الگوها و فرمهای بدن را بپذیرند و خودشان را، به دلیل ظاهر اندام بدن، سرزنش نکنند.
مقایسه کردن کودک خود با سایر کودکان اصلا ایده خوبی نیست. زیرا باعث ایجاد احساسات منفی در فرزندتان میشود.
به منظور رشد ذهنی و جسمی کودک، او را برای انجام فعالیتهای ورزشی تشویق کنید.
تشخیص ابتلا به اختلال غذایی در کودک برای والدین بسیار ناراحتکننده است. اما با استفاده از کمکهای پزشک، متخصص تغذیه و در کنار حمایت خانواده میتوان این مشکل را بهبود داد.اگر در این زمینه سوال یا نظری دارید میتوانید با مشاوران بخش کودک و نوجوان ندای آرامش روان بصورت تلفنی و حضوری در ارتباط باشید.