اختلال وحشتزدگی
اختلال ترس و اضطراب در وحشتزدگی
ترس در حضور یك تهدید كه به آسانی قابلِ شناسایی است روی میدهد.
اضطراب یك احساسِ هراس یا خوفِ مبهم است كه حتی به هنگام عدم حضور هرگونه تهدیدِ به-آسانی-قابل شناسایی روی میدهد.
وجه تشابه این دو، نشانههای فیزیولوژیك مشترك است.
اضطراب را می توان اینگونه تعریف كرد: یك احساس پیچیده تر از ترس، خوف، تنش، یا بی تاب و قراری كه دلیل آن این است كه فرد احساس خطر میكند، یا یك رویداد خطرناك را پیش بینی میكند، و انتظارِ آن را دارد.
وحشتزدگی عبارت است از افزایشِ ناگهانی و سریع یك اضطراب شدید و متمركز كه در عرض چند ثانیه به اوج خود میرسد، و خودجوش است.
شرح مقدماتی اختلال وحشتزدگی:
اختلال وحشتزدگی(panic disorder) یعنی حملات مكرر و وحشت یا اضطراب.
این حملات با بعضی سمپتوم های فیزیكی همراه هستند، از جمله تپش قلب، تنفس سریع، سرگیجه، تعریق زیاد، تهوع و لرزش.
علاوه بر آن فرد ممكن است شدت رعب و دیپرسونالیزشین احساس كند.
دیپرسونالیزیشن حالتی است كه در آن فرد احساس میكند خودش نیست، اعمال خود را از نگاه فرد دیگری تماشا میكند و هیچ كنترلی روی شرایط محیطی ندارد.
اكثر مردم در زندگی خود، حداقل یكبار به حمله ی وحشتزدگی دچار می شوند، اما اختلال وحشتزدگی زمانی دیاگنوز میشود كه حملات وحشتزدگی به طور دایم و غیر منتظره روی بدهند و تا یك ماه بعد.
ملاک های تشخیصی اختلال وحشتزدگی:
معیار اول:
حملات وحشتزدگی غیر منتظره عودکننده، حمله وحشتزدگی، هجوم ناگهانی ترس شدید یا ناراحتی شدید است که ظرف چند دقیقه به اوج می رسد و در طول این مدت چهار (یا تعداد بیشتری) از نشانه های زیر روی می دهند:
توجه: هجوم ناگهانی می تواند از حالت آرامش یا حالت مضطرب روی دهد.
١. تپش های قلب، کوبش قلب، یا شتاب سرعت قلب
٢. عرق کردن
٣.لرزیدن یا تكان خوردن
٤.احساس کمبود نفس یا خفه شدن
٥.احساسات خفگی
٦. درد یا ناراحتی قفسه سینه
٧.. تهوع یا ناراحتی شکمی
٨. احساس گیجی، بی ثباتی، منگی، یا ضعف
٩.احساس سرما یا گرما
١٠.اختلالات بساوشی (احساسات کرختی یا مور مور)
١١. مسخ واقعیت (احساس عدم واقعیت) یا مسخ شخصیت (جدا بودن از خویشتن)
١٢.حساس از دست دادن کنترل یا «دیوانه شدن»
١٣. ترس از مردن
نکته: نشانه های خاص فرهنگ (مثل زنگ زدن گوش، سفتی گردن، سردرد جیغ کشیدن یا گریه کردن غیر قابل کنترل) ممکن است دیده شوند. چنین نشانه هایی نباید به عنوان یکی از چهار نشانه لازم به حساب آیند.
معیار دوم:
حداقل یکی از حملات،١ ماه (یا بیشتر) یکی یا هر دو مورد زیر را در پی داشته است:
١.نگرانی مداوم در مورد حملات وحشتزدگی دیگر یا پیامدهای آنها (مثل از دست دادن کنترل، دچار حمله قلبی شدن، «دیوانه شدن»)
٢.تغییر ناسازگارانه قابل توجه در رفتار مرتبط با حملات (مثل رفتارهایی که برای اجتناب کردن از دچار حملات وحشتزدگی شدن ترتیب یافته باشند، مانند اجتناب از ورزش یا موقعیت های ناآشنا).
معیار سوم:
این اختلال ناشی از تأثیرات فیزیولوژیکی مواد (مثل سوء مصرف مواد مخدر، دارو) یا بیماری جسمانی دیگر (مثل پرکاری تیروئید، اختلالات قلبی – ریوی) نیست.
معیار چهارم:
این اختلال با اختلال روانی دیگر بهتر توجیه نمی شود (مثلا حملات وحشتزدگی فقط در پاسخ به موقعیت های اجتماعی ترسناک، نظیر آنچه در اختلال اضطراب اجتماعی مشاهده می شود؛ در پاسخ به موضوعات یا موقعیت های فوبیک محدود، نظیر آنچه در فوبی خاص دیده می شود؛ در پاسخ به وسواس فکری، نظیر آنچه در اختلال وسواس فکری – عملی مشاهده می شود؛ در پاسخ به یادآوریهای وقایع آسیب زا، نظیر آنچه در اختلال استرس پس از آسیب دیده می شود؛ یا در پاسخ به جدایی از اشخاص دلبسته، نظیر آنچه در اختلال اضطراب جدایی مشاهده می شود؛ روی نمی دهند.
علل پسیکولوژیک اختلال وحشتزدگی:
به علت شدت سمپتوم های فیزیكی اختلال وحشت زدگی، بسیاری از محققان به دنبال علل بیولوژیك گشته اند. اما معلوم شده است كه عوامل پسیكولوژیك و كاگنیتیو مهمی نیز وجود دارند كه به ایجاد و تداوم اختلال وحشتزدگی كمك می كنند.
١. شرطی سازی كلاسیك:
روان شناسانی كه برای توضیح اختلال وحشتزدگی از شرطی سازی كلاسیك استفاده میكنند، معتقدند كه محركهای درونی(مثلا تپش قلب) و محرك های بیرونی(مثلا آسانسور پر ازدحام، پل هوایی)، كه در اولین حملات وحشتزدگی روی میدهند(حملات وحشتزدگی محرك های غیر شرطی هستند)، می توانند به محرك هایی شرطی تبدیل شوند كه قادر هستند اضطراب پیش بین(anticipatory anxiety) (پاسخ شرطی) یا حملات وحشتزدگی را آغاز كنند.
٢.حساسیت به اضطراب:
منظور از حساسیت به اضطراب(anxiety sensitivity)، تمایل فرد به ترسیدن از سمپتوم های مربوط به اضطراب (مثلا، افزایش ضربان قلب، عرق ریختن، گرفتگی عضلات، و سردرد) است، زیرا این باور در او نهفته است كه این گونه سمپتوم ها پیامدهای منفی به دنبال خواهند داشت(مثلا حمله ی قلبی).
٣. فاجعه انگاری:
بعضی از روانشناسان معتقدند كه حملات وحشتزدگی به این علت روی می دهند كه افراد احساس های فیزیكی خود را به طور فاجعه آمیز تهدیدكننده تفسیر میكنند(از كاه كوه میسازند). بسیاری از حس های بدنی ابهام آمیز هستند. مثلا، تپش نامنظم قلب می تواند به معنای حمله ی قلبی قریب الوقوع باشد(تفسیر منفی)، یا می تواند به این معنا باشد كه یكی از كسانی كه فرد به شدت او را دوست دارد همین حالا وارد اتاق او شده است(تفسیر مثبت)
نکته: افراد مبتلا به اختلال وحشتزدگی نسبت به افراد مبتلا به سایر اختلالات اضطرابی یا نسبت به افراد گروه كنترل، در آزمون ASI نمرات بالاتری كسب میكنند.