تعهد اجتماعی چیست
تعهد یکی از ارکان اصلی اخالق در هر جامعه است. تعهد اجتماعی در واقع نوعی همزاد
پنداری و تمایل عاطفی مثبت به نوعی ” دیگر” است. سازگاری که انرژی عاطفی را تولید می کند
)رهاسازی(. چیزی که به این انرژی رها شده جهت می دهد، قالب اخالقی پذیرفته شده است. عنصر “
دیگر” هم می تواند در عمل اشکالی مختلف به خود بگیرد. معموال فرد به دو طریق به جامعه وصل می
شود ؛ عضویت در اجتماع و برقرار کردن ارتباط اجتماعی با دیگران. در حالت نخست، اجتماع برای فرد
به مثابه نوعی دیگر تعمیم یافته است. در حالت دوم، دیگران برای فرد )اعم از اینکه به صورت
“دیگرخاص” باشد یا ” دیگر مهم”( کم و بیش انضمامی هستند. بر اثر تداوم، در هر دو حالت برای فرد
نوعی احساس تعلق عاطفی و همزاد پنداری به وجود می اید که پیامد آن چیزی جز احساس تعهد
نیست)چلبی، 7731 ،ص 13.)
3 در فرهنگ علوم اجتماعی تعهد اجتماعی را برابر با الزام اجتماعی
در نظر گرففته و آن را به عنوان یک
الزام ، ضرورتی اخالقی مطرح می کند که به معنای پذیرش قالبی، نظمی برونی یا درونی می باشد که
انسان را به انجام کاری یا اجتناب از انجام عملی وادار می سازد. هر چند می توان واژه الزام اجتماعی را
در معنای فشار تحمیلی محیط اجتماعی به کار برد، اما به نظر درست تر می رسد که آن را در معنای
اخالقی و متضمن مشارکت ارادی افراد به کار بریم. بدینسان الزام اجتماعی، تعهد آگاهانه را در جهت
همنوا ساختن رفتار خویشتن با هنجارها و ارزشهای پذیرفته می رساند و به طور کلی معنای انقیاد در
برابر توقعات اجتماعی از آت بر می اید)بیرو، 7777 ،ص 10.)
با توجه به نظریه کنترل اجتماعی هیرشی، همنوایی که در افراد به وجود می اید در واقع حاصل وجود
تعلقات و تعهدات اجتماعی است که بین افراد به وجود می اید و فقدان تعهد اجتماعی عمده ترین عامل
جرم بر بزهکاری است.
پنداری و تمایل عاطفی مثبت به نوعی ” دیگر” است. سازگاری که انرژی عاطفی را تولید می کند
)رهاسازی(. چیزی که به این انرژی رها شده جهت می دهد، قالب اخالقی پذیرفته شده است. عنصر “
دیگر” هم می تواند در عمل اشکالی مختلف به خود بگیرد. معموال فرد به دو طریق به جامعه وصل می
شود ؛ عضویت در اجتماع و برقرار کردن ارتباط اجتماعی با دیگران. در حالت نخست، اجتماع برای فرد
به مثابه نوعی دیگر تعمیم یافته است. در حالت دوم، دیگران برای فرد )اعم از اینکه به صورت
“دیگرخاص” باشد یا ” دیگر مهم”( کم و بیش انضمامی هستند. بر اثر تداوم، در هر دو حالت برای فرد
نوعی احساس تعلق عاطفی و همزاد پنداری به وجود می اید که پیامد آن چیزی جز احساس تعهد
نیست)چلبی، 7731 ،ص 13.)
3 در فرهنگ علوم اجتماعی تعهد اجتماعی را برابر با الزام اجتماعی
در نظر گرففته و آن را به عنوان یک
الزام ، ضرورتی اخالقی مطرح می کند که به معنای پذیرش قالبی، نظمی برونی یا درونی می باشد که
انسان را به انجام کاری یا اجتناب از انجام عملی وادار می سازد. هر چند می توان واژه الزام اجتماعی را
در معنای فشار تحمیلی محیط اجتماعی به کار برد، اما به نظر درست تر می رسد که آن را در معنای
اخالقی و متضمن مشارکت ارادی افراد به کار بریم. بدینسان الزام اجتماعی، تعهد آگاهانه را در جهت
همنوا ساختن رفتار خویشتن با هنجارها و ارزشهای پذیرفته می رساند و به طور کلی معنای انقیاد در
برابر توقعات اجتماعی از آت بر می اید)بیرو، 7777 ،ص 10.)
با توجه به نظریه کنترل اجتماعی هیرشی، همنوایی که در افراد به وجود می اید در واقع حاصل وجود
تعلقات و تعهدات اجتماعی است که بین افراد به وجود می اید و فقدان تعهد اجتماعی عمده ترین عامل
جرم بر بزهکاری است.