-
روانشناس در تهران
روانشناس خوب در تهران
روانشناس خوب در تهران را می توانید در کلینیک ندای آرامش روان بیابید.
کلینیک آرامش روان با دربرداشتن بهترین مشاورین روانشناسی می تواند در بسیاری از مشکلات و مسائلتان شما را همراهی کند.
با پیچیدهتر شدن زندگی های امروزی، افراد در بسیاری از مواقع در برخورد با مشکلات و پیچ و خم های زندگی مستاصل می شوند و نیاز دارند تا با روانشناس مشورت کنند. از این رو بسیاری از افراد به دنبال بهترین روانشناسان تهران هستند. دقت کنید چه مشکل شما مشکلی موقتی باشد چه دائمی که مدت های طولانی است که همراه شماست بایستی به بهترین روانشناس در تهران مراجعه کنید.
بهترین روانشناس در تهران
روانشناسی علمی است که در مورد رفتار انسانها در ارتباط با محیط اطراف خود و تفاوت رفتارها میپردازد. هدف اصلی رشته روانشناسی بررسی وضعیت های انسان در مواجهه با موارد مختلفی است که در زندگی برای وی پیش میآید. روانشناسی در واقع علم مطالعه رفتار و فرایندهای ذهنی انسان است. روانشناسی به بحث های مختلف رفتار و فرایندهای روانی مانند ادراک، احساس، شخصیت، هوش، هیجان و انگیزه می پردازد. این رشته رشته کاربردی است که تمام جنبههای زندگی انسان را در بر میگیرد و به علت پیچیده تر شدن زندگی انسان هم نیاز به حضور این رشته بسیار محسوس شده است.
بهترین روانشناسان در تهران را در مرکز ندای آرامش روان جستجو کنید.
مشاوره در کلینیک روانشناسی آرامش روان
با مراجعه به روانشناس، مشاوره خوب در تهران و رزرو از بهترین روانشناسان تهران مشکلاتی از قبیل اضطراب، افسردگی، وسواس، اعتیاد، مسائل مربوط به ازدواج، استرس، فوبیا، مشکلات جنسی خود را درمان کنید.
ارتباط با کلینیک آرامش روان از طریق تلفن های زیر:
تلفن شعبه1: 02144297670 – 02144244916
تلفن شعبه2: 02122219331 – 02122210324
شعبه 1: تهران، فلکه دوم صادقیه، خیابان ستارخان، بلوار صادقیه شمالی، پلاک 4، واحد7
شعبه 2: فرمانیه، بلوار اندرزگو، نبش کوچه عبداللهی جنوبی، پلاک 72 ، ساختمان پارسیان، طبقه دوم، واحد 9
-
بهترین مشاوره روانشناسی در تهران
مشاوره روانشناسی در تهران
مشاوره روانشناسی در تهران را در کلینیک ندای آرامش روان جستجو نمایید.
مرکز مشاوره آرامش روان در تهران دارای بهترین مشاوران ازدواج، طلاق، خانواده، کودکان و … می باشد.
پیچیدگی های دنیای امروز سبب شده است که همه افراد در برهه های مختلف زندگی، با مسائل و چالش هایی رو به رو شوند که فراتر از سطح دانش و توانایی شان بوده و نیازمند دریافت خدمات مشاوره ای می باشند.
همچنین سازمان جهانی بهداشت، طی سال های اخیر، توجه ویژه ای به بحث سلامت روان داشته و اظهار می دارد که مشکلات روانشناختی در عصر کنونی، مهمترین عامل تهدید کننده زندگی انسان به شمار می رود. از سویی دیگر، با افزایش سطح درک و آگاهی آحاد جامعه، افراد ترجیح می دهند. تا در حیطه های متخلف زندگی از جمله مشکلات فردی، خانوادگی، زناشویی، فرزندپروری و مسائل شغلی و تحصیلی، از خدمات مشاوره ای استفاده نموده تا بتوانند عملکرد موثرتری در زندگی داشته باشند.
کلینیک روانشناسی و مشاوره ندای آرامش روان ، با مجوز رسمی از سازمان بهزیستی استان تهران و با همکاری متخصصین مجرب و دلسوز و با بهره گیری از به روز ترین متدهای درمانی و مشاوره ای در کنار شماست و تلاش همکاران ما در این مرکز بر این است تا با ارائه خدمات مشاوره و روانشناسی در تمامی زمینه ها اعم از:
روان درمانی اختلالات عصبی، مشاوره خانواده، زوج درمانی و مشاوره پیش از ازدواج، مشاوره و روان درمانی کودک و نوجوان، مشاوره طلاق و شکست های عاطفی، مشاوره شغلی و تحصیلی و همچنین اجرای تست ها و آزمون های روانشناختی، شخصیت شناسی و ارزیابی هوش و استعداد یابی، همراه شما در ارتقاء سلامت روان و بهبود کیفیت زندگی تان باشند.
روانشناس خوب در تهران
با توجه به این که وجود یک درمانگر خوب در حوزه ی روانشناسی شاخصه اصلی آن در فرایند درمانی است. سعی کردیم در این مقاله به معرفی روانشناس خوب در تهران در حوزه های مختلف بپردازیم. تا کسانی که قصد مراجعه دارند یک کلیاتی از روانشناسان خوب تهران داشته باشند.
ویژگی های بهترین روانشناس تهران
یک روانشناس خوب و کاربلد در تهران باید ویژگی های زیر را دارا باشد:
- رفتاری مبتنی بر بیانات مراجعه کننده
- عدم قضاوت و همدل با بیمار
- داشتن مهارت کلامی و ارتباطی قدرتمند
- قابل اعتماد
- داشتن صبر و تواضع
-
مرکز مشاوره خوب در تهران
مرکز مشاوره خوب در تهران را در کلینیک ندای آرامش روان تجربه کنید.
فاکتورهای متعددی در تبدیل شدن یک مرکز مشاوره روانشناسی به یک مرکز مشاوره روانشناسی خوب دخیل هستند. معمولاً افراد سلیقه های متفاوتی دارند. و هر کس بر اساس تجربه و نوع نیاز خود، یک مرکز مشاوره روانشناسی را خوب یا بد می داند. معیارهایی وجود دارد که با وجود سلیقه های مختلف باز هم یکسان است که در ادامه آن ها را بازگو خواهیم کرد.
مشاوره خوب در تهران
برای اکثر افراد انتخاب مرکز مشاوره روانشناسی که به آن رجوع می کنند، مهم است. زیرا که می خواهند کلینیک مشاوره ای که به آن رجوع می کنند از لحاظ بسیاری موارد مناسب باشد. افراد با سوال کردن از دوستان و آشنایان و جست و جو کردن در سایت ها برای پیدا کردن بهترین مرکز مشاوره روانشناسی تلاش می کنند. اما سوالی که ذهن اکثر افراد را درگیر می کند. این است که یک مرکز مشاوره خوب چه ویژگی هایی دارد ؟
برای انتخاب آگاهانه یک مرکز مشاوره خوب در تهران برای خدمات مشاوره ای خود باید یک سری نکات را بدانید با ما همراه باشید.
مراجعه به مشاوره خوب در تهران
امروزه در جوامع تحصیلکرده و پیشرفته مراجعه به روانشناس مختص افرادی که معضل و مشکل روحی دارند، نیست. بلکه عموما مراجعه به مشاور و مشورت با وی امری عادی تلقی می شود. و همه ی مردم و به خصوص کسانی که دارای دغدغه ی روزانه هستند، هر چند وقت یک بار با مراجعه به یک مشاور از دل مشغولی های خود کاسته و درباره مسائل روزانه خود سخن می گویند. آنها در مراحل مختلف زندگی خود از بلوغ گرفته تا انتخاب همسر و پرورش فرزندان از متخصصین این زمینه مشورت می گیرند. در حالی که متاسفانه در برخی جوامع که فرهنگ استفاده از خدمات روانشناسی هنوز جا نیفتاده است. تصور می شود که فقط روانی ها به روانشناس مراجعه می کنند و انسان ها عموما در مراحل مختلف زندگی از آشنایان و همسایه و همکار مشورت می گیرند.
خصوصیات مرکز مشاوره خوب
هر مرکز مشاوره ای خصوصیات و ویژگی ای دارد. و کلینیک ندای آرامش روان نیز دارای خصوصیات منحصر به فردی است که در اینجا چندین مورد را نام می بریم:
- بهره گیری از مشاوران و روانشناسان مجرب و دارای سطح علمی بالا
- بهره گیری از متخصصان حوزه های مختلف روانشناسی
- مجهز به امکانات و تجهیزات روز دنیا
- استفاده از روش های نوین درمان روانشناسی
- قابل دسترس بودن
- بهره گیری از شیوه های نوین مشاوره
بهترین مرکز مشاوره در تهران | معرفی مرکز مشاوره در تهران
یافتن بهترین مرکز مشاوره در تهران و یا هر شهر دیگری سخت و دشوار است. زیرا، شما با یک سرچ کوتاه در اینترنت می توانید به لیستی از اسامی روانشناسان دست پیدا کنید. اما وقتی سراغ رزومه برخی از این افراد می رویم متوجه می شویم که رزومه مشخصی ندارند. اگر به قسمت همکاران ما بروید می توانید رزومه روانشناسان کلینیک ندای آرامش روان را مطالعه نمایید و مطابق با میل خود و تخصص همکاران ما مشاور خود را انتخاب نمایید.
مشاوره تلفنی در تهران
توصیه می کنیم فقط در شرایط اضطراری از مشاوره تلفنی استفاده کنید. در شرایط عادی، هدف این است که برای انتقال مطلب خود به مشاوره خوب به بهترین وجه، و دریافت راهنمایی های لازم از او، فرصت کافی داشته باشید. یکی از مراکز مشاوره تلفنی خوب مرکز مشاوره تلفنی ندای آرامش روان است که در مواقع ضروری که امکان رفتن حضوری به کلینیک نیست، می تواند کمک زیادی به شما کند.
-
اختلالات دو قطبی
اختلالات دو قطبی چیست؟
اختلالات دو قطبی ، خلق فرد به طور مستمر و غير عادي خيلي خوب است. يا بدون تناسب و بيجا، از حالت خيلي خوب به حالت خيلي بد و افسرده تغيير مي كند.
ویژگی اصلی اختلال افسردگی یک قطبی، غم شدید، دوری از دیگران، احساس بی فایدگی و بی ارزشی است. علت یک قطبی شدنش این است که در آن مانیا وجود ندارد.
ویژگی اصلی اختلال دوقطبی، حضور مانیا است. مانیا نوعی هیجان است. که ویژگی های اصلی آن عبارتند از: فعالیت فیزیکی بیش از حد، تغییر عقیده سریع، رفتار بدون فکر(تکانشگری)، احساس سر زندگی، سرخوشی زیاد از حد.
در این اختلال، مانیا معمولا همراه با افسردگی است. و به همین علت این گروه از اختلالات، اختلالات دوقطبی نامیده می شود.
تعاریف اختلال دو قطبی
اختلالات دو قطبی قبلا بيماري مانيك-دپرسيو (manic-depressive illness) ناميده مي شدند. براي دياگنوز اختلالات دو قطبي بايد سه تعريف را در نظر گرفت:
-اپيزود افسردگی عمده
-اپيزود مانيك
-اپيزود هيپومانيك
اپيزود مانيك بر اساس DSM-5
نشانه های اختلالات دو قطبی
ملاک اول: حداقل به مدت ١ هفته در اكثر ساعات روز و تقريبا هرروز فرد آشكارا و به شيوه اي غير عادي و مستمر روحيه خيلي خوبي دارد خوش اخلاق و معاشرتي شده است.
يا زودرنج و تحريك پذير استو فعاليت يا انرژي وي به شيوه اي غير عادي و مستمر زياد است.(در صورت نياز به بستري شدن فرد معيار “مدت” را بايد ناديده گرفت.
ملاک دوم: در طول ناراحتي خلقي و افزايش انرژي يا فعاليت سه سمپتوم (يا بيشتر) از موارد زير با درجاتي قابل توجه وجود دارند و نشان دهنده تغييري قابل توجه در رفتار عادي فرد هستند( اگر mood فرد صرفا تحريك پذير است. بايد حداقل ٤ سمپتوم از سمپتوم هاي زير وجود داشته باشند).سمپتوم افراد تحریک پذیر
١. عزت نفس فرد بيش از حد زياد شده است يا خود بزرگ بيني دارد.
٢. نياز به خواب كاهش يافته است.(مثلا فقط ٣ ساعت ميخوابد و احساس ميكند خستگيش بر طرف نشده است
٣. پرحرف تر و خوش صحبت تر از حالت معمول است يا به خودش فشار مي آورد تا به حرف زدن ادامه دهد.
٤. فرار افكار دارد يا احساس مي كند افكار با سرعت زياد از ذهنش عبور مي كنند. طوري كه فرصت نمي كند انها را بر زبان بياورد.
٥. حواسش به آساني پرت مي شود ( توجهش به آساني جلب محرك هاي بيروني بي اهميت و بي ربط مي شود). اين موضوع را خودش گزارش مي دهد يا ديگران مشاهده مي كنند.
٦. به فعاليت هاي هدفمند بيش از گذشته مي پردازد( فعاليت هاي اجتماعي ، شغلي، تحصيلي، يا سكشوال) يا پر تحركي رواني-فيزيكي دارد( يعني فعاليت هاي بي هدف، بيهوده و بي معنا دارد.
٧. در حد افراط به فعاليت هايي مي پردازد كه مي توانند پيامدهاي بسيار ناراحت كننده داشته باشند( مثلا، به طور لجام گسيخته به خريد مي پردازد، رفتارهاي جنسي پرخطر در پيش مي گيرد، يا سرمايه گذاري هاي مالي احمقانه مي كند.
ملاک سوم: اين ناراحتي خلقي به اندازه كافي شديد است. كه باعث شود در عملكرد اجتماعي، شغلي يا ساير جنبه هاي زندگي فرد نابساماني شديد به وجود آيديا مجبور شوند او را بستري كنند. تا نتواند به خودش يا ديگران صدمه بزند. يا بعضي ويژگي هاي اختلالات سايكوتيك حضور دارند.
ملاک چهارم : اين اپيزود مانيك را نميتوان به اثر فيزيولوژيك و مستقيم يك ماده ( مثلا مواد سو مصرفی، داروهای تجويزی، يا ساير انواع مواد)، يا به يك عرضه پزشكي ديگر نسبت داد.انواع اختلال دو قطبی
اختلال دوقطبی نوع I: حداقل یک دوره مانیا + احتمال حداقل یک دوره افسردگی.
اختلال دوقطبی نوع II: حداقل یک دوره افسردگی + حداقل یک دوره هیپومانیا.
اختلال سیکلوتایمی(ادواری خویی): حداقل چند دوره هیپومانیا + حداقل چند دوره افسردگی به مدت حداقل ۲ سال(برای کودک و نوجوان ۱ سال کافی ست).
اختلال سیکلوتایمی، نوع خفیف تر ولی طولانی تر اختلال دوقطبی II است.
ملاک های تشخیصی اختلال دو قطبی نوع یک
برای تشخیص اختلال دو قطبی نوعI ، الزام است مالک های زیر برای دوره مانیک برآورده شوند. دوره مانیک می تواند قبل یا بعد از دوره های هیپومانیک با افسردگی اساسی واقع شود.
دوره مانیک
ملاک اول
دوره متمایز خلق که به طور نابهنجار و مداوم بالا، گشاده )بی تکلف( یا تحریک پذیر است و افزایش نابهنجار و مداوم فعالیت یا انرژی هدفمند که حداقل 1 هفته ادامه می یابد و در بخش عمده ای از روز، تقریبا هر روز، وجود دارد )یا هر مدتی اگر بستری کردن ضرورت داشته باشد(
ملاک دوم
در طول دوره اختلال خلقی و افزایش انرژی یا فعالیت، سه نشانه زیر یا بیشتر چهار نشانه اگر خلق فقط تحریک پذیر باشد. با درجه قابل مالحظه ای وجود دارند و بیانگر انحراف محسوس از رفتار عادی هستند.
عزت نفس کاذب یا بزرگ منشی
کاهش نیاز به خواب مثال بعد از فقط 3 ساعت خواب احساس می کند استراحت کرده است.
پرحرفی تر از معمول یا فشار برای ادامه دادن صحبت
پرش افکار یا تجربه ذهنی که افکار شتاب دارند.
حواس پرتی یعنی، توجه خیلی راحت به محرک های بیرونی بی اهمیت یا نامربوط جلب می شود، به صورتی که گزارش یا مشاهده می شود.
افزایش فعالیت هدفمند خواه اجتماعی، در محل کار یا مدرسه، یا جنسی( یا سراسیمگی روان – حرکتی )یعنی، فعالیت بی منظور بدون هدفمندی.
مشغولیت بیش از حد در فعالیت هایی که توان زیادی برای پیامده های ناراحت کننده دارند. مثل ولخرجی کردن مهار نشده در خرید، بی احتیاطی های جنسی، یا سرمایه گذاری احمقانه.
ملاک سوم:
اختلال خلقی به قدر کافی شدید هست که عملکرد اجتماعی یا شغلی را مختل کرده یا بسترس شدن را ایجاب کند. تا از صدمه رسانی به خود یا دیگران پیشگیری شود. یا ویژگی های روان پریشی وجود دارند.
ملاک چهارم:
این دوره ناشی از تأثیرات فیزیولوژیکی مواد )مثل سوء مصرف مواد مخدر، دارو، درمان دیگر( یا بیماری جسمانی دیگر نیست.
توجه: دوره مانیک کامل که در طول درمان ضد افسردگی ظاهر می شود (مثل درمان دارویی، شوک رقی تشنج آور)اما در سطح کامال نشانگانی فراتر از تأثیر فیزیولوژیکی این درمان ادامه می یابد.
دلیل کافی برای دوره مانیک، و بنابر این، تشخیص دو قطبی نوع i است.
توجه: مالک های اول و چهارم دوره مانیک را تشکیل می دهند. حداقل یک دوره مانیک در طول عمر برای تشخیص اختالل دو قطبی نوع i الزم است.
دوره هیپومانیک
ملاک اول: یک دوره متمایز خلق که بطور نا بهنجار و مداوم باال، گشاده یا تحرکی پذیر است و افزایش نابهنجار رو مداوم فعالیت یاانرژی که حداقل 4 روز پیاپی ادامه می یابد و در بخش عمده ای از روز، تقریبا هر روز، وجود دارد
ملاک دوم: در طول دوره اختلال خلقی و افزایش انرژی و فعالیت، سه نشانه زیر (یا بیشتر)چهار نشانه اگر خلق فقط تحریک پذیر باشد ادامه یافته اند. بیانگر انحراف محسوس از رفتار عادی هستند. و با درجه قابل مالحظه ای وجود داشته اند.
عزت نفس کاذب یا بزرگ منشی
کاهش نیاز به خواب مثال بعد از فقط 3 ساعت خواب احساس می کند استراحت کرده است.
پرحرفی تر از معمول یا فشار برای ادامه دادن صحبت
پرش افکار یا تجربه ذهنی که افکار شتاب دارند
حواسپرتی یعنی، توجه خیلی راحت به محرک های بیرونی بی اهمیت یا نامربوط جلب می شود(به صورتی که گزارش یا مشاهده می شود.
افزایش فعالیت هدفمند خواه اجتماعی، در محل کار یا مدرسه، یا جنسی یا سراسیمگی روان – حرکتی
مشغولیت بیش از حد در فعالیت هایی که توان زیادی برای پیامده های ناراحت کننده دارند) مثل ولخرجی کردن مهار نشده در خرید، بی احتیاطی های جنسی، یا سرمایه گذاری احمقانه.
ملاک سوم: این دوره با تغییر واضح در عملکرد ارتباط دارد که برای فرد به هنگامی که دچار بیماری نیست، غیر عادی است.
ملاک چهارم: اختلال در خلق و تغییر در عملکرد برای دیگران قابل مشاهده هستند.
ملاک پنجم: این اختلال به قدر کافی شدید نیست که عملکرد اجتماعی یا شغلی را بطور محسوسی مختل کند یا نیازمند بستری کردن باشد. اگر ویژگی های روان پریشی وجود داشته باشد، این دوره، بنابر تعریف، مانیک است
ملاک ششم: این دوره ناشی از تأثیرات فیزیولوژیکی مواد نیست مثل سوء مصرف مواد مخدر، دارو، یا درمان دیگر
توجه: دوره هیپومانیک کامل که در طول درمان ضد افسردگی پدیدار می شود مثل درمان دارویی، شوک برقی تشنج آور، اما در سطح کامال نشانگانی فراتر از تأثیر فیزیولوژیکی این درمان ادامه می یابد.
دلیل کافی برای تشخیص دوره هیپومانیک است. با این حال، باید احتیاط الزم صورت گیرد که یک یا دو نشانه مخصوصاً افزایش تحریک پذیری، کفری بودن، یا سراسیمگی بعد از مصرف داروی ضد افسردگی
(برای تشخیص دوره هیپومانیک، کافی و لزوما نشانگر بیماری پذیی ارثی دو قطبی قلمداد نشوند.)
توجه: مالک های a و f دوره هیپومانیک را تشکیل می دهند.
دوره های هیپومانیک در اختلال دوقطبی نوع i شایع هستند. اما برای تشخیص اختالل دو قطبی نوع i الزم نیستند.
ملاک های تشخیصی اختلالات دو قطبی نوع دو
برای تشخیص اختلالات دو قطبی نوعII ، برآورده شدن مالک های زیر برای دوره هیپومانیک کنونی یا گذشته و مالک های زیر برای دوره افسردگی اساسی کنونی یا گذشته ضروری است.
-
درمان های روانشناختی
درمان های روانشناختی رفتاری در رواندرمانی شناخته شده ترین و مقبولترین روش درمانی در دنیا به شمار می رود. تمام روانشناسان در دانشگاه ها آموزش می بینند تا از روش شناختی درمانی برای رواندرمانی و مشاوره استفاده نمایند. درمان شناختی رفتاری به واسطه ویژگی های ارزشمندی که دارد به روش علمی تن می دهد و یافته های آن از طرف پژوهش های تجربی حمایت می گردد. همچنین رویکرد رواندرمانی شناختی رفتاری هم برای درمان یعنی درون جلسات درمان کاملا ساختار یافته است و هم برای آموزش ساختار مند است.
در ادامه بیشتر با مبحث درمان روانشناختی آشنا خواهید شد.
روان درمانی چیست؟
درمان های روانشناختی، نوعی روان درمانی، معمولا برای آموزش برخورد با افکار و احساسات عامل افسردگی و اضطراب به کودکان و نوجوانان مورد استفاده قرار می گیرد. پزشکان می توانند از روش های مشابه برای آموزش نحوه تنظیم بهتر خلق و خو و افزایش تحمل کودک نسبت به ناامیدی استفاده کنند. این روش درمانی همچنین بر آموزش مهارت های مقابله ای برای تنظیم خشم و روش های شناسایی و بازنویسی تصورات تحریف شده که موجب طغیان می شوند، تمرکز دارد. سایر تحقیقات روانپزشکی در حال بررسی هستند.
تاثیر آموزش به والدین در درمان های روانشناختی
آموزش به والدین به منظور کمک به پدر و مادر در تعامل با کودک جهت کاهش خشم و رفتار تحریک پذیر و بهبود ارتباط والدین و فرزند انجام می گیرد. مطالعات متعدد نشان می دهند که چنین مداخلاتی می توانند موثر باشند. به طور خاص، در این روش والدین روش های موثرتری را برای پاسخ دادن به رفتارهای تحریک پذیر آموزش می بینند. برای مثال والدین موقعیت هایی را که ممکن است منجر به طغیان کودک شوند، پیش بینی می کنند و از قبل برای پیشگیری از طغیان آماده می شوند. آموزش همچنین بر اهمیت پیش بینی پذیری، هماهنگی با کودک و پاداش دادن به رفتار مثبت تمرکز دارد.
آموزش مبتنی بر کامپیوتر
شواهد نشان می دهد که نوجوانان تحریک پذیر مبتلا به DMDD مستعد تفسیر اشتباه چهره های مبهم به چهره عصبانی هستند. شواهد اولیه نشان می دهند که آموزش مبتنی بر کامپیوتر می تواند به رفع این مشکل در نوجوانان مبتلا به DMDD یا دچار تحریک پذیری شدید کمک کند.
ملاک های تشخیصی اختلال بی نظمی خلق اخلالگر
ملاک اول: طغیان های خشم مکرر و شدید که به صورت کالمی مثل غیظ های کالمی( و / یا رفتاری آشکار می شوند )مثل پرخاشگری جسمانی به افراد یا اموال( که از نظر شدت یا مدت خیلی بی تناسب با موقعیت یا تحریک است.
ملاک دوم : طغیان های خشم با سطح رشد ناهماهنگ هستند.
ملاک سوم : طغیان های خشم به طور متوسط، سه بار یا بیشتر در هفته روی می دهند.
ملاک چهارم : خلق ما بین طغیان های خشم در بخش عمده ای از روز، تقریبا هر روز، به طور مداوم تحریک پذیر، و برای دیگران(مثل والدین، معلمان، همساالن)قابل مشاهده است.
ملاک پنجم: مالک های اول و دوم به مدت 21 ماه یا بیشتر وجود داشته اند. فرد در طول این مدت، دوره ای نداشته است که 3 ماه پیاپی یا بیشتر بدون تمام نشانه ها در مالک های اول و دوم ادامه یافته باشد.
ملاک ششم : مالک های اول و دوم حداقل در دو یا سه موقعیت وجود دارند (یعنی، در خانه، در مدرسه، با همساالن) و حداقل در یکی از این موقعیت ها شدید هستند.
ملاک هفتم : این تشخیص نباید برای اولین بار قبل از 6 سالگی یا بعد از 21 سالگی داده شود.
ملاک هشتم : نابر سابقه یا مشاهده، سن به هنگام شروع مالک های اول و پنجم ، قبل از 21 سالگی است.
ملاک نهم : هرگز دروه مجزایی وجود نداشته است که بیش از 2 روز ادامه یافته باشد و در طول آن مالک های کامل نشانه، به جز مدت، برای دوره مانیک یا هیپو مانیک برآورده شده باشند.
دوره اختلال افسردگی اساسی
ملاک دهم : این رفتارها منحصراً در طول دوره اختلال افسردگی اساسی روی نمی دهند و با بیماری جسمانی دیگر )مثل اختلال طیف اوتیسم، اختلال استرس پس از آسیب، اختلال اضطراب جدایی، اختلال افسردگی مدام [افسرده خویی] بهتر توجیه نمی شوند. توجه: این اختالل نمی تواند همراه با اختلال لجبازی و نافرمانی، اختلال انفجاری متناوب، یا اختلال دو قطبی وجود داشته باشد، هر چند می تواند همراه با اختالالت دیگر، از جمله اختلال افسردگی اساسی و درمان های روانشناختی، اختلال کاستی توجه/ بیش فعالی، اختلال سلوک، و اختالالت مصرف مواد، وجود داشته باشد. در مورد افرادی که نشانه های آنها مالک های اختلال بی نظمی خلق و اختلال لجبازی و نافرمانی را برآوده می کنند، فقط باید تشخیص اختلال بی نظمی خلق اخاللگر داده شود. اگر فردی تا به حال دوره مانیک یا هیپومانیک را تجربه کرده باشد. تشخیص اختلال بی نظمی خلق اخاللگر نباید برای او داده شود
ملاک یازدهم : این نشانه ها ناشی از تأثیرات فیزیولوژیکی مواد یا بیماری جسمانی یا عصبی دیگر نیستند.
اختلال ملال پیش از قاعدگی: premenstrual dysphoric disorder
سندروم ملال پیش از قاعدگی (PMDD) یکی از انواع اختلالات خلقی است که همزمان با چرخه قاعدگی زنان رخ میدهد و با نشانههای بدنی، روانی و هیجانی از جمله ناپایداری عاطفی و تحریک پذیری همراه است. در واقع بارزترین نشانه بلوغ دختران، شروع عادت ماهیانه است که با مجموعهای از علائم در دورههای قاعدگی همراه است. این نشانهها معمولا قبل از شروع خونریزی ظهور میکنند. به مجموعه این نشانهها سندرم پیش از قاعدگی (PMS) میگویند. گاهی این نشانهها به اندازهای شدید است که شما را از عملکرد نرمال در زندگی، باز میدارد. در این صورت به آن ملال پیش از قاعدگی (PMDD) میگویند. این اختلال یک وضعیت بالینی است که با مداخله روانشناختی، تغییر در سبک زندگی و گاهی دارو درمانی بهبود مییابد.
نشانه های اختلال ملال پیش از قاعدگی
علائم PMDD در طول روزهای قبل از پریود، معمولا 5 تا 11 روز باقیمانده به قاعدگی شروع میشوند.
در بیشتر زنان نشانهها با شروع قاعدگی در همان روزهای اول کاهش مییابند و یا از بین میروند.
نشانههای شایع شامل موارد زیر می شوند:
– خستگی شدید، بی حالی و کمبود انرژی
– تغییرات بارز خلقی و عاطفی مثل؛ تحریک پذیری، خشم، نگرانی، افسردگی و اضطراب
– پرخوابی یا بی خوابی از نشانههای سندروم ملال پیش از قاعدگی
– گریه و احساس ناامیدی و کاهش علاقه به فعالیتهای معمول
– دشواری در تمرکز، سرگیجه و بی توجهی، غفلت و فراموشی
– تپش قلب
– سوءظن و تصویر بد از خود
ناراحتی دستگاه گوارش، نفخ و افزایش اشتها-
– سردرد و کمر درد
– اسپاسم عضلانی، بی حسی یا سوزن سوزن شدن در اندام ها
– تغییرات در دید و بینایی
-کاهش میل جنسی
– حساس شدن پستانها، کاهش ادرار، تورم دستها، مچ پاها و افزایش وزن
علل اختلال ملال پیش از قاعدگی
هنوز علت دقیقی برای سندروم PMDD آنچه تا به حال بیان شده بر پاسخ غیر طبیعی مغز به نوسانات هورمونی در طول چرخه قاعدگی اشاره دارد که میتواند به کمبود سروتونین منتهی شود. همچنین افراد با سابقه شخصی یا خانوادگی، افسردگی بعد از زایمان و اختلالات خلقی با احتمال بیشتری میتوانند به این سندروم دچار شوند. از دیگر عوامل تاثیر گذار میتوان به مصرف الکل، مشکلات تیروئید، اضافه وزن، نداشتن فعالیت و ورزش نکردن اشاره کرد.
تاثیرات اختلال ملال پیش از قاعدگی بر روابط زوجین
ابتلای افراد به این اختلال میتواند تاثیرات خود را بر جنبههای مختلف زندگی و مخصوصا روابط میان زوجین بگذارد. در واقع زنان در این دوران با خلقی زودرنج مواجه میشوند که این مسئله میتواند تنش و درگیری را در خانواده افزایش دهد. همچنین تغییرات جسمانی مختلف نیز آنها را از همسرشان دور کرده و به سردی در روابط منجر میشود. توجه داشته باشید که اگر این اختلال تداوم یابد میتواند پایههای یک زندگی را سست کرده و به خیانت و طلاق نیز منجر گردد به همین دلیل لزوم درمان و مداخله به موقع از اهمیت بالایی برخوردار است. مردان نیز باید به یک درک متقابل در این شرایط برسند و با شناخت بدن همسر و آشنایی با بدن زنان در راستای درک یکدیگر کمک شایانی کنند. در واقع با درک یکدیگر میتوانید در روزهای پر تنش به یکدیگر آرامش عطا کنید.
درمان اختلال ملال پیش از قاعدگی
اولین گزینه درمانی برای سندروم ملال پیش از قاعدگی، در حال حاضر دارو درمانی است. در این درمانها، داروهایی که بر سروتونین اثر میگذارند، در زنان با سندروم PMDD موثر واقع میشود. این داروها در دسته داروهای ضد افسردگی قرار میگیرند، اما کسانی که از این داروها برای کاهش علائم استفاده میکنند، میتوانند از آنها به صورت دورهای استفاده کنند. از دیگر داروها میتوان به درمانهای هورمونی که با تاثیر بر مدارهای مغزی چرخه تولید مثل (تخمک گذاری) را تنظیم میکنند، اشاره کرد.
برخی دیگر از درمانهای غیر دارویی، شامل تغییراتی در سبک زندگی و مشاوره افسردگی هستند. رژیم غذایی مناسب میتواند در تخفیف علائم کمک کند، تحقیقات نشان داده استفاده کمتر از کافئین، شکر، الکل و مصرف غذاهای سبکتر همچنین ورزشهای هوازی بر کاهش علائم تاثیر گذار است. مشاوره جنسی نیز به شما برای بهبود روابط زناشوییتان موثر خواهد بود. در صورتی که بعد از مدتی احساس کردید که شرایط تغییر نکرده است بهتر است از مشاوران ما در مرکز مشاوره روانشناسی حامی هنر زندگی به صورت تلفنی مشاوره دریافت نمایید و به کمک راهکارها و روشهایی که مشاور به شما پیشنهاد میدهد به درمان سندروم ملال پیش از قاعدگی در خود کمک کنید.
سوالات متداول
بهترین درمان برای اختلال ملال پیش از قاعدگی
ابتدا بهتر است که سعی کنید با ایجاد تغییراتی در زندگی شرایط را تغییر داده و از داروهای گیاهی و ورزشهای روزانه بهره ببرید. همچنین از مواد غذایی مضر نیز بپرهیزید. در صورتی که بعد از مدتی نتوانستید شرایط را تغییر دهید بهتر است تا از یک مشاوره روانشناسی کمک بگیرید و در صورت نیاز زیر نظر او به مصرف دارو روی آورید.
سندروم ملال پیش از قاعدگی معمولا از چه سنی شروع میشود؟
هنگامی که دختران بلوغ جنسی خود را تجربه میکنند. این مسئله نیز ممکن است برای آنان روی دهد و سن ثابتی نمیتواند داشته باشد.
ملاک های تشخیصی اختلال ملال پیش از قاعدگی
ملاک اول: در اکثر چرخه های قاعدگی، حداقل پنج نشانه باید در هفته آخر قبل از شروع قاعدگی ها وجود داشته باشند، ظرف چند روز بعد از شروع قاعدگی ها رو به بهبود روند، و در هفته پس از قاعدگی، حداقل یا ناپدید شوند
ملاک دوم : یکی (یا تعدادی بیشتری) از نشانه های زیر باید وجود داشته باشد
- ناپایداری عاطفی محسوس مثل نوسانات خلقی؛ احساس غمگینی یا دم به گریه ناگهانی، یا حساسیت بیشتر نسبت به طرد
- تحریک پذیری یا خشم محسوس یا افزایش تعارض های میان فردی
- خلق افسرده محسوس، احساس ناامیدی، یا افکار محکوم کردن خود
- اضطراب، تنش محسوس، و / یا احساس برانگیخته یا کفری بودن
ملاک سوم : یا تعداد بیشتری( از نشانه های زیر باید علاوه بر آن وجود داشته باشد تا وقتی با نشانه های ملاک دوم فوق ترکیب می شوند، در مجموع به پنج نشانه برسد.
1)کاهش عالقه به فعالیت های معمول مثل کار، تحصیل، دوستان، سرگرمی ها(
2)مشکل ذهنی در تمرکز
3) رخوت، خستگی پذیری راحت، یا فقدان انرژی محسوس
4)تغییر محسوس در اشتها؛ پرخوری؛ یا اشتیاق به غذایی خاص
5)پرخوابی یا بی خوابی
6)احساس از توان افتادن یا کنترل نداشتن
7) نشانه های جسمانی نظیر التهاب یا ورم پستان، درد مفاصل یا عضله، احساس (بادگردگی( یا افزایش وزن توجه: نشانه ها در مالک های ملاک اول و دوم باید برای اغلب چرخه های قاعدگی که در سال قبل روی داده اند، برآورده شده باشند.
ملاک چهارم : نشانه ها با ناراحتی یا اختالل قابل مالحظه بالینی در کار، تحصیل، فعالیت های اجتماعی عادی، یا روابط با دیگران ارتباط دارند مثل اجتناب از فعالیت های اجتماعی؛ کاهش بارآوری و کارآمدی در کار، تحصیل، یا خانه
ملاک پنجم: این اختلالات صرفا تشدید نشانه های اختالل دیگر، مانند اختالل افسردگی اساسی، اختالل وحشتزدگی، اختالل افسردگی مداوم (افسرده خویی، یا اختالل شخصیت نیستند )هر چند ممکن است با هر یک از این اختالتالت روی دهند
ملاک ششم : مالک اول باید توسط ارزیابی های روزانه آینده نگر در طول حداقل دو چرخه بیمارگونه تأیید شود.
توجه: این تشخیص ممکن است بطور موقتی قبل از این تأیید صورت گیرد
ملاک هفتم : نشانه ها ناشی از تأثیرات فیزیولوژیکی مواد (مثل سوء مصرف مواد مخدر، دارو، یا درمان دیگر) یا بیماری جسمانی دیگر نیستند (پرکاری تیروئید(.
درمان اختلالات افسردگی
موثر ترین درمان اختلالات افسردگی، ترکیب دارودرمانی و روان درمانی است.
دارو درمانی:
داروهای سه حلقه ای: مانند ایمی پرامین.
داروهای MAO: مانند ایپرونیازید.
بازدارنده های بازجذب سروتونین SSRI: مانند فلوکستین. این داروها بهترین دارو در درمان افسردگی ست.
در درمان اختلالات دوقطبی از داروی لیتیوم استفاده می شود.
روان درمانی:
روان درمانی بین فردی IPT
شناخت درمانی
رفتار درمانی(درمان موج اول)
درمان شناختی رفتاری CBT (درمان موج دوم)
-
افسردگی اساسی و پیامدهای ابتلا به آن
افسردگی اساسی یکی از شایع ترین اختلالات روانی و از جمله ناتوان کننده ترین مشکلات بهداشتی-روانی در جوامع مختلف است.
امروزه نرخ شیوع این بیماری در حال افزایش است و متاسفانه گریبان گیر بسیاری از افراد میشود. لذت نبردن از زندگی، بی علاقه شدن به امور مختلف، کاهش تمایل به برقراری روابط با دیگران، افت تحصیلی و شغلی و… از پیامدهای منفی ابتلا به اختلال افسردگی اساسی است. با توجه به درد و رنج زیادی که این اختلال برایتان به همراه دارد. تشخیص و درمان به موقع در افسردگی ماژور حائز اهمیت است. با دریافت مشاوره روانشناسی میتوانید از دنیای افسردگی رهایی پیدا کنید و شانس تجربه یک زندگی زیبا را به دست آورید. در این مقاله در مورد نشانهها، علائم، علل و روش بهبود و سوالاتی که در زمینه افسردگی اساسی وحود دارد توضیح داده شده است.
سوالات متداول:
تفاوت اختلال افسردگی اساسی با افسردگی دو قطبی
در اختلال افسردگی اساسی تنها دورههایی از خلق پایین و غمگین دیده میشود. اما در افسردگی دو قطبی فرد پس از تحمل دورههای دو هفتهای افسردگی تغییر حالت داده و وضعیت معکوسی را تجربه میکند. به طوری که در دورههایی تحت عنوان مانیا دچار علائمی نظیر احساس سرخوشی مفرط، افزایش انرژی و درگیر شدن در فعالیتهای پرخطر میشود. با این حال تشخیص افسردگی اساسی و افسردگی دو قطبی برای افراد غیر متخصص آسان نیست. از همین رو لازم است برای مشخص شدن وضعیت روانی خود در این شرایط به یک روانپزشک یا روانشناس بالینی مراجعه کنید.
ملاک های تشخیصی اختلال افسردگی اساسی
ملاک اول : پنج (یاتعداد بیشتری) از نشانه های زیر در طول مدت 2 هفته وجود داشته اند و انحراف از عملکرد قبلی را نشان می دهند؛ حداقل یکی از نشانه ها یا 1)خلق افسرده و یا 2 )فقدان عالقه یا لذت است. توجه: نشانه هایی را که آشکارا ناشی از بیماری جسمانی دیگر هستند، منظور نکنید
1) خلق افسرده در بخش عمده روز، تقریباً هر روز، به صورتی که توسط گزارش ذهنی (مثال احساس می کند غمگین، پوچ، یا ناامید است( یا مشاهده دیگران )مثال بیمناک به نظر می رسد به آن اشاره شده باشد. )توجه: در کودکان و نوجوانان می تواند خلق تحریک پذیر باشد.
2) کاهش محسوس عالقه یا لذت در تمام، یا تقریباً تمام فعالیت ها در بخش عمده روز، تقریباً هر روز که با گزارش ذهنی یا مشاهده به آن اشاره شده باشد.
3)کاهش وزن قابل ملاحظه به هنگامی که رژیم گرفته نشده است یا افزایش وزن )مثالً تغییر بیشتر از 5 درصد وزن بدن در ماه)یا کاهش یا افزایش اشتها تقریبا هر روز. )توجه: در کودکان، ناتوانی در کسب وزن مورد انتظار را در نظر بگیرید.
4) بی خوابی یا پرخوابی تقریبا هر روز
5)سراسیمگی یا کندی روانی – حرکتی تقریبا هرروز قابل مشاهده توسط دیگران، نه صرفاً احساس ذهنی بی قراری یا کُند بودن
6)خستگی یا فقدان انرژی تقریبا هر روز
7)حساس بی ارزشی یا احساس گناه بیش از حد یا نامناسب )که ممکن است هذیانی باشد( تقریباً هر روز )نه فقط سرزنش کردن خود یا احساس گناه در مورد مریض بودن
8)کاهش توانایی فکر یا تمرکز کردن، یا دو دلی، تقریبا هر روز )خواه به وسیله گزارش ذهنی یا مشاهده دیگران
9)افکار مکرر مرگ نه فقط ترس از مردن(، اندیشه پردازی مکرر خودکشی بدون برنامه خاص، یا اقدام به خودکشی یا برنامه خاص برای دست زدن به خودکشی
ملاک دوم : نشانه ها ناراحتی یا اختالل قابل مالحظه بالینی در عملکرد اجتماعی، شغلی یا زمینه های مهم دیگر عملکرد ایجاد می کنند.
ملاک سوم : این دوره ناشی از تأثیرات فیزیولوژیکی مواد یا بیماری جسمانی دیگر نیست. توجه: مالک های a و c بیانگر دوره افسردگی اساسی هستند. توجه: پاسخ ها به صدمه ای مهم )مثل داغدیدگی، ورشکستگی، صدمات ناشی از بالیای طبیعی، بیماری یا معلولیت جسمانی جدی( ممکن است احساس غمگینی شدید، تأمل کرده درباره صدمه، بی خوابی، اشتهای کم، یا کاهش وزن را که در مالک a ذکر شدند در برداشته باشند که امکان دارد شبیه دوره افسردگی باشند. گرچه این نشانه ها ممکن است. قابل درک بوده یا متناسب با صدمه در نظر گرفته شده باشند. اما وجود افسردگی اساسی عالوه بر پاسخ طبیعی به صدمه مهم نیز باید به دقت در نظر گرفته شود. این تصمیم لزوماًّ استفاده از قضاوت بالینی را بر اساس سابقه فرد و هنجارهای فرهنگی برای ابزار ناراحتی در زمینه صدمه، ایجاب می کند.
ملاک چهارم :وقوع دوره افسردگی اساسی با اختالل اسکیزوافکتیو، اسکیزوفرنی، اختالل اسکیزوفرنیفرم، اختالل هذیانی، یا طیف اسکیزوفرنی مشخص یا نامشخص دیگر و اختالالت روانپریشی دیگر بهتر توجیه نمی شود.
ملاک پنجم :هرگز دوره مانیک یا دوره هیپومانیک وجود نداشته است. توجه: اگر تمام دروه های شبه مانیک یا شبه هیپومانیک ناشی از مواد یا ناشی از تأثیرات فیزیولوژیکی بیماری جسمانی دیگر باشند، این استثنا مورد ندارد.
اختلال افسردگی دیس تایمی (Dysthymia)
نوعی اختلال خلقی مزمن است که در دسته بندی اختلالات افسردگی قرار می گیرد. این اختلال از اختلال افسردگی اساسی شدت کمتری دارد، اما مزمنتر است.
اختلال افسرده خویی بیماری طولانی است که نقاط مشترکی با اختلال افسردگی اساسی دارد و معمولاً روانپزشکان در تشخیص، آنرا با افسردگی اساسی اشتباه می گیرند.معمول ترین خصایص این اختلال عبارت است از وجود خلق افسرده در بیشتر اوقات روز و در بیشتر روزها
افسرده خویی با احساس بی کفایتی، احساس گناه، تحریک پذیری و خشم؛ انزوا از جامعه؛ از دست دادن علایق؛ و بی فعالیتی و فقدان بهره وری همراه است.
اصطلاح «دیس تایمی» که به معنای کج خلقی است در 1980 وضع شد. تا پیش از 1980 اکثر بیمارانی که امروزه دچار روان نژندی افسردگی می دانستند. که گاه افسردگی روان نژندانه نیز خوانده می شد.
وجه افتراق اختلال دیس تایمی از اختلال افسردگی اساسی این است. که بیماران مبتلا به اختلال دیس تایمی از این شکایت دارند که همیشه افسرده بوده اند. بنابراین اکثر موارد این اختلال شروع زودرسی دارند و در دوران کودکی یا نوجوانی شروع می شوند. و وقتی بیماران به سنین 20 تا 30 سالگی می رسند حتماَ اختلالشان شروع شده است. یک گونه فرعی از این اختلال که شیوع دیررسی دارد و بسیار کمتر شایع است. و از نظر بالینی به خوبی مشخص نشده است. در میان افراد میانسال و سالمندان شناسایی شده است. ولی شناسایی این گونه عمدتاَ مبتنی بر مطالعات اپیدمیولوژیک در اجتماع بوده است.
دیس تایمی (افسرده خویی) می تواند به صورت عارضه ثانویه سایر اختلال روانی ولی مفهوم محوری و اساسی بروز کند اختلال دیس تایمی یک اختلال عاطفی فرعی یا اختلال افسردگی تحت بالینی است.
ملاک تشخیصی اختلال افسردگی دائم ديس تايمی يا افسرده خویی
این اختلال بیانگر تحکیم اختلال افسردگی اساسی مزمن و اختلال افسرده خویی است که در نسخه قبل توصیف شده است.
ملاک اول : خلق افسرده در بخش عمده روز، بیشتر روزها، به صورتی که با گزارش ذهنی یا مشاهده دیگران، به مدت حداقل 2 سال مشخص می شود.
توجه: در کودکان و نوجوانان، خلق می تواند تحریک پذیر، و مدت باید حداقل 1 سال باشد.
ملاک دوم : در حالی که فرد افسرده است، وجود دو (یا تعداد بیشتری) از موارد زیر
1)کم اشتهایی یا پرخوری
2)بی خوابی یا پرخوابی
3)انرژی کم یا خستگی
4)عزت نفس پایین
5)تمرکز ضعیف یا مشکل تصمیم گیری
6)احساسات ناامیدی
ملاک سوم : در طول این دوره 2 ساله اختلال )1 سال برای کودکان یا نوجوانان(، فرد هرگز بیش از 2 ماه در هر بار، بدون نشانه های مالک اول و دوم نبوده است.
ملاک چهارم :مالک های اختالل افسردگی اساسی ممکن است. به طور مداوم به مدت 2 سال وجود داشته باشند.
ملاک پنجم : هرگز دوره مانیک یا دوره هیپومانیک وجود نداشته و مالک های هرگز برای اختالل ادواری خو برآورده نشده اند.
ملاک ششم :
این اختلال با اختلال اسکیزوافکتیو مستمر، اسکیزوفرنی، اختلال هذیانی، یا طیف اسکیزوفرنی مشخص یا نامشخص دیگر یا اختلال روانپریشی دیگر بهتر توجیه نمی شود.
ملاک هفتم: نشانه ها ناشی از تأثیرات فیزیولوژیکی مواد )مثل سوء مصرف مواد مخدر، دارو( یا بیماری جسمانی دیگر )مثل کم کاری تیروئید( نیستند.
ملاک هشتم: نشانه ها ناراحتی یا اختلال قابل مالحظه بالینی در عملکرد اجتماعی، شغلی، یا زمینه های مهم دیگر عملکرد ایجاد می کنند. توجه: چون مالک های دوره افسردگی اساسی چهار نشانه را شامل می شوند. که در فهرست نشانه مخصوص اختلال افسردگی مداوم (افسرده خویی) وجود ندادند، تعداد بسیار محدودی از افراد نشاه های افسردگی خواهند داشت که بیشتر از 2 سال ادامه یافته باشند، اما مالک های اختلال افسردگی مداوم را برآورده نخواهند کرد. اگر مالک های کامل دوره افسردگی اساسی در مقطعی از دوره کنونی بیماری برآورده شده باشند. باید تشخیص اختلال افسردگی اساسی داده شود. در غیر این صورت، تشخیص اختلال افسردگی مشخیص دیگر یا اختلال افسردگی نامشخص موجه است
اختلال بی نظمی خلق اخلالگر Disruptive Mood Dysregulation Disorder-DMDD
اختلال بی نظمی خلق اخلال گر (DMDD) در مورد کودکانی به کار می رود که دچار تحریک پذیری، خشم و طغیان مکرر و شدید می شوند. علائم DMDD فراتر از یک کودک بداخلاق است. و کودکان مبتلا به این عارضه دچار اختلالات شدیدی می شوند. که به توجه بالینی نیاز دارند. این اختلال به تازگی تشخیص داده شده است. و برای اولین بار در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) سال 2013 دیده شد.
علائم و نشانه های اقسردگی
علائم DMDD معمولا قبل از 10 سالگی ظهور می یابند. اما ابتلا به این اختلال به کودکان زیر 6 سال یا نوجوانان بالای 18 سال نسبت داده نمی شود. کودک مبتلا به DMDD دچار حالت های زیر می شود:
– خُلق تحریک پذیر یا خشمگین در اغلب اوقات روز، تقریبا هر روز
-طغیان های شدید (کلامی یا رفتاری) به طور متوسط سه بار یا بیشتر در هفته که از وضعیت و سطح رشد کودک خارج است
-اشکال در عملکرد به علت تحریک پذیری در بیش از یک مکان (به عنوان مثال، خانه، مدرسه، با همسالان)
-برای تشخیص DMDD یک کودک باید این علائم را به طور پیوسته به مدت 12 ماه یا بیشتر داشته باشد.
دلایل بروز افسردگی
شیوع این اختلال در جمعیت عمومی مشخص نیست. اما در بین کودکانی که به کلینیک های بهداشت روانی اطفال ارجاع داده می شوند، رایج است. محققان در حال بررسی عوامل خطر و مکانیسم مغزی این اختلال هستند.
نحوه درمان افسردگی
یک تشخیص جدید است. بنابراین، درمان آن اغلب براساس روش هایی است که در درمان اختلالاتی با علائم مشابه از جمله تحریک پذیری و خشم مفید هستند. این اختلالات شامل اختلال نقص توجه -بیش فعالی ((ADHD اختلال اضطرابی، اختلال نافرمانی مقابله ای و و اختلال افسردگی اساسی است.
در صورتی که تصور می کنید فرزندتان دچار اختلال DMDD است مراجعه برای درمان ضروری است.
DMDD می تواند کیفیت زندگی و عملکرد کودک را در مدرسه تحت تاثیر قرار دهد. و روابط وی را با خانواده و همسالان خود مختل کند. کودکان مبتلا به DMDD ممکن است برای شرکت در فعالیت ها و یا دوستیابی دچار اشکال شوند. ابتلا به DMDD خطر ابتلا به افسردگی و اختلالات اضطرابی در بزرگسالی را نیز افزایش می دهد.
در حالیکه محققان هنوز در حال تعیین بهترین روش درمان این اختلال هستند. در حال حاضر دو روش اصلی برای درمان علائم DMDD به کار می رود:
دارو درمانی
درمان های روانشناختی که شامل موارد زیر است:
روان درمانی
آموزش به والدین
آموزش مبتنی بر کامپیوتر
ابتدا باید درمان های روان شناختی در نظر گرفته شوند. سپس در صورت لزوم دارو تجویز شود یا ممکن است درمان های روانشناختی از ابتدا همراه با دارو ارائه شوند.
لازم است والدین یا پرستاران به خوبی با پزشک همکاری کنند تا بهترین تصمیمی درمانی برای کودک اتخاذ شود.
دارو درمانی :
بسیاری از داروهای مورد استفاده در درمان کودکان و نوجوانان مبتلا به بیماری های روانی در کاهش علائم این اختلال موثر هستند. با این حال، برخی از این داروها به صورت دقیق مورد مطالعه قرار نگرفته اند و یا دارای تاییدیه اداره غذا و داروی آمریکا (FDA) برای استفاده در کودکان یا نوجوانان نیستند. تمام داروها دارای عوارض جانبی هستند و برای بررسی نیاز به ادامه مصرف آنها باید با پزشک فرزندتان مشورت کنید.
محرک ها:
محرک ها داروهایی هستند که معمولا برای درمان ADHD استفاده می شوند. شواهدی وجود دارد. که در کودکان مبتلا به تحریک پذیری و ADHD، داروهای محرک می توانند تحریک پذیری را کاهش دهند.
از محرک ها نباید در افراد مبتلا به مشکلات قلبی جدی استفاده شود. طبق گزارش FDA، افراد مصرف کننده داروهای محرک باید به صورت دوره ای از نظر تغییر ضربان قلب و فشار خون کنترل شوند.
داروهای ضد افسردگی
گاهی از داروهای ضد افسردگی برای درمان مشکلات تحریک پذیری و خلقی مرتبط با DMDD استفاده می شود. مطالعات در حال بررسی اثربخشی این داروها در درمان این بیماری هستند. ذکر این نکته ضروری است. که اگر چه مصرف داروهای ضد افسردگی برای بسیاری از افراد ایمن و مفید است. مصرف آن در کودکان و نوجوانان با خطر بروز افکار و رفتارهای خودکشی همراه است. اخیرا، «هشدار جعبه سیاه» – جدی ترین نوع هشدار برای یک دارو- روی برچسب این داروها افزوده شده است. تا والدین و بیماران را از این خطر آگاه سازد. به همین علت، کودکی که داروی ضد افسردگی مصرف می کند. به ویژه در اولین روزهای مصرف دارو باید از نزدیک تحت نظارت قرار گیرد.
داروهای ضد روان پریشی غیر تیپیک
داروهای ضد روان پریشی غیر تیپیک یا داروهای آنتی سایکوتیک آتیپیک برای کودکانی تجویز می شوند. که مبتلا به پرخاشگری بسیار شدید همراه با نمود فیزیکی خشم نسبت به افراد یا اموال هستند. ریسپریدون (Risperidone) و آریپیرپازول (aripiprazole) داروهای دارای تاییدیه FDA برای درمان تحریک پذیری همراه با اوتیسم هستند و گاهی اوقات برای درمان DMDD نیز مورد استفاده قرار می گیرند.
این دسته داروها با عوارض جانبی بسیار مهمی، از جمله افکار/رفتارهای خودکشی، افزایش وزن، اختلالات متابولیک، بی حالی، اختلالات حرکتی، تغییرات هورمونی و دیگر موارد همراه هستند.
-
اختلال افسردگی اساسی چیست؟
اختلال افسردگی اساسی، که به آن اختلال افسردگی عمده یا افسردگی ماژور بالینی گفته می شود نوعی اختلال خلقی است که باعث احساس مداوم غم و اندوه و از دست دادن علاقه می گردد. افسردگی اساسی، بر نحوه احساس، فکر و رفتار فرد تأثیر می گذارد و می تواند منجر به انواع مشکلات عاطفی و جسمی شود. ممکن است فرد افسرده در انجام فعالیت های روزمره عادی خود مشکل داشته باشد و احساس کند که زندگی ارزشی ندارد. افسردگی اساسی یک ضعف نیست و ممکن است فرد نیاز به درمان طولانی مدت داشته باشد. بیشتر افراد مبتلا به افسردگی اساسی با دارو، روان درمانی یا ترکیبی از هر دو آن ها احساس بهتری پیدا می کنند.
اختلال افسردگی اساسی
اختلال افسردگی اساسی در واقع همان ناامیدی، درماندگی، عواطف غالب در افسردگی ماژور است. در حقیقت فکر میکنید که دیگران اهمیتی به شما نمیدهند.
نگاهی تیره و تار داشتن به خود، آینده و جهان با خودگوییهای منفی در آمیخته میشوند تا رنج عاطفی زیادی متحمل شوید. خود سرزنشیهای دائمی که به احساس گناه، بی ارزشی و اعتماد به نفس پایین دامن میزند. در ادامه برخی از علایم افسردگی اشاره میکنیم.
1. خلق افسرده در بیشتر ساعات روز و احساس ناامیدی، پوچی و غمگینی
2. کاهش انگیزه، علاقه یا لذت در انجام فعالیتهای روزانه خود
3. کاهش یا افزایش قابل توجه اشتها و وزن
4. بی خوابی یا پرخوابی
5. سرآسیمگی یا کندی روانی حرکتی
6. خستگی یا کاهش انرژی
7. احساس بی ارزشی و احساس گناه
8. کاهش توانایی تصمیم گرفتن و عدم تمرکز
9. افکار مکرر در مورد مرگ و یا اقدام به خودکشی
علل ایجاد افسردگی اساسی
عوامل متعددی در بروز افسردگی اساسی دخیل هستند که اغلب در تعامل با یکدیگر این اختلال را رقم میزنند. از جمله این عوامل میتوان به فاکتورهای زیستی، ژنتیکی، محیطی و عوامل شخصیتی اشاره کرد. ما در ادامه به توضیحات بیشتری در مورد هریک از این عوامل اشاره کردهایم.
عوامل زیستی :
یکی از عوامل زیستی بسیار مهم در بروز اختلال افسردگی اساسی سطوح نامناسب برخی انتقال دهندههای عصبی در مغز است. برای مثال کاهش سروتونین اغلب به بروز علائمی نظیر خلق پایین، عدم لذت، دچار شدن به مشکلات خواب و اشتها میشود. از همین رو اکثر داروهای ضد افسردگی بر افزایش سطح سرتونین در سیستم عصبی تمرکز دارند
عوامل ژنتیکی:
افسردگی میتواند زمینه ژنتیکی داشته باشد، اما این زمینه به تنهایی دلیل بروز افسردگی نیست و فقط احتمال ابتلا به این اختلال را افزایش میدهد. بررسیها نشان میدهند اغلب اعضای درجه یک خانواده فرد مبتلا به افسردگی اساسی 2 تا 4 برابر جمعیت عمومی دچار این بیماری میشوند. همچنین مطالعات بیانگر این نکته هستند که احتمالا زمینه ژنتیکی؛ بر افسردگی با شروع زودرس تاثیر بیشتری میگذارد. به طور کل میتوان گفت که وراثت پذیری این اختلال چیزی در حدود 40 درصد است. این زمینه استعدادی اغلب از طریق صفت شخصیتی روان رنجوری تاثیر خود را اعمال میکند
عوامل محیطی:
تجارب ناخوشایند دوران کودکی به خصوص اگر چند رویداد منفی به اشکال مختلف رخ داده باشند عوامل خطر بسیار قوی برای بروز افسردگی محسوب میشوند. بررسیها نشان میدهند مرتبط ترین واقعه با پیدایش افسردگی در زندگی، از دست دادن والدین پیش از 11 سالگی است. علاوه بر این رویدادهایی نظیر از دست دادن همسر، از دست دادن شغل، دچار شدن به یک بیماری جسمی ناتوان کننده یا داشتن مشغله ذهنی با احساس گناه از جمله مهم ترین عوامل محیطی موثر در بروز افسردگی هستند
عوامل شخصیتی :
مطالعه ویژگیهای شخصیتی نشان میدهد افرادی که از مکانیزمهای دفاعی درونی کننده استفاده میکنند (مثلا شخصیت های وسواسی-جبری) بیشتر از افراد مبتلا به پارانوئید و سایر افرادی که از مکانیزمهای دفاعی برونی ساز استفاده میکنند دچار اختلال افسردگی اساسی میشوند. همچنین پژوهشها بیانگر این نکته مهم هستند که ویژگی شخصیتی روان رنجوری یا همان استعداد بیشتر برای تجربه هیجانات منفی عامل خطر اثبات شدهای برای بروز اختلال افسردگی اساسی است. از همین رو به طور کل افراد زود رنج یا کسانی که حساسیت بیشتری نسبت به رویدادهای محیطی دارند باید برای پیشگیری از افسردگی نسبت به دیگران اقدامات خودمراقبتی بیشتری را از خود به عمل بیاورند.
مصرف مواد مخدر:
توجه به این نکته حائز اهمیت است که افسردگی در بسیاری از موارد می تواند پیامد مصرف موادمخدر باشد. برای مثال مخدرهای افیونی نظیر تریاک یا هروئین به مرور زمان فرد را منزوی میکنند و با ایجاد تغییراتی در سیستم عصبی منجر به بروز علائم رایج در افسردگی میشوند. همچنین برخی مواد نظیر شیشه یا کوکائین سرخوشی کاذبی را در لحظه مصرف در فرد ایجاد میکنند اما در صورت عدم استفاده باعث میشوند که او دچار احساس افسردگی، پوچی و ناامیدی شدید شود که همین عوامل بیمار را برای درگیری هرچه بیشتر در اعتیاد بر میانگیزند.
روند افسردگی اساسی به چه صورت است؟
روند اختلال افسردگی همواره یکسان نیست و نوسان دارد. ممکن است شما سالها دارای علائم خفیف این بیماری باشید و به یک باره و بر اثر رویدادهای ناگوار در زندگی، افسردگی تان شدت یابد. احتمال عود افسردگی و بازگشت این بیماری بعد از یک دوره درمان و بهبودی نیز وجود دارد
پیامد ابتلا به افسردگی اساسی
بیشتر پیامدهای افسردگی اساسی به ماهیت علائم گوناگونی که در آن وجود دارد بر میگردد. البته گاهی اوقات پیامدهای افسردگی آنقدر خفیف و خاموش هستند که اطرافیان فرد که در تعامل با او هستند متوجه وجود افسردگی نمیشوند. با این حال بعضی مواقع نیز افسردگی آنقدر شدید میشود. که به طور کل زندگی فرد را مختل کرده و باعث از پا در آمدن او میگردد. تا حدی که ممکن است بیمار از پس کارهای شخصی خود نیز برنیاید و مراقبتهای روزمره و عادی را نیز از خود به عمل نیاورد. بررسیها نشان میدهند از بین کسانی که به مراکز درمانی عمومی مراجعه میکنند. افراد مبتلا به افسردگی اساسی از درد و ناخوشی جسمانی بیشتری شکایت دارند و کارکردهای جسمی، اجتماعی و فردی آنان نیز دچار افت بیشتری میشود به همین دلیل درمان افسردگی از اهمیت بالایی برخوردار است.
چطور میتوانیم افسردگی را از غم و غصه روزمره تشخیص دهیم؟
تجربه احساس غم و ناراحتی امری طبیعی در زندگی همه افراد هستند اما این تجربیات همگی به معنای دچار شدن به افسردگی نیستند. تشخیص اختلال افسردگی اساسی تنها زمانی مطرح میشود که علاوه بر احساس غم و غصه 5 علامت دیگر نظیر مشکلات خواب، اشتها، افکار مرگ، مشکلات تمرکز، بی قراری و … وجود داشته باشند و به مدت دو هفته تقریبا در همه روزها مشاهده شوند.
بیمارهای همراه با افسردگی اساسی
اختلال افسردگی اساسی، میتواند با اختلالات دیگر همراه شده و یا خود زمینه ساز بروز این اختلالات شود. بعضی از این اختلالات همراه عبارتند از: اعتیاد به انواع مواد مخدر، حملات پانیک، وسواس فکری-عملی، بی اشتهایی عصبی، پرخوری عصبی و اختلال شخصیت مرزی، اختلالات اضطرابی
-
اختلالات خلقی چیست؟
اختلالات خلقی گروه وسیعی از اختلالاتی را شامل می شوند که خلق مرضی و آشفتگی های مرتبط با آن، نمای بالینی غالب آن ها را تشکیل می دهد.
زندگی روزانه بسیاری از ما سرشار از عواطف و احساسات است. گاهی ممکن است یک روز احساس شادی و انرژی زیادی داشته باشیم، در حالی که یک روز حوصله هیچ چیز را نداشته باشید. این قبیل تغییرات خلق و خو کاملا طبیعی است و همیشگی نخواهد بود.
زمانی که تغییرات خلق و خو بر کیفیت زندگی و روابط اجتماعی تاثیر بگذارد، گفته می شود که فرد از اختلال خلقی رنج می برد.
اختلالات خلقی
اختلال افسردگی اساسی یکی از شایعترین اختلالات روانی و از جمله ناتوان کننده ترین مشکلات بهداشتی-روانی در جوامع مختلف است.
امروزه نرخ شیوع این بیماری در حال افزایش است. و متاسفانه گریبان گیر بسیاری از افراد میشود. لذت نبردن از زندگی، بی علاقه شدن به امور مختلف، کاهش تمایل به برقراری روابط با دیگران، افت تحصیلی و شغلی و… از پیامدهای منفی ابتلا به اختلال افسردگی اساسی است. با توجه به درد و رنج زیادی که این اختلال برایتان به همراه دارد، تشخیص و درمان به موقع در افسردگی ماژور حائز اهمیت است.
با دریافت مشاوره روانشناسی میتوانید از دنیای افسردگی رهایی پیدا کنید و شانس تجربه یک زندگی زیبا را به دست آورید.
در این مقاله در مورد نشانهها، علائم، علل و روش بهبود افسردگی اساسی توضیح داده شده است.
علائم اختلالات خلقی
اكثر روان شناسان معتقدند كه اختلالات خلقي اساسا در كودكان و بزرگسالان مشابه هستند به همين دليل، DSM-5 هيچگونه اختلال خلقي مختص به “كودكي” را مشخص نكرده است(به استثناي اختلال نامنظمي خلقي اخلال گرانه كه فقط كودكان زير ١٢ سال را مي توان مبتلا به آن دياگنوز كرد).
اين موضوع بر خلاف اختلالات اضطرابي است كه در آنها تعدادي از عارضه ها فقط در كودكي و در دوران رشد روي مي دهند. با اين حال يك موضوع كاملا مشخص است : با افزايش سن “قيافه” افسردگي تغيير مي كند. براي مثال كودكان زير ٣ سال ممكن است. افسردگي را با حالات غمگين چهره ، زودخشمي، خستگي مفرط، بدقلقي، و قشقرق راه انداختن نشان دهند و در خوردن و خوابيدن مشكلاتي داشته باشند. در افراطي ترين حالت، اين وضعيت ممكن است به اختلال نامنظمي خلقي اخلالگرانه منجر شود.
تحقيقات فراوان نشان مي دهند كه حضور اضطراب در كنار افسردگي مي تواند فرد را بي ثبات كند و ممكن است ريسك خود كشي را افزايش دهد ، باعث شود بيماري مدت بيشتري طول بكشد، يا بيمار به درمان پاسخ مناسب ندهد.
بنابراين اسپسيفاير ديسترس اضطرابي بايد به طور دقيق و صحيح سنجيده شود و همچنين ريسك فاكتورها( عوامل خطر) خودكشي ، از جمله برنامه هاي بالقوه براي خودكشي ، افكار انتحاري، يا سابقه خودكشي در افرادي كه سطوح متوسط تا خفيف ديسترس اضطرابي نشان مي دهند ، بايد مورد ارزيابي قرار گيرد.دو مثال معروف از مشكلات قابل دياگنوز كه افسردگي عنصر اصلي آنهاست اما در DSM-5 به عنوان يك اختلال مستقل گنجانده نشده اند عبارتند از : اختلال عاطفي فصلي ، و سندروم خستگي مزمن يا درد عضلاني ناشي از التهاب مخ و نخاع(ME)
اختلال عاطفی فصلی (SAD)
اختلال عاطفی فصلی سمپتومی است كه در طول زمستان پيش مي آيد ، در بهار يا تابستان سال بعد بهبود مي يابد و به همين دليل افسردگي زمستاني نيز ناميده مي شود.سمپتوم هاي اصلي آن عبارتند از غمگيني، بي رمقي، پرخوابي، اشتها و هوس شديد به هيدرات هاي كربن، پرخوري و افزايش وزن. علت اين نوع افسردگي مي تواند دوره هاي طولاني تاريكي در زمستان و افزايش ترشح هورمون ملاتونين باشد. بهترين روش درمان براي اين نوع افسردگي نور درماني است.
سندروم خستگي مزمن (CFS): هم افسردگي و نوسانات خلقي ، و هم سمپتوم ها فيزيكي مثل خستگي شديد ، درد عضلات ، درد سينه، سر درد، حساسيت به نور و صدا ديده مي شود. در حال حاضر علت يا علت هاي اين اختلال هنوز مشخص نيست و شايد به همين دليل انواع نام ها را به خود گرفته است از جمله “آنفولانزاي ياپي ها” يا آنفولانزاي جوانان پر درامد.
روانكاوي افراد افسرده
ركن اصلي همه نظريه هاي روان كاوي درباره افسردگي اين است كه افسردگي يعني واكنش در مقابل فقدان يا از دست دادن(مثلا ار دست دادن يكي از بستگان نزديك) و ممكن است به صورت از دست دادن سمبوليك نشان داده شود كه در آن، ساير انواع فقدان ها (مثلا از دست دادن شغل) معادل از دست دادن يكي از عزيزان به حساب مي آيد. نظريه هاي روانكاوي معتقدند كه فرد با درون ريزي خشم ناشي از اين فقدان به آن واكنش نشان مي دهد. اين كار باعث مي شود كه از خودش متنفر شود و در نتيجه عزت نفسش پايين بيايد.
بنابراين هدف از روانكاوي اين است كه به فرد كمك كند تا از كشمكش هاي سركوب شده آگاه شود و خشمي را كه درون ريزي كرده است بيرون بريزد. براي نيل به اين هدف روانكاوي به روش هاي مختلف به فرد كمك مي كند تا به كندوكاو در ريشه هاي افسردگي خود بپردازد. مثلا روانكاو با استفاده از تداعي آزاد و تحليل رويا به درمانجو كمك مي كند تا خاطرات كودكي درباره بعضي فقدان ها را به ياد بياورد . بنايراين درمان سايكو ديناميك سعي مي كند ريشه هاي سمپتوم هاي افسردگي را بيابد و به درمانجويان كمك مي كند. تا متوجه شوند كه تجربه هاي كودكي چگونه مي توانند در ايجاد سمپتوم ها موثر واقع شوند. و بر روابط ميان فردي كنوني آنها تاثير بگذارند.
افسردگی ماژور
یکی از شایعترین اختلالات روانی، اختلال افسردگی اساسی یا ماژور است. دوره افسردگی ماژور از دیگر انواع افسردگی شدیدتر است. در این اختلال خلق فرد به مدت حداقل 2 هفته به شدت افسرده است که با نشانههای شناختی مانند احساس ناامیدی یا بلاتکلیفی همراه است. همچنین کارکردهای جسمی و اجتماعی فرد به شدت مختل میشوند. در واقع به دلیل کاهش شدید انرژی و تغییر کارکردهای مغز بیمار، در تعاملات اجتماعی، کار و تحصیل فرد مبتلا افت قابل ملاحظهای مشاهده میشود.
دیدگاه زیستی اختلالات افسردگی
کورتکس پیش پیشانی: در ایجاد و نگهداری تصاویر ذهنی یا کدگذاری ذهنی از اهداف و روش های رسیدن به آنها اهمیت دارد. کاهش فعالیت در این ناحیه می تواند باعث نابسامانی در اعمال زیر شود: تمیز بین افکار متضاد، تفکیک خوب از بد، بهتر از بهترین، یکسان از نایکسان، پیش بینی پیامدهای آتی رفتارهای کنونی، تلاش برای رسیدن به اهداف مشخص، پیش بینی محرکها و ناتوانی در آماده سازی خود برای آنها.
کورتکس سینگولیت: جهت انجام تکالیف مثل یادگیری به شیوه مطلوب یا حل مسأله اهمیت دارد. فعالیت کم آن نشان دهنده عدم آرزو جهت تغییر است.
هیپوکامپ: هورمون آدرنوکورتیکوتروپین(کورتیزول) تولید کرده و در آگاه شدن درباره شرایط محیطی واکنش های عاطفی نقش دارد. نابسامانی در عملکرد هیپوکامپ باعث می شود فرد واکنش های عاطفی را جدا از شرایط محیطی بدانند، یعنی در تمام…
سندرم خستگی مزمن یا آنفولانزای یاپی ها CFS
این اختلال معمولا در جوانان شاغل در مشاغل پردرآمد و ساکن شهرها مخصوصا زنان که با استرس های مسئولیت های شغلی و خانگی دست و پنجه نرم می کنند دیده می شود. در این اختلال هم افسردگی و هم نوسانات خلقی و هم نشانه های فیزیکی مثل خستگی شدید، درد عضلات، درد سینه، سردرد و حساسیت به نور و صدا هم دیده می شود.
یاپی به کارمندان یا افراد جوان شاغل که در شهر زندگی می کنند. درآمد زیادی دارند، پول خود را صرف چیزهای گران می کنند. و تا اندازه ای مغرور و دماغ سربالا هستند، گفته می شود. بخاطر همین مسأله به این اختلال، سندرم دماغ سربالا ها یا سندرم جوانان پر درآمد نیز گفته می شود.این اختلال معمولا به علت استرس های محیطی ست، افسردگی یک عامل خطر برای این اختلال محسوب می شود.
درمان شناختی رفتاری CBT در کاهش شدت خستگی و بهبود عملکرد افراد مبتلا به این اختلال تاثیر مثبت دارد.
ناقل های عصبی اختلالات افسردگی
فرضیه ایندول آمین: طبق این فرضیه، علت افسردگی، کاهش یکی از ایندول آمین ها به نام سروتونین است. سروتونین ناقل اصلی اختلالات افسردگی است.
فرضیه کته کولامین: طبق این فرضیه، علت افسردگی، کاهش یکی از کته کولامین ها به نام نورآدرنالین(نوراپی نفرین) است.
نوراپی نفرین بعد از سروتونین، ناقل دوم اختلالات افسردگی ست، در حالی که ناقل اول اختلالات دوقطبی محسوب می شود.
در افراد افسرده، دوپامین نیز پایین است، چون از زندگی خود لذت نمی برند.
انواع اختلالات خلقی
الف) اختلالات افسردگي:
اختلال افسردگي عمده
اختلال ديس تايمي(افسردگي دائم و پايدار)،
اختلال خلق نامنظم اخلال گرانه،
اختلال ملال قبل از قاعدگي.
ب) اختلالات دو قطبي:
دوقطبي نوع I
دوقطبي نوع II
اختلال سيكلوتايمي(ادواري خويي)
اسپسيفايرها:
الف) با ويژگي هاي اضطراب،
ب) با ويژگي هاي روان پريشي،
ج) با ويژگي هاي پس از زايمان،
د) با ويژگي هاي كاتاتونيك،
ه) با ويژگي هاي ملانكوليك(ماليخوليا يا درون زاد)،
ر) با ويژگي هاي آتيپيكال(غيرمعمولي)،
ز) با ويژگي هاي مختلط.
نشانه هاي افسردگی
شناختي: باروهاي غيرمنطقي مثل احساس بي فايدگي، تهي بودن، ناتواني در تمركز و تصميم گيري، احساس گناه، نا اميدي.
فيزيويوژيكي: تغيير اشتها و خواب، يبوست، اختلال در سيكل عادت ماهانه، بيزاري جنسي.
رفتاري: كندي گفتار و حركات، بي رمقي، خستگي، كمبود انرژي، به بهداشت شخصي و بدن اهميت ندادن، ساعت ها در رختخواب ماندن.
هيجاني و انگيزشي: غمگين، پريشان، دلسرد و محزون بودن+ منفعل بودن و فلج اراده جهت پيگيري كارها.
دوره های افسردگی
افسردگی عمده: حداقل ٢ هفته طول مي كشد، بيمار از زندگي لذت نمي برد و احساس غمگيني مي كند، در خوردن و خوابيدن مشكل دارد، احساس گناه دارد، بي حال و بي حوصله است. در تمركز حواس مشكل دارد و درباره خودكشي فكر مي كند.
مانيا: حداقل ١ هفته طول مي كشد، بيمار احساس مي كند خيلي شاد است، پر حرف است. بيش فعال است و حواس پرت، احساس خودبزرگ بيني دارد. گاهي اين بيماران نياز به بستري شدن دارند.
هيپومانيا: عمدتا شبيه دوره مانيا است، دوره آن كوتاه تر است(٤ روز پشت سر هم گاهي)، شدت آن كمتر است و نياز به بستري شدن نيست.
جهت تماس با مشاورین ما و بازگو نمودن مشکلاتتان به وبسایت مشاوره تلفنی مراجعه نمایید.
-
اختلال اضطراب ناشی از ماده دارو
اختلال اضطراب ناشی از ماده دارو
اختلال اضطراب ناشی از ماده دارو، سندرمی است كه در آن، سمپتوم های اضطراب در اثر استفاده از مواد یا ترك استفاده از آنها به وجود می آیند (موادی مثل، الكل، كافئین، توتون، ماری جوآنا، و سایر مواد غیر قانونی، یا داروهایی مثل بنزودیازپین ها، آمفتامین ها، دیتیلپروپین، متیلفنیدات، فندیمترازین، و داروهای تیروئید).
روان شناسان بالینی فقط زمانی فرد را مبتلا به اختلال اضطراب ناشی از ماده/دارو اعلام می كنند، كه سمپتوم های اضطراب او صرفا در نتیجه ی خودِ ماده یا داروی مورد نظر باشند نه این كه یك اختلال اضطرابی پشت پرده داشته باشند.
به جز چند مورد، استثنا، علت اضطراب یكی از این دو مورد است:
١. قرار گرفتن تحت تاثیر مواد محرك یا استیمولانت ها
٢. حذف شدن مواد كند كننده یا دپرسانت ها و اوپیودها از دستگاه عصبی مركزیاضطراب ناشی از استیمولانت ها
داروهای محرك یا استیمولانت می توانند باعث اضطراب سریع و شدید شوند.
بعضی از این داروها عبارتند از: كوكائین، دكستروآمفتامین، متاآمفتامین، فندیمترازین، متیلفنیدات، و دیتیلپروپیون.
در بعضی افراد با آستانه تحریك پایین، ماری جوآنا، كافئین، یا توتون نیز میتواند، به عنوان استیمولانت عمل كند.مردم این مواد را به خاطر نشئگی استفاده میكنند، اما استفاده از آنها ، بعد از مدتی، ممكن است به اضطراب، تحریك پذیری و آنوركسیا منجر شود.
ترك این مواد میتواند، باعث، بی حالی، بی حوصلگی، بی رمقی، و افسردگی شود.اضطراب ناشی از ترك دپرسانتها
دپرسانت ها(depressants) موادی هستند كه فعالیت سیسیتم عصبی مركزی را كند (depress) می كنند.
الكل، بنزودیازپین ها، باربیتورات ها، و سایر مواد مسكن، مثل مپروبامات و گلوتتیمید، دپرسانت هستند و هنگامی كه مصرف آنها متوقف شود، فرد ممكن است، به اضطراب، و همچنین، به لرزش خفیف، تهوع، ضعف عمومی، بی قراری، بی خوابی، افزایش فشار خون، كابوس در خواب هالوسینیشن(توهم) بصری، دلیریوم، هایپرتومیا، خستگی مفرط، لرزش شدید، مشكلات قلبی-عروقی، یا سكته دچار شود یا حتی بمیرد.
برای مطالعه مقالات دیگر اختلالات اضطراب، استرس و ترس به قسمت مقالات کلینیک ندای آرامش روان مراجعه نمایید.
-
اختلال لالی انتخابی
اختلال لالی انتخابی
اختلال لالی انتخابی DSM-IV یا سلكتیو میوتیسم(selective mutism) در طبقه اختلالاتی كه معمولا در نوزادی، كودكی، یا نوجوانی دیاگنوز(تشخیص) میشوند قرار داده شده بود، اما DSM-5 آن را جزو اختلالات اضطرابی میداند “زیرا” اضطراب مانع از حرف زدن افراد (اكثرا كودكان) می شود.
كودكان مبتلا به سلكتیو میوتیسم وقتی در تعاملات اجتماعی با دیگران قرار میگیرند، سر صحبت را باز نمی كنند، یا وقتی دیگران با آنها حرف می زنند، جواب نمی دهند.
این حرف نزدن هم در تعاملات اجتماعی با كودكان و هم بزرگسالان روی می دهد.
كودكان مبتلا به سلكتیو میوتیسم در خانه ی خود و در حضور اعضای درجه یك خانواده حرف می زنند، اما معمولا حتی جلوی دوستان صمیمی یا خویشاوندان درجه دو نیز حرف نمی زنند.این اختلال معمولا با “اضطراب اجتماعی” شدیدی همراه است.
این كودكان معمولا از حرف زدن در مدرسه امتناع می ورزند كه به مشكلات آكادمیك یا آموزشی منجر می شود زیرا برای معلمان دشوار است، بعضی از مهارت های این كودكان، مثل توانایی خواندن، را مورد سنجش قرار دهند.
از جمله ویژگی های این كودكان میتوان از موارد زیر نام برد:
١. خجالتی بودن مفرط
٢.ترس از خجالت كشیدن جلوی دیگران
٣. انزوای اجتماعی و گوشه گیری
٤.چسبیدن به مادر
٥. صفات كامپالسیو
٦. نگاتیویسم
٧.قشقرق راه انداختن یا رفتارهای نافرمانی اما در سطح خفیف.این كودكان مهارتهای زبانی نرمال دارند، با این حال گاهی ممكن است یك “اختلال ارتباطی” نیز داشته باشند.
ملاک تشخیصی اختلال لالی انتخابی
معیار اول:
ناتوانی مداوم صحبت کردن در موقعیتهای اجتماعی که انتظار صحبت کردن از فرد می رود(مثلا در مدرسه )، و صحبت كردن در سایر مواقع.
معیار دوم:
این اختلالات پیشرفت تحصیلی یا شغلی یا ارتباط اجتماعی را مختل میکند.
معیار سوم:
این مشكل حداقل ١ ماه ادامه دارد(و به اولین ماه مدرسه محدود نمی شود.
معیار چهارم:
در مدرسه این حرف نزدن را نمی توان به آشنا نبودن، یا راحت نبودن، با زبانی كه در محیط مدرسه صحبت می شود، نسبت داد.
معیار پنجم:
این اختلال بااختلال ارتباط (مثلا اختلال فصاحت با شروع کودکی) بهتر توجیه نمی شود و منحصراً در طول دوره اختلال طیف او تیسم، اسکیزوفرنی، یا اختلال روان پریشی دیگر روی نمی دهد.