-
اختلال هویت جنسی
اختلال هویت جنسی
اختلال هویت جنسی به معنای احساس عدم رضایت مستمر فرد از جنسیت خود و احساس تعلق به جنس مخالف بوده و ” ترانس سکسوالیزم” نیز به معنای تمایل فرد دارای اختلال هویت جنسی به تغییر جنسیت خود است.
اختلال هویت جنسی به معنای احساس عدم رضایت مستمر فرد از جنسیت خود و احساس تعلق به جنس مخالف بوده و ” ترانس سکسوالیزم” نیز به معنای تمایل فرد دارای اختلال هویت جنسی به تغییر جنسیت خود است.
ملاک های تشخیصی برای اختلال هویت جنسی
الف) همانندسازی قوی و مداوم با جنس مقابل، در کودکان این اختلال با چهار مورد یا بیشتر از خصوصیات زیر تظاهر می کند :
۱) فرد تمایل یا اصرار دارد که تعلق به جنس مقابل دارد و این تمایل خود را به طور ابراز میکند.
۲) در پسرها ترجیح لباس دخترانه یا تقلید ظاهر دخترانه، در دخترها اصرار بر پوشیدن لباس های قالبی مردانه.
۳) رجحان مداوم و قوی برای نقشهای جنس مقابل در بازیهای تخیلی یا تخیلات مداوم در مورد تعلق به جنس مقابل.
۴) میل شدید به شرکت در بازیهای قالبی و تفریحات جنس مقابل.
۵) رجحان قوی هم بازی های جنس مقابل.ب) ناراحتی مداوم در مورد جنسیت خویشتن یا احساس نامتناسب بودن در نقش جنس خودی.
در کودکان این اختلال با هر یک از موارد زیر ظهور میکند، در پسرها تاکید روی اینکه آلت یا بیضه ها چیزی نفرت آور هستند. یا از بین خواهند رفت یا تاکید در مورد اینکه بهتر بود که آلت را نداشت یا بیزاری نسبت به بازیهای خشن پسرانه، رد اسباب بازی ها، بازی ها و فعالیت های قالبی پسرانه؛ در دخترها امتناع از ادرار کردن در حالت نشسته و تاکید بر اینکه واجد احلیل است یا در آینده واجد آن خواهد شد.
تاکید بر اینکه شخص نمی خواهد پستانهایش رشد کند یا دچار قاعدگی شود. بیزاری بارز نسبت به لباس های معمولی زنانه. در نوجوانان و بزرگسالان این اختلافات با علائمی نظیر موارد زیر بروز میکند؛ اشتغال ذهنی با خلاصی از خصوصیات جنسی ثانویه و اولیه مثل درخواست تجویز هورمون ها، جراحی یا سایر روش های تغییر جسمانی خصوصیات جنسی به منظور مشابهت با جنس مقابل. اعتقاد بر اینکه شخص باجنسیت عوضی زاده شده است.
ت) اختلال سبب ناراحتی چشمگیر بالینی با تخریب در کارکرد اجتماعی، شغلی یا سایر حوزههای کارکردی میشود.
اکثر بزرگسالان دچار اختلال هویت جنسی اظهار میدارند در کودکی احساس میکرده اند با سایر کودکان همجنس خود تفاوت دارند. بسیاری از آنها میگویند. از همان سالهای اولیه زندگی به نحو گستردهای با جنس مقابل همانند سازی کرده اند. و این همانندسازی در نوجوانی و بزرگسالی بارزتر شده است.
تعداد زیادی از بزرگسالان دچار اختلال هویت جنسی در دوران کودکی واجد ملاکهای این اختلال بوده اند. این تفاوت ممکن است نشاندهنده آسیب پذیری بیشتر پسرها برای ابتلا به اختلالات هویت جنسی دخترانه در مقایسه با دختران دارای این صفت باشد. مطالعات مربوط به پسر هایی که برای درمان روانپزشکی سرپایی ارجاع شده اند نشان میدهد. که تا حدود ۵۰% آنها به میزان قابل ملاحظهای رفتار دخترانه داشته اند. این پسرها در وهله اول به دلیل مشکلات هویت جنسی ارجاع شده بودند. و معلوم نیست چه تعداد از آنها واجد ملاکهای اختلالات هویت جنسی بوده اند.
اهمیت باورهای والدین در شکلگیری هویت جنسی کودک
همه این باورها و رفتارها یعنی اینکه ما هستیم که هویت جنسی بچهها را میسازیم. ما هستیم که با رفتارهای درست میتوانیم به پسرمان بیاموزیم درست مانند یک مرد سالم و خوشحال زندگی کند، هیجانات خود را بروز دهد.
احساسات خود را به روش صحیح ابراز کند و در برقراری رابطه با دوستان، همسر و اجتماع موفق شود. این قضیه که میگویند مرد نباید گریه کند مختص ما نیست. در تمام دنیا به جنس مذکر میگویند که در عصبانیتها حق ندارد گریه کند و فقط میتواند خشم خود را با فریاد زدن تخلیه کند. البته نه فریاد زدن بر سر کسی! این نکته مهم است که اگر با یک دختر مثل پسر رفتار شود. یا برعکس با یک پسر همانند دختر رفتار شود هویت جنسی جنس مخالف خود را یاد میگیرد.
-
سلامت روان کودک به چه معناست؟
سلامت روان کودک
سلامت روان کودک بر طرز تفکر، احساس و عملکرد او تأثیر می گذارد. مراقبت از سلامت روان به همان اندازه اهمیت دارد که داشتن بدن سالم حائز اهمیت است. والدین نقش مهمی در سلامت روان فرزند خود دارند.
سلامت روان در دوران کودکی به معنای دستیابی به نقاط عطف رشد و پیشرفت و یادگیری مهارتهای اجتماعی سالم و چگونگی کنار آمدن با مشکلات است. كودكان سالم از نظر رواني كيفيت زندگي مناسبی دارند و مي توانند در خانه، مدرسه و اجتماع به خوبي عمل كنند.
اختلالات روانی در میان کودکان در سنین مدرسه با تغییرات جدی در نحوه یادگیری، نحوه رفتار یا بروز احساسات نمایان می شود که باعث پریشانی و اضطراب می شود.
از جمله شایع ترین اختلالات روانی که در دوران کودکی قابل تشخیص است عبارتند از: اختلال کمبود توجه / بیش فعالی (ADHD) ، اضطراب و اختلالات رفتاری
شناخت زودرس و درمان بیماریهای روانی در کودکان بسیار مهم است. بیماری های روانی پس از بروز، به بخشی منظم از رفتار فرزند شما تبدیل می شوند. این امر درمان را دشوارتر می کند.
اما دانستن اینکه کودک مشکل جدی دارد، همیشه آسان نیست. استرسهای روزمره می تواند باعث تغییر در رفتار کودک شود. به عنوان مثال، ورود یک برادر یا خواهر جدید یا رفتن به مدرسه جدید ممکن است باعث شود کودک به طور موقت تغییر رفتار دهد.
علائم اختلالات روانی دوران کودکی چیست
علائم اختلالات روانی با رشد کودک به مرور زمان تغییر میکند. و ممکن است شامل مشکلات مربوط به نحوهٔ بازی، یادگیری، صحبت کردن و رفتار کودک یا نحوهٔ کنترل احساساتش باشد.
علائم اغلب از اوایل کودکی شروع میشود. اگرچه برخی اختلالات ممکن است. در سالهای نوجوانی ایجاد شود. تشخیص بیماری اغلب در سالهای مدرسه و گاهی زودتر انجام میشود؛ با این حال، ممکن است برخی از کودکان مبتلا به اختلال روانی، در زمان لازم تشخیص داده نشوند.
آیا اختلالات روانی دوران کودکی قابل درمان است
اختلالات روانی دوران کودکی قابل درمان و مدیریت است. بر اساس بهترین و جدیدترین شواهد پزشکی، گزینههای درمانی زیادی وجود دارد. والدین و پزشکان باید با همهٔ افرادی که در معالجهٔ کودک دخیل هستند. شامل معلمان، مربیان، درمانگران و سایر اعضای خانواده همکاری نزدیکی داشته باشند.
استفاده از تمام منابع موجود به والدین، متخصصان سلامت و مربیان کمک میکند. تا کودک را به سمت موفقیت هدایت کنند. تشخیص بهموقع و خدمات مناسب برای کودکان و خانوادههای آنها میتواند در زندگی کودکان مبتلا به اختلالات روانی تغییر ایجاد کند.
چه کودکانی دچار اختلالات روانی میشوند
اختلالات روانی دوران کودکی، کودکان و خانوادههای زیادی را تحت تأثیر قرار میدهد. دختران و پسران در هر سنی و از هر پسزمینهٔ قومی و نژادی و در تمام کشورهای دنیا میتوانند اختلالات روانی را تجربه کنند.
تأثیر اختلالات روانی در کودکان چیست
سلامت روان برای سلامت کلی انسان مهم است. اختلالات روانی شبیه بیماریهای مزمن هستند. بیماریهای مزمن، بیماریهایی است. که مدت زیادی طول میکشد. اغلب به طور کامل از بین نمیرود و میتواند در طول عمر ادامه یابد.
بدون تشخیص و درمان بهموقع، کودکان مبتلا به اختلالات روانی میتوانند در خانه، مدرسه و در برقراری روابط دوستی با مشکل روبهرو شوند. اختلالات روانی همچنین میتوانند در رشد سالم بچه تداخل ایجاد کنند. و باعث بروز مشکلاتی شوند که میتوانند تا بزرگسالی ادامه یابند.
-
انواع اختلالات کودکان استثنایی
اختلالات کودکان استثنایی
اختلالات کودکان استثنایی مبحثی است که در این مقاله از ندای آرامش روان سعی داریم به آن بپردازیم پس با ما همراه باشید:
کودک استثنایی اول یک کودک است و بعد کودکی است با خصوصیات و تفاوتهای استثنایی نسبت به سایر کودکان. و همین ویژگیها و خصوصیات است که معلمان و اولیا باید خودشان را با آن سازگار کنند.
کودک استثنایی به آن دسته از کودکانی گفته میشود که در مقایسه با اکثریت همسالان تفاوتهایی را در یک یا چند زمینه حسی، حرکتی، رفتاری و هوشی دارند.
دسته بندی کودکان استثنایی
معمولاً کودکان استثنایی را برحسب نوع تفاوتی که با سایرین دارند در دستهبندیهای مشخصی قرار میدهند که معروفترین این طبقه بندیها به صورت زیر است.
توانایی هوشی
کودکان استثنایی بر اساس میزان بهره هوشی به دو گروه آهسته گام یا عقب مانده ذهنی و تیزهوش تقسیم میشوند. البته هر کدام از این دو گروه نیز با توجه به میزان بهره هوشی در دستههای مختلفی قرار میگیرند. این طبقه بندی به معلمان و سایر افرادی که با این گروه از کودکان در ارتباط هستند کمک میکند تا بدانند که این کودکان چه نیازهایی دارند و چه انتظاراتی میتوان از آنها داشت.
ناتوانیهای حسی
این گروه از کودکان استثنایی در یکی از حواس بینایی و شنوایی و یا هر دوی آنها دچار مشکل هستند. آنها ممکن است دچار ضعفهای شدید در حواس خود باشند و یا به طور کلی از یک حس محروم شوند. با توجه به اینکه ناتوانی در صحبت کردن ارتباط چندانی با حواس فرد ندارد معمولاً این آسیب در این طبقه بندی قرار نمیگیرد.
ناتوانیهای حرکتی
همانطور که از نام این طبقه پیداست کودکان استثنایی که در این گروه قرار میگیرند به لحاظ توانایی حرکت و فعالیت در محیط با محدودیتهایی مواجه هستند. یکی از اصلیترین دلایلی که برای ناتوانیهای حرکتی بیان میشود فلج مغزی است. البته فلج مغزی شرایطی نیست که صرفاً توانایی حرکتی فرد را تحت تأثیر قرار دهد، بلکه میتواند سایر تواناییهای کودک از جمله بهره هوشی را نیز تحت الشعاع قرار دهد؛ اما جدیترین آسیب و ناتوانی که برای کودک به همراه خواهد داشت ناتوانی حرکتی است.
مشکلات رفتاری
کودکان این گروه به طور کلی با نام کودکان ناسازگار شناخته میشوند. و اختلالات رفتاری مانند بیش فعالی، نقص توجه و اختلالات طیف اوتیسم در این گروه قرار میگیرند. اگرچه هنوز دلیل قطعی ابتلا به این اختلالات مشخص نشده با این حال متخصصان معتقدند وجود نارساییهای جدی در مغز این کودکان باعث ایجاد تفاوتهای رفتاری میشود.
آموزش کودکان استثنایی
نحوه آموزش کودکان استثنایی یکی از موضوعاتی است که برای سالها در روانشناسی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در حال حاضر دو دیدگاه در زمینه آموزش این کودکان مطرح است. و هریک از آنها دلایلی برای تأیید خود و رد دیگری دارند.
دیدگاه طرفدار جداسازی کودکان استثنایی از سایر کودکان
طرفداران این دیدگاه معتقدند با توجه به نیازهای خاص این گروه از کودکان بهتر است. آنها در شرایطی مجزا از سایرین و با کمک گرفتن از معلمانی که در زمینه آموزش کودکان استثنایی تخصص دارند تحصیل کنند. یکی از مزایای این دیدگاه این است که کودکان با گروه بزرگی از همسالانشان آشنا میشوند. که مشکلاتی مشابه آنها دارند و این موضوع به لحاظ روابط اجتماعی و پذیرش ناتوانیها برای آنها مطلوب خواهد بود.
دیدگاه طرفدار ادغام کودکان استثنایی با سایر کودکان
طرفداران این شیوه معتقدند که نباید کودکان استثنایی را از سایر اعضای جامعه جدا کرد. آنها میبایست از همان کودکی ارتباط برقرار کردن و تعامل درمیان سایر اعضای جامعه را یاد بگیرند. از نظر معتقدین به این شیوه آموزشی جدا کردن کودکان استثنایی از سایر دانش آموزان به معنای دامن زدن به ناتوانیهای این گروه از کودکان است.
مشکلات کودکان استثنایی
افرادی که در گروه استثنایی قرار میگیرند معمولاً از کودکی تا بزرگسالی آسیبهای بسیاری را تجربه میکنند. این آسیبها میتواند به دلیل درک نامناسب مردم و جامعه، نبود خدمات رفاهی و یا زمینه بیماریهای روحی به وجود بیاید.
به همین خاطر بهتر است استفاده از نظرات مشاورین و روانشناسان برای این گروه از کودکان جدیتر گرفته شود تا آنها بتوانند علی رغم وجود ناتوانی از سایر توانمندیهای خود به خوبی استفاده کنند. از جمله دشواریهای کودکان استثنایی میتوانیم به موارد زیر اشاره کنیم.
ناتوانی در دوست یابی
معمولاً با توجه به نوع نگاهی که به این کودکان میشود آنها امکان پیدا کردن دوست در مدرسه یا محله را ندارند. حتی در شرایطی که سایر کودکان تمایل به دوستی و آشنایی با آنها را دارند. ممکن است برخی محدودیتها از جانب والدین برای کودکان وضع شود.
علاوه بر این با توجه به نبود آگاهی راجع به آنها و نیازهای آنها معمولاً ارتباط دیگران با این کودکان نه تنها کمک کننده نیست. بلکه آسیبهایی را نیز به همراه خواهد داشت. ناتوانی در برقراری روابط اجتماعی باعث آسیب روحی در این کودکان و احساس تنهایی میشود.
احساس ضعف و کمبود
این کودکان با مشاهده سایر همسالان از ضعف خود احساس ناراحتی کرده و نسبت به سایرین خود را ضعیفتر میبینند. البته نوع برخورد اطرافیان و به خصوص بزرگترها تأثیر بسیاری در شکل گیری چنین باوری در کودک دارد. به همین خاطر آگاهی و آموزش بزرگسالانی که با این کودکان در ارتباط هستند نکته حائز اهمیتی است که معمولاً به آن بیتوجهی میشود.
نبود خدمات اجتماعی مناسب
فقدان امکانات رفاهی مناسب برای بهره مندی این گروه از خدمات اجتماعی، از جمله دشواریهایی است. که باعث محرومیت آنها از تجربه مسائل بسیاری شده و به مشکلات روحی آنها دامن میزند.
در واقع بین تمام خصوصیات روانی و جسمانی و تمام استعدادهای مختلف هر فرد تفاوتهای مشهودی موجود است. پس می توان گفت که هر فرد نسبت به افراد دیگر استثنایی است. و کلمه استثنایی بطور اعم و به معنای دقیق علمی خود نمی تواند فقط به گروههای خاصی از افراد جامعه اطلاق شود.
بنابراین آنچه که ما اصطلاحاً « کودک استثنایی » می گوئیم. بدین معناست که کودک از نظر هوشی و جسمی و روانی و اجتماعی بمیزان قابل توجهی نسبت به دیگر همسالان خود متفاوت می باشد. و نمی تواند بنحو مطلوب حداکثر استفاده از برنامه های آموزش و پرورش عادی ببرد.
در اینگونه کودکان واکنشها، ویژگیهای خاص دارد بدلیل اینکه کودک رشد فکری کامل ندارد. و بدلیل اینکه نمی تواند بر رفتارهای خود کنترل داشته باشد و یا اگر عمل خلافی از او سر زد احساس گناه و تقصیر کند. چون از نظر شخصیتی نارس و نابالغ است، ناگزیر نیازمند به توجه خاص و آموزش و خدمات فوق العاده ای است.
در حوزه ی اختلال رفتاری کودکان چند اختلال قابل بررسی است. که از جمله شامل: اختلال تخریبی، اختلال کنترل تکانه و اختلال سلوک می باشد.
به عبارتی این طبقه شامل:
• اختلال نافرمانی مقابله ای
• اختلال انفجاری دوره ای
• اختلال سلوک
• اختلال شخصیت ضد اجتماعی
• جنون آتش افروزی
• دزدی اجباری
-
اختلال روان آشفتگی چیست؟
اختلال روان آشفتگی چیست؟
اختلال روان آشفتگی که به عنوان حالت حاد گیجی یا سندرم حاد مغزی نیز شناخته می شود. یک بیماری پزشکی است که از دلایل مختلف ناشی میشود. این شامل سردرگمی شدید و تغییرات سریع در عملکرد مغز و همچنین یک دسته خاص از علائم شامل اختلال در تواناییهای ذهنی و تغییرات ناگهانی در مغز است. اختلال روان آشفتگی میتواند در خواب، تمرکز و توجه و عملکرد شناختی تداخل ایجاد کند.
روان آشفتگی با زوال عقل تفاوت دارد به این دلیل که روانآشفتگی ناگهانی ایجاد می شود و با درمان بیماریهای زمینهای پزشکی که باعث آن شده است بالقوه قابل برگشت است. روانآشفتگی می تواند عارضه جانبی برخی از داروها، شرایط پزشکی، ترک الکل یا جراحی و یا دلایل مختلف دیگری باشد.
روان آشفتگی چیست؟
دلیریوم یک مشکل روانی و ذهنی است که باعث یک سری تغییرات ناگهانی در عملکرد ذهنی و روانی می شود. باید توجه کرد که این روان آشفتگی نوعی بیماری نیست، بلکه یک تغییر موقتی وضعیت و عملکردی می باشد. فرد در طی آن ممکن است با مشکلاتی ائم از عدم یادآوری، سطح پایین توجه و هوشیاری، محتوای فکر آشفته، اختلالات خواب و حتی اختلالات عاطفی روبرو شود. مشخصه اصلی روان آشفتگی، کاهش هوشیاری و هذیان است. بدلیل بروز این بیماری در فرد، محتوای فکر دچار مشکل می شود و دلیل ایجاد هذیان نیز همین مسئله است. هذیان به زبان ساده به معنی سخنان بی اساس و بی ربط از سوی بیمار است که تطابقی با حقیقت های موجود ندارند و البته دارای انواع مختلفی نیز می باشد که بیشتر در بیماری های روان پریشانه مورد بحث قرار می گیرند.
روان آشفتگی با سایر بیماری های روان مانند افسردگی، زوال عقل یا اسکیزوفرنی مرتبط است و ممکن است با آن ها همراه باشد. با افزایش سن و بروز افسردگی و زوال عقل، تعداد زیادی از مراجعه کنندگان به پزشک یا بستریان بیمارستانی دارای روان آشفتگی هستند. اما این در صورتی است که به طور معمول پزشک ها به خوبی آن را تشخیص نمی دهند.
این بیماری یا بهتر است بگوییم این مشکل، یک اختلال موقتی است و با تشخیص به موقع می توان به راحتی و در کوتاه ترین زمان ممکن سلامت فرد را برگرداند.
انواع روان آشفتگی
Delirium بر اساس عواملی مانند علت بروز، نوع و شدت علائم تقسیم بندی خاص خود را دارد که در پایین آن ها را بررسی می کنیم؛
دلیریوم ترمنس: نوعی از روان آشفتگی است که در افرادی بروز می کند که سالهاست به نوشیدن مشروبات الکلی عادت داشته اند و اکنون می خواهند آن را ترک کنند.
دلیریوم هایپراکتیو: با علائمی مانند آشفتگی و بی قراری، پرخاش و عدم همکاری همراه است.
دلیریوم هایپواکتیو: در این مورد افراد فعالیت کمی دارند و تمایل زیاد به خواب طولانی مدت باعث بی نظمی و عقب ماندن از کلیه فعالیت های روزمره می شود.
دلیریوم ترکیبی: زمانی که فرد هر دو نوع روان آشفتگی هایپر و هایپو اکتیو را دارد و علائم بیماری بین آن ها متناوب است، به نوع ترکیبی مبتلا می باشد.
علائم روان آشفتگی:انواع دلیریوم ها می توانند علائم متفاوتی با هم داشته باشند و البته چندین علامت مشترک نیز دارند. به صورت کلی می توان برای درک بهتر وضعیت، فردی را تصور کرد که در حالت مستی زندگی می کند.
علائم مشترک
گیجی و سردرگمی
کاهش توان حافظه و یادآوری
تکلم نامفهوم یا ناتوانی در منسجم صحبت کردن
مشکل در تمرکز
ایجاد تغییر در الگوی خواب
تغییر خلق و خو
علائم روان آشفتگی هایپراکتیو:اضطراب
انواع توهم ها
علاقه به قمار
تغییرات سریع در احساسات
بی قراریعلائم روان آشفتگی هایپواکتیو
بی علاقگی و بی انگیزگی
کاهش سطح واکنش و پاسخگویی
عاطفه در سطح flat
تنبلیعلت بروز روان آشفتگی
گاهی نمی توان تعیین کرد که دلیریوم به چه دلیلی در فرد ایجاد شده است، اما به طور کلی برخی از علل مهم و موثر بر آن مطرح شده اند، از جمله:
برخی از عفونت های دستگاه تنفسی و ادراری
اختلال در سطح دوپامین یا استیل کولین
مصرف بیش از حد یا ترک الکل و مواد مخدر
ضربه به سر
تومورهای مغزی
بستری شدن یا عمل جراحی
مشکلات کلیه و کبد
کمبود خواب شدید
عوارض ناشی از برخی داروهای خاصچه کسانی بیشتر در معرض ابتلا قرار دارند؟
علاوه بر دلایلی که ذکر کردیم، برخی از شرایط شخصی یا محیطی نیز می توانند افراد را مستعدتر کنند. در پایین به برخی از آن ها اشاره کرده ایم؛
سالمندان بالای ۷۵ سال (بخصوص کسانی که در خانه سالمندان هستند).
بیماران بستری در بیمارستان یا کسانی که تحت عمل جراحی قرار گرفته اند.
کسانی که در طول شبانه روز، ساعت خواب بسیار کمی دارند.
کسانی که مبتلا به ویروس HIV، سرطان و عفونت های تنفسی هستند.
کسانی که بیماری های مزمن دارند و چندین نوع دارو مصرف می کنند.
کسانی که سابقه سکته مغزی، زوال عقل یا اختلالات شناختی دارند.
این مشکل در مردان بیشتر شایع است.روان آشفتگی برحسب علت، شدت و ويژگي هايش اينگونه طبقه بندي ميگردد:
روان آشفتگي الكلي، روان آشفتگي رعشه اي يا هذيان خمري كه شديدترين نوع اين مشكل تلقي ميشود و در افرادي رخ ميدهد كه در حال ترك الكل هستند. اينگونه افراد معمولا سالها به مصرف الكل در حجم بالا پرداخته اند.
روان آشفتگي پر كار كه بصورت آني و بدون علامت و هماهنگي رخ ميدهد.
روان آشفتگي كم كار كه شايع ترين نوع روان آشفتگي محسوب ميگردد. افراد مبتلا به اين مشكل تمايل به خواب بيشتري دارند و نسبت به امور روزمره بي توجه و بي تفاوت هستند. اين افراد ممكن است وعده غذايي يا قرار ملاقاتشان را فراموش كنند.بهترین راه پیشگیری از روانآشفتگی آگاهی از عوامل خطر و کاهش آنها از طریق اقدامات پیشگیرانه مانند موارد زیر است:
با کاهش صدا و حواس پرتی خواب خوب را تقویت کنید.
به بیماران بیمارستان کمک کنید تا نسبت به زمان و مکان خود آگاهی داشته باشند.
از اقدامات پزشکی غیرضروری خودداری کنید
از مصرف داروهای آرامبخش خودداری کنید. -
اختلال دوقطبی
علائم و نشانه های اختلال دوقطبی شخصیتی چیست؟
اختلال دوقطبی، بررسی علائم و نشانه های اختلال دوقطبی کمک می کند تا بهتر متوجه شویم که اختلال دوقطبی چیست. نوع بروز علائم و شدت آن از فردی به فردی دیگر متفاوت است. افراد مبتلا به اختلال دوقطبی، ممکن است دوره های آشکار شیدایی یا افسردگی را تجربه کنند. از طرف دیگر ممکن است این اختلال درآنها بدون علائم واضحی مدت های طولانی، حتی سالها به طول بیانجامد. هم چنین این احتمال وجود دارد که فردی همزمان هر دو نوع علائم آن را به صورت کوتاه مدت و یا بلند مدت کنار هم تجربه کند.
همان طور که گفتیم دوقطبی شیدایی-افسردگی از دو قسمت تشکیل شده است : دوران شیدایی و دوران افسردگی. در ادامه به بررسی بیشتر این دو می پردازیم:اختلال دوقطبی شیدایی یا نیمه شیدایی
برای تشخیص دوقطبی شیدایی، فرد باید حداقل یک دوره شیدایی یا نیمه شیدایی را تجربه کرده باشد. نیمه شیدایی نوع خفیف تری از شیدایی است که موجب از هم گسیختگی روانی فرد نمی شود و افراد مبتلا به آن می توانند عملکرد نسبتا خوبی در موقعیت های اجتماعی یا محل کار خود داشته باشند. در حالیکه برخی از افراد مبتلا به دوقطبی شیدایی در طول زندگی خود بارها این دوره را تجربه می کنند، برخی دیگر ممکن است تنها یک بار دچار آن شوند. دوره های شیدایی شدید معمولا پس از یک دوره افسردگی شدید رخ می دهند. در این صورت کنترل علائم فرد سخت تر است. وقتی دوره دوقطبی شیدایی عود می کند، فرد به سرعت تحریک می شود و رفتارهای غیرقابل پیش بینی از خود نشان می دهد که از عواقب آن آگاهی ندارند. خودکشی در شخصی که دچار علائم دوقطبی شیدایی است به عنوان یک خطر همیشگی تلقی می شود. آگاهی از علائم دوقطبی شیدایی کمک می کند تا شخص راحت تر بتواند علائم خود را مدیریت کند.
-
اختلالات خلقی چیست؟
اختلالات خلقی گروه وسیعی از اختلالاتی را شامل می شوند که خلق مرضی و آشفتگی های مرتبط با آن، نمای بالینی غالب آن ها را تشکیل می دهد.
زندگی روزانه بسیاری از ما سرشار از عواطف و احساسات است. گاهی ممکن است یک روز احساس شادی و انرژی زیادی داشته باشیم، در حالی که یک روز حوصله هیچ چیز را نداشته باشید. این قبیل تغییرات خلق و خو کاملا طبیعی است و همیشگی نخواهد بود.
زمانی که تغییرات خلق و خو بر کیفیت زندگی و روابط اجتماعی تاثیر بگذارد، گفته می شود که فرد از اختلال خلقی رنج می برد.
اختلالات خلقی
اختلال افسردگی اساسی یکی از شایعترین اختلالات روانی و از جمله ناتوان کننده ترین مشکلات بهداشتی-روانی در جوامع مختلف است.
امروزه نرخ شیوع این بیماری در حال افزایش است. و متاسفانه گریبان گیر بسیاری از افراد میشود. لذت نبردن از زندگی، بی علاقه شدن به امور مختلف، کاهش تمایل به برقراری روابط با دیگران، افت تحصیلی و شغلی و… از پیامدهای منفی ابتلا به اختلال افسردگی اساسی است. با توجه به درد و رنج زیادی که این اختلال برایتان به همراه دارد، تشخیص و درمان به موقع در افسردگی ماژور حائز اهمیت است.
با دریافت مشاوره روانشناسی میتوانید از دنیای افسردگی رهایی پیدا کنید و شانس تجربه یک زندگی زیبا را به دست آورید.
در این مقاله در مورد نشانهها، علائم، علل و روش بهبود افسردگی اساسی توضیح داده شده است.
علائم اختلالات خلقی
اكثر روان شناسان معتقدند كه اختلالات خلقي اساسا در كودكان و بزرگسالان مشابه هستند به همين دليل، DSM-5 هيچگونه اختلال خلقي مختص به “كودكي” را مشخص نكرده است(به استثناي اختلال نامنظمي خلقي اخلال گرانه كه فقط كودكان زير ١٢ سال را مي توان مبتلا به آن دياگنوز كرد).
اين موضوع بر خلاف اختلالات اضطرابي است كه در آنها تعدادي از عارضه ها فقط در كودكي و در دوران رشد روي مي دهند. با اين حال يك موضوع كاملا مشخص است : با افزايش سن “قيافه” افسردگي تغيير مي كند. براي مثال كودكان زير ٣ سال ممكن است. افسردگي را با حالات غمگين چهره ، زودخشمي، خستگي مفرط، بدقلقي، و قشقرق راه انداختن نشان دهند و در خوردن و خوابيدن مشكلاتي داشته باشند. در افراطي ترين حالت، اين وضعيت ممكن است به اختلال نامنظمي خلقي اخلالگرانه منجر شود.
تحقيقات فراوان نشان مي دهند كه حضور اضطراب در كنار افسردگي مي تواند فرد را بي ثبات كند و ممكن است ريسك خود كشي را افزايش دهد ، باعث شود بيماري مدت بيشتري طول بكشد، يا بيمار به درمان پاسخ مناسب ندهد.
بنابراين اسپسيفاير ديسترس اضطرابي بايد به طور دقيق و صحيح سنجيده شود و همچنين ريسك فاكتورها( عوامل خطر) خودكشي ، از جمله برنامه هاي بالقوه براي خودكشي ، افكار انتحاري، يا سابقه خودكشي در افرادي كه سطوح متوسط تا خفيف ديسترس اضطرابي نشان مي دهند ، بايد مورد ارزيابي قرار گيرد.دو مثال معروف از مشكلات قابل دياگنوز كه افسردگي عنصر اصلي آنهاست اما در DSM-5 به عنوان يك اختلال مستقل گنجانده نشده اند عبارتند از : اختلال عاطفي فصلي ، و سندروم خستگي مزمن يا درد عضلاني ناشي از التهاب مخ و نخاع(ME)
اختلال عاطفی فصلی (SAD)
اختلال عاطفی فصلی سمپتومی است كه در طول زمستان پيش مي آيد ، در بهار يا تابستان سال بعد بهبود مي يابد و به همين دليل افسردگي زمستاني نيز ناميده مي شود.سمپتوم هاي اصلي آن عبارتند از غمگيني، بي رمقي، پرخوابي، اشتها و هوس شديد به هيدرات هاي كربن، پرخوري و افزايش وزن. علت اين نوع افسردگي مي تواند دوره هاي طولاني تاريكي در زمستان و افزايش ترشح هورمون ملاتونين باشد. بهترين روش درمان براي اين نوع افسردگي نور درماني است.
سندروم خستگي مزمن (CFS): هم افسردگي و نوسانات خلقي ، و هم سمپتوم ها فيزيكي مثل خستگي شديد ، درد عضلات ، درد سينه، سر درد، حساسيت به نور و صدا ديده مي شود. در حال حاضر علت يا علت هاي اين اختلال هنوز مشخص نيست و شايد به همين دليل انواع نام ها را به خود گرفته است از جمله “آنفولانزاي ياپي ها” يا آنفولانزاي جوانان پر درامد.
روانكاوي افراد افسرده
ركن اصلي همه نظريه هاي روان كاوي درباره افسردگي اين است كه افسردگي يعني واكنش در مقابل فقدان يا از دست دادن(مثلا ار دست دادن يكي از بستگان نزديك) و ممكن است به صورت از دست دادن سمبوليك نشان داده شود كه در آن، ساير انواع فقدان ها (مثلا از دست دادن شغل) معادل از دست دادن يكي از عزيزان به حساب مي آيد. نظريه هاي روانكاوي معتقدند كه فرد با درون ريزي خشم ناشي از اين فقدان به آن واكنش نشان مي دهد. اين كار باعث مي شود كه از خودش متنفر شود و در نتيجه عزت نفسش پايين بيايد.
بنابراين هدف از روانكاوي اين است كه به فرد كمك كند تا از كشمكش هاي سركوب شده آگاه شود و خشمي را كه درون ريزي كرده است بيرون بريزد. براي نيل به اين هدف روانكاوي به روش هاي مختلف به فرد كمك مي كند تا به كندوكاو در ريشه هاي افسردگي خود بپردازد. مثلا روانكاو با استفاده از تداعي آزاد و تحليل رويا به درمانجو كمك مي كند تا خاطرات كودكي درباره بعضي فقدان ها را به ياد بياورد . بنايراين درمان سايكو ديناميك سعي مي كند ريشه هاي سمپتوم هاي افسردگي را بيابد و به درمانجويان كمك مي كند. تا متوجه شوند كه تجربه هاي كودكي چگونه مي توانند در ايجاد سمپتوم ها موثر واقع شوند. و بر روابط ميان فردي كنوني آنها تاثير بگذارند.
افسردگی ماژور
یکی از شایعترین اختلالات روانی، اختلال افسردگی اساسی یا ماژور است. دوره افسردگی ماژور از دیگر انواع افسردگی شدیدتر است. در این اختلال خلق فرد به مدت حداقل 2 هفته به شدت افسرده است که با نشانههای شناختی مانند احساس ناامیدی یا بلاتکلیفی همراه است. همچنین کارکردهای جسمی و اجتماعی فرد به شدت مختل میشوند. در واقع به دلیل کاهش شدید انرژی و تغییر کارکردهای مغز بیمار، در تعاملات اجتماعی، کار و تحصیل فرد مبتلا افت قابل ملاحظهای مشاهده میشود.
دیدگاه زیستی اختلالات افسردگی
کورتکس پیش پیشانی: در ایجاد و نگهداری تصاویر ذهنی یا کدگذاری ذهنی از اهداف و روش های رسیدن به آنها اهمیت دارد. کاهش فعالیت در این ناحیه می تواند باعث نابسامانی در اعمال زیر شود: تمیز بین افکار متضاد، تفکیک خوب از بد، بهتر از بهترین، یکسان از نایکسان، پیش بینی پیامدهای آتی رفتارهای کنونی، تلاش برای رسیدن به اهداف مشخص، پیش بینی محرکها و ناتوانی در آماده سازی خود برای آنها.
کورتکس سینگولیت: جهت انجام تکالیف مثل یادگیری به شیوه مطلوب یا حل مسأله اهمیت دارد. فعالیت کم آن نشان دهنده عدم آرزو جهت تغییر است.
هیپوکامپ: هورمون آدرنوکورتیکوتروپین(کورتیزول) تولید کرده و در آگاه شدن درباره شرایط محیطی واکنش های عاطفی نقش دارد. نابسامانی در عملکرد هیپوکامپ باعث می شود فرد واکنش های عاطفی را جدا از شرایط محیطی بدانند، یعنی در تمام…
سندرم خستگی مزمن یا آنفولانزای یاپی ها CFS
این اختلال معمولا در جوانان شاغل در مشاغل پردرآمد و ساکن شهرها مخصوصا زنان که با استرس های مسئولیت های شغلی و خانگی دست و پنجه نرم می کنند دیده می شود. در این اختلال هم افسردگی و هم نوسانات خلقی و هم نشانه های فیزیکی مثل خستگی شدید، درد عضلات، درد سینه، سردرد و حساسیت به نور و صدا هم دیده می شود.
یاپی به کارمندان یا افراد جوان شاغل که در شهر زندگی می کنند. درآمد زیادی دارند، پول خود را صرف چیزهای گران می کنند. و تا اندازه ای مغرور و دماغ سربالا هستند، گفته می شود. بخاطر همین مسأله به این اختلال، سندرم دماغ سربالا ها یا سندرم جوانان پر درآمد نیز گفته می شود.این اختلال معمولا به علت استرس های محیطی ست، افسردگی یک عامل خطر برای این اختلال محسوب می شود.
درمان شناختی رفتاری CBT در کاهش شدت خستگی و بهبود عملکرد افراد مبتلا به این اختلال تاثیر مثبت دارد.
ناقل های عصبی اختلالات افسردگی
فرضیه ایندول آمین: طبق این فرضیه، علت افسردگی، کاهش یکی از ایندول آمین ها به نام سروتونین است. سروتونین ناقل اصلی اختلالات افسردگی است.
فرضیه کته کولامین: طبق این فرضیه، علت افسردگی، کاهش یکی از کته کولامین ها به نام نورآدرنالین(نوراپی نفرین) است.
نوراپی نفرین بعد از سروتونین، ناقل دوم اختلالات افسردگی ست، در حالی که ناقل اول اختلالات دوقطبی محسوب می شود.
در افراد افسرده، دوپامین نیز پایین است، چون از زندگی خود لذت نمی برند.
انواع اختلالات خلقی
الف) اختلالات افسردگي:
اختلال افسردگي عمده
اختلال ديس تايمي(افسردگي دائم و پايدار)،
اختلال خلق نامنظم اخلال گرانه،
اختلال ملال قبل از قاعدگي.
ب) اختلالات دو قطبي:
دوقطبي نوع I
دوقطبي نوع II
اختلال سيكلوتايمي(ادواري خويي)
اسپسيفايرها:
الف) با ويژگي هاي اضطراب،
ب) با ويژگي هاي روان پريشي،
ج) با ويژگي هاي پس از زايمان،
د) با ويژگي هاي كاتاتونيك،
ه) با ويژگي هاي ملانكوليك(ماليخوليا يا درون زاد)،
ر) با ويژگي هاي آتيپيكال(غيرمعمولي)،
ز) با ويژگي هاي مختلط.
نشانه هاي افسردگی
شناختي: باروهاي غيرمنطقي مثل احساس بي فايدگي، تهي بودن، ناتواني در تمركز و تصميم گيري، احساس گناه، نا اميدي.
فيزيويوژيكي: تغيير اشتها و خواب، يبوست، اختلال در سيكل عادت ماهانه، بيزاري جنسي.
رفتاري: كندي گفتار و حركات، بي رمقي، خستگي، كمبود انرژي، به بهداشت شخصي و بدن اهميت ندادن، ساعت ها در رختخواب ماندن.
هيجاني و انگيزشي: غمگين، پريشان، دلسرد و محزون بودن+ منفعل بودن و فلج اراده جهت پيگيري كارها.
دوره های افسردگی
افسردگی عمده: حداقل ٢ هفته طول مي كشد، بيمار از زندگي لذت نمي برد و احساس غمگيني مي كند، در خوردن و خوابيدن مشكل دارد، احساس گناه دارد، بي حال و بي حوصله است. در تمركز حواس مشكل دارد و درباره خودكشي فكر مي كند.
مانيا: حداقل ١ هفته طول مي كشد، بيمار احساس مي كند خيلي شاد است، پر حرف است. بيش فعال است و حواس پرت، احساس خودبزرگ بيني دارد. گاهي اين بيماران نياز به بستري شدن دارند.
هيپومانيا: عمدتا شبيه دوره مانيا است، دوره آن كوتاه تر است(٤ روز پشت سر هم گاهي)، شدت آن كمتر است و نياز به بستري شدن نيست.
جهت تماس با مشاورین ما و بازگو نمودن مشکلاتتان به وبسایت مشاوره تلفنی مراجعه نمایید.