-
“پنج زبان عشق کودکان”
1- اهمیت محبت کردن به زبان کودکتان
((یخ کنی)) ((بی خیالش )) ((ای ول )) گاهی فرزندان ما به زبانی صحبت میکنند که شاید ما در آغاز کاملا نفهمیم اما ماهم شاید نتوانیم منظورمان را به خوبی برای فرزند مان بیان کنیم با این حال بیش از
همه می تواند به فرزندان ما صدمه بزند ناتوانی ما در ابراز عشق و محبت مان به آنها است آیا شما قادرید به زبان عشق کودک خود صحبت کنید؟ و آیا محبت می کنید؟
هر کودکی زبان عشق خاصی دارد و از این راه به بهترین وجه می تواند محبت را احساس کند. این مقاله به شما کمک می کند که چگونه زبان اصلی عشق کودکتان را تشخیص دهید و به آن زبان و نیز چهار
زبان دیگر عشق صحبت کنید تا فرزندانتان محبت شما نسبت به خودش را احساس کند همان گونه که خواهیم دید کودک شما باید بداند که مورد مهر و محبت قرار دارد تا در آینده بتواند مسئول بدل شود
عشق رکن اساسی تبدیل کودک به یک بزرگسال بخشنده و با محبت است.
2- تماس چشمی مثبت
وقت گذراندن با یکدیگر باید با تماس چشمی مطبوع همراه باشد نگاه کردن به چشمان کودکتان به طرزی محبت آمیز از راه های موثر انتقال عشق از قلب شما به قلب فرزندتان است.
مطالعات به عمل آمده نشان می دهد که اکثر والدین از تماس چشمی عمدتا به طرز منفی استفاده می کند یعنی موقعی که دارند کودک را سرزنش می کند یا صریحا به او دستور می دهند.
3- در میان گذاشتن افکار و احساسات
وقت گذراندن با یکدیگر فقط برای انجام کار و فعالیت با همدیگر نیست بلکه برای شناخت بهتر فرزندتان نیز هست وقتی شما با فرزندتان وقت می گذرانید در می یابید که حاصل طبیعی این کار اغلب اوقات
یک گفت و گوی خوب درباره همه چیزهای مربوط به زندگی شماست.
4- قصه گفتن و گفت و گو
همه کودکان قصه دوست دارند خواندن قصه برای کودکان راهی عالی برای شروع آداب خواب است و حتما این کار به صورت آداب در آوردید زیرا کمک می کند تا ارتباط خود با فرزندتان را وقتی نوجوان
شدند حفظ کنید وقتی قصه می خوانید یا بعد از آن می توانید مکث کنید تا کودک بتواند احساساتش را با رویدادها یا شخصیت های قصه هماهنگ کند و پس از آن درباره آنها صحبت کند.
5- برنامه ریزی برای وقت گذراندن با یکدیگر
در هشت سال اول زندگی کودک شما می توانید برنامه ریزی نسبتا معقولی برای وقت گذراندن با یکدیگر اما با بزرگ شدن کودک و شرکت بیشتر او در فعالیت های خارج خانه شما باید وقت و تلاش بیشتری
برای برنامه ریزی صرف کنید در غیر اینصورت اتفاقی نخواهد افتاد
اولا وقت غذا جز اوقات طبیعی است که می توان برایش برنامه ریزی کرد
دوما سفرهای کودکتان را در برنامه تان بگنجانید
کلینیک تخصصی روانشناسی و مشاوره ندای آرامش روان
با مدیریت دکتر امیر پیرایش
آدرس مراجعه حضوری مراجعان محترم جهت استفاده از خدمات روانشناسی
شعبه اول: فلکه دوم صادقیه، ابتدای ستارخان، بلوار شهدای صادقیه شمالی پلاک ۴، واحد ۷
شعبه دوم: سعادت آباد، بلوار فرحزادی، نبش گلستان دوم، طبقه ۶، واحد ۴۱
خدمات روانشناسی در شبکه های اجتماعی
اگر به اینستاگرام دسترسی دارید
Arameshravan_Clinic
اگر به تلگرام دسترسی دارید
Arameshravan_Clinic
اگر به واتساپ دسترسی دارید
۰۹۹۲۴۷۹۳۸۸۱
می توانید با ما از طرق بالا در ارتباط باشید
-
کوپرولالیا چیست؟
کوپرولالیا چیست؟
کوپرولالیا (Coprolalia) یک اصطلاح پزشکی است که برای توصیف یکی از گیجکنندهترین و انگزنندهترین علائم سندرم توره، یعنی پراندن غیرارادی کلمات شنیع یا سخنان ناپسند و تحقیرآمیز استفاده میشود. مثالهای دیگر میتواند شامل ارجاع به دستگاه تناسلی، مدفوع و اعمال جنسی باشد.
اگرچه کوپرولالیا مشهورترین علامت سندرم توره است. اما فقط در اقلیتی از مبتلایان به آن وجود دارد. تیک کوپرولالیا بیشتر اوقات به صورت یک کلمه بیان میشود. اما میتواند شامل عبارتهای پیچیدهای باشد. به هیچوجه نمیتوان پیشبینی کرد که چه کسی دچار کوپرولالیا میشود.
کوپروپراکسی (Copropraxia) یک تیک حرکتی پیچیدهٔ مرتبط با کوپرولالیا است. که شامل حرکات بدنی و ژستهای اصطلاحاً شنیع است. تا سالها، پزشکان به اشتباه فکر میکردند. که تشخیص سندرم توره تا زمانی که کوپرولالیا وجود نداشته باشد قابل تأیید نیست. تا همین اواخر، متخصصان تصور میکردند که کوپرولالیا ناشی از مشکلات روانشناختی مانند کلافگی شدید، خشم یا میل جنسی سرکوب شده است. اکنون تصور میشود که ریشهٔ این تیک فیزیکی است. یعنی ماهیتی عصبی زیست شناختی و اصطلاحاً نوروبیولوژیک دارد.
اگرچه تحقیقات کمی روی شناخت کوپرولالیا متمرکز شده است، اما دادهها اکنون نشان میدهد که کمتر از یک سوم از افراد مبتلا به سندرم توره این علامت را در دورهای از زندگی خود تجریه میکنند. به هر حال، برای کسانی که کوپرولالیا دارند و سعی میکنند با دنیا تعامل داشته باشند. و در مکانهای عمومی، مدرسه، خانه یا محل کار حضور پیدا کنند. گذراندن هر روز میتواند به شکل طاقتفرسایی دشوار باشد.
کوپرولالیا به چه شکل ظاهر میشود؟
کوپرولالیا با فحش دادن یا استفاده از کلمات ناشایست فرق دارد. این تیکهای صوتی معمولاً در بستر اجتماعی یا عاطفی بیان نمیشوند. و اغلب به اجبار با صدایی بلندتر یا لحن و آهنگی متفاوت از گفتوگوی عادی بیان یا تکرار میشوند. یکی از چیزهایی که به ویژه باعث شرمساری برخی افراد مبتلا به کوپرولالیا میشوند. طغیانهای کلامی غیرارادی در اجتماع است. از جمله توهینهای نژادی یا قومی در حضور همان افرادی که بیشتر از این اظهارات رنجیده میشوند. اقلیتی از افراد مبتلا به کوپرولالیا این مشکل خاص را دارند.
بسیار مهم است که درک کنیم این کلمات یا عبارتهای پیچیده لزوماً منعکس کننده افکار، عقاید یا نظرات شخص مبتلا به کوپرولالیا نیستند. برخی از عبارتهای آنها میتوانند کاملاً پیچیده، غالباً بیمعنی و حتی خندهدار باشند. به عنوان مثال، یک فرد مبتلا به سندرم توره ممکن است فریاد بزند: «کمکم کنید، لباس زیرم آتیش گرفته!» برخی از افراد مبتلا به سندرم توره در واقع کلمات نامناسب را با صدای بلند نمیگویند، اما ممکن است آنها را در ذهن خود تکرار کنند.
کوپرولالیای ذهنی اگرچه از نظر اجتماعی آشکار نیست، اما برای افراد مبتلا به آن ناراحتکننده است. این کلمات معمولاً به زبان مادری فرد بیان میشوند. اما غیرمعمول نیست که فرد مبتلا به سندرم توره به زبانی که یاد گرفته است نیز ناسزا بگوید.
سایر نگرانی ها و مشکلات
سندروم تورت غالباً با سایر مشکلات رخ می دهد. تقریباً 9 نفر از هر 10 کودک مبتلا به سندروم تورت ، 86٪ دارای حداقل یک تشخیص مشکل روانی ، رفتاری یا رشدی دیگر نیز بوده اند. دو مشکل شایع، اختلال بیش فعالی و کمبود توجه (ADHD) و وسواس فکری عملی (OCD) هستند. اگر فرد مبتلا به سندروم تورت بیماری دیگری نیز دارد فهمیدن آن بسیار مهم است و آن بیماری هم باید به طور صحیح پیگیری شود.
عوامل خطر و دلایل آن
پزشکان و دانشمندان علت دقیق سندروم تورت را نمی دانند. تحقیقات نشان می دهند که این مشکل یک بیماری ژنتیکی ارثی است. این بدان معناست که از طریق ژن ها از والدین به کودک منتقل می شود.
چه کسی به این بیماری دچار می شود؟
مطالعات بر روی كودكان دارای تشخیص ابتلا به سندروم تورت و بدون آن، تخمين زده اند كه از هر 162 كودك 1 نفر مبتلا به سندروم تورت است. بر اساس گزارش والدین، در ایالات متحده، از هر 360 کودک 6 تا 17 سال، 1 نفر مبتلا به سندروم تورت تشخیص داده شده است.
سندروم تورت می تواند افراد از هر گروه نژادی و قومی را تحت تأثیر قرار دهد. پسران سه تا پنج برابر بیشتر از دختران به این بیماری مبتلا می شوند.
-
مرکز مشاوره کودک و نوجوان
مرکز مشاوره کودک و نوجوان نوعی درمان است که بر کودکان خردسال و نوجوانان با یک یا چند بیماری روانی تمرکز دارد. همچنین به کودکانی که دچار تروما شده اند و یا در محیط خانه ناهنجار یا استرس زا زندگی می کنند، کمک می کند. بسیاری از مسائلی که این کودکان با آن روبرو هستند، از مسائلی که بزرگسالان در زندگی روزمره با آن ها روبرو هستند، تقلید می کنند. برخی از این موضوعات رایج شامل اضطراب، افسردگی و اندوه است. با این حال، هدف مشاور کودک، تجزیه مشکلات به بخش های قابل کنترل است. بنابراین کودکان می توانند با آن ها بهتر کنار بیایند.
مرکز مشاوره کودک و نوجوان در تهران
همراهان همیشگی مرکز روانشناسی کودک و نوجوان ندای آرامش روان بازهم با مقاله ای در حیطه مشاوره کودک و نوجوان همراه شما عزیزان هستیم.
در مقالات گذشته در مورد بیش فعالی در کودکان ، اختلال دوقطبی در کودکان ، اختلال بی توجهی کودکان ، اختلال سلوک در کودکان ، اختلال یادگیری در کودکان ، اختلال توهم یا اسکیزوفرنی در کودکان ، اختلال تغذیه ای کودکان ، بدرفتاری با کودکان ، ویژگی کودک سالم ، تربیت جنسی کودکان صحبت کردیم.
کلینیک روانشناسی آرامش روان با کادر مجرب و متخصص خود سعی بر این دارد. تا در زمینه ی مشاوره کودکان و نوجوانان شما را همراهی کند. زیرا که در هر جامعه کودکان و نوجوان نقش به سزایی در آینده ی کشور خواهند داشت.
کودکان از جمله مهم ترین و با ارزش ترین سرمایه های یک پدر و مادر هستند. که والدین هرچه بهتر بتوانند در تربیت و نحوه ی بزرگ کردن و بازی های کودک و توانایی های کودک خود مدیریت داشته باشند. در آینده فرزند موفق تری خواهند داشت امروزه تمام افرادی که دارای خصلت ها و منش های بزرگوارانه ای دارند. و در کسب روزی حلال و رزق زیاد و تحصیلات عالیه موفق بوده اند قطعا تربیت درستی داشته اند.
اهمیت مراجعه به مشاوره کودک و نوجوان
شما میتوانید در ابتدای تولد فرزند خود از مشاوره کودکان استفاده نمایید. و تا کودکان خود را به گونه ای تربیت نمایید که در آینده ی خود احساس مسئولیت، علاقه به کار کردن و تحصیل، دارای انگیزه، فردی قوی که بتواند به خواسته ها و رویاهای خود با پشتکار قوی دست یابد داشته باشد. و به دور از تنبلی، پرخاشگری و آسیب های روانی، دوری از تحصیل و فردی بی انگیزه و بدون هدف باشد.
بنابراین نقش مشاوره کودکان و نوجوانان در آینده ی فرزندان بسیار پر رنگ است.
برخی از حوادثی که ممکن است بر سلامت روان کودک یا نوجوان تأثیر بگذارد عبارتند از:
تولد یک خواهر و برادر
مرگ عزیزی مانند یکی از اعضای خانواده یا حیوان خانگی
آزار جسمی
فقر یا بی خانمانی
بلای طبیعی
خشونت خانگی
نقل مکان به مکان جدید یا حضور در مدرسه جدید
اذیت شدن
پذیرفتن مسئولیت بیشتر از سن مناسب
طلاق یا جدایی والدین
بهترین مرکز مشاوره کودک در تهران
مرکز روانشناسی آرامش روان، تخصصی ترین مرکز روانشناسی و مشاوره کودک در بین مراکز روانشناسی، در زمینه مشاوره و روانشناسی کودک و نوجوان در تشخیص، مداخله و درمان و حتی پیشگیری از آسیب های روانی در کنار شما عزیزان است. امیدواریم تا به اینجا توانسته باشیم شما را با مفاهیم مشاوره کودک و نوجوان آشنا کرده باشیم.
جهت مشاوره کودک و نوجوان کلینیک ندای آرامش روان در تهران می توانید بصورت تلفنی و حضوری با مرکز مشاوره در ارتباط باشید.
-
اختلال سلوک در کودکان
اختلال سلوک در کودکان
اختلال سلوک در کودکان، اختلالی در دوران کودکی است و با مجموعه ای از رفتارهای منفی ای که کودکان نسبت به بزرگسالان یا هر فرد دیگری نشان می دهند. مشخص می گردد. کودکان دارای این اختلال دارای مشکلات عاطفی و رفتاری هستند. و در محیط مدرسه و در سایر روابط اجتماعی اشان با مشکل مواجه می شوند .
انواع اختلال سلوک
روانپزشک کودک دکتر فرامرز ذاکری اظهار می دارد که سه نوع اختلال سلوک وجود دارد که با توجه به سن بروز اولین علائم، این اختلال طبقه بندی می گردد :
شروع کودکی که علائم اختلال سلوک قبل از سن 10 سالگی ظاهر می گردد .
شروع نوجوانی که علائم اختلال در دوران نوجوانی و بلوغ ظاهر می گردد .
شروع نامشخص که سن بروز اولین علائم اختلال سلوک مشخص نیست .علل اختلال سلوک در کودکان
اگر چه علت دقیق اختلال سلوک هنوز شناخته نشده است. اما عوامل زیادی وجود دارد که بروز این اختلال را پیش بینی می کند .
عوامل ژنتیکی : اختلالات رفتاری منشا ژنتیکی دارند . در بسیاری از موارد، یکی از اعضای خانواده کودک مبتلا به اختلال سلوک، تحت تاثیر اختلالات روحی، اختلالات خلقی، اختلالات اضطرابی و یا سوء مصرف مواد مخدر است .
عوامل محیطی : برخی عوامل محیطی خاص، سبب بروز این اختلال در کودکان می گردد .
عوامل زیستی : نقص یا آسیب به ناحیه های خاصی از مغز ممکن است سبب بروز مشکلات رفتاری گردد .
عوامل روانشناختی و اجتماعی : جایگاه اجتماعی – اقتصادی پایین و عدم پذیرش توسط گروه همسالان نیز می تواند سبب بروز این اختلال شود .علائم و نشانه های اختلال سلوک در کودکان
روانپزشکان اعتقاد دارند که کودکان دارای این اختلال علائم مختلفی از خود بروز می دهند که بسته به سن و شدت آن متفاوت است . علائم اختلال سلوک شامل موارد زیر می باشد :
رفتارهای فریبکارانه : کودکان دارای این اختلال ممکن است بارها و بارها دروغ بگویند و یا به دزدیدن کالا و اشیاء از دیگران مبادرت ورزند .
رفتار ویرانگر : کودکان دارای این اختلال ممکن است به تخریب اموال بپردازند . برای مثال : مبلمان را تخریب کنند، اشیاء را پرتاب نمایند و …
رفتار تهاجمی و پرخاشگرانه : کودکان دارای این اختلال ممکن است که رفتارهای پرخاشگرانه از خود نشان دهند. برای مثال : زورگویی، دعوا کردن، رفتار بی رحمانه با کودکان کوچکتر از خود و یا با حیوانات و …
کج خلقی : کودکان دارای اختلال سلوک، اغلب کج خلق هستند. و هر کاری برای به دست آوردن چیزی که می خواهند، انجام می دهند.سبب شناسی اختلال سلوک
علل بیولوژیک
عوامل ژنتیک:
امروزه شواهد نشان می دهد که اختلال سلوک و پرخاشگری و جنایتکاری ناشی از آن عنصر ژنتیک دارند. مطالعه دوقلوها نشان داده است که یک عامل ژنتیک در اختلال سلوک وجود دارد و پرخاش و خشونت نیز عنصر ژنتیک دارند. مطالعه فرزند خوانده ها نیز نشان داده است. که در اختلال سلوک و رفتارهای جنایت کارانه، هم ژن ها و هم محیط تاثیر خاصی دارند. حتی بعضی مطالعات جدید ژن خاصی را شناسایی کرده اند که با اختلال سلوک کودکی مرتبط است و GABRA 2 نامیده می شود. آنچه مطالعات نشان می دهند. این است که در اختلال سلوک، احتمالا یک عنصر ارثی وجود دارد، عنصری که به صورت ویژگی های اخلاقی موروثی نشان داده می شود. اما عوامل محیطی نیز در تعیین الگوهای رفتاری در اختلال سلوک نقش مهمی دارند.
عوامل نوروپسیکولوژیک:
اختلال سلوک مثل ADHD، با نقص های نوروپسیکولوژیک در عملکرد شناختی، از جمله با نقص در عملکرد اجرایی(برنامه ریزی و خود-کنترلی) ضریب هوشی کلامی و حافظه همراه است.
ضریب هوشی پایین نیز با اختلال سلوک ارتباط دارد و مخصوصا با آغاز اختلال سلوک در سنین پایین همراه است. بدون آنکه عوامل اجتماعی-اقتصادی مثل فقر، نژاد، قومیت، کم سوادی در آن نقشی داشته باشند. با این حال، درباره این که آیا نقص در عملکرد اجرایی، در غیاب سمپتوم های ADHD، در اختلال سلوک روی می دهد. یا نه، اختلاف نظر وجود دارد. مثلا بعضی روانشناسان بالینی کشف کرده اند. که هرچه در کودکان مبتلا به اختلال سلوک و ADHD نقص در عملکرد اجرایی دیده می شود. در کودکانی که فقط به اختلال سلوک یا تنها به ADHD مبتلا هستند در عملکرد اجرایی هیچ گونه نقصی دیده نمی شود.
عوامل پیش از تولد:
در دوران بارداری، چند عامل ابتلا به اختلال سلوک را تحت تاثیر قرار می دهند، از جمله سیگار کشیدن و الکل نوشیدن مادر در طول بارداری و سوءتغذیه او در طول بارداری و بلافاصله پس از زایمان. مطالعات نشان داده اند که سیگار کشیدن مادر می تواند باعث ظهور زود هنگام مشکلات سلوک در فرزندان شود، به ویژه در مورد پرخاشگری بی دلیل و نافرمانی اجتماعی، اما این پدیده ممکن است به مادران فقیر و کم سواد محدود باشد.
همچنین کودکانی که مادران آنها در دوران بارداری الکل مصرف کرده اند بزهکاری بیشتری نشان می دهند و قضاوت اخلاقی آنها نیز ضعیف تر است. علاوه بر آن سوءتغذیه مادر در دوران بارداری، مخصوصا کمبود پروتئین، آهن و روی باعث رفتارهای برونی سازی می شود.
علل پسیکولوژیوک
محیط خانوادگی و روابط والد_فرزند:
مطالعات انجام شده درباره ارثی بودن اختلال سلوک نشان می دهند که در این اختلال یک عامل ژنتیک وجود دارد، اما این را نیز نشان می دهند که عوامل محیطی مهم و بارزی نیز در آن تاثیر می گذارند. بدون شک یکی از مهم ترین عوامل، محیط خانوادگی و ماهیت رابطه والدین و فرزندان است. از مدت ها پیش ثابت شده است.
عوامل خطر برای اختلال سلوک و اختلال نافرمانی-چالش گری عبارتند از بیکاری والدین، ابتلای یکی از والدین به اختلال شخصیت ضد اجتماعی، تعویض مکرر سرپرستان کودک و بدرفتاری با او. شواهد نشان می دهد. کودکانی که والدین پرخاشگر دارند و از سوی آنها مورد بدرفتاری فیزیکی قرار می گیرند، در بزرگسالی، خود به افرادی پرخاشگر تبدیل می شوند.
علاوه بر بدرفتاری در کودکی، اختلال سلوک با محیط های خانوادگی نامنسجم، بدون اهداف تحصیلی و فرهنگی، پر از دعوا، و پر از استرس والدین نیز رابطه دارد. جالب اینجاست که بسیاری از ویژگی های خانوادگی، که به اختلال سلوک مربوط می شوند با فقر و محرومیت اجتماعی نیز ارتباط نزدیکی دارند.
تاثیر دوستان و رسانه های عمومی:
اکثر کودکان صرفا به این علت رفتارهای پرخاشگرانه و ضد اجتماعی نشان می دهند که تحت تاثیر فعالیت های خشونت آمیزی قرار میگیرند که در رسانه های عمومی یا در دوستان و همسالان خود می بینند.
دوستان مهم ترین منبع تقلید هستند. شواهد نشان می دهند که دوستی و معاشرت با نوجوانانی که رفتارهای خشونت آمیز یا مجرمانه دارند باعث افزایش رفتار بزهکاری می شود.
دوستی با همسالان خلافکار تقلید کردن رفتارها را آسان تر می کند و باعث می شود. که این نوع رفتارها عادی به نظر برسند. با این حال مشخص نیست که آیا کودکانی که پیشاپیش تمایلات ضد اجتماعی و پرخاشگری دارند به میل و انتخاب خود با افراد مشابه خود دوست می شوند. و معاشرت با آنها صرفا تمایلات از پیش موجود را تقویت می کند. یا این که معاشرت با دوستان خلافکار باعث رفتارهای ضد اجتماعی در کودکان سالم می شود. یک نظریه دیگر این است که تاثیر دوستان به شیوه ای مستقیم تر باعث تسهیل سمپتوم های اختلال سلوک می شود.
مثلا، طرد شدن از سوی همسالان باعث افزایش پرخاشگری می شود به ویژه در کودکانی که از قبل به یک اختلال اخلال گرانه مبتلا هستند. به طور خلاصه، تقلید از همسالان و رسانه های عمومی ظاهرا رفتار پرخاشگرانه و ضد اجتماعی را صرفا در کودکانی تسهیل می کند که از قبل سمپتوم های اختلال سلوک نشان می دهند. به این ترتیب، آنها احتمالا متغیر های واسطه هستند نه علت های واقعی اختلال.
عوامل شناختی:
اختلال سلوک با رشد سعود اخلاقی ارتباط دارد، یعنی، اکثر کودکان در مراحل رشدی خود آگاه می شوند. که بعضی رفتارها از لحاظ اخلاقی و اجتماعی قابل قبول و بعضی دیگر غیر قابل قبول هستند. اما کودکان مبتلا به اختلال سلوک نمی توانند به این شعور اخلاقی برسند.
برای حقوق دیگران احترام زیادی قائل نمی شوند. و از کارهای خود اصلا اظهار پشیمانی نمی کنند یا بسیار کم احساس ندامت می کنند.
علت عدم آگاهی آنها از استانداردهای اخلاقی تا حد زیادی از این واقعیت سرچشمه می گیرد. که در تفسیر دنیا و رویدادهای آن، روش های بسیار اشتباهی پیش گرفته اند.مثلا، کودکی که به اختلال سلوک مبتلاست، رفتار دیگران را همیشه خصمانه یا چالش برانگیز تفسیر می کند. و این کار باعث افزایش واکنش های پرخاشگرانه آنها می شود.
عوامل اجتماعی_اقتصادی:
رفتار بزهکارانه و خشونت آمیز با فقر، پایین بودن طبقه اجتماعی_اقتصادی، بیکاری، شهرنشینی، و عدم موفقیت تحصیلی ارتباط نزدیک دارد. این عوامل ممکن است علت اختلال سلوک باشند. نه معلول آن. فقر باعث می شود زندگی خانوادگی مختل شود. والدین تحت استرس قرار گیرند، از فرزندان غفلت کنند. فرصت های تحصیلی خوبی وجود نداشته باشد و همه اینها دست به دست هم می دهند و به ایجاد اختلال سلوک کمک کنند.
مطالعه Castello و همکارانش نشان می دهد که فقر، به تنهایی، در نرخ شیوه اختلال سلوک اثر مستقیم دارد. آنها اختلال سلوک را، در کودکان سرخپوست یک شهر کوچک سرخپوست نشین، قبل و بعد از افتتاح کازینو در آنجا مورد بررسی قرار دادند.
افتتاح کازینو در منطقه سرخپوست نشین باعث شده بود که درآمد بسیاری از خانواده ها بالا برود و از فقر بیرون بیایند. پیش از آغاز به کار کازینو، کودکان خانواده های فقیر در مقایسه با کودکان خانواده های متوسط و مرفه، بیشتر به سمپتوم های اختلالات روانی دچار بودند.
اما بعد از گشایش کازینو کودکان خانواده هایی که از فقر به غیر فقر تبدیل شده بودند. اختلالات روانی بسیار کمتری نشان می دادند، به خصوص در مورد اختلال سلوک و اختلال نافرمانی-چالش گری. این مطالعه به خوبی نشان می دهد که فقر چگونه می تواند یکی از علت های واقعی اختلال سلوک باشد.
رایج ترین شیوه های درمان
روان درمانی :
کودک می تواند از یادگیری مهارت های جدید مانند مهارت کنترل خشم سود ببرد .
آموزش والدین : در این روش به والدین استراتژی های مدیریت رفتار و تکنیک های افزایش ایمنی در خانه در زمان خشم کودک آموزش داده می شود .
خانواده درمانی : از والدین، خواهر و برادر خواسته می شود که برای درمان به همراه کودک حضور پیدا کنند . گاهی بهبود روابط بین والدین و کودک سبب بهبود رفتارهای کودک مبتلا می شود .دارو درمانی :
دارویی برای درمان اختلال سلوک وجود ندارد . اما گاهی لازم است روانپزشک برای درمان یا تخفیف علائم روانی داروهایی را تجویز نماید . ریتالین پر کاربردترین داروی محرکی است که برای کودکان مبتلا به اختلال سلوک شدید تجویز می گردد .
-
اختلال توهم یا اسکیزوفرنی در کودکان
اختلال توهم یا اسکیزوفرنی در کودکان
اختلال توهم یا اسکیزوفرنی در کودکان موضوعی بسیار شایع است، تا حدی که اگر با یک کودک 3 تا 6 ساله روبرو شوید با احتمال بالایی او از دوستان غیر واقعی خود یا اتفاقاتی که هرگز به وقوع نپیوستهاند سخن خواهد گفت. این موضوع تا زمانی که حالت بیمار گونه نداشته باشد نه تنها مشکلی ندارد بلکه زمینهی شکوفایی و تواناتر ساختن قوهی تخیل کودک را فراهم میآورد اما زمانی صحبت از اختلال به میان خواهد آمد که علائمی جدی توجهمان را جلب کند، به شرح آنها خواهیم پرداخت. در واقع باید بدانید که تشخیص این اختلال آن هم در کودکان کار بسیار دشواری است.
اسکیزوفرنی یا اختلال توهم در دوران کودکی نوعی اختلال روانی نادر ولی شدید است. که در آن کودکان رفتار غیرطبیعی از خود نشان میهند. اسکیزوفرنی شامل طیف گستردهای از مشکلات شناختی، رفتاری و احساسی است. این بیماری ممکن است منجر به مشکلات دیگری چون توهم، هذیان، تفکر و رفتار ناسازگارانه شود که توانایی عملکرد کودک را مختل میکند. اسکیزوفرنی دوران کودکی اساسا شبیه اسکیزوفرنی دوران بزرگسالی است. با این تفاوت که زودتر در زندگی رخ میدهد و تاثیر عمیقی بر رفتار و پیشرفت کودک دارد. اسکیزوفرنی نوعی بیماری مزمن است که نیاز به درمان طولانیمدت دارد.
علائم اختلال توهم در کودکان
هذیان:
هذیان یکی از نشانههای شایع توهم دوران کودکی است. به سختی میتوان دریافت که آیا یک کودک به اختلال توهم دچار است یا تنها وانمود میکند و از قدرت خیال خود بهره میگیرد. برای نمونه ممکن است یک کودک با قاطعیت ادعا کند دوستی که در واقع وجود خارجی ندارد او را آزار میدهد. تفکیک این موضوع کاری بس دشوار است چرا که کودکان بازیهای خود را در بستری از خیال انجام میدهد. علت این کار این است که غالباً آنها از سطح انرژی بالاتری برخوردار هستند و به هیجان بیشتری نیاز دارند.
رفتار آشفته یا روانگسیخته:
تشخیص این حالت به سن کودک بستگی دارد و دشوار است؛ اما روانگسیختگی رفتار موضوعی است که باعث نگرانی والدین و پرستار کودک میشود. در این زمان این سؤال مطرح میشود که چه رفتارهایی را میتوانیم آشفته بنامیم. از این دست رفتارها میتوان به عدم نشان دادن واکنشی توسط کودک به محرکها، خیرگیهای طولانی مدت و بیدلیل یا حتی نشان دادن واکنشی بسیار شدید به موضوعی که حداقل در ظاهر فاقد هرگونه مشکل به نظر میرسد، اشاره کرد. این را باید در نظر داشت که این رفتارها در حالتی میتوانند علامت به شمار روند که بارها و بارها تکرار شوند.
جدی گرفتن تصویرهای ذهنی:
تصورات و تخیلات زمانی خطرناک به نظر میرسند که کودک تمایزی میان واقعیت و خیال قائل نشود. این امر میتواند علامتی باشد که او واقعاً دچار اختلال توهم است. تخیل بیش از حد به تنهایی باعث نگرانی نیست، اما زمانی که همراه با علائم و نشانههای دیگر باشد. نگرانی را تشدید کرده و لازم است توسط روان پزشک کودک بررسی شود.
تفاوت اسکیزوفرنی کودک و اسکیزوفرنی بزرگسال
آغاز اسکیزوفرنی از سنین ۷ الی ۱۳ سالگی در مقایسه با شروع معمول اسکیزوفرنی در افراد بالغ و بزرگسال به معنای شدت بیشتر و اختلال زودهنگام در رشد مغز است. توهمات در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی بزرگسالان، بیشتر با شنیدن صداهای غیرواقعی در کودکان مقایسه میشود. و توهمات لمسی و بصری در این موارد محدود است. همچنین نوع خیالات در اسکیزوفرنی کودک اندکی متفاوت است و باورهای غلط عجیب و غریب اغلب با شکلهای کودکانه مرتبط است. و نسبت به نمونههای تجربهشده در بزرگسالان و افراد بالغ پیچیدگی کمتری دارد.
اختلالات شناختی و انگیزشی مشاهده شده در اسکیزوفرنی که به علائم منفی این بیماری مشهور هستند، در رشد زودهنگام این بیماری بسیار مشهود است. این امر شامل اختلالات در بیان عاطفی، تعامل اجتماعی و اراده است. همچنین اثر نامناسب یا همسطح که به از دست دادن قدرت ابراز یا شناخت احساسات اطلاق میشود. اختلال اصلی این بیماری است.
مطالعات نشان دادهاند که اثر همسطح در اسکیزوفرنی میتواند با کاهش حالات چهره در طی تعاملات اجتماعی، هنگام تماشای فیلمها و کارتونهای احساسی و ناتوانی در تشخیص چهرهها اندازهگیری شود. والدین بهتنهایی از وجود این نقصها ناآگاهاند و تجربیات احساسی طبیعیای را از کودک خود گزارش میدهند.
تمامی کودکان مبتلا به اسکیزوفرنی زودرس با کاهش عملکرد چشمگیری روبرو خواهند شد. مشکلات کارکردی و اجتماعی آنها در کنار علائم یادشدهای که از خود نشان میدهند، به نمونههای دیده شده در بزرگسالان شباهت زیادی دارد اما با شدت بیشتری نمایان میشود.
تشخیص اختلال توهم یا اسکیزوفرنی در کودکان شامل بررسی اختلالات روانشناختی و تعیین علائمی است. که به مصرف مواد مخدر، دارو و ضعیت پزشکی مرتبط نیستند.
فرایند تشخیص شامل:
معاینه فیزیکی:
به پیشگیری از مشکلات دیگری که ممکن است علت بروز علائم اسکیزوفرنی باشند کمک فراونی میکند.
آزمایش و عکسبرداری:
این مراحل شامل آزمایشهایی است که به پیشگیری از بیماریهایی که علائم مشابه دارند کمک میکند. عکسبرداری به منظور سوء مصرف الکل و موادمخدرانجام میشود. در صورت نیاز ممکن است پزشک تصویربرداریهایی چون امآرآی و سیتیاسکن را به بیمار تجویز کند.
ارزیابی روانشناختی:
این مرحله شامل بررسی ظاهر، رفتار، افکار و الگوهای رفتاری بیمار است. در این مرحله ممکن است پزشک در خصوص سوابق پزشکی خانوادگی و شخصی بیمار سوالاتی بپرسد.
معیارهای تشخیص اسکیزوفرنی:
پزشک ممکن است از معیارهای تشخیصی و آماری اختلالات روحی (DSMV) استفاده کند. معیارهای تشخیصی اسکیزوفرنی کودکانه در کل شبیه معیارهای تشخیصی اسکیزوفرنی بزرگسالان است.
تشخیص بیماری اسکیزوفرنی دوران کودکی گاهی طولانی مدت و چالش برانگیزاست. روانپزشک کودک با تخصص خود در این حوزه قادر است رفتار، الگوهای درک و تفکر کودک را بررسی کند. همچنان که الگوهای رفتاری، تفکر و علائم و نشانهها در کودک به مرور زمان واضحتر میشوند بیماری اسکیزوفرنی تشخیص داده میشود.درمان اختلال توهم در کودکان
بازی درمانی از مهمترین روشها در بهبود اختلال توهم در کودکان به شمار میرود. طی بررسیهای انجام شده به این نتیجه رسیدهاند که شرطی شدن فعال و بازی درمانی، از جمله درمانهای مؤثر است. در این پروسه انتظار میرود که تا حد قابل قبولی رفتار و گفتار کودک بهبود یابد؛ و متخصصین میکوشند که کودک به درک درستی از شرایط محیطی برسد و بتواند واکنشهای خود را کنترل کند.
-
اختلال دوقطبی در کودکان
اختلال دوقطبی در کودکان
اختلال دو قطبی در کودکان Bipolar Disorder in Children یکی از انواع بیماری های روانی می باشد که لازم است سریعا مورد درمان قرار گیرد.
65٪ بزرگسالان مبتلا به اختلال دوقطبی قبل از سن 18 سالگی علائمی را تجربه کرده اند. بنابراین در حالی که این بیماری غالباً مربوط به بزرگسالان است ، کودکان در هر سنی می توانند دارای اختلال دو قطبی باشند.اما برخی از این علائم ممکن است شامل موارد زیر باشد
اضطراب جدایی
خشم و عصبانیت مزاج (تا چند ساعت طول می کشد)
تحریک پذیری
رفتارهای متضاد
نوسانات مکرر خلقی
حواس پرتی
بیش فعالی
درگیر شدن در یک زمان در بسیاری از پروژه ها یا فعالیت ها
انرژی بیشتر از حد طبیعی
نیاز کمتری به خواب
تکانشگری
بی قراری / ناخوشی
شوخی
افکار مسابقه ای و رقابتی
رفتار خشونت آمیز
بزرگ نمایی
رفتارهای مخاطره آمیز
حالت افسردگی
بی حالی
عزت نفس پایین
مشکل بیدار شدن از خواب صبح
وحشت شبانه
گفتار سریع یا تحت فشار
افکار مرگ یا خودکشیدارو درمانی در اختلال دو قطبی در کودکان
ممکن است یک روانپزشک برای تثبیت خلق و خوی کودک شما دارو تجویز کند. مهم است که عوارض داروی کودک خود را کنترل کنید و مراقب عوارض جانبی باشید.
یافتن داروی مناسب و دوز مناسب برای کودک شما ، ممکن است مدتی طول بکشد زیرا دارویی وجود ندارد که برای همه مبتلایان به اختلال دوقطبی مناسب باشد .گفتاردرمانی در اختلال دو قطبی در کودکان
گفتار درمانی در کودکان با اختلال دوقطبی
یک گفتار درمانگر ممکن است به کودک شما در مورد عوارض اختلال دو قطبی آموزش دهد و ممکن است راهکارهای مقابله ای را برای کمک به مدیریت علائم ارائه دهد.مراحل درمان اغلب شامل مشارکت اعضای خانواده است. خانواده درمانی ممکن است مسائل مربوط به روابط ، مشکلات مدیریت رفتار یا راهکارهایی برای کمک به کل خانواده برای کنار آمدن با بیماری روانی کودک را برطرف کند.
اگر كودك در اثر رفتارهای پرخطر، احتمال مشکلات حاد ايمني داشته باشد ، ممكن است يك بار بستري در بيمارستان رواني مورد نياز باشد.
یک اقدام جدی برای خودکشی ، داشتن افکار خودکشی با یک برنامه مشخص ، خودزنی یا روان پریشی تنها برخی از دلایل احتمالی بستری شدن کودک مبتلا به اختلال دو قطبی در بیمارستان است.وقتی کودک ، والدین ، پزشکان ، درمانگران و سایر ارائه دهندگان درمان با هم به صورت تیمی کار می کنند ، درمان بهترین نتیجه را دارد.
بنابراین مهم است که در جلسات درمانی نوجوان خود شرکت کنید و سوالات لازم را بپرسید ، با سایر ارائه دهندگان درمان ارتباط برقرار کنید و در مورد نیازهای بهداشت روانی فرزند خود به آموزش خود ادامه دهید .یک درمانگر یا روانپزشک ممکن است از شما بخواهد که تغییرات روحیه ، الگوی خواب یا رفتار نوجوان خود را ثبت کنید. ترسیم پیشرفت کودک شما می تواند به ارائه دهندگان درمان کمک کند تا بدانند که درمان یا داروها برای پایدار نگه داشتن خلق و خوی کودک شما تا چه حدی کاربردی است
خطرات مربوط به نوجوانان
نوجوانان عادی به خاطر هیجانات روحی مستعد رفتارهای پرخطر هستند ، اما وقتی نوجوان دارای اختلال دو قطبی باشد ، این خطر چند برابر می شود. مراقب سو مصرف مواد مانند نوشیدن یا مصرف مواد مخدر و همچنین رفتار خودکشی باشید.خطر خودکشی در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی بیشترین نگرانی به خود اختصاص داده است .
اختلال دوقطبی در نوجوانان
مطالعات نشان می دهد که بین 25 تا 60 درصد بزرگسالان دارای دو قطبی حداقل یک بار اقدام به خودکشی در طول زندگی خود می کنند و بین 8 تا 19 درصد از افراد مبتلا به اختلال دوقطبی در اثر خودکشی می میرند.
مطالعات نشان داده است که 72 درصد از نوجوانان مبتلا به اختلال دو قطبی تصور می کنند که در یک نقطه از زندگی درباره خودکشی فکر می کنند. تحقیقات نشان می دهد نوجوانان با دو قطبی I و دو قطبی II در معرض خطر خودکشی قرار دارند.
شرایط مشترک اختلال دو قطبی در کودکان
بسیاری از کودکان مبتلا به اختلال دو قطبی دارای یک بیماری روانی اضافی ، اعتیاد یا اختلال رفتاری هستند. برخی تحقیقات تخمین زده اند که بین 60 تا 90٪ از جوانان مبتلا به اختلال دوقطبی نیز ممکن است دارای اختلال بیش فعالی با کمبود توجه باشند. اختلالات اضطرابی ، مصرف مواد مخدر و اختلالات رفتاری مختل کننده از دیگر موارد رایجی است که کودکان مبتلا به اختلال دو قطبی می توانند تجربه کنند.
جهت برقراری ارتباط با مشاوره کودک و نوجوان مرکز مشاوره ندای آرامش روان در تهران می توانید بصورت تلفنی و حضوری ارتباط برقرار نمایید.
-
اختلال تغذیه ای کودکان
اختلال تغذیه ای کودکان
اختلال تغذیه ای کودکان نوعی بیماری روانی است که فرد را به سمت پرخوری یا گرسنگی و دیگر رفتارهای ناسالم تغذیهای سوق میدهد.
اختلالات خوردن به آشفتگی قابل ملاحظه در رفتار غذا خوردن گفته میشود که ممکن است چاقی و یا لاغری کودک را در بر داشته باشد.
متاسفانه، عدم توازن و نوسان داشتن در وزن، در رشد میزان قابل توجهی از کودکان و نوجوانان تاثیرگذار بوده تاجاییکه زندگی روزمره آنها را دچار بحران کرده و عملکردهای حیاتی بدن را مختل می کند. اغلب الگوهای خوردن بچهها موجب نگرانیهای والدین در برخی از مراحل رشدشان میشود.
حدود ۱۰ میلیون نوجوان دچار اختلال در خورد و خوراک، رفتارها و گرایشات غیرعادی مثل بی اشتهایی عصبی می باشند. در اکثر این نوجوانان، اختلال خورد و خوراک از سنین ۱۱ تا ۱۳ سالگی آغاز می شود. این مشکل در میان دختران رواج بیشتری دارد، اما پسران نیز ممکن است دچار آن شوند. البته کمال تاسف است که اکثر قریب به اتفاق این نوجوانان این مشکل خود را ماه ها و حتی سالها از والدینشان مخفی میکنند.
این الگوها معمولا بخشی از مراحل طبیعی رشد کودکان است. در واقع اختلالات خوردن به همان میزان كه با خوردن و غذا سر و كار دارد با دیدگاه منفی فرد از خودش نیز مرتبط میباشد. کودکان دچار این اختلال، آمادگی دارند كه خود را نكوهش كنند و فكر كنند بیفایده و بیارزشند. این خود پستانگاری با نارضایتی در مورد ظاهر، هیكل و اندازه نمود پیدا میكند و به نوبه خود به رفتارهای مشكلساز میانجامد.
علائم و نشانه های اختلال غذایی در کودکان چیست
برخی از علائم و نشانههای اختلال غذایی در کودکان عبارتاند از:
۱. کاهش وزن
از دست دادن سریع وزن کودک نشانه وجود یک مشکل است. ممکن است کودک سعی کند، با پوشیدن لباسهای گشاد، سعی در پنهان کردن کاهش وزن خود داشته باشد.۲. منزوی شدن
کودک ممکن است تمایلی به مشارکت در فعالیتهای اجتماعی نداشته باشد و خود را کنار بکشد.۳. افراط در ورزش
ممکن است کودک، علیرغم لاغر بودن، به ورزش کردن افراطی و بیش از حد بپردازد.۴. عادات غذایی عجیب
کودک ممکن است به عادتهای عجیب غذایی مانند اجتناب از غذا خوردن، چک کردن افراطی کالری غذاها، غذا خوردن پنهانی و خوردن مواد غذایی خاص، آن هم به میزان کم، روی بیاورد.۵. رژیم غذایی سخت
کودک ممکن است، علیرغم لاغر بودن، به رژیمهای غذایی سخت و غیرمجاز رجوع کند.۶. نگرانی از فرم و ظاهر بدن
کودک ممکن است، به دلیل فرم اندامش، خودش را سرزنش کند.۷. احتکار یا پنهان کردن غذا
در مواردی که کودک شروع به خرید و نگهداری مقدار زیادی غذا میکند، امکان دارد اقدام به مخفی کردن غذا و سپس پرخوری کند.۸. تغییر شخصیت
کودک ممکن است مرتبا رفتار احساسی مانند عصبانیت، تحریکپذیری، ناراحتی و اضطراب را بدون هیچ دلیلی به نمایش بگذارد یا رفتارهای بیشفعالی مانند تکان دادن پا و مشکل در نشستن را از خود نشان دهد.اثرات مضر اختلال تغذیه در کودکان چیست
بچهها برای رشد و سلامتی خود به رژیم غذایی متعادل و مغذی نیاز دارند. اختلال تغذیه در کودکان ممکن است مشکلات بسیاری ایجاد کند. در صورتی که کودک در سن رشد خود به طور صحیح غذا نخورد. رشد او کاهش مییابد و این موضوع بر قد نیز تاثیرگذار است. غذای ناکافی ممکن است به ارگانهای اصلی بدن مانند قلب، مغز و کلیهها نیز آسیب برساند.
کودک با عادات غذایی نامناسب و تغذیه ناکافی ممکن است دچار بیماریهایی مانند فشار خون پایین، کاهش ضربان قلب، ضربان قلب نامنظم و نازک شدن استخوانها و موها شود. کمبود مواد مغذی در کودکان موجب عدم تعادل الکترولیت، حساسیت به سرما، سردردهای مکرر، عدم تمرکز و سرگیجه میشود.
استفراغ مزمن نیز باعث میشود اسیده معده به مینای دندانها آسیب برساند. همچنین، باعث التهاب مری و بزرگ شدن غدد بزاقی در دهان نیز میشود. اختلال غذایی، همچنین، ممکن است با داشتن اثرات منفی بر شخصیت کودکان، باعث ایجاد نوسانات مداوم در خلق و خو، تحریکپذیری و افسردگی شود. اختلال تغذیه دائم در کودکان ممکن است عوارض جدی و مهلکی در پی داشته باشد.
چگونه می توان از ابتلای کودک به اختلال تغذیه ای جلوگیری کرد
سعی کنید در خانه نگرش مثبتی نسبت به انواع غذاها و مواد مغذی ایجاد کنید.
از زدن برچسبهایی مانند بد و چاقکننده به غذاها خودداری کنید، زیرا باعث میشود کودکان، هنگام خوردن آنها، دچار احساس شرمندگی و گناه شوند.
از صحبت کردن درباره رژیم غذایی، خوردن برخی غذاهای خاص و ظاهر بدن در خانه اجتناب کنید تا مبادا، تاثیر نامطلوبی بر ذهن فرزندانتان بگذارد.
هرگز از غذا به عنوان ابزاری برای تنبیه، پاداش یا رشوه استفاده نکنید.
حتما با تمام اعضای خانواده کنار هم غذا بخورید. تمام اعضای خانواده حداقل یک وعده در روز را کنار هم صرف کنند. وعدههای غذایی خانوادگی برای کودکان ساختار مناسبی فراهم میکند و به آنها در درک اهمیت غذا خوردن کمک میکند.
سعی کنید، با ایجاد فضای امن در خانواده و ترغیب کودک به بیان احساساتش، از سرکوب شدن احساسات، که موجب مشکلاتی در غذا خوردن میشود، جلوگیری کنید.از احساسات، رفتار، ظاهر بدن، عملکرد و رتبه یا نمره او انتقاد یا قضاوت نکنید. به جای آن، سعی کنید اعتماد به نفس و عزت نفس او را با پذیرش بالای خود تقویت کنید.
به فرزندان خود بیاموزید انواع الگوها و فرمهای بدن را بپذیرند و خودشان را، به دلیل ظاهر اندام بدن، سرزنش نکنند.
مقایسه کردن کودک خود با سایر کودکان اصلا ایده خوبی نیست. زیرا باعث ایجاد احساسات منفی در فرزندتان میشود.
به منظور رشد ذهنی و جسمی کودک، او را برای انجام فعالیتهای ورزشی تشویق کنید.
تشخیص ابتلا به اختلال غذایی در کودک برای والدین بسیار ناراحتکننده است. اما با استفاده از کمکهای پزشک، متخصص تغذیه و در کنار حمایت خانواده میتوان این مشکل را بهبود داد.اگر در این زمینه سوال یا نظری دارید میتوانید با مشاوران بخش کودک و نوجوان ندای آرامش روان بصورت تلفنی و حضوری در ارتباط باشید.
-
بدرفتاری با کودکان
بدرفتاری با کودکان
بدرفتاری با کودکان یکی از انواع بدرفتاریهای میانفردی است و سه نوع بدرفتاری جسمی، جنسی و عاطفی را شامل میشود. اگرچه این سه نوع بدرفتاری با یکدیگر فرق دارند اما شباهتهایشان بیشتر از تفاوتهایشان است. در تمام این سه نوع بدرفتاری، آمیختهای غریب از عشق و نفرت وجود دارد.
اگر کودکی از طرف نزدیکان خود مورد بدرفتاری قرار بگیرد. دنیا را خطرناک و آشفته بازار مینگرد. درک این دنیا برای کسانی که چنین تجاربی نداشتهاند، سخت است. تجارب بالینی نشان میدهد که هر کجا بدرفتاری وجود داشته است، احساس ارزشمندی رخت بربسته است و در فرد احساس بیارزشی را پدید آورده است.
روش های تنبیهی پرخاشگرانه منجر به افزایش خشم، پرخاشگری، اضطراب و افسردگی در کودک می گردد. مطالعات نشان داده است که تنبیه بدنی دختران را بیشتر دچار اضطراب و افسردگی و پسرها را بیشتر دچار پرخاشگری، عصبانیت و لجبازی می کند. تنبیه بدنی و فیزیکی دقیقاً مشکلات رفتاری کودک را افزایش می دهد در حالی که هدف ما کاستن آن مشکلات بوده است.
انواع بدرفتاری
بدرفتاری جسمی
سوءرفتار جسمی طبق تعریف به هر عملی گفته میشود که سبب جراحت جسمی غیرتصادفی میشود، نظیر کتک زدن، مشت زدن، لگد زدن، گاز گرفتن، سوزاندن و مسموم کردن. برخی موارد بدرفتاری جسمی نتیجه تنبیه بدنی شدید و غیرمعقول یا تنبیهات غیرقابل توجیه هستند. به عبارت دیگر بدرفتاری جسمی و فیزیکی با کودکان روی پیوستاری قرار میگیرد که در یک انتهای آن، ضربه بسیار آهسته به بدن کودکان و در انتهای دیگر، ضربات شدید را میبینیم. بدرفتاری فیزیکی شدید با کودکان، از کبودی تا زخم شدن پوست تا مرگ ادامه دارد.
در بین این دو، آسیبها یا تروماهای فیزیکی قرار میگیرد، مثل استخوانهای شکسته، ورم بافتهای نرم و خونریزی. علاوه بر آثار فیزیکی، بدرفتاری جسمی باعث بروز پیامدهای روانی میشود که دامنه آنها بین ترس از دیگران تا واکنشهای استرس پسآسیبی ادامه مییابد.
بسیاری از کودکانی که مورد بدرفتاری فیزیکی قرار میگیرند، بیاعتماد، بزهکار و حتی افسرده میشوند. علاوه بر آن، بعضی از آنها نمیتوانند با همسالان خود روابط میانفردی صمیمانه و پردوام داشته باشند. و این ویژگی در مورد روابط با بزرگترها بدتر است. بدرفتاری جسمی با کودکان میتواند به مشکلات شناختی جدی منجر شود، از جمله اختلال شناختی، ضعف تحصیلی در مدرسه و سوءمصرف مواد در نوجوانی.
بدرفتاری جنسی
سوءرفتار جنسی با کودک یا کودکآزاری جنسی به رفتار جنسی بین یک کودک و فرد بالغ یا بین دو کودک که یکی از آنها به میزان چشمگیری بزرگتر از دیگری بوده یا متوسل به زور شده، اطلاق میشود. این نوع بدرفتاری عبارت است از لمس شهوانی، گفتن حرفهای جنسی، ویوریسم (چشمچرانی)، آمیزش، اورال سکس و پورنوگرافی. متأسفانه سوءاستفاده جنسی رویدادی بسیار رایج است.
قربانی سوءاستفاده جنسی، چه مؤنث باشد و چه مذکر، معمولاً آثار آن را تا مدتهای طولانی احساس میکند. سوءاستفاده جنسی در کودکی میتواند به رنج روانی، ترومای حاد و حتی اختلال استرس پسآسیبی (PTSD) منجر شود. دامنه بدرفتاری جنسی میتواند فوقالعاده وسیع باشد. اگر حتی از لمس بدنی خیلی ناراحت و آشفته شده باشد، پس قطعاً بدرفتاری جنسی را تجربه کرده است.
بدرفتاری عاطفی
بدرفتاری عاطفی زمانی روی میدهد که فرد این پیام را به کودک منتقل میکند که وی بیارزش، معیوب، دوستنداشتنی، ناخواسته یا در معرض خطر است. فرد مرتکب ممکن است کودک را طرد کند، بترساند، منزوی کند، به او بیتوجهی کند یا وی را سرزنش کند. بدرفتاری عاطفی عبارت است از: پرخاش کلامی، مواجه کردن کودک با خشونت خانگی، وارد کردن فشار بیش از حد روی کودک از طریق انتظارات بیش از حد و تشویق یا آموزش کودک برای شرکت در فعالیتهای ضداجتماعی.
به طور کلی بدرفتاریهای عاطفی به جای رویدادهایی منفرد و گذرا به عنوان الگوهای رفتاریای طبقهبندی شدهاند که باعث میشوند. کودک با حسی از ترس یا تهدیدشدگی زندگی کند. این تعریف بدرفتاری عاطفی همچنین شامل به کار بردن واژگانی میشود که حس بیارزشی، نقص داشتن، دوستداشتنی نبودن، خواستنی نبودن یا تهدید شدن توسط فرد آزاردهنده را انتقال میدهد. آشکارترین شکل بدرفتاری عاطفی انتقاد بدون توجیه است.
اشکال ظریفتر رفتاری مانند ترساندن، کنترل کردن، بیتفاوت بودن و تناقض میان زبان کلامی و رفتارهای غیرکلامی، به کودک حس دوست داشته نشدن، تحقیر شدن و بیارزش بودن را منتقل میکند. واژه آزار و بدرفتاری تصاویری از خشونت و ظلم را در ذهن برمیانگیزد. اما چنین تعریفی جراحات غیرقابل مشاهده روابط سیستماتیک و آسیبرسان بین انسانها در بدرفتاری عاطفی را نادیده میگیرد. سبک ارتباطی مخرب بدرفتاری عاطفی با کودک، میزان خودارزشمندی ادراک شده کودک را کاهش میدهد.
اثرات بیتوجهی و ناسزا گفتن والدین بر کودکان
بدرفتاری با کودک مانند ناسزا گفتن و بیتوجهی هر دو میتوانند بلافاصله یا در طولانی مدت اثرات منفی روانشناختی، جسمی و رفتاری بر کودک بگذارند. کودکانی که نسبت به آنها بیتوجهی میشود در کنار آمدن با درخواستهای زندگی احساس حقارت میکنند و از اینرو نسبت به دیگران بدگمان و متخاصم میشوند.
در نتیجه، ممکن است سبک زندگی آنان شامل انتقامجویی، بیزاری از موفقیت دیگران و انجام دادن هر آنچه احساس میکند سزاوار آنهاست، باشد. کودکانی که مورد بیتوجهی قرار میگیرند و به آنان ناسزا گفته میشود. به احتمال خیلی زیاد در دلبستگی و عشق دچار مشکل میشوند. و عزت نفس پایینی خواهند داشت. وابستگی زیادی به دیگران پیدا میکنند و عصبی خواهند شد.
اثرات آزار دادن و ناراحت کردن کودکان توسط والدین
پدرها و مادرهای آزاردهنده و اعصاب خردکن باعث میشوند کودکان رشد شناختی، اجتماعی و عاطفی ضعیفی داشته باشند. این والدین احساس میکنند مراقبت و نگهداری از کودکشان در مقایسه با کودکان دیگر سختتر است. یا خیلی اوقات که با کودکشان هستند عصبیاند و احساس ناراحتی میکنند. تحقیقات نشان میدهند که اینگونه کودکان مشکلات رفتاری مانند دعوا کردن، مشاجره کردن یا کتک زدن را بروز میدهند آنان در آمادگی شناختی برای ورود به مدرسه، توانایی کلامی و بلوغ روانی اجتماعی نمرات پایینی دریافت میکنند.
مشکلات عاطفی و رفتار
کودکان بزرگتر که والدین آزاردهنده دارند مشکلات عاطفی و رفتار عمیقی بروز میدهند. والدینی که کودک را زیاد آزار میدهند و ناراحت میکنند موجب میشوند حواسپرتی، آشفتگی و خصومت کودک در کلاس بیشتر شود.
تحقیقات نشان میدهد هر چقدر آزار دادن پدر و مادر در مراحل رشدی کودکان زودتر شروع شود بعدها در زندگی این کودکان، پیامدهای مسئلهدار و بغرنج قابل پیشبینی خواهد بود. بهتر است این والدین گاهی اوقات از کودکان خود دور شوند و برای کنار آمدن با استرس خود از ورزش منظم و معاشرت کردن با دیگران کمک بگیرند. والدین در رابطه خود با کودکشان تا حد زیادی از طریق عشق برانگیخته میشوند.
توصیههایی برای والدین
دوست داشتن بیقید و شرط
هنگامی که کودکان تمایل دارند خواستههای والدین خود را برآورده کنند. رهنمودهای منطقی و غیرمنطقی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم از آنها خواسته میشود. را انجام میدهند تا محبت و احترام آنها را به دست آورند. هنگامی که والدین انتظارات و تقاضاهای غیرواقعی براساس نیازهای خود از کودک داشته باشند.
تجربه عشق بدون شرط را از کودک دریغ میکنند. و فرصت رشد سالم و اجتماعی شدن مناسب محدود میشود و در آن هنگام کودک دیگر قادر نخواهد بود. نیازها و احساسات خود را شناسایی کند یا آنها را بازشناسی کرده و به آنها پاسخ دهد. این امر ممکن است منجر به تلاش مداوم فرد برای برآورده ساختن نیازها و انتظارات دیگران شود تا بتواند دوست داشته شدن را تجربه کند. پاسخ والدین به نیازهای دوست داشته شدن و دلبستگی کودک برای او ضروری است. تا بتواند ارتباط بین نیازهای رشدی و ارزش ذاتی خود را حفظ کند.
-
ویژگی کودک سالم
ویژگی کودک سالم
کودک سالم کودکی است که در تمام جنبههای زیستی، روانی و اجتماعی از رشد مناسبی برخوردار باشد. و بتواند هریک از مراحل رشدی خود را با موفقیت پشت سر بگذارد و از پس تمامی بحرانهای موجود در دورههای مختلف گذر کند.
تربیت خوب میتواند یک کودک سالم به جامعه تحویل دهد. و تربیت نادرست میتواند سبب شکل گیری یک شخصیت ناسازگار، بد قلق و ناموفق در فرزندتان شود.
ویژگی های یک کودک سالم از نظر روانی
کودک سالم، کودکی امیدوار است.
کودک سالم، پر از شوق و امید است.
برای او نمی شود، نمی توانم و محال است، معنی ندارد. او اکثرا شاد است و نسبت به امور با دلگرمی نگاه می کند.
کودک سالم عزت نفس کافی دارد.
این مسأله در سال های مدرسه اهمیت بیشتری پیدا می کند. بسياري از اوقات افت تحصیلی و مشکلاتی که کودکان در مدرسه تجربه می کنند. ناشی از اعتماد به نفس پائین آن هاست. در نتیجه درصورتی که فرزندتان دچار کم رویی است و بیش از حد خجالت میکشد برای آنکه در مدرسه دچار مشکل نشود و یا مشکل او به اختلال های روانی مانند فوبیای اجتماعی نیانجامد حتماً دلایل این حالت را مورد بررسی قرار دهید. و ترجیحاً مشکل را با یک روان شناس کودک در میان بگذارید.
کودک سالم دیگران را دوست دارد.
کودک شما هنگامی سالم و سازگار خواهد بود که اشخاص دیگر را دوست داشته باشد، قابلیت هم دلی داشته باشد و دلش بخواهد با افراد دیگر معاشرت یا کار جمعی انجام دهد. کودک منزوی یا کناره جو اصلاً شخصیت سالم و سازگاری نخواهد داشت.
روش هایی برای داشتن فرزند سالم
آنها را تحسین کنید.
به بچه ها محبت بدون قید و شرط نثار کنید.
خانه ای امن و مطمئن فراهم کنید.
گاهی همبازی آن ها شوید.
در صورتی که اشتباهی مرتکب میشوند از اظهار نظرهای کنایه آمیز پرهیز کنید.
علائم هشدار دهنده اختلالات روحی در کودکان
– اضطراب و نگرانی دایمی
– کابوس های دایمی شبانه
– نمره های کم علی رغم کوشش زیاد
– کوتاهی در انجام تکالیف مدرسه
– سرپیچی دائمی از رفتن به مدرسه یا شرکت در فعالیت بچه ها
– بیش فعالی یا بیقراری
– پرخاشگری و ناآرامی دایمی
– بد اخلاقی دائمی
– افسردگی، غم، زودرنجی
مراقبتهای ادغام یافته کودک سالم ( Well Baby Care )
تکامل کودک از دوران جنینی آغاز میشود و با مراقبت و تغذیه مطلوب در دوران بارداری، فرصت رشد و تکامل مطلوب کودک که حق طبیعی اوست فراهم میشود. مهمترین تکامل مغزی کودک در 2 سال اول زندگی است. که نقش قابل ملاحظه ای بر عملکرد ذهنی، جسمی، روانی، اجتماعی و ایمنی کودک دارد. تجربیاتی که کودک در سالهای سوم تا پنجم زندگی کسب میکند او را برای کسب مهارتهای اجتماعی و یادگیری در دوران مدرسه آماده میسازد. ت
جربیات و مهارتهای کودک در دوران 8-6 سالگی که بدو ورود به مدرسه است در قدرت یادگیری او در دوران تحصیل حیاتی است. بنابراین مراقبت از کودک ،حمایت ، آموزش ، و رشد و تکامل مطلوب از دوره لقاح آغاز میشود و نه تنها مراقبت کودک بلکه مراقبت از مادر نیز برای بقاء ، رشد و تکامل کودک حائز اهمیت است.
کودکانی که از مراقبت مطلوب برخوردارند در آموزش و سایر خدمات اجتماعی از بقیه جلوترند. توان تولید بیشتری دارند و به قانون بیشتر احترام میگذارند. لذا هزینه های آینده برای آموزش بهداشت و هزینه های اجتماعی کاهش خواهد یافت و سرمایه های اجتماعی فزونی می یابد. برنامه مراقبت کودک سالم به دنبال یافتن راهی برای جدا کردن کودکان سالم از کودکان به ظاهر سالم.
یا مستعد به بیماری است که هنوز نشانه های بیماری در آنها مستقر نشده است. در حقیقت هدف این برنامه طراحی نظام غربالگری استاندارد مراقبت کودکان صفر تا 8 سال و اجرای آن میباشد.
محتوی استراتژی عبارتند از
کاهش ریسک بروز حوادث با آموزش درمورد پیشگیری از حوادث و سوانح
رشد و تغذیه در سلامتی
بررسی وضعیت تکامل
اختلالات بینایی و شنوایی
اختلالات رفتاری و ارتباطی کودک و والدین
واکسیناسیون و مکملهای داروییبرای این که در آينده بتوانیم کودکان سالمی تحویل جامعه بدهیم باید محیطی امن را برای رشد آنها آماده کنیم. بنابراین درصورتی که خود والدین مبتلا به اختلال های روانی هستند، قابلیت کنترل خشم خود را ندارند یا نسبت به مواد مخدر و روانگردان ها اعتیاد دارند، بهتر است پیش از بارداری و فرزند دار شدن این مشکلات خویش را رفع کنند تا کودک بتواند وارد محیطی امن شود.
کلینیک ندای آرامش روان در تهران شما را در تربیت کودکانتان یاری می نماید تا کودک سالم داشته باشید، نحوه ارتباط با مرکز مشاوره کودک و نوجوان آرامش روان بصورت تماس تلفنی و مراجعه حضوری می باشد.