عوامل مؤثر بر شکل گیری هویت
مجموع این نظریه پردازان با دیدگاه های مختلفی که دارند در عواملی دارای اشتراک اند و در فرایند هویت یابی نوجوان،علاوه بر فرهنگ عمومی جاعه،نها د های خانواده و مدرسه را به عنوان تعین کننده ترین نهاد های تشکل هویتبه حساب می اورند.برخی دیگر از اشتراکات آن ها را که از عوامل مؤثر در هویت یابی فرد است،می توان به شرح زیر خلاصه نمود:
1.عوامل شناختی: رشد شناختی تأثیر مهمی بر شکل گیری هویت دارد.وقتی که فرد در دوره ی نوجوانی به مرحله ی تفکر عملیات صوری می رسد امکان بسیار بهتری به دست می آورد که هویت اتی خود را ترسیم کند و به مسائل آن بیاند یشد.
2. خانواده و بحران هویت
هنگام زندگی در غربت نوجوان ایرانی مجبور است کشاکش فرهنگی جدی ای را از سر بگذارد.در برخورد با مسائلی که از زاده های این کشاکش فرهنگی هستند،جایگاه و معنای خانواده دستخوش تغییراتی می شود که برای یک دوره نسبتاً طولانی برای پاسخ گویی به مشکلات رشد روانی نوجوان را با مشکلات جدی روبرو می کند.وقتی که خانواده ارزش بسیاری بر آن می گذارد تا مدافع قاطع و بدون چون و چرای «فرهنگ ایرانی باشد»خود به خود در ابتدای این دوره،نوجوان این آتوریته را می پذیرد و در سنگر خانواده و به عنوان یک گروه در مقابل فرهنگ جامعه بیرون ظاهر می شود.در این دوره خانواده برای نوجوان محلی را می یابد تا بتواند به محض لمس دشواری ها ی زندگی در این جامعه و به مجرد روبرو شدن با مسائل جاری زندگی دیگران،به خانواده پناه ببرد.در این حال خانواده برای نوجوان حکم «حمایت اجتماعی»را می یابد (ساراسون،1985)و به یک سپر دفاعی در برابر جامعه تبدیل می شود.طبیعی است که حمایت عاطفی خانواده،برای نوجوان نوعی آرامش خاطر را به همراه می آورد که بسیار هم ضروری و لازم است .چنان چه نوجوان خود را در خانواده به عنوان موجودی دوست داشتنی،مهم و با ارزش می یابد و این حساس به وی نوعی «خاطر امن»می بخشد.ولی ظهور خانواده به عنوان گروه مدافع فرهنگ خودی در برابر فرهنگ غیر خودی،مسائلی را برای جهت گیری رفتار نوجوان به دنبال می آورد که به دو مورد آن ها اشاره می کنیم.
اول این که با این کار مرز بین فشارهای روانی خاص زندگی در غربت به معنای استرس هایی که زاده عوامل محدود کننده بیرونی هستند و فشارهای روانی عادی رشد که حاصل رد در رویی با سئوالات اساسی رشد در آن مرحله اند،به سادگی مخدوش شده و با هر دوی آن ها به عنوان فشارهایی بیرونی بر خورد می شود که در این حال مشکل اصلی نادیده گرفته می شود و حل منطقی آن ناممکن می گردد.برای مثال این نکته را می توان در نظر گرفت که حل نا تمام و یا ناقص سئوالات رش کودک تا رسیدن به مرحله نوجوانی،نظیر«کسب احساس تکیه به خود»در برابر احساس خجالت و تردید،که مربوط به دوره ی دوم رشد روانی است،بقای خود را در دوره ی نوجوانی هم بروز می دهد و این نکته هم برای مثال ارتباط گیری با دیگران را تحت شعاع خود قرار داده و میل به انزوا را در نوجوان تشدید می کند.در این حال امکان این که این احساس انزواطلبی بیش از حد را به سردی عاطفی فرهنگ آلمانی نسبت بدهیم بسیار زیاد خواهد بود که در این حال برای پس زدن این احساس راهی باقی نمی ماند به غیر از پناه برددن بیشتر بهد خانواده و تشدید کردن تمایل به انزوا از محیط بیرون. در حالی که با تشخیص درست زمینه های شکل گرفتن این احساس می توان برای ترمیم آن به وجود آورد. مساله دوم خود را در پی این نکته نمایان می کند. که گفته شد.در این دوره نوجوان نیاز به کسب استقلال عاطفی از خانواده دارد.ولی در این کشاکش فرهنگی که خانواده یک طرف آن است،نوجوان در برخورد با محیط بیرون از خانواده از طرفی محیط بیرون را نفی می کند و از سوی دیگر(بقه دنبال ضرورت مقایسه اجتماعی برای کسب هویت)نیاز دارد تا خود را به آن نزدیک کند.الگوهای همانند سازی که نوجوان در پذیرش نقش های آینده اش از آن ها تبعیت می کند(مثل طرف داری از افراد موفقی که نوجوان خود را با آن ها مقایسه می کند)متعلق به گروه مقایسه ای در جامعه ای هستند که نوجوان در آن زندگی می کند.گرایش به نقش پذیری اجتماعی از یک سوی و نفی فرهنگی از سوی دیگر خواه ناخواه نوجوان را در برابر خانواده و فرهنگی قرار می دهدکه خانواده مدافع آن است.در این حالت مشاهدات نشان می دهند که برشی غیر منطقی از خانواده پیش می آید.چرا که خانواده با توابع فرهنگی که از آن دفاع می کند،توان پاسخ گویی به نیازهای جهت گیری هویت نوجوان را هنگامی که وی خود را با گروه های هم سن خود در این جامعه مقایسه می کند،ندارد و فرهنگ ایرانی نیز ارزش و هویت در این جامعه ندارد.
3.عوامل مربوط به والدین: نوع ارتباط نوجوان با والدین در چگو نگی شکل گیری هویت آنان مؤثر است.نوجوانان در حال پراکندگی هویت غالباً کسانی هستند که از جانب والدین جود به فراموشی سپرده و یا طرد شده اند.در تحقیقی که توسط ادامز و جونز در سال 1983مانجام شد معلوم گردید که جوانانی که در مراحل بالای هویتی قرار داشتند،والدینشان استقلال را تشویق و کنترل کمی بر آنان اعمال می کردند،والدین جوانانی با هویت سر در گم شیوه های فرزند پروری غیر ثابتی را اعمال می کردند و جوانانی با هویت دنباله رو،والدینشان کنترل زیادی بر ان ها اعمال می کردند و استقلا را کمتر تشویق می نمودند.
4.عوامل اقتصادی: تحقیقاتی که توسط بایرن26در سال 1994مانجام شد،نشان داد که شرایط بد اقتصادی در ارتباط غیر مستقیم با کاهش فاکتور های روان شناختی مثبت و کاهش سطوح رشد هویت بوده است.تنگ نای اقتصادی در ارتباط منفی با رشد هویت و رشد هویت در ارتباط مثبت با سازگاری مثبت روان شناختی است. این نکته معین می کند که ارتباط غیر مستقیمی بین فقر و سلامت روانی وجود دارد که به واسطه ی رشد هویت است.
5.عوامل مربوط به مدرسه: موفقیت های تحصیلی در طول سال های مدرسه و قبول شدن بعدی نوجوان در دانشگاه معمولاً عامل مأثری در شکل گیری هویت است.زیرا راه های زندگی آینده ی اورا هموار تر می سازد و از نظر حرفه ای نیز اطمینان بیش تری برای او ایجاد می کند.
6.نقش مذهب: عقاید مذهبی جوانان،معمو لاً در سنین 12تا18سالگی،شکل مجرد و مجزایی به خود می گیرد.مثلاً خداوند بیش تر به عنوان قدرت انتزاعی تصور می شود تا هم چون موجودی انسان گونه و پدر مانند، نظرات مذ هبی نیز سهل گیرانه تر می شود.اریکسون مذهب را به عنوان نهاد ارزشمندی می داند که در طول تاریخ نقش مهمی را در نیاز های روان شناختی و خصوصاً در ارضای «اعتماد بشر»ایفا کرده است.از نظر وی استحکام «اعتماد»در دوران کودکی پایه ی ظرفیت«ایمان»در بزرگ سالی را فراهم می آورد و عضویت در گروه های اجتماعی،مذهبی و تعلق به اعتقادات،مسالک و ایمان مذهبی، مانند سپری در مقابل از خود بیگانگی عمل می کند.
7.عوامل اجتماعی –فرهنگی: شاید بتوان گفت تأثیر زمینه های اجتماعی-فرهنگی و چگو نگی شکل گیری هویت نوجوانان از سایر عوامل بیش تر است.عوامل اجتماعی و فرهنگی به عنوان معیارهایی برای هنجار ها و ارزش ها،اساسی ترین نقش را در هویت یابی غیر شخصی فرد ایفا می کنند.
8.عامل تفوت های جنسیتی: انتظارات بزرگ سالان از نقش اجتماعی برای دختران و پسران متفاوت است. این مسئله بر ماهیت و رشد هویت آن ها در هنگام نوجوانی تأثیر می گذارد.برای پسران مستقل شدن در زندگی خانوادگی و انتخاب یک شغل در دست یابی به هویت ضروری است و در دختران سه الگوی سنی و نقش قا لبی (منتظر ازدواج می ماند.)،کسب نقش و موفقیت در آن و دو بعدی (نسبت به خانواده و کار متعهد است.)رایج ترین انتظارات اند.
9.عامل تربیت تولد و فاصله ی سنی فرزندان در خانواده: فاصله ی سنی فرزندان باعث می شود که نه تنها بر خورد والدین با آن ها متفاوت باشد،بلکه این امر رابطه ی فرزندان با یکدیگر را نیز تحت تدثیر قرار دهد و به تبع آن هویت نیز تحت الشعاع قرار می گیرد.
10.عامل سن: عامل دیگری که در شکل گیری هویت تأثیر می گذارد سن نوجوان است. هر چه به طرف سال های اخر دبیرستان و سپس دانشگاه نزدیک می شویم تعداد افرادی که به کسب هویت می رسند افزایش می یابد.
هر یک از این عوامل منجر به دست یابی نوعی از هویت مانند هویت فردی ،هویت اجتماعی،هویت فرهنگی ،هویت ملی یا قومی دینی یا مذ هبی می شوند که هر کدام کار کرد و خاصیت ویژه ای را در زندگی فرد ایفا می نمایند.در فرهنگ های قدیمی تر نوجوانان در شکل گیری این انواع هویت از بزرگ سالان خود تقلید کردند.
در فرهنگ های سنتی کنونی نیز چنین است و فرد با زندگی در محیطی بسته به هویتی سهل الوصول و یک تکه دست می یابد.اما با پیشرفت جوامع و شیوع زندگی گسترده ی شهری که فرهنگ های جدید و جوامع باز را پذیراستشرایط به سمت و سوی دیگری رهنمون می گردد.در این جوامع هویت یابی برای بسیاری از افراد کار دشواری است و تا وقتی که بحران هویت حل نشده باشد فرد مفهوم یک پارچه ای از خود یا سلسله معیار های ارزیابی ارزشمند خویش در زمینه های عمده ی زندگی هم چون جهت گیری شغل و جهان بینی و هم چنین ازدواج نخواهد داشت.در این جامع پیچیده به نا چار،تسلیم طلبی و شکل گیری هویت(هویت دنباله رو)جای خود را به درگیری و جست و جو گری می دهد و هویتی چهل تکه شکل می گیرد.
کسب هویت و دست یابی به بالاترین سطوح آن موضوعی است که در سال های اخیر به طور جدی مورد پژوهش و مطالعه قرار گرفته است.هم چنین مطابق پژوهش های انجام شده هویت،در مسائلی از قبیل اعتیاد،ایدز،طلاق،…و مشکلات رفتاری که تهدید کننده ی سلامت جامعه هستند نقش مؤثری دارد.بدین ترتیب منزلت های نابالغ هویت به خصوص هویت سردر گم،آسیب پذیری افراد را در برابر این مسائل افزایش می دهد و بالعکس آن منزلت های بالغ هویت،توان و رو در رویی با بحران های پیچیده ی اجتماعی و روانی را دارا می باشد.دقت نظر به چنین مسائلی در ایران و کشور هایی مانند آن،که با گسترش روز افزون مدرنیته و جهانی شدن از سویی و از سوی دیگر با ارزش های تحمیلی و در حال رشد جهان سر مایه داری کشور های توسعه یافته مواجه اند می توان از بحران های هولناک هویتی که می تواند گریبان گینسل یا نسل هایی گردد جلو گیری نماید.
1.عوامل شناختی: رشد شناختی تأثیر مهمی بر شکل گیری هویت دارد.وقتی که فرد در دوره ی نوجوانی به مرحله ی تفکر عملیات صوری می رسد امکان بسیار بهتری به دست می آورد که هویت اتی خود را ترسیم کند و به مسائل آن بیاند یشد.
2. خانواده و بحران هویت
هنگام زندگی در غربت نوجوان ایرانی مجبور است کشاکش فرهنگی جدی ای را از سر بگذارد.در برخورد با مسائلی که از زاده های این کشاکش فرهنگی هستند،جایگاه و معنای خانواده دستخوش تغییراتی می شود که برای یک دوره نسبتاً طولانی برای پاسخ گویی به مشکلات رشد روانی نوجوان را با مشکلات جدی روبرو می کند.وقتی که خانواده ارزش بسیاری بر آن می گذارد تا مدافع قاطع و بدون چون و چرای «فرهنگ ایرانی باشد»خود به خود در ابتدای این دوره،نوجوان این آتوریته را می پذیرد و در سنگر خانواده و به عنوان یک گروه در مقابل فرهنگ جامعه بیرون ظاهر می شود.در این دوره خانواده برای نوجوان محلی را می یابد تا بتواند به محض لمس دشواری ها ی زندگی در این جامعه و به مجرد روبرو شدن با مسائل جاری زندگی دیگران،به خانواده پناه ببرد.در این حال خانواده برای نوجوان حکم «حمایت اجتماعی»را می یابد (ساراسون،1985)و به یک سپر دفاعی در برابر جامعه تبدیل می شود.طبیعی است که حمایت عاطفی خانواده،برای نوجوان نوعی آرامش خاطر را به همراه می آورد که بسیار هم ضروری و لازم است .چنان چه نوجوان خود را در خانواده به عنوان موجودی دوست داشتنی،مهم و با ارزش می یابد و این حساس به وی نوعی «خاطر امن»می بخشد.ولی ظهور خانواده به عنوان گروه مدافع فرهنگ خودی در برابر فرهنگ غیر خودی،مسائلی را برای جهت گیری رفتار نوجوان به دنبال می آورد که به دو مورد آن ها اشاره می کنیم.
اول این که با این کار مرز بین فشارهای روانی خاص زندگی در غربت به معنای استرس هایی که زاده عوامل محدود کننده بیرونی هستند و فشارهای روانی عادی رشد که حاصل رد در رویی با سئوالات اساسی رشد در آن مرحله اند،به سادگی مخدوش شده و با هر دوی آن ها به عنوان فشارهایی بیرونی بر خورد می شود که در این حال مشکل اصلی نادیده گرفته می شود و حل منطقی آن ناممکن می گردد.برای مثال این نکته را می توان در نظر گرفت که حل نا تمام و یا ناقص سئوالات رش کودک تا رسیدن به مرحله نوجوانی،نظیر«کسب احساس تکیه به خود»در برابر احساس خجالت و تردید،که مربوط به دوره ی دوم رشد روانی است،بقای خود را در دوره ی نوجوانی هم بروز می دهد و این نکته هم برای مثال ارتباط گیری با دیگران را تحت شعاع خود قرار داده و میل به انزوا را در نوجوان تشدید می کند.در این حال امکان این که این احساس انزواطلبی بیش از حد را به سردی عاطفی فرهنگ آلمانی نسبت بدهیم بسیار زیاد خواهد بود که در این حال برای پس زدن این احساس راهی باقی نمی ماند به غیر از پناه برددن بیشتر بهد خانواده و تشدید کردن تمایل به انزوا از محیط بیرون. در حالی که با تشخیص درست زمینه های شکل گرفتن این احساس می توان برای ترمیم آن به وجود آورد. مساله دوم خود را در پی این نکته نمایان می کند. که گفته شد.در این دوره نوجوان نیاز به کسب استقلال عاطفی از خانواده دارد.ولی در این کشاکش فرهنگی که خانواده یک طرف آن است،نوجوان در برخورد با محیط بیرون از خانواده از طرفی محیط بیرون را نفی می کند و از سوی دیگر(بقه دنبال ضرورت مقایسه اجتماعی برای کسب هویت)نیاز دارد تا خود را به آن نزدیک کند.الگوهای همانند سازی که نوجوان در پذیرش نقش های آینده اش از آن ها تبعیت می کند(مثل طرف داری از افراد موفقی که نوجوان خود را با آن ها مقایسه می کند)متعلق به گروه مقایسه ای در جامعه ای هستند که نوجوان در آن زندگی می کند.گرایش به نقش پذیری اجتماعی از یک سوی و نفی فرهنگی از سوی دیگر خواه ناخواه نوجوان را در برابر خانواده و فرهنگی قرار می دهدکه خانواده مدافع آن است.در این حالت مشاهدات نشان می دهند که برشی غیر منطقی از خانواده پیش می آید.چرا که خانواده با توابع فرهنگی که از آن دفاع می کند،توان پاسخ گویی به نیازهای جهت گیری هویت نوجوان را هنگامی که وی خود را با گروه های هم سن خود در این جامعه مقایسه می کند،ندارد و فرهنگ ایرانی نیز ارزش و هویت در این جامعه ندارد.
3.عوامل مربوط به والدین: نوع ارتباط نوجوان با والدین در چگو نگی شکل گیری هویت آنان مؤثر است.نوجوانان در حال پراکندگی هویت غالباً کسانی هستند که از جانب والدین جود به فراموشی سپرده و یا طرد شده اند.در تحقیقی که توسط ادامز و جونز در سال 1983مانجام شد معلوم گردید که جوانانی که در مراحل بالای هویتی قرار داشتند،والدینشان استقلال را تشویق و کنترل کمی بر آنان اعمال می کردند،والدین جوانانی با هویت سر در گم شیوه های فرزند پروری غیر ثابتی را اعمال می کردند و جوانانی با هویت دنباله رو،والدینشان کنترل زیادی بر ان ها اعمال می کردند و استقلا را کمتر تشویق می نمودند.
4.عوامل اقتصادی: تحقیقاتی که توسط بایرن26در سال 1994مانجام شد،نشان داد که شرایط بد اقتصادی در ارتباط غیر مستقیم با کاهش فاکتور های روان شناختی مثبت و کاهش سطوح رشد هویت بوده است.تنگ نای اقتصادی در ارتباط منفی با رشد هویت و رشد هویت در ارتباط مثبت با سازگاری مثبت روان شناختی است. این نکته معین می کند که ارتباط غیر مستقیمی بین فقر و سلامت روانی وجود دارد که به واسطه ی رشد هویت است.
5.عوامل مربوط به مدرسه: موفقیت های تحصیلی در طول سال های مدرسه و قبول شدن بعدی نوجوان در دانشگاه معمولاً عامل مأثری در شکل گیری هویت است.زیرا راه های زندگی آینده ی اورا هموار تر می سازد و از نظر حرفه ای نیز اطمینان بیش تری برای او ایجاد می کند.
6.نقش مذهب: عقاید مذهبی جوانان،معمو لاً در سنین 12تا18سالگی،شکل مجرد و مجزایی به خود می گیرد.مثلاً خداوند بیش تر به عنوان قدرت انتزاعی تصور می شود تا هم چون موجودی انسان گونه و پدر مانند، نظرات مذ هبی نیز سهل گیرانه تر می شود.اریکسون مذهب را به عنوان نهاد ارزشمندی می داند که در طول تاریخ نقش مهمی را در نیاز های روان شناختی و خصوصاً در ارضای «اعتماد بشر»ایفا کرده است.از نظر وی استحکام «اعتماد»در دوران کودکی پایه ی ظرفیت«ایمان»در بزرگ سالی را فراهم می آورد و عضویت در گروه های اجتماعی،مذهبی و تعلق به اعتقادات،مسالک و ایمان مذهبی، مانند سپری در مقابل از خود بیگانگی عمل می کند.
7.عوامل اجتماعی –فرهنگی: شاید بتوان گفت تأثیر زمینه های اجتماعی-فرهنگی و چگو نگی شکل گیری هویت نوجوانان از سایر عوامل بیش تر است.عوامل اجتماعی و فرهنگی به عنوان معیارهایی برای هنجار ها و ارزش ها،اساسی ترین نقش را در هویت یابی غیر شخصی فرد ایفا می کنند.
8.عامل تفوت های جنسیتی: انتظارات بزرگ سالان از نقش اجتماعی برای دختران و پسران متفاوت است. این مسئله بر ماهیت و رشد هویت آن ها در هنگام نوجوانی تأثیر می گذارد.برای پسران مستقل شدن در زندگی خانوادگی و انتخاب یک شغل در دست یابی به هویت ضروری است و در دختران سه الگوی سنی و نقش قا لبی (منتظر ازدواج می ماند.)،کسب نقش و موفقیت در آن و دو بعدی (نسبت به خانواده و کار متعهد است.)رایج ترین انتظارات اند.
9.عامل تربیت تولد و فاصله ی سنی فرزندان در خانواده: فاصله ی سنی فرزندان باعث می شود که نه تنها بر خورد والدین با آن ها متفاوت باشد،بلکه این امر رابطه ی فرزندان با یکدیگر را نیز تحت تدثیر قرار دهد و به تبع آن هویت نیز تحت الشعاع قرار می گیرد.
10.عامل سن: عامل دیگری که در شکل گیری هویت تأثیر می گذارد سن نوجوان است. هر چه به طرف سال های اخر دبیرستان و سپس دانشگاه نزدیک می شویم تعداد افرادی که به کسب هویت می رسند افزایش می یابد.
هر یک از این عوامل منجر به دست یابی نوعی از هویت مانند هویت فردی ،هویت اجتماعی،هویت فرهنگی ،هویت ملی یا قومی دینی یا مذ هبی می شوند که هر کدام کار کرد و خاصیت ویژه ای را در زندگی فرد ایفا می نمایند.در فرهنگ های قدیمی تر نوجوانان در شکل گیری این انواع هویت از بزرگ سالان خود تقلید کردند.
در فرهنگ های سنتی کنونی نیز چنین است و فرد با زندگی در محیطی بسته به هویتی سهل الوصول و یک تکه دست می یابد.اما با پیشرفت جوامع و شیوع زندگی گسترده ی شهری که فرهنگ های جدید و جوامع باز را پذیراستشرایط به سمت و سوی دیگری رهنمون می گردد.در این جوامع هویت یابی برای بسیاری از افراد کار دشواری است و تا وقتی که بحران هویت حل نشده باشد فرد مفهوم یک پارچه ای از خود یا سلسله معیار های ارزیابی ارزشمند خویش در زمینه های عمده ی زندگی هم چون جهت گیری شغل و جهان بینی و هم چنین ازدواج نخواهد داشت.در این جامع پیچیده به نا چار،تسلیم طلبی و شکل گیری هویت(هویت دنباله رو)جای خود را به درگیری و جست و جو گری می دهد و هویتی چهل تکه شکل می گیرد.
کسب هویت و دست یابی به بالاترین سطوح آن موضوعی است که در سال های اخیر به طور جدی مورد پژوهش و مطالعه قرار گرفته است.هم چنین مطابق پژوهش های انجام شده هویت،در مسائلی از قبیل اعتیاد،ایدز،طلاق،…و مشکلات رفتاری که تهدید کننده ی سلامت جامعه هستند نقش مؤثری دارد.بدین ترتیب منزلت های نابالغ هویت به خصوص هویت سردر گم،آسیب پذیری افراد را در برابر این مسائل افزایش می دهد و بالعکس آن منزلت های بالغ هویت،توان و رو در رویی با بحران های پیچیده ی اجتماعی و روانی را دارا می باشد.دقت نظر به چنین مسائلی در ایران و کشور هایی مانند آن،که با گسترش روز افزون مدرنیته و جهانی شدن از سویی و از سوی دیگر با ارزش های تحمیلی و در حال رشد جهان سر مایه داری کشور های توسعه یافته مواجه اند می توان از بحران های هولناک هویتی که می تواند گریبان گینسل یا نسل هایی گردد جلو گیری نماید.